نويسنده: محمد رضا اکبري
رجعت يک واقعه حکيمانه و هدفمند است و هدف آن هماهنگ با عقل و ايمان و در راستاي تحقق اراده پروردگار عالم و خواست مؤمنان مي باشد که ما اين اهداف را با تکيه بر آيات قرآن مورد بحث قرار مي دهيم.
1- تحقق وعده حاکميت مؤمنان بر زمين
مهم ترين هدف رجعت تحقق وعده پروردگار عالم به اهل ايمان است که آنها را حاکم جهان گرداند و اسلام را به دست آنان بر پهنه زمين به اجرا در آورد. خداي متعال به آنان که به ايمان خالص دست يافته اند وعده ي حاکميت بر جهان را داده است و اين مهم بدون بازگشت آنها به دنيا عملي نمي باشد بنابراين هدف اعلاي رجعت وفاي پروردگار عالم به عهده حاکميت جهاني مؤمنان است که قرآن اين گونه از آن ياد کرده است:وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِکُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ )(1)
خداوند به کساني از شما که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند وعده داده است که آنان را به طور قطع حاکم روي زمين قرار دهد، همان گونه که به پيشينيان آنها حاکميت داد و ديني را که براي آنها پسنديده است پابرجا و مستقر خواهد کرد و ترس آنها را به امنيت مبدل مي سازد به گونه اي که تنها مرا بپرستند و چيزي را شريک من قرار ندهند و کساني که پس از آن کافر شوند آنها فاسقانند.
2- عذاب کفار
هدف از رجعت کساني که به شرک و کفر خالص دست يافته اند عذاب آنهاست که مورد انتقام، ذلت و اجراي حدود الهي قرار مي گيرند. انسان هاي بسيار پليد جز براي عذاب الهي به دنيا باز نمي گردند و نوع عذاب آنها به گونه اي است که در آخرت ممکن نمي باشد؛ از اين رو باز مي گردند تا در ظرف دنيا به اين نوع از عقاب که موجب تنوع و کمال عذاب آنهاست واصل شوند و طعم تلخ عقاب الهي به ويژه ذلت و خواري را در همان خانه دنيا که در آن به تکذيب آيات حقّ پرداختند و حدود خداوند را زير پا گذاردند احساس کنند و با يک مرگ همراه با ذلت، دنيا را ترک گويند تا خاطره ي خوشِ لذت هاي نفساني دنيا که در زمان حياتشان به آن دست يافتند از ميان برود. روايات مختلفي درباره ي عذاب مشرکاني که رجعت مي کنند وارد شده است که چند مورد آن را نقل مي کنيم. امام کاظم (عليه السلام) فرمود:لَتَرجِعَنَّ نُفوسُ ذَهَبت و لَيَقتَصَّنَّ يَومَ يَقُومُ و مَن عُذّ ِبَ يَقتَصُّ بِعذابِهِ و مَن اُغِيظَ اَغاظَ بغَيظِهِ و مَن قُتِلَ إقتَصَّ بِقَتلِهِ و يُرَدُّلَهُم مَعَهُم حتّي يَأخُذُوا بِثأرِهِم.(2)
همانا عدّه اي از انسان ها که مرده اند باز مي گردند و در روزي که قائم قيام مي کند دشمنان خود را مورد قصاص قرار مي دهند. کسي که عذاب شده است، عذاب کننده ي خود را، کسي که مورد خشم قرار گرفته است به خشم آورنده ي خود را و کسي که کشته شده است قاتل خود را قصاص مي کند و دشمنان آنها بازگردانده مي شوند تا مؤمنان انتقام خون خود را بگيرند.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
إذا قامَ قائمُنا رَدَّ اللهُ کُلَّ مُوذٍ لِلمؤمِنينَ في زَمانهِ في الصّورَةِ الّتي کانُوا عَليها و فيها بَينَ أظهُرِهِم، لِيَنتَصِفَ مِنهُمُ المُؤمنُونَ.(3)
وقتي قائم ما قيام کند خداوند هر آزار دهنده ي به مؤمنين را به همان صورتي که در زمان حيات خود بوده و در ميان مردم حضور داشته است را به دنيا باز مي گرداند تا مؤمنان حقّ خود را از آنها بازگيرند.
و در حديث ديگري فرمود:
إنَّ اوَّلَ مَن يَکِرُّ إلَي الدُّنيا الحُسَينُ بنُ عَليٍّ و أصحابُهُ وَ يَزيدُ بنُ معاويةَ وَ اصحابُهُ، فَيَقتُلُهم حَذوَ القَذَّةِ بِالقَذَّةِ.(4)
اولين کسي که به دنيا باز مي گردد حسين بن علي و ياران او و يزيد بن معاوية و ياران اوست پس بدون کم و کاست آنها را به قتل مي رساند.
بررسي برخي از اهداف رجعت
درباره ي هدف از رجعت کفار، اختلاف نظر خاصي در ميان محققان شيعه ديده نمي شود. همه معتقدند آنها که به شرک و کفر خالص رسيده اند باز مي گردند تا مورد عذاب قرار گيرند. البته عذاب مي تواند تنها ذلت و خواري آنها باشد که از مشاهده ي پيروزي حقّ و شکست و نابودي باطل ناشي مي شود و مي تواند فراتر از آن بوده و شامل انتقام، اجراي حدود و قصاص آنها نيز باشد چه اينکه امين الدين طبرسي رحمة الله مي نويسد:«در روايات زيادي از ائمه هدي (عليه السلام) نقل شده است که خداوند به هنگام قيام مهدي (عليه السلام) گروهي از دوستان و شيعيان او را که مرده اند به دنيا باز مي گرداند تا به ثواب ياري او نائل شده و به ظهور دولتش شادمان گردند. همچنين گروهي از دشمنانش را به دنيا باز مي گرداند تا از آنان انتقام گرفته و به کيفري که مستحق آن هستند از کشته شدن به دست شيعه و خواري و ذلتي که از ديدن حاکميت او مي چشند برسند.»(5)
بنابر آنچه بيان گرديد اهدافي که مورد اختلاف نظر قرار دارند به رجعت مؤمنان مربوط مي گردند که ما آنها را مورد بررسي قرار مي دهيم.
1- کسب کمال
عدّه اي فلسفه و هدف رجعت مردگان به دنيا را کسب کمال مي دانند. نظر آنها اين است که کساني که به خاطر موانعي نتوانستند به کمال لايق خود دست يابند باز مي گردند تا به کمال برسند. آية الله شاه آبادي مي نويسد:«امّا مؤمنِ ضعيف، خود توان بازگشت ندارد و نيازمند تصرف ولي مقتدر است. پس او را باز مي گرداند تا با سعادت به کمال رساند.»(6)
و برخي از محققان معاصر نوشته اند:
«چنين به نظر مي رسد که بازگشت مجدد اين دو گروه به زندگي دنيا به منظور تکميل حلقه تکاملي گروه اوّل و چشيدن کيفر دنيوي گروه دوم است. به تعبير ديگر گروهي از مؤمنان خالص که در مسير تکاملي معنوي با موانع و عوائقي در زندگي خود روبرو شده اند و تکامل آنها ناتمام مانده است حکمت الهي ايجاب مي کند که سير تکاملي خود را از طريق بازگشت مجدد به اين جهان ادامه دهند، شاهد و ناظر حکومت جهاني حقّ و عدالت باشند و در بناي اين حکومت شرک جويند؛ چرا که شرکت در تشکيل چنين حکومتي از بزرگ ترين افتخارات است و به عکس گروهي از منافقان و جباران سرسخت، علاوه بر کيفر خاص خود در رستاخيز، بايد مجازات هايي در اين جهان نظير آنچه اقوام سرکشي مانند: فرعونيان و عاد و ثمود و قوم لوط ديدند ببينند و تنها راه آن رجعت است.»(7)
امّا اين نظريه که هدف از رجعت کسب کمال باشد داراي اشکال هايي است که آنها را مورد بررسي قرار مي دهيم.
1- ما دليلي نداريم که هدف از رجعت، کسب کمال باشد. البته اينکه رجعت کنندگان به برخي از کمالات دست مي يابند امر واضحي است امّا آيا خداوند آنها را به خاطر کسب کمال باز مي گرداند، دليلي برآن نداريم. تنها مي توانيم بگوييم: مؤمنان در پرتو رجعت خود به کمالاتي هم دست مي يابند.
2- اگر فلسفه رجعت را کمال بدانيم، کساني را که رجعت مي کنند فاقد کمال دانسته ايم در حالي که رجعت براي کساني است که به کمال لايق خود که همان کسب ايمان خالص است نائل شده اند. نگاهي به سيماي رجعت کنندگان نشان مي دهد که آنها از اولياء خدا هستند و جمع قابل توجهي از آنها انبياء و به ويژه پيامبر اسلام و ائمه طاهرين (عليه السلام) هستند که بر قله هاي کمال نشسته اند.
2- شادماني و کسب ثواب
برخي از محققين، هدف از رجعت را نيل به ثواب کارهاي عصر رجعت و شادماني بازگشت کنندگان از حاکميت حقّ و شکست باطل معرفي کرده اند.سيّد مرتضي مي نويسد:
«بدان آنچه را شيعه به آن اعتقاد دارد اين است که خداوند متعال به هنگام ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه گروهي از شيعيان را که پيش از ظهور او مرده اند به دنيا باز مي گرداند تا به پاداش ياري و کمک به او و مشاهده ي دولتش برسند و نيز گروهي از دشمنانش را باز مي گرداند تا از آنان انتقام گيرد. پس آنان از مشاهده ي آشکار شدن حقّ و بلندي سخن (پيروزي آيين) پيروان آن لذت مي برند.»(8)
بدون شک رجعت کنندگان به ثواب اعمال ارزنده ي خود که در عصر رجعت انجام مي دهند خواهند رسيد و از مشاهده ي غلبه حقّ بر باطل لذت مي برند امّا اين مسائل از امور عادي زندگي، در عصر رجعت است و جزء فلسفه و اهداف رجعت به شمار نمي روند. همان گونه که بيان شد ما دليلي هم نداريم که خداوند عدّه اي را با اين هدف باز مي گرداند که به ثواب اعمالي که انجام مي دهند برساند و يا آنها از مشاهده ي پيروزي و سيطره ي حقّ لذت برند. هدف از رجعت فراتر از اينهاست و آن تحقق وعده ي خداوند در حاکميت اهل ايمان بر زمين است که جهاني سازي کامل اسلام را به همراه دارد.
شايد کساني که شادماني و کسب ثواب را هدف از رجعت معرفي کرده اند به اين روايت تمسک کرده اند که امام باقر (عليه السلام) فرموده است.
ما فِي هذِهِ الأَمَّةِ بَرُّ وَ لا فاجِرُ إلاّ و يَنشُرُ. أمّا المُؤمنونَ فَيَنشُرُونَ إلي قُرَّةِ أعيُنِهِم، و أمّا الفُجّارُ فَيَنشُرُونَ إلي خِزيِ اللهِ إيّاهُم.(9)
هيچ فرد خوب و تبهکاري از اين امّت نيست مگر اينکه زنده مي شود، امّا مؤمنان به سوي روشنايي چشمانشان و تبهکاران به سوي ذلتي که خداوند براي آنها قرار داده است زنده مي شوند.
1- امّا سند اين روايت ضعيف است. منخل بن جميل از راويان اين حديث است که فردي ضعيف، اهل غلو و فاسد الرواية معرفي شده است.(10)
2- همچنين مواجهه ي مؤمنان با شادماني به معناي هدف بودن آن نيست بلکه آنها با رسيدن به هدف که تحقق وعده حاکميت مؤمنان بر زمين است شادمان مي گردند.
اهداف ديگري نظير اقامه حدود و قصاص بر زمين مانده، زنده نگاه داشتن روحيه انتظار، ايجاد روحيه استقامت براي مؤمنان، تکريم مؤمنين در دنيا که در فصل آخر کتاب رجعت يا حيات دوباره بيان شده اند به رجعت مربوط نمي شوند بلکه غالب آنها به ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) ارتباط دارند و ما دليل روشني بر هدف بودن اين امور براي رجعت نداريم.
پي نوشت ها :
1- سوره ي نور، آيه 55.
2- مختصر بصائرالدرجات، ص 28.
3- دلائل الامامة، ص 464.
4- تفسير العيّاشي، ج 2، ص 282.
5- مجمع البيان، ج 7، ص 235.
6- رشحات البحار، باب رجعت.
7- تفسير نمونه، ج 15، ص 560.
8- رسائل الشريف المرتضي، ج1، ص 125.
9- مختصر بصائر الدرجات، ص 17.
10- نجاشي درباره ي او مي نويسد: ضعيف، فاسد الرواية. (رجال النجاشي، ص 421) و اين غضائري مي نويسد: ضعيف، في مذهبه غلو. (رجال ابن الغضائري، ص 89) ابن داود ضمن بيان ضعف و غلو او مي نويسد: اضاف اليه الغلاة احاديث کثيرة (رجال ابن داود، ص 281).
اکبري، محمد رضا، (1390)، عصر شکوهمند رجعت، قم: انتشارات مسجد مقدّس جمکران، چاپ دوم