رابطه ي تيپ رفتاري الف ( A ) و اعتياد به کار

بسياري از يافته ها و نتايج قابل توجهي که در مطالعات آتش پور ( 1384 ) و رابينسون وکلي( 1998 ) به آن ها استناد خواهيم کرد، نشان از اين دارند که بين تيپ رفتاري A و اعتياد به کار رابطه ي معناداري ديده مي شود. اما تأکيد ما
سه‌شنبه، 8 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رابطه ي تيپ رفتاري الف ( A ) و اعتياد به کار
رابطه ي تيپ رفتاري الف ( A ) و اعتياد به کار

 

نويسنده: سيد حميد آتش پور




 

بسياري از يافته ها و نتايج قابل توجهي که در مطالعات آتش پور ( 1384 ) و رابينسون وکلي( 1998 ) به آن ها استناد خواهيم کرد، نشان از اين دارند که بين تيپ رفتاري A و اعتياد به کار رابطه ي معناداري ديده مي شود. اما تأکيد ما بر اين موضوع است که اگر چه اين هم پوشي ديده مي شود، در عين حال به لحاظ تشخيصي مي توان اختلاف مهمي را ميان افراد تيپ A و معتادين به کار ملاحظه کرد. الگوي تيپ A واجد رفتارهايي است که در اکثر موارد تشخيصي عموميت دارند، مانند: سرعت در انجام دادن امور زندگي، خصومت، رقابت گرايي، کمال گرايي و درگيري با محيط. در صورتي که معتادين به کار به طور اخص نسبت به عملکرد و کاري که در دست انجام دادن دارند، وسواس اجباري قابل توجهي را نشان مي دهند. علايم و نشانه هاي مرتبط با تيپ رفتاري A که براي ادامه ي بحث ضروري است در زير آورده شده است.

تيپ رفتاري A: علايم و واقعيت ها

يکي از اولين مطالعات انجام شده در زمينه ي تيپ A، متعلق به دو متخصص قلب به نام هاي « فريدمن » و « روزنمن » بوده است. در مطالعات آن ها مشخص شد که مردان تيپ A، نسبت به همتاهاي مورد تحقيق اين دو محقق، 6 برابر بيش تر دچار بيماري هاي قلبي مي شوند. بر اساس يافته هاي موجود، ويژگي هاي رفتاري تيپ A را مي توان شامل موارد زير دانست:
- مکالمه: تند
- کلمات: دادن پاسخ هاي تک کلمه اي يا جمله ها را سريع خاتمه دادن
- لحن کلام: شديد و هيجاني
- کيفيت کلام: محکم و کوتاه، همراه با جا انداختن بعضي کلمات
- مدت واکنش: کوتاه، همراه با پاسخ هاي آني
- رفتارهاي قابل توجه: آه کشيدن فراوان همراه با ناآرامي، آماده و گوش به زنگ بودن، کشيدگي در چهره و ابروهاي درهم، خنده ي خشک، ور رفتن با انگشت ها و فشار دادن آن ها
- قطع کردن حرف ديگران: فراوان ديده مي شود.
- برگشت به موضوع پس از قطع شدن: اغلب ديده مي شود.
- تلاش براي تمام کردن سؤالات طرف مقابل: اغلب ديده مي شود.
- تلاش براي تسلط برطرف مقابل: اغلب ديده مي شود.
- به عجله واداشتن طرف مقابل: اغلب ديده مي شود.
- رضايت از کار: وجود ندارد و فقط براي طي کردن مدارج و موقعيت هاي کاري صورت مي گيرد.
- انگيزش و جاه طلبي: بالاست.
- احساس فوريت: بالاست.
- بي حوصلگي: زياد و بالاست.
- شايستگي: بالاست. تلاش براي برنده شدن بر هر رفتاري اولويت دارد.
به رغم نزديکي و مشابهت ويژگي هاي تيپ A و معتادين به کار، تمامي کساني که داراي تيپ شخصيتي A هستند، لزوماً معتاد به کار نيستند، علاوه بر اين، نظريه هاي متفاوتي در خصوص سبب شناسي و درمان رفتار تيپ A با رفتارهاي مرتبط با اعتياد به کار وجود دارد. در خصوص بسياري از جنبه هاي روان شناختي و رفتاري تيپ A، باور غالب اين است که به همان نسبت که متأثر از عوامل محيطي است، از عوامل ژنتيکي و وراثتي نيز تأثير مي پذيرد. در حالي که اعتقاد بر اين است که اعتياد به کار نتيجه ي تربيت دوران کودکي است.
مفهوم اعتياد به کار از مطالعات مربوط به اعتياد و الکل و مواد مخدر و ادبيات مربوط به آن منبعث شده است. مفهوم سازي فرض شده در اين رابطه آن را به عنوان نشانه اي از نظام بدکنش خانواده معرفي کرده است. ديدگاه اصلي در چنين تفکري اين است که به طور کلي هر نوع اعتياد، از نظام آشفته ي خانواده به وجود مي آيد، بسط مي يابد و انتقال پيدا مي کند ( منظور انتقال به دوران هاي بعدي رشد است )، که مي توان آن را نمودي از عملکردي ناقص در خانواده دانست. رفتارهاي اعتيادطلبانه، محصول دروني خانواده اند و درگذر از مراحل رشد و طي تعاملات درون گروهي و به واسطه ي پويايي هاي درون خانواده به نسل هاي بعدي منتقل مي شوند ( هر چند شکل آن ها از نسلي به نسل ديگر ممکن است تغيير يابد ). بنابراين از طريق عملکرد خانواده، قواعد، باورها و الگوهاي رفتاري بيمارگونه و اعتيادآميز، چون اعتياد به الکل يا اعتياد به کار، مي توانند چرخه اي « درون محصولي » پيدا کنند. بدين معنا که الگوهاي مورد نظر در
خانواده آموخته مي شوند. با توجه به اين الگو، اعتياد به کار در واقع يک پاسخ اعتيادي ياد گرفته شده به سيستم ناقص و عملکرد آشفته يا آسيب ساز خانواده ي پايه ( يا اوليه ) است، و به اين ترتيب يک الگوي درماني غير پزشکي را مي طلبد؛ يعني بيش از هر چيز بايد آن را از لحاظ روان شناختي و خانوادگي مورد درمان قرار داد. براي مثال 12 گام تدوين شده در نظام معتادين بي نام ( يا الکي هاي بي نام )، نظام هاي حمايتي و درمان سيستمي خانوادگي هستند که در اين رابطه بايد جدي تر مورد تأکيد قرار گيرند. در مقابل، رفتارهاي تيپ A، به عنوان الگويي زيست / روان شناختي که الگوي پاسخ هاي طبيعي بسياري از افراد شناخته مي شود، مستلزم به کارگيري روش هاي ديگري است. روش هاي مربوط به درمان جنبه هايي از تيپ A که مي توانند براي سلامتي افراد خطرساز باشند، توسط « آقايي و آتش پور » در کتاب استرس و بهداشت رواني ( 1381 ) معرفي شده اند. اين روش ها و راهبردهاي تعديل کننده و کمک کننده عبارتند از:
- راهبردهاي کاهش استرس، از قبيل ريلکسيشن ( تکنيک هاي آرام سازي ذهن و بدن )، بازسازي تفکر و واکسينه کردن
- اصلاح رفتار
- طب رفتاري
در هر حال منشأ رفتارهاي تيپ A، خواه مربوط به عوامل ژنتيکي باشد و خواه مربوط به يادگيري، هنوز شناخته است. احتمال تعامل عوامل محيطي و وراثتي، آن چنان که تأکيد شد، بسيار قوي است. کالبد بسياري از تحقيقات انجام شده در اين زمينه بر الگوهاي تربيتي والد / فرزندي و تأثير محيطي آن در کنار عوامل وراثتي، بنا شده است.
شواهد تجربي قواي اي وجود دارد که والدين داراي شخصيت تيپ A، شيوه هاي رفتاري خود را از خلال پويايي هاي خانواده به فرزندان شان منتقل مي کنند. اما به نظر مي رسد اساس و ساختار زيربنايي رفتارهاي تيپ A را در فرزندان، بايد به گذشته هاي دور، سال هاي پيش از مدرسه و حتي پيش تر از آن، يعني زمان تولد و عوامل وراثتي تأثيرگذار، نسبت داد. در يکي از مطالعات انجام شده در خصوص رابطه ي رفتارهاي مادران تيپ A و بچه هاي آن ها، مشخص شد که به طور معني داري بچه هاي اين مادران تيپ A بوده اند، در حالي که همين مقايسه با مادراني ديگر که آن ها را تيپ B نام مي گذاريم، نشان داد که بچه هاي اين نوع مادران همانند مادران خود، تيپ B بوده اند. ارتباط مورد نظر حتي در رابطه با پدران و پسران آن ها بارزتر بوده است.

تيپ B: ارگانيسمي ماندگار

بارزترين خصوصيات تيپ رفتاري B عبارتند از:
- کندي در مکالمه
- مکالمه همراه با مکث و توقف هاي زياد
- لحن کلام ملايم با کيفيتي يک نواخت و داراي مدت واکنش هاي طولاني و مکث پيش از پاسخ گويي در زمان پاسخ
- به ندرت آه کشيدن
- آرام و راحت بودن
- به ندرت حرف ديگران را قطع کردن
- به ندرت عجله و شتاب داشتن
- به ندرت تلاش براي تسلط بر ديگران و امور داشتن
- رضايت از کار بالا بدون داشتن احساس فوريت يا اول بودن در هر کاري
- آرام بودن و فقدان تنش هاي زايد
به علت خصوصياتي که بر شمرده شد، افراد تيپ B را ارگانيسم هاي ماندگار لقب داده اند. در هر حال مطالعات انجام شده در مورد افراد تيپ A نشان مي دهند والديني که داراي اهداف بالايي براي فرزندان خود هستند تأثير بارزي بر آن ها دارند و آرزوهاي شان براي منحصر به فرد بودن، نفوذ چشم گيري بر رفتارهاي فرزندان شان دارد. اين مسئله همان گونه که تأکيد شد در پسران داراي پدر تيپ A بارزتر است. والدين تيپ A، انتظار عملکرد بالايي از فرزندان خود دارند و رفتارهاي استقلال طلبانه و خودمختار را بيش از ساير والدين طلب و تشويق مي کنند. تحقيقات ديگر نشان داده اند فرزنداني که داراي پدراني با استرس شغلي بالا هستند، سطح بالاتري از پرخاشگري را در تعاملات خود نشان مي دهند. همين وضعيت در ارتباط با مادراني که داراي تيپ A هستند نيز ديده شده است. علاوه بر اين، ملاحظه شده است که فرزندان اين مادران، حس رقابت شديدتري در مقايسه با همسالان شان داشته اند. مضافاً اين که جو غير حمايتي خانواده و فقدان پيوندهاي خانوادگي مثبت نيز با خشم و خصومت کودکان بي ارتباط نيست. محيط هاي خانوادگي که والدين شان انگيزش پيشرفت بالايي را نشان مي دهند، يا والديني که عملکرد کودکان خود را با ديگران مقايسه و ارزيابي مي کنند، به ارتقا و رشد جنبه هايي از رفتارهاي تيپ A مانند رقابت، پرخاشگري و خصمانه عمل کردن دامن مي زنند. اين گونه والدين، به تسلط بر اطرافيان، داشتن کنترل بر مسائل زندگي، دستور دادن و انتقاد از کودکان شان اعتقاد بارزي دارند. چنين کودکاني در مقايسه با همتاهاي خود، رقابت، خشم و استرس بيش تري دارند، زيرا والدين شان براي موفق شدن آن ها، فشار زيادي وارد مي آورند.
اگر چه کودکان تيپ A تلاش زيادي به خرج مي دهند، اما بيش از ساير کودکان در انجام وظايف خود موفق نيستند. داده هاي ديگر نشان داده اند که مشکلات قلبي را مي توان از همان اوايل عمر تشخيص داد، که خود بي ارتباط با رفتارهاي اجتماعي نيست. عملکردها و شيوه هاي خصمانه ي اجرايي در مورد کودکان، بي توجهي نسبت به آن ها، مزاحم قلمداد کردن آن ها و لحن خصمانه و خشونت بار، پيش زمينه ي تيپ رفتاري A ي رقابت جو و متخاصم را به وجود مي آورند. از سوي ديگر مشخص شده است که درک طرد شدن ( از سوي خانواده ) و فقدان عواطف گرم در والدين تيپ A، باعث رشد پيش رس رقابت جويي، تلاش براي پيشرفت، شتاب زدگي و احساس فشار زمان مي شود. احساس فشار زمان با اين موضوع مرتبط است که فرد دايماً تلاش مي کند چندين کار را در يک زمان انجام دهد، زيرا تصور مي کند وقت کافي براي انجام امور ندارد. برخي محققين دريافته اند که پدران و مادران پسران تيپ A، توجه کمي نسبت به فرزندان شان نشان مي دهند، در صورتي که والدين کودکاني که به عنوان تيپ B شناخته شده اند، اين گونه عمل نمي کنند. زيرا والدين تيپ A در تعاملات بين فردي و درون خانواده بيش تر به خود مشغول هستند و علاقه ي کمي نسبت ه اعضاي خانواده نشان مي دهند. در واقع کودکان آن ها، تلاش بسياري انجام مي دهند تا خود را اثبات کنند. آن ها براي کسب توجه و محبت بيش تر والدين و احساس اعتماد به نفس، دايماً مجبورند انجام وظايف مختلفي را به عهده بگيرند.
منبع مقاله :
آتش پور، سيد حميد؛ (1388)، اعتياد به کار( روان شناسي معتادين به کار )، تهران: نشر قطره، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.