اسلام آيين فطرت است. بر همين اساس ارضاي تمامي نيازهاي فطري انسان در خلال تعاليم عاليه آن مسطور و موجود است.
روش تربيتي اسلام بر تمامي ابعاد وجودي انسان، اعم از جسمي و روحي و به تبع آن زندگي مادي و معنوي او اشراف و عنايت دارد. برخلاف ديگر نظامات اجتماعي انساني که فقط به يک بعد از ابعاد وجودي انسان معتقدند و تنها به تغذيه و تربيت همان قسمت اهتمام مي ورزند، اسلام تمامي وجود بشر را آن طور که هست و آن چنان که خدا آفريده مورد توجه قرار مي دهد.
تکامل ابعاد وجودي انسان، او را به هدف غائي خلقتش مي رساند. استکمال متوازن اين ابعاد، هدف آغازين است؛ از آن جهت که مي تواند ما را به هدف نهائي تعليم و تربيت که عبارت از وصول به رضاي الهي و مقام ملکوتي اوست برساند.(1)
کمال انسان در تعادل و توازن اوست؛ يعني انسان با داشتن اين همه استعدادهاي گوناگون- هر استعدادي که مي خواهد باشد- آن وقت انسان کاملي است که فقط به سوي يک استعداد گرايش پيدا نکند و استعدادهاي ديگرش را مهمل و معطل نگذارد. مثلاً کودک سالم کودکي است که همه اعضايش به طور هماهنگ رشد کند؛ به عنوان مثال اگر فقط بيني او رشد ناموزون داشته باشد اين فرد شبيه يک کاريکاتور مي شود. انسان کامل انساني است که همه ارزش هاي انساني در او رشد کند و هيچ کدام بي رشد نماند.(2)
يکي از مسائل آسيب زا در تربيت کودکان و نوجوانان، بي توجهي به همه ابعاد وجودي فرد است؛ يعني توجه به بعضي و غافل شدن از بعضي ديگر، مربيان اعم از والدين و يا معلمان بايستي در تربيت به همه ابعاد وجودي متربي خود توجه کنند.
مشکل امروز در زندگي هاي زناشوئي که باعث اختلاف و درگيري شده است، نقض تربيتي والديني است که فقط به بعضي از ابعاد تربيتي فرزند خود توجه کرده اند و از ديگر ابعاد غفلت نموده اند. بعضي از والدين فقط به رشد علمي و تحصيلي و نمرات بالاي فرزندان خود توجه دارند؛ در صورتي که اين فرد اگر چه يک فرد موفق در تحصيلات علمي است اما در ابعاد اجتماعي، اخلاقي، عاطفي و... ضعف هاي بسياري دارد. والدين و مدارسي مي توانند ادعا کنند که در تربيت متربي خود موفق بوده اند که در امر تربيت به رشد همه جانبه فرزند خود توجه کرده باشند.
در اين بخش ابعاد ده گانه تربيت را که همان ابعاد وجودي انسان است، برشمرده و آن ها را به صورت مختصر مورد بحث و بررسي قرار مي دهيم.
انواع تربيت
1- تربيت در بعد جسماني؛2- تربيت در بعد رواني؛
3- تربيت در بعد جنسي؛
4- تربيت در بعد اجتماعي؛
5- تربيت در بعد اخلاقي؛
6- تربيت در بعد عاطفي؛
7- تربيت در بعد عقلاني؛
8- تربيت در بعد هنري؛
9- تربيت در بعد ديني؛
10- تربيت در بعد اقتصادي.
1- تربيت جسماني
دين اسلام به هيچ فردي اجازه نمي دهد به بدن و روان خود لطمه و خدشه اي وارد سازد. در تربيت اسلامي، انسان ها بايد مراقب و نگاهبان سلامت و تندرستي خويش باشند وگرنه مورد بازخواست الهي قرار مي گيرند. حتي بسياري از اعمال عبادي از قبيل روزه، حج، جهاد، وضو و امثال آنها در صورتي که به سلامتي جسم و اندام انسان، لطمه اي وارد سازد و يا شخص از نظر جسماني قادر بر انجام آنها نباشد، ضرورت اجراي خود را از دست مي دهد. از اين رو پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: « اِنَّ لبدَنکَ عليک حقاً »؛ « همانا بدن تو بر تو حقي دارد. »(3)حفظ بدن و سلامتي واجب است. گاهي مربيان و يا والدين نسبت به اين بعد از تربيت کم توجه هستند. در حالي که بايد دانست اگر فرزند گرفتار يک بيماري جسمي شود که نتيجه بي توجهي والدين باشد، پدر و مادر مسئول هستند. اين مسئوليت به اين جهت است که بچه ها با پاي خود به دنيا نيامدند؛ بلکه ما تصميم گرفتيم تا صاحب فرزند باشيم. بچه ها قدرت دفاع از خود را ندارند، به همين دليل بچه اي که دو سال کامل شير مادر را نخورد در بزرگسالي بيشتر در معرض بيماري ها قرار مي گيرد و يا اگر والدين نسبت به واکسينه کردن فرزندان اقدام نکنند و فرزند گرفتار بيماري هاي صعب العلاج گردد، آنها مسئول هستند.
در حال حاضر حدود نصف دختران کشور ما با کمبود آهن مواجه هستند. اين موضوع به حدي نگران کننده است که وزارت آموزش و پرورش مجبور شد « طرح آهن ياري » يعني توزيع قرص آهن را در دبيرستان هاي دخترانه شروع کند. اين همه نتيجه بي توجهي والدين يا بي اهميتي کودکان و نوجوانان در صرف صبحانه است.
مطالعات اخير نشان داده است که تغذيه صبحگاهي در قدرت يادگيري کودکان مؤثر است و نخوردن صبحانه مي تواند تأثيرات منفي بر تمرکز و يادگيري آنها داشته باشد. در شرايط ناشتايي کوتاه مدت، بدن مي تواند گلوکز خون را در سطحي ثابت نگه دارد تا بر عملکرد مغز لطمه وارد نشود، اما اگر مدت زمان ناشتايي طولاني باشد، نگه داري قند خون در سطحي که مغز قادر به فعاليت طبيعي خود باشد دشوار شده، قدرت يادگيري و تمرکز حواس مختل مي گردد. کودکاني که صبحانه مي خورند کم تر دچار دل درد و ناراحتي هاي ديگر مي شوند و در طول روز برنامه غذايي بهتري را مي توانند ادامه دهند تا سطح مواد معدني و ويتامين ها در بدن آنها بيشتر باشد.(4)
مهم ترين اختلالات ناشي از کمبودهاي تغذيه اي کودکان دبستاني، کم خوني ناشي از فقر آهن و گواتر مي باشد. کم خوني ناشي از فقر آهن در کودکان، با تغييرات رفتاري و کاهش قدرت يادگيري همراه است. کودکان خون دچار سه نوع مشکل مي گردند.
1. از نظر جسماني:
سردرد، سرگيجه، حالت تهوع، بيحالي، رنگ پريدگي؛2. از نظر رواني:
عصباني، پرخاشگر، کم حوصله، آستانه تحمل بسيار پايين؛3. از نظر يادگيري:
درس مي خواند، حفظ مي کند، ولي درس در ذهن او ناپايدار است.به والديني که فرزندان آنها مبتلا به کم خوني هستند، توصيه مي شود که علاوه بر مراجعه به پزشک و پي گيري بيماري و ارائه گزارش به کارکنان بهداشتي، کودکان خود را با غذاهاي حاوي آهن مانند گوشت، جگر، ماهي و تخم مرغ تغذيه نمايند.(5)
اختلال هاي شايع در دانش آموزان دوره ابتدايي
1-نارسايي بينايي؛2- نارسايي شنوايي؛
3- پوسيدگي دندان ها؛
4- انحراف ستون مهره ها؛
5- کمبودهاي تغذيه اي؛
6- اختلال در وضع پوست و ناخن؛
7- آسيب هاي ناشي از حوادث و سوانح؛
8- بيماري هاي واگيردار.
بنابراين هدف تعاليم اسلامي فقط رشد جسم نيست، بلکه تن و پرورش آن، هدفي است ابزارگونه که بايد در خدمت به عقل و روح آدمي قرار گيرد تا جسم و روح و عقل، هم پاي يکديگر در جهت هدف عالي تر، يعني رضاي الهي گام بردارند.
2- تربيت در بعد رواني
« بهداشت و روان » يا « سلامت روان » عبارت است از سازگاري فرد با خود و محيط و استفاده موفقيت آميز از تمامي توانايي ها و قابليت هاي خويش در زندگي.(6)يکي از وظايف والدين در تربيت، توجه به تربيت رواني کودک و نوجوان است. خيلي از اختلالات رفتاري و رواني که در کودک و نوجوان ديده مي شود نتيجه بي توجهي والدين به بهداشت روان و تربيت رواني کودک است. به طور مثال ناخن جويدن، لکنت زبان، شب ادراري، اضطراب، عصبانيت و.. را کودک از بدو تولد نداشته است، بلکه فضاي روحي مسموم خانواده، فرزند را در معرض اين نوع بيماري هاي رواني قرار مي دهد.
خانواده به عنوان مقدّس ترين و مهم ترين نهاد اجتماعي، کانوني است که به تعبير قرآن مجيد، زن و شوهر در آن آرامش و سکينه دل مي يابند و بين آنان مودّت و دوستي برقرار مي شود.
بعضي از عواملي که باعث به هم خوردن بهداشت روان کودکان و نوجوانان مي شود عبارتند از:
1- بي توجّهي والدين نسبت به فرزندان و طرد آنان به علت شکل ظاهر و نقايص بدني، ميزان هوش و نارسايي هاي ذهني، طرز رفتار و اخلاق کودک، عدم موفقيت، عدم رعايت مسايل اخلاقي و مذهبي؛
2- توجّه بيش از حد نسبت به کودک؛
3- خانواده هاي گسسته و طلاق؛
4-اختلافات والدين؛
5- تبعيض در خانواده؛
6- کمبود محبت.
عوامل به هم خوردن بهداشت رواني خانواده ها
1-عوارض طبيعي مثل سيل، زلزله و...؛2- بيماري ها؛
3- فقر اقتصادي؛
4- جنگ و بيماران اعصاب و روان؛
5- زندگي تجملي؛
6- جامعه صنعتي و تکنولوژي؛
7- تهديدهاي خارجي؛
8- نگراني از آينده فرزندان؛
9- آلودگي صوتي؛
10- ناکامي فرزندان در تحصيل و ازدواج؛
11- عدم آگاهي از مهارت هاي زندگي و تربيت فرزندان.
راه هاي پيشگيري از شيوع بيماري هاي رواني در خانواده
1- مسئله و مشکل را در خانواده يک امر عادي تلقي کردن. مشکل، جزئي از زندگي است. خانواده سالم، خانواده اي است که مسئله و مشکل دارد ولي توانايي حل آن را نيز دارد؛2- توجّه به اصل پيش بيني و پيشگيري؛
3- روش منطقي در حل مسئله؛
4- ديدن نعمت ها؛
5-براي خود زندگي کردن، نه براي ديگران؛
6- مثبت انديشي؛
7- تقويت بنيه اعتقادي و مذهبي؛
8- حفظ روحيه شادابي؛
9- راضي بودن به رضاي خدا؛
10- مراجعه به مشاوره.
بنابراين بايد گفت يکي از وظايف والدين در تربيت رواني کودکان، توجه به بهداشت رواني کودکان و نوجوانان مي باشد. در يک خانواده عادي، والدين ضمن همبستگي و احترام متقابل نسبت به يکديگر در برخورد با فرزندان؛ روشي يکسان و هماهنگ را در پيش مي گيرند و در نتيجه فرزندان احساس مي کنند که رابطه والدين با يکديگر و با آنان صميمي و ناگسستني است؛ زيرا کودک و نوجوان بايد والدين خود را منبع شادي، ايمني و ارضاي خاطر جسمي و رواني دانسته و آنان را پناهگاه خويش بيابند. ضمناً آنان بايد اطمينان خاطر داشته باشند که والدين نيز يکديگر را دوست مي دارند. البته منظور اين نيست که فرزندان هرگز نبايد مخالفت هاي پدر و مادر را با يکديگر ببينند؛ بلکه بايد کوشيد احساس ايمني آنان به دليل مشکلي که در مورد روابط پدر و مادر وجود دارد، متزلزل نگردد.
عدم توجّه والدين به سالم سازي محيط رواني و عاطفي کودکان و نوجوانان و فقدان روابط مناسب در بيشتر موارد، آنان را با کمبودهاي عاطفي و مشکلات رواني گوناگون رو به رو مي سازد و احتمال اين که اين کودکان در آينده به اختلالات رفتاري و رواني دچار شوند زياد خواهد بود.(7)
3- تربيت جنسي
يکي از ابعاد تربيت، تربيت جنسي است. اولياء و مربيان مسئول نمي توانند نسبت به غريزه جنسي کودکان بي تفاوت باشند و در اين باره برنامه اي صحيح نداشته باشند؛ زيرا تربيت جنسي يکي از دشوارترين و حساس ترين انواع تربيت هاست و اندک اشتباه يا غفلتي در اين باره ممکن است کودکان را به فساد و تباهي بکشاند.غريزه جنسي در زمان بلوغ پيدا نمي شود؛ بلکه از زمان کودکي در نهاد انسان نهفته است و به صورت هاي گوناگون بروز مي نمايد. غريزه جنسي در سنين کودکي کاملاً بيدار نبوده و به حالت ابهام مي باشد. اما از سن پانزده سالگي در پسران و از سن سيزده سالگي در دختران با سرعت بيشتري پرورش يافته و بيدار مي گردد.
کودکان قبل از بلوغ از لحاظ رشد بدني و فکري براي توليد نسل و اعمال غريزه جنسي آمادگي ندارند؛ بدين جهت خداوند متعال غريزه جنسي آنان را در سنين قبل از بلوغ به حالت خفتگي و ابهام قرار داده است؛ بنابراين اولياء و مربيّان بايد از هر عملي که ممکن است غريزه جنسي کودکان را تحريک و بيدار سازد جداً اجتناب نمايند و شرايطي را به وجود آورند که اين غريزه در آنها طبق طبيعت خلقت به تدريج پرورش يابد. تماس، نوازش يا بوسيدن قسمت هايي از بدن کودکان که باعث تحريک آنان مي شود، نگاه به عکس هاي برهنه، شنيدن داستان هاي عاشقانه، تعريف از زيبايي ديگران و يا هر نوع رفتاري که مسائل جنسي را به ياد کودک مي آورد، ممکن است باعث بيدار شدن نابهنگام غريزه جنسي او شود.(8)
غريزه جنسي نه تنها بد و منفور نيست؛ بلکه يکي از غرايز بسيار سودمند مي باشد. به وسيله اين غريزه است که نسل انسان باقي مي ماند. به علاوه، ارضاء غريزه جنسي يکي از لذائذ زندگي و موجب دلگرمي و شور و شوق حيات است. اين غريزه اگر درست هدايت شود زندگي انسان را قرين آرامش و آسايش مي کند و آن را زيبا مي سازد. اما اگر درست هدايت نشد و به انحراف کشيده شد، زيان هاي فراواني را به همراه خواهد آورد که درمان آنها بسيار دشوار است. به همين جهت اولياء و مربيان وظيفه دارند جهت هدايت صحيح غريزه جنسي و جلوگيري از انحراف آن، عنايت ويژه اي در همه مراحل، حتي مرحله قبل از بلوغ، داشته باشند.(9)
اين غريزه، نيرويي پيچيده در درون انسان است که بخشي از فعاليت و رفتار او را شکل و جهت مي دهد. درباره ماهيت اين نيرو و چيستي آن برخي از صاحب نظران نظريه هايي را ارائه کرده اند ولي قانع کننده و مورد اتفّاق همگان نيست. آنچه که بيشتر مورد توجه و قبول مي باشد، اين است که نيروي جنسي:
1-امري همگاني است و در همه افراد، از همه نژادها و گروه ها وجود دارد.
2- مرز شناس نيست و در همه مناطق و محدوده هاي زيستي کره زمين حضور دارد.
3- قدرت آن از درون برمي خيزد؛ هر چند عوامل بيروني در بيداري و تشديد آن نقش دارند.
4- رشد آن در انسان داراي صورت تدريجي است. در مرحله اي از عمر بيدار مي شود و در مرحله اي ديگر به اوج خود مي رسد.
5- بعضي از نظريه پردازان آن را قوي ترين غريزه معرفي کرده اند.
6- عوامل اجتماعي، طبيعي و القايي، آن را از بين نمي برد ولي مي توانند آن را سرکوب، تعديل و يا همچون آتشي زيرخاکستر نگه دارند و به هنگامي که موانع از ميان برداشته شود حرکت و فعاليت آن از نو آغاز مي گردد.(10)
صورت هاي بيداري غرائز جنسي در کودکان و نوجوانان
الف) به صورت کشفي:
کودکان در سايه برخورد با منبع لذت آن را کشف کرده و تماس و ارتباط را تداوم مي بخشند. اين کشف به صورت هاي مختلف است که بعضي عبارتند از:-دستکاري آلت تناسلي که ناشي از بيکاري و براي سرگرم داشتن خود است؛
-حبس ادرار و مدفوع و در نتيجه احساس خارش و لذت در بدن و در قسمت خاص آن؛
- تماس و اصطکاک با يک جسم زبر يا نرم از طريق ماليدن خود به تشک، نرده و...؛
-خاراندن محل زخم در اطراف دستگاه تناسلي با دست و ناخن خود؛
- وجود خارش ها در بدن که ناشي از انگل هاي معدي و کرم هاي ريز در حالت دفع است.
- اشکال در وضع ختنه و کمي يا زيادي پوست اطراف آلت تناسلي.
- نوازش هاي نادرست و لمس هاي نينديشيده والدين از بدن و ران هاي کودک.
-شستشوي کودک پس از دفع و دست زدن به آلت تناسلي، به صورت عادي و ناخودآگاه.
به جز آنچه که ذکر شد موارد ديگر هم وجود دارند؛ مثل بي توجهي ها در حين استحمام، بد خوابيدن ها، وجود لباس هاي چسبان و حتي بلوغ زودرس که به ندرت براي برخي از کودکان پديد مي آيد.
ب) به صورت آموختن:
گاهي غريزه در سايه آموختن ها کشف و شناخته مي شود و اين آموختن ممکن است به صورت عمدي و يا غيرعمدي باشد:1- آموختن عمدي: توسط يک فرد منحرف و آلوده به کودک ياد داده مي شود.
2- آموختن غيرعمدي: ديدن روابط جنسي والدين و يا ديدن فيلم هاي روابط جنسي.(11)
بلوغ زودرس و راه هاي جلوگيري از آن
يکي از خطراتي که کودکان با آن مواجه هستند؛ بيدار شدن و تحريک زودرس غريزه جنسي است. بعضي چنين مي پندارند که کودک قبل از بلوغ، مسائل جنسي را درک نمي کند و در اين باره احساسي ندارد؛ اما چنين تصوري صحيح نيست. دانشمندان عقيده دارند احساسات و لذت هاي جنسي از زمان کودکي وجود دارد و آثاري از آن مشاهده مي شود. نهايت اينکه در هر زمان به صورتي آشکار مي گردد.در پسر بچه هاي کوچک، گاهي نعوظ آلت تناسلي مشاهده مي شود. گاهي به آلت تناسلي خود و اطراف آن دست مي مالد و از اين کار لذت مي برد و اگر کسي هم به کفل و ران ها و آلت تناسلي او و اطراف آن دست بزند، لذت مي برد. در بين کودکان 5 يا 6 ساله، بازي هاي جنسي ديده مي شود؛ بدين صورت که به آلت تناسلي کودکان ديگر نگاه مي کنند و گاهي دست مي مالند.
پژوهش هاي روان شناسان نشان مي دهد که کودکان از سن 6-7 سالگي، دورنمايي از روابط جنسي در ذهن خود دارند و درصدد کشف و جستجوي آن هستند. از سن 8-9 سالگي گاهي با دوستان خود خلوت مي کنند و درباره امور جنسي صحبت مي کنند و اطلاعات خود را در اختيار يکديگر قرار مي دهند. گاهي خود را به خواب مي زنند تا از روابط محرمانه پدر و مادر چيزي به دست آورند. رفتار معاشقه آميز پدر و مادر را زير نظر دارند و مي خواهند در اين باره اطلاعات کسب کنند.
در بين کودکان نيز همجنس بازي و استمناء وجود دارد و هر چه به زمان بلوغ نزديک تر شوند، اين رفتارها شدت مي يابد و امکان دارد در زمان بلوغ به حد يک عادت ناپسند درآيد که ترک آن بسيار دشوار خواهد بود.(12)
خداوند در وجود انسان غددي قرار داده به نام غدد مترشحه؛ مانند غده تيروئيد، غده عرق، غده بزاق در دهان و ... که هر کدام از اين غدد در جايگاه خود وظيفه اي دارند و اختلال در ترشح اين غدد عامل بيماري در فرد خواهد شد. غده هاي ديگري در بدن وجود دارد که اين غدد را غدد جنسي مي نامند ( غده هيپوفيز، هيپوتالاموس، غدد فوق کليوي و کونادهاي جنسي). غير از کونادهاي جنسي، بقيه غدد در زمان جنيني و بعد از تولّد فعال هستند و ترشح مي کنند؛ ولي کونادهاي جنسي در زمان خاصّي که سن بلوغ است- در دختران 9 سالگي و پسران 15 سالگي- ترشح مي شوند.
وظيفه مربيان در تربيت جنسي اين است که در قبل از 9 و 15 سالگي مراقبت کنيم تا بچه ها دچار بلوغ زودرس نگردند. اگر بدن و جسم کودکان زير 9 و 15 سال، توسط افراد بزرگسال مورد تجاوز قرار گرفت و يا لمس شد؛ آنان زودتر از موعد مقرر به بلوغ مي رسند و از اين رو در قرآن کريم خطاب به مؤمنين چنين مي فرمايد:
« اي کساني که به خدا ايمان آورده ايد! بندگان ملکي و کودکاني که هنوز به بلوغ نرسيده اند موقع ورود به خلوت شما اجازه بگيرند ».(13)
اگر فرزند شما توجيه نبود و بدون اجازه وارد اطاق خواب والدين شد و شاهد صحنه اي بود که نبايد ببيند، باعث بلوغ زودرس فرزند مي گردد.
همچنين در روايتي، امام صادق (عليه السلام) به نقل از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: « به خدا سوگند! چنانچه مردي با همسر خود مجامعت کند در حالي که کودکي در خانه بيدار باشد، آنها را ببيند و کلام و نفس زدن هاي آنان را بشنود؛ چنين کودکي هرگز رستگار نخواهد شد. اگر پسر باشد زناکار خواهد شد و اگر دختر باشد، زنا مي دهد ».(14)
بنابراين اولياء و مربيّان بايد قبلاً به فکر پيشگيري باشند و سعي کنند که غريزه جنسي کودکان قبل از زمان طبيعي بيدار نشود تا اين دوران را به سلامت بگذرانند.
عوامل بلوغ زود رس جنسي
1- کودکان وقتي به حد تمييز رسيدند والدين نبايد به عورت آنان نگاه کنند.2- به کودکان توصيه شود از نگاه کردن به عورت خود و ديگران پرهيز کنند.
3- اجازه ندهيد کودکان با آلت تناسلي خود بازي کنند.
4- از پنج سالگي به بعد، دختر توسط پدر و پسر توسط مادر براي استحمام برده نشوند.
5- والدين در حضور فرزندان لباس هاي زير خود را عوض نکنند.
6- والدين در حضور فرزندان، رفتار جنسي نسبت به هم نداشته باشند.
7- از خوابيدن دختر و پسر- حتي خواهر و برادر- از شش سالگي در يک رختخواب منع شود که در روايت رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) به اين مسئله تأکيد شده است.(15)
8- دختر شش ساله را مرد نامحرم نبوسد و پسر شش ساله را زن نامحرم (16) که اين مسئله نيز از بيانات نوراني امام صادق (عليه السلام) است.
در روايتي نقل شده است امام رضا (عليه السلام) با جمعي از خانواده اش در منزل يکي از بني هاشم مهمان بود. دختر بچه اي وارد مجلس شد و حاضرين او را نوازش کردند. وقتي حضرت از سن دختر سؤال کردند و شنيدند که پنج سال دارد، ديگران را از بوسيدن منع کردند و خود نيز او را نپذيرفتند.(17)
9- ديدن فيلم و عکس و پوستر و تصاوير مستهجن که اخيراً در تلفن هاي همراه نيز قابل مشاهده مي باشند، عامل بلوغ زودرس است. به همين جهت از آوردن سي دي هاي مبتذل و ماهواره به خانه جداً پرهيز کنيد. اگر دوستان و يا فاميل هم اين نوع دستگاه ها را داشتند، مانع ارتباط فرزندان خود با آنان شويد؛ چون ديدن تنها يک صحنه جنسي باعث مي گردد فرزندان نسبت به روابط جنسي والدين خود حساس گردند.
10- در هنگام درس خواندن و انجام تکاليف مراقب باشيد بچه ها به جاي خلوتي نروند اگر هم رفتند به بهانه هايي تنهايي آنان را بشکنيد يا درب اطاق را باز بگذاريد. حداقل احتياط اين است که دو جنس مخالف در يک محيط خلوت نباشند.
11- والدين- خصوصاً مادرها- وقتي در جمع مجالس زنانه حضور پيدا مي کنند؛ مراقب باشند که اطّلاعات جنسي ردّ وبدل نکنند.
12- خانم ها از پوشيدن لباس هاي باز و خارج از حد متعارف خودداري کنند؛ زير اين عمل در دخترهاي تازه به بلوغ رسيده اثر منفي دارد.
13- از اختلاط و ارتباط نزديک دختران و پسران در مهماني هاي فاميلي پرهيز کنيد.
14- خوابيدن بچه ها در يک اتاق، بدون اشراف والدين بي خطر نيست. والدين بايد به اطاق خواب بچه هاي خود اشراف داشته باشند.
15- نوع پوشش والدين در خانه مي تواند يک عامل بلوغ زودرس باشد. بدن نيمه عريان و صورت آرايش کرده مادر يا خواهر در منزل باعث مي شود فرزند پسر مخصوصاً در سن بلوغ به اندام برجسته مادر خود حساس شود. پوشيدن لباس زير توسط پدر نيز در حضور دختر حسّاسيت او را برانگيزد.
اينها همه مراقبت هايي است که بايد والدين در تربيت جنسي به آن توجه کنند.
بعد از ترشح هورمون هاي درون ريز جنسي که با ترشّح آنها کودک پا به دوران بلوغ مي گذارد، دو تغيير براي او اتفاق مي افتد؛
1- تغيير جسماني، 2- تغيير رواني و روحي.
پي نوشت ها :
1- تعليم و تربيت اسلامي، کد 1000.
2- انسان کامل، شهيد مطهري، ص 41.
3-مجله بهداشت، سال دهم، ص 12.
4- تعليم و تربيت اسلامي، شماره 1000، ص 43.
5-خانواده و فرزندان، اساتيد طرح آموزش خانواده، ص 150.
6- خانواده و فرزندان، شکوه ذرابي نژاد، ص 125.
7- روان شناسي، سال چهارم متوسطه، ص 122.
8-تعليم و تربيت اسلامي، شماره 1000، ص 89.
9- خانواده و فرزندان، دکتر علي قائمي، ص 170.
10- اسلام و تعليم و تربيت، ابراهيم اميني، ص 61.
11-اسلام و تعليم و تربيت، ابراهيم اميني، ص 62.
12-اسلام و تعليم و تربيت، ابراهيم اميني، ص 176.
13- نور: 58.
14-وسايل الشيعه، ج 14، ص 94.
15- همان، ج14، ص 171.
16- همان، ص 171.
17- وسايل الشيعه، ج14، ص 170.
رفيعي محمدي، علي محمد (1392)، بيست اصل در تربيت: اصول برقراري ارتباط با کودکان و نوجوانان، قم، انتشارات رسول اعظم (ص)، چاپ دهم