جاسبي يا جاستي ؟

دهستان جاسب امروز جزء بخش دليجان شهرستان محلّات است اما در دوره ي اسلامي تا گذشته اي نزديك به زمان ما از توابع قم بوده و بعضي كساني كه به اين دهستان منسوب بوده اند گاهي نيز با نسبت قمي ذكر شده اند.
يکشنبه، 25 آبان 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جاسبي يا جاستي ؟
 جاسبي يا جاستي ؟

 

نويسنده: دکتر علي اشرف صادقي




 

دهستان جاسب امروز جزء بخش دليجان شهرستان محلّات است اما در دوره ي اسلامي تا گذشته اي نزديك به زمان ما از توابع قم بوده و بعضي كساني كه به اين دهستان منسوب بوده اند گاهي نيز با نسبت قمي ذكر شده اند. (1) اين نام امروز به همين شكل يعني با صامت پاياني b تلفظ مي شود اما مآخذ معتبر قدیمی آن را به شکل جاسب با صامت t در آخر ضبط کرده اند. (2) قدیم ترین جایی که این نام در آنجا ذکر شده تاریخ قم حسن بن محمد بن حسن قمی است که در سال 378 تألیف شده است. در ترجمه ی فارسی این کتاب که در سال های 805 و 806 صورت گرفته نام این دهستان متجاوز از هفت بار دیده می شود و ضبط آن در هر هفت بار به شکل جاسب است. (3) پس از تاریخ قم، قدیم ترین مأخذی که نگارنده به آن برخورد کرده کتاب نقض شیخ عبدالجلیل قزوینی رازی است که در حدود 560 تألیف شده است. در این کتاب در ذکر مدارسی که در ری بوده از مدرسه ای به نام « مدرسه ی فقیه علی جاستی » نام برده شده است. (4) در همین کتاب در ذکر علماء شیعه بار دیگر نیز نام این علی جاستی و این بار با کُنیه ی ابوالحسن ذکر شده (5) اما مصحّح کتاب در متن صورت جاسبی را انتخاب کرده و در حاشیه توضیح داده که در ضبط جاسب در نسخه ها اختلاف فراوان وجود دارد اما صورت صحیح همین است و در این مورد به قول میرزا عبدالله افندی ( متوفی در 1130 ) صاحب ریاض العلماء استناد کرده که گفته است جاسبی منسوب به جاسب از روستاهای قم است. مرحوم محدّث در چاپ دوّم کتاب نقض (6)، به استناد همین گفته ی افندی و با اتکاء به قول مرحوم عباس اقبال که گفته است « این کلمه را بتاء مثناه فوقانی نشنیده ایم » (7). ضبط کلمه را در هر دو مورد از جاستی به جاسبی تغییر داده است.
دیگر از مآخذی که این کلمه در آن ضبط شده فهرست اسماء علماء الشیعه و مصنّفیهم از منتجب الدین ابوالحسن علی قمی معروف به فهرست منتجب الدین است. (8) در این کتب از چهار دانشمند جاستی نام برده شده که یکی از آنها همان ابوالحسن علی جاستی است. این نام در پنج نسخه از نسخه های هفت گانه ای که متن چاپی براساس آنها تصحیح شده به صورت حاستی ( با حاء مهمله ) ضبط شده و تنها در یکی از نسخه ها که تاریخ 1015 دارد، در یک موردِ منحصر، با ضبط جاستی آمده است. از نسخ پنجگانه ی فوق سه نسخه متعلق به قرن یازدهم، یک نسخه متعلق به قرن سیزدهم و نسخه ی دیگر بدون تاریخ است اما احتمالاً در قرن سیزدهم نوشته شده است. آنچه مسلم است حرف آخر کلمه ی مورد بحث در نسخه های این کتاب بدون هیچ گونه ابهامی ت است نه ب. حرف اول کلمه نیز بی شبهه تصحیف ج است و این تصحیف ناشی از متأخّر بودن نسخه های کتاب است. دلیل این مدّعا نصّ عبارتهای شیخ حرّ عاملی ( متوفی در 1104 ) در امل الآمل و افندی در ریاض العلماء است. عاملی سه بار ذیل نام داود بن محمد بن داود جاستی، نجم الدین ابوالقاسم علی بن حسین جاستی، و رشیدالدین علی بن محمد جاستی این کلمه را با املای جاستی ( با جیم معجمه در اوّل و تاء دو نقطه در آخر ) ضبط کرده است. (9) مأخذ عاملی در همه ی موارد یاد شده فهرست منتجب الدین است. افندی نیز ذیل شرح حال ابوالحسن علی جاستی (10)، نجم الدین ابوالقاسم جاستی (11)، و رشیدالدین علی جاستی (12) به نقل از فهرست منتجب الدین این کلمه را به شکل جاستی آورده است. افندی در مورد اول پس از ذکر شرح حال ابوالحسن می نویسد جاسب ( با باء موحده ) قریه ای از قراء قم است که اکنون نیز موجود است، ‌اما در مورد دوم، ذیل شرح حال نجم الدین، می گوید جاستی با تاء، نسبت به جاست است از قراء قم. در مورد سوم نیز، ذیل شرح حال رشید الدین، این کلمه را به شکل غلط حاستی ( با حاء حطی ) آورده و نوشته « منسوب است به... » که نشان می دهد جایی را با نام حاست نمی شناخته است. وی ذیل شرح حال ابوالحسن جاستی مطلبی نیز از اربعین منتجب الدین درباره ی او آورده و این بار نیز نام او را به شکل جاستی ضبط کرده است. بنابراین شکی باقی نمی ماند که در نسخه های قدیم تر فهرست منتجب الدین این نام با املای جاستی ( به جیم ) آمده بوده و تصحیف « جیم » به « حاء حطّی » در نسخه های متأخّر روی داده است. افندی نیز خود در خاتمه ی ریاض العلماء متذکر این نکته شده و نوشته کسانی که در این کلمه « جیم » را به « حاء » بدل کرده اند در اشتباه اند. (13)
کتاب قدیمی دیگری که این نام در آن ذکر شده نسخه ای از منهاج البیان ابن جزله ی بغدادی در مفردات طب است که به کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران تعلق دارد. این نسخه در سال 627 و 628 نوشته شده و کاتب آن طبیبی بوده که نام خود را در پایان کتاب و در حواشی آن چند بار به شکل حسن بن علی بن حسن جاستی ذکر کرده است. علاوه بر این، کاتب گاه گاه در حواشی کتاب به مناسبت ذکر نام گیاهان طبی، معادلهای آنها را در زبان منطقه ی جاست که مسقط الرأس او بوده به دست داده و همه جا نام این محل را به شکل جاست آورده است.
دیگر دفتری از اوایل قرن هشتم است که کاتب آن شخصی به نام یوسف بن حسن بن علی بن احمد جاستی است. (14)
چنان که گفته شد امروز نام این روستا به شکل جاسب متداول است. به درستی معلوم نیست صورت جاست از چه زمان به جاسب بدل شده است. در مآخذی که از قرن دهم به بعد نوشته شده این نام به شکل جاسب دیده می شود. از آنجا که در آغاز قرن هشتم یک نفر جاستی این نام را به شکل جاست ضبط کرده چنین نتیجه می شود که در آن تاریخ هنوز صورت جاسب متداول نشده بوده یا اگر شده بوده به کتابت راه نیافته بوده است. بنابراین می توان احتمال داد که این تغییر میان قرن هشتم و قرن دهم یا اندکی قبل از قرن هشتم صورت گرفته است. اینک چند نوشته را که در قرنهای دهم و یازدهم نوشته شده اند از نظر می گذرانیم.
در تذکره ی مشایخ قم تألیف نورالدین علی منعّل قمی که در سال 978 تألیف شده و تمام مطالب آن از کتابهای رجال حدیث شیعه گرفته شده دو جا از این روستا با ضبط جاسب نام برده شده است. (15) این دو جا یکی ذیل شرح حال داود بن محمد بن داود مذکور در فوق است و دیگری ذیل شرح حال علی بن حسین که قبلاً به آن اشاره شد.
مؤلف به تصریح خود شرح حال این دو تن را از فهرست منتجب الدین گرفته ولی در آنجا – همان طوری که دیده شد – کلمه ی مورد بحث با تاء دو نقطه ضبط شده نه با باء موحده. به طوری که مصحح کتاب در مقدمه ی خود ( ص 7 ) اشاره می کند نسخه ی منحصر به فرد این کتاب دارای اغلاط بی شمار است که در متن چاپی به قیاس تصحیح شده است. معلوم نیست این کلمه نیز از مواردی است که مصحّح آن را به قیاس تصحیح کرده یا در نسخه ی اصل به همین شکل آمده است. اگر این تغییر از مؤلّف کتاب باشد، معلوم می شود که وی ضبط جاستی را براساس تلفظ متداول در زمان خود به جاسبی تغییر داده است.
در خلاصه التواریخ قاضی احمد قمی ( متولد در 953 و زنده در 1015 ) یک بار نام این روستا آمده که با املاء جاسب ضبط شده است. (16) همین مؤلّف در مکتوبی که درباره ی جاسب و بعضی فضلای آن به یکی از فاضل زادگان آنجا نوشته چند بار نام این روستا را به شکل جاسب آورده است. (17)
در کتاب خلاصه البلدان صفی الدین محمد بن محمد هاشم حسینی قمی که در سال 1079 تألیف شده نام این روستا به شکل جاسب ضبط شده است. (18)
در منابع بعدی نیز این نام منحصراً با همین ضبط نوشته شده است.
اکنون ببینیم تبدیل t به b در این کلمه به چه صورت روی داده است. از آنجا که میان این دو صامت اشتراک تلفظ بسیار کم است این تبدیل دلیل آواشناختی ( فونتیکی ) نمی تواند داشته باشد. بیشتر به نظر می رسد که تبدیل جاست به جاسب براساس قیاس با کلماتی مانند ارجاسب، طهماسب، گرشاسب و جز آنها پیش آمده باشد که تعداد آنها در زبان فارسی بسیار بیشتر از کلمات مختوم به ‍است مانند جاست است. چنین تبدیلی در یک کلمه ی دیگر فارسی نیز پیش آمده و آن کلمه ی گوشاسب ( کوشاسب، بوشاسب ) است که در اوستا به شکل būšyąstā به کار رفته است. تبدیل t به b در این کلمه قبل از اسلام صورت گرفته، زیرا در پهلوی نیز این کلمه با p به کار رفته است. در اینجا نیز تبدیل جنبه ی قیاسی دارد نه آواشناختی (19).

پي نوشت ها :

1. یغمای سی و دوم، یادنامه ی حبیب یغمائی، گردآوری ایرج افشار، تهران، 1370، ص 289-286
2. جاست با شکل معرب این نام باشد، زیرا خود اهالی آن را گاس تلفظ می کنند.
3. کتاب تاریخ قم، به تصحیح سید جلال الدین طهرانی،‌ تهران، 1313، ص 57، 58، 119، 120، 121، 130، 138.
4. کتاب النقص، بتصحیح سید جلال الدین حسینی ارموی معروف به محدث، تهران، 1331، ص 47.
5. همان، ص 188.
6. تهران، 1358، ص 35 و 211.
7. تعلیقات نقض، ج 1، تهران، 1358، ص 523.
8. تصحیح سید عبدالعزیز طباطبائی، قم – تهران، 1404 قمری.
9. امل الآمل، تصحیح سید احمد حسینی، ج 2، بغداد، 1385، قمری، ص 114-113، 180-179، 199.
10. ریاض العلماء، باهتمام سید محمود مرعشی و تحقیق ( تصحیح ) سید احمد حسینی، قم، 1401 قمری، ج 3، ص 626.
11. همان، ص 419.
12. همان، ج 4، ص 193.
13. رک: نقض، چاپ اول، ص 188. علت چند گانگی در نوشته ی افندی این است که وی هیچگاه کتاب خود را بصورت نهائی تدوین نکرده است.
14. رک: فهرست کتابخانه مجلس شورای اسلامی، ج 22، 1374، ص 37.
15. تذکره ی مشایخ قم، بتصحیح حسین مدرسی طباطبائی، قم، 1353، ص 41 و 52.
16. خلاصه التواریخ، بتصحیح احسان اشراقی، ج 2، تهران، 1363، ص 828.
17. متن این مکتوب به نقل از خزائن ملااحمد نراقی ( قرن سیزدهم ) در کتاب تاریخ قم محمد حسین ناصر الشریعه، چاپ سوم، [ قم، 1350 ]، ص 4-171 نقل شده است.
18. خلاصه البلدان، بکوشش حسین مدرسی طباطبائی، [ قم، 1396 قمری ]، ص 204.
19. نوبرگ ظهور p در این کلمه را در نتیجه ی اشتقاق عامیانه می داند. رک:
H.S. Nyberg, A Manual of Pahlavi, part II, p. 51.
اما هنینگ تبدیل ašavasta- اوستایی به artōsp سغدی را نتیجه ی ناهمون شدگی می داند، رک: Henning Selected Papers, II, Acta Iranica 15, 1977, p. 161.

منبع مقاله :
صادقي، دکتر علي اشرف؛ (1380)، مسائل تاريخي زبان فارسي ( مجموعه ي مقالات )، تهران: سخن، اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.