نويسنده: چارلز اوکيگبو (1)
در سراسر آفريقا، حتي در کشورهايي که ايستگاه هاي تلويزيوني خود را در همان اوايل، يعني در دهه هاي 1950 و 1960 تأسيس کردند، تلويزيون هنوز پديده اي تازه است. در آغاز، البته، تمامي گيرنده هاي تلويزيون سياه و سفيد بود، اما اکنون اکثر تلويزيون ها رنگي است. تحول ديگر در اندازه تلويزيون هاست که برخي از آنها انون تقريباً به بزرگي پرده سينماست. از مهم ترين چيزها محبوبيت و رواج کانال هاي ماهواره اي است، اگرچه يک سيستم ماهواره اي منطقه اي (سيستم ارتباط ماهواره منطقه اي آفريقا- آر.اي.اس.کام) (1) در اوايل سال 1987 براي به وجود آوردن يک وسيله مؤثر، قابل اعتماد و مقرون به صرفه در کار ارتباطات دور، از جمله صدا و تصويرپراکني، راه اندازي شد، اما تبادل درون مرزي خبر و برنامه هاي تلويزيوني هنوز از مرحله آزمايش چندان فراتر نرفته است. تا حال، بيشترين تأثيرات پخش ماهواره اي از پخش هاي مستقيم ايستگاه هاي اروپايي و امريکايي حاصل آمده است. در سراسر اين قاره، برنامه هاي ايستگاه هاي بسيار گونه گون خارجي يا مستقيماً و يا از طريق قرار پخش با ايستگاه هاي محلي دريافت مي شوند، مثلاً، در آوريل 1989 شبکه تلويزيوني فرانسه، ( سي.اف.اي ) (2) يک پروژه پخش ماهواره اي چهار ساعت در روز را براي ايستگاه هاي تلويزيوني بيست و چهار کشور آفريقايي فرانسوي و پرتغالي زبان، از جمله بنين، ساحل عاج، نيجر، و سنگال آغاز کرد. کانال خصوصي تلويزيون کنيا ( کِي. تي.ان ) برنامه هاي جاري ماهواره را از شبکه خبري امريکا ( سي.ان.ان ) به صورت ساعت به ساعت رله مي کند. احساسي که اين کار ايجاد مي کند اين است که برنامه هاي محلي کِي.تي.ان فقط فواصل آن را پر مي کنند. در نيجريه، آنتن هاي ماهواره اي که دريافت شبکه هاي سي ان.ان، بي.بي.سي، و يو.کي.گُلد، اسکاي، ام.تي.وي، سي-اسپن(3) و شش کانال ديگر را امکان پذير مي سازند، اکنون آن قدر ارزان شده اند که تقريباً هر يک خانوارهاي ساکن شهرهاي بزرگ صاحب يکي از آنها هستند. اين آنتن ها از چنان محبوبيتي برخوردار شده اند که اکنون نمونه جمع و جوري از آن در دسترس است. اين نمونه اختصاص براي تاکردن و جا کردن در ساک دستي مسافر طراحي شده تا در سفرهاي آخر هفته به روستاها مورد استفاده قرار گيرد.
نتيجه ي ورود تلويزيون ماهواره اي به کشورهاي آفريقايي، فزوني جريان يک طرفه اطلاعات از کشورهاي توسعه يافته به آفريقا بوده است. اخبار و برنامه هاي ماهواره اي که اکنون محتواي عادي تلويزيون آفريقايي شده، واقعيات آفريقايي را بازتاب نمي دهند. تصوير آنها از آفريقا، تصويري است منفي از قاره اي دائماً در جنگ، قحطي و خشکسالي، جريان کنترل نشده برنامه هاي تلويزيون ماهواره اي از ايستگاه هاي اروپايي و امريکايي تهديدي جدي براي توسعه آتي تلويزيون در آفريقاست. بسياري از شهرنشينان آفريقايي برنامه هاي خارجي را بر رقيبان داخليشان، که از بيماري معمول رسانه هاي همگاني مدرن در اين قاره رنج مي برند، ترجيح مي دهند؛ اين بيماري همان فقدان پول، فقر خلاقيت، تجهيزات ناکافي، فشار سياسي، بوروکراسي و نظاير آنهاست. دولت هاي آفريقايي نياز به سرمايه گذاري بيشتري در سيستم هاي ماهواره اي منطقه اي دارند، سيستم هايي که مي تواند تبادل منابع و برنامه هاي تلويزيوني داخل کشور را ارتقا دهد؛ در نبود آنها، دولت هاي آفريقايي تا ابد فقط گيرنده شبکه هاي ماهواره اي جهاني خواهند بود، که نتيجه اش عارضه وابستگي رسانه اي به طور دائم خواهد بود.
متأسفانه، اقتصاد بيمار بسياري از کشورهاي آفريقايي اصلاً بدين معناست که در آينده ي نزديک، هر قدر هم که دولت ها در مورد توسعه تلويزيون خوش نيت باشند، دستاورد چنداني نمي توان داشت. اين چشم انداز تيره بانک جهاني را به اين نظر سوق داده که منطقه صحرايي آفريقا حتي از جنوب آسيا هم توسعه نيافته تر است. برخي از گرفتاري ها و مشکلات آفريقاي فردا را مي توان از ناحيه رشد شتابان جمعيت و کمبود منابع آبي دانست، يعني دو مسئله اي که مي تواند رشد توسعه را به کندي بکشاند.
بر طبق پيش بيني هاي سازمان ملل جمعيت آفريقا پيش از رسيدن به ميزان تثبيت در پايان سده بيست و يکم، چهار برابر ميزان فعلي خواهد شد. خشکسالي پايدار در بخش هايي از اين قاره، مانع عمده ي ديگري بر سر راه توسعه است. بيشتر قاره آفريقا در ناحيه اي واقع شده که در بخشي از سال اساساً خشک و کم باران است و خشکسالي مکرر کار کشاورزي را به شدت مختل مي کند و زنجيره اي از واکنش هاي نامساعد به وجود مي آورد که سرانجامش توسعه نيافتگي است.
در چنين شرايطي، رشد و توسعه در ارتباطات، از جمله تلويزيون، به ناکامي مي انجامد. حتي گسترش جمعيت هم سود چنداني به حال توسعه تلويزيون ندارد، زيرا معمولاً معادل آن، گسترش در درآمد از محل آگهي ها ( تبليغات تلويزيوني ) وجود ندارد. مشکلي که در برابر سياستگذاران آفريقايي قرار دارد، استفاده از جمعيت در حال رشد اين قاره به عنوان يک مزيت است.
يکي از ناظران در اين مورد گفته است که جمعيت هاي جهان کمتر توسعه يافته، تا زماني که سياست هاي اقتصادي خود را به سمت حداکثر رشد مادي ممکن توجيه کرده باشند، ناگزير از ماندن در فقر دائم نخواهند بود. تلويزيون در آفريقا بايد در حيطه بينش تازه اي از لحاظ توسعه و رشد گسترده قرار گيرد. ايستگاه هاي تلويزيوني بايد امکانات بالقوه اين رسانه را به عنوان يک عامل نيرومند کسب درآمد از محل تبليغات، تشخيص دهند.
در سال 1985 تاپيو واريس طي پژوهش خود دريافت که تبليغات در بيشتر ايستگاه ها فقط 1/6 درصد کل زمان پخش ( به طور سرجمع ) و 3/3 درصد ساعات پربيينده آنها را تشکيل مي دهد. حدود يک سوم تمامي آگهي هاي تلويزيوني، خارجي است. حجم اندک تبليغات، منجر به کاهش درآمد در بسياري از کشورها مي شود، مثلاً، در تلويزيون اتيوپي، تبليغات فقط 3/6 کل درآمد آن را تشکيل مي دهد. در الجزاير، تبليغات راديويي و تلويزيوني ( بر روي هم ) فقط پنج درصد کل درآمد را به خود اختصاص داده، اما ارقام اين موارد براي کشورهاي غنا و بنين به ترتيب يازده و بيست و شش درصد است. کشورهاي موريس و زيمبابوه شاهدي بر اين احتمال اند که ايستگاه هاي تلويزيوني آفريقا در آينده نمي توانند فقط به خودکفايي بسنده کنند، بلکه بايد مراکز سودآوري عمده اي هم باشند. ارقام آماري يونسکو در مورد تلويزيون زيمبابوه نشان مي دهند که تبليغات پنجاه و دو درصد کل درآمد آن را تشکيل مي دهد در حالي که درصد مورد بحث براي ايستگاه راديو و تلويزيون موريس 47/3 است. اگر قرار باشد امکانات بالقوه اين حيطه تحقق پيدا کند، مديران ايستگاه هاي تلويزيوني آفريقا برحسب نياز بايد حسابگرتر باشند. بسياري از آنها هنوز مثل کارمندان دولت رفتار مي کنند و انتظار دارند صاحبان آگهي از آنها استدعاي وقت يا زمان آگهي داشته باشند.
ويژگي متمايز راديو تلويزيون هاي امريکا توانايي بازاريابي حتي کوچک ترين ايستگاه هاي آنهاست. ايستگاه هاي راديو تلويزيوني امريکا عمدتاً ابزار بازاريابي اند، و عجيب نيست که تلاشي سنجيده براي استقرار هر ايستگاه برحسب پيش بيني موقعيت مصرف کنندگان آن ناحيه، قابل رؤيت است. به واسطه کمبود ايستگاه هاي راديو و تلويزيون در آفريقا، رويکرد بازاريابي به برنامه ها، استقرار ايستگاه ها، و شهرت پراکني در اين مورد، هنوز تحقق نيافته است. ايستگاه هاي تلويزيوني آفريقا اکنون برحسب نياز بايد برنامه هاي خود را متوجه بخش هاي مشخص بازار کنند. اين البته، عادت تلويزيوني دولتي نبود، اما ايستگاه هاي خصوصي جديد وارد دوران بازاريابي جسورانه شده اند و انقلابي در مديريت تلويزيون پديد مي آورند. اخيراً، کشورهاي جنوب به نيازي جدي براي همکاري در ميان خودشان پي برده اند. يکي از گروه هاي فعال در اين زمينه، کميسيون جنوب است که در سال 1987، پس از سال ها بحث غيررسمي در ميان نخبگان سياسي و روشنفکر جنوب، رسماً تأسيس شد. اين کميسيون در بيانيه ي خود تحت عنوان « چالشي در برابر جنوب » مشکلات توسعه را تحليل کرد و راه حل هاي دور از دسترسي ارائه داد که بسياري از آنها پيامدهاي مهمي براي رسانه ها، به ويژه تلويزيون، در بر دارند.
بر طبق نظر کميسيون، « مهم است که اطلاعات مربوط به فعاليت هاي دولت در دسترس مردم باشد. از اين لحاظ، نقش رسانه ها بسيار مهم و حياتي است ». بيانيه ي مذکور سرانجام اين پيشنهاد را مطرح مي کند که « همکاري هاي موجود بين رسانه هاي کشورهاي در حال توسعه بايد به هر چه بيشتر تقويت شود و تنوع بيشتري پيدا کند، و پيوندهاي زيربنايي ضروري بهينه شود... جنوب بايد به طور جمعي و يکپارچه عمل کند تا وابستگي خود را به منابع شمال به حداقل برساند ». اطلاعات، خود منبعي کليدي است که براي حفظ و ارتقاي منابع جنوب نياز به مديريت دارد. از اين لحاظ، تلويزيون، به ويژه تلويزيون ماهواره اي، بايد در وظيفه ي راهبردي تأمين دسترسي همگان به اطلاعات مهم دولتي، ترويجه روابط جنوب- جنوب، و تقويت بعد فرهنگي توسعه به کار گرفته شود. کميسيون در ديدگاه فراگير خود نسبت به فرهنگ، « ارزش ها، نگرش ها، باورها و رسوم جامعه و نيز، انواع فعاليت ها را » جمع مي کند، « فعاليت هايي که همان ارزش ها، نگرش ها، باورها و رسوم را بيان مي کنند و غنا مي بخشند و در عين حال آنها را تغيير شکل مي دهند ». تلويزيون بايد نسبت به ريشه هاي فرهنگي جوامع آفريقايي حساس باشد و در عين حال تحول و تنازع بقاي خود فرهنگ آفريقايي را هم در برگيرد؛ که البته وظيفه ي ساده اي نيست.
آينده تلويزيون نمي تواند از آينده جوامع آفريقايي جدا باشد، در مبارزه ي هر روزه اي که اين رسانه براي برعهده گرفتن نقش عامل مطرح در توسعه ي سياسي و فني آفريقا دارد، بايد راه حلي براي مسئله جريان يک طرفه ي برنامه هاي ماهواره اي بيابد تا بلکه وابستگي خود را به شمال کاهش دهد. تلويزيون بايد بر ميزان رو به رشد جمعيت ها در آفريقا تأکيد داشته باشد و خود را در جهت تکليف بازاريابي توجيه کند و در عين حال، رسالت خويش را به عنوان توسعه پايدار تحقق بخشد.
تلويزيون آفريقايي آن قدر از لحاظ ماهيت و خصلت گونه گون است که نمي توان آن را به سادگي توصيف کرد. در يک سر آن سيستم هاي پيشرفته اي مثل اداره تلويزيون نيجريه با شبکه اي مرکب از سي ايستگاه فدرال و دولتي قرار دارد که براي اخبار شبکه و برنامه هاي ويژه به ايستگاه مرکزي ملحق مي شوند و در سر ديگر تانزانيا قرار دارد، که به تازگي نخستين ايستگاه تلويزيوني در سرزمين اصلي ( نه در زنگبار ) را تأسيس کرده است، و لسوتو که تلويزيونش در سال 1984 تأسيس شد، اما فقط يک ساعت در روز، از شش تا هفت بعداز ظهر برنامه پخش مي کند و اخبار سرشب، آخرين پانزده دقيقه پخش در اين تلويزيون را به خود اختصاص مي دهد. با وجود سه کانال آفريقاي جنوبي ( تي.وي.1، سي.سي.وي، ام.ان.ئي.تي ) آينده ي چنداني نمي توان براي رشد فراگير تلويزيون لسوتو، در اين کشور 1/6 ميليوني، مشاهد کرد. تلويزيون در آفريقا عمدتاً سلاحي سياسي است، نه ابزاري براي بازاريابي، آن گونه که در غرب هست، همين مسئله است که مالکيت و نظارت بر اين رسانه را در نزد دولت هاي آفريقايي تا اين حد مهم جلوه مي دهد. تلويزيون هم چون آموزش و مذهب غربي هم زمان با قدرت هاي استعماري که نشان خود را در اين قاره به جا نهادند، وارد شد.
در دوران ارتش هاي سياسي، ايستگاه هاي راديو تلويزيوني و نيز مردمي که در آن ايستگاه ها کار مي کنند به واسطه نقش خود در کودتا اهميت و دلالتي افزوده کسب کرده اند. عجيب نيست که اکنون برخي از ايستگاه هاي راديو و تلويزيون نسبت به پادگان ها و مراکز دولتي، تانک هاي بيشتري دارند. نقش تلويزيون در آينده سياست آفريقا پنهان شدني نيست. سوء مديريت اين رسانه آغاز شکست هر حکومتي است. بخت رو به زوال اقتصاد آفريقا پيامدهاي سختي براي توسعه رسانه اي دارد که همه آفريقاييان دوستش دارند، اما اکنون تنها اندکي از آنان استطاعت داشتنش را دارند. ارقام آماري يونسکو نشان مي دهد که تلويزيون در برخي از کشورهاي آفريقايي، به ويژه در آنگولا، تقريباً قابل رؤيت نيست و براي هر هزار نفر، 5/3 دستگاه وجود دارد. اين ارقام براي تانزانيا شش دهم، براي بوروندي دو دهم و براي مالي فقط يک دهم درصد است. بسياري از کشورها اقدام به تأسيس مراکز تماشا در جوامع محلي و محله ها کرده اند تا بدين طريق بر مشکل حضور رو به کاهش تلويزيون غلبه کنند.
تلويزيون در آفريقا، علي رغم نويدي که به اين قاره آورده است. انتظارات مردم را برآورده نکرده و بعد از سي سال حضور در اين جا، هنوز از لحاظ جهت يابي عمدتاً خارجي است. اگر اين رسانه بخواهد به امکانات بالقوه ي خود در مقام گونه اي ابزار فرهنگي تحقق بخشد، وجود انقلابي در جهت آفريقايي کردن آن اجتناب ناپذير است؛ بدون چنين انقلابي، تلويزيون هم چنان فقط اسباب وقت پرکني خواهد بود.
پي نوشت ها :
1- چارلز اوکيگبو ( Charles Okigbo ) مدير اجرايي شوراي آفريقايي آموزش ارتباطات است. اوکيگبو پيش از اين، استاد کرسي ارتباطات جمعي در دانشگاه نيجريه، نسوکا، و مدير آموزش شوراي دست اندرکاران تبليغات نيجريه بوده، و سرپرست گروه نويسندگان و ويراستار کتاب هاي تبليغات و روابط عمومي، چشم اندازهاي نو در جريان اخبار بين الملل، و سياست هاي بازاريابي، راهکارها و شگردها تبليغات بوده است.
1-PAS COM
2- Canal France International(CFI)
3- C- Span
اسمیت، آنتونی؛ پاترسون، ریچارد (1389)، تلویزیون در جهان، ترجمه: مسعود اوحدی، تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، چاپ دوم.