تفسير عياشي و مؤلف آن

نام و کنيه او ابونضر محمد بن مسعود بن محمد بن عياش، معروف به عياشي است. ابن نديم و شيخ طوسي او را از بني تميم، و نجاشي وي را سلمي، و هر سه او را سمرقندي و يا اهل سمرقند معرفي کرده اند.
دوشنبه، 3 آذر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تفسير عياشي و مؤلف آن
 تفسير عياشي و مؤلف آن

 

نويسنده: آيت الله رضا استادي




 
نام و کنيه او ابونضر محمد بن مسعود بن محمد بن عياش، معروف به عياشي است. ابن نديم و شيخ طوسي او را از بني تميم، و نجاشي وي را سلمي، و هر سه او را سمرقندي و يا اهل سمرقند معرفي کرده اند. (1)
صاحب قاموس الرجال گفته است: سمرقندي بودن باعرب تميمي و سلمي بودن سازگار نيست (2) ولي به نظر مي رسد که مقصود ابن نديم و شيخ طوسي و نجاشي اين باشد که اصل او عرب، اما موطن يا زادگاهش سمرقند بوده است.
علامه تهراني و سيدحسن صدر او را هم طبقه ثقة الاسلام کليني دانسته اند. (3) و گواه اين مطلب اين است که کشّي که در نيمه دوم قرن چهارم مي زيسته در کتاب معرفة الناقلين خويش از عياشي به طور فراوان روايت کرده است (4) و در رجال کشّي نيز آمده: عياشي گويد: به فضل بن شاذان نوشتم ... » و ما مي دانيم که فضل در سال 260 فوت کرده است. بنابراين مي توان حدس زد که تولد عياشي حدود سال 240 بوده است.

ديدگاه بزرگان درباره عياشي

ابن نديم:

او از فقيهان شيعه ي اماميه و در دانش، وحيد دهر و زمان خود بوده، و تأليفاتش در نواحي خراسان بسيار مهم و ارزنده تلقي مي شده است. (5)

نجاشي:

او ثقه ي صدوق و از بزرگان شيعه است. در آغاز سني بوده و در همان زمان روايات فراواني از آنان شنيده، سپس در حالي که هنوز جوان بوده شيعه شده است... مشايخ ما گفته اند: عياشي ارث پدري خود را که سيصد هزار مثقال طلا بود همه را در راه علم و حديث خرج کرد. خانه اش هميشه مانند مسجد پر از افرادي بود که به نوشتن، يا به مقابله يا قرائت و تعليق اشتغال داشتند. (6)
هم چنين گفته است: « خانه اش محل رفت و آمد و استفاده شيعه و اهل علم و دانش بوده است ». (7)

شيخ طوسي:

« او جليل القدر، داراي اطلاعات گسترده و در فن حديث خبير و بصير، در دانش، فضل و فهم سرآمد اهل عصر خود در نواحي خراسان بوده است. بيش از دويست کتاب و رساله تأليف کرده، که نام آن ها در فهرست ابن النديم آمده است. او در خانه اش مجلسي براي عموم و مجلسي براي خواص داشته است ». (8)

ابن شهرآشوب:

« او سرآمد دانشمندان اهل مشرق ( خراسان ) بوده، و تأليفاتش بيش از دويست کتاب است ». (9)

علامه حلي:

« او جليل القدر، داراي اطلاعات گسترده و در فن حديث بصير و آگاه بوده، تأليفات فراواني دارد که از دويست تا بيشتر است ». (10)

ابن داود:

« او ثقه ي صدوق است، ولي از افراد غيرثقه هم روايت مي کرده است. در آغاز سني بود و سپس به راه حق و تشيع هدايت يافت. گفته شده که سيصد هزار مثقال طلا که ارث پدري اش بود در راه علم و دانش خرج کرد. خانه اش مانند مدرسه اي بود براي اهل دانش و دانشجويان. بيش از دويست کتاب تأليف کرد ». (11)

علم الهدي:

فرزند فيض کاشاني نيز در نضد الايضاح، با عبارت هايي شبيه برخي عبارت هاي گذشته از او تمجيد نموده، مي افزايد: « عياشي با شين نقطه دار و ابوالنضر با ضاد نقطه دار است ». (12)

حاجي نوري:

« او جليل القدر، عظيم الشأن، بزرگ و رئيس شيعه و در حديث و رجال حديث، اهل نظر و نقاد بوده است ». (13)

محدث قمي:

« مشايخ علم رجال گفته اند: او ثقه ي صدوق، از بزرگان شيعه و خبره ي فن حديث بوده. بيش از دويست تأليف دارد که يکي از آن ها معروف به تفسير عياشي است. از شاگردان و غلامان- به اصطلاح اهل رجال- او شيخ کشّي، صاحب رجال کشي، مشهور است ». (14)

حاج آقا بزرگ تهراني:

« عياشي بيش از دويست کتاب در فنون گوناگون مانند: حديث، رجال، تفسير، نجوم و غيره دارد. از مشايخ شيخ کشي و در طبقه شيخ کليني بوده است ». (15)

اساتيد و مشايخ عياشي

از سندهاي رواياتي که از عياشي در دست است برمي آيد که او اساتيد و مشايخ بسيار زيادي داشته است. ما با بررسي روايت عياشي در کتاب هاي رجال کشي، شواهد التنزيل حسکاني، رجال نجاشي و غيره به نام بيش از چهل نفر از آنان دست يافتيم ولي در اين جا فقط از آن عده از مشايخ و اساتيد او ياد مي کنيم که شرح حالشان گرچه مختصر در کتب رجال ذکر شده باشد:
1. ابراهيم بن محمد بن فارس. و از اصحاب امام حسن عسکري (عليه السّلام) است و در رجال شيخ و رجال کشي ياد شده است. (16)
2. ابوالعباس احمد بن عبدالله بن سهل بغدادي واضحي. او صاحب کتاب ايمان ابي طالب است و در رجال کشي و نجاشي ياد شده است. نجاشي گويد: « وي تا اواخر عمر تقيه مي کرد و تشيع خود را اظهار مي نمود، ولي در آخر عمر عقيده خود را ظاهر ساخت ». (17)
3. ابوعبدالله محمد بن احمد بن احمد بن نعيم الشاذاني النيشابوري. او از اصحاب امام عسکري (عليه السّلام)، و از کساني است که امام زمان (عليه السّلام) را زيارت کرده، و از وکيلان آن حضرت بوده است. (18)
4. ابوعلي المحمودي محمد بن احمد بن حماد مروزي. از اصحاب امام هادي (عليه السّلام) بوده است. (19)
5. احمد بن منصور خزاعي. روايات عياشي از او در رجال کشي ياد شده است. شيخ طوسي او را از اصحاب امام رضا (عليه السّلام) دانسته که صحت اين کلام بعيد به نظر مي رسد. (20)
6. ابويعقوب اسحاق بن محمدالبصري. او از اصحاب امام هادي (عليه السّلام) و امام عسکري (عليه السّلام) بوده، و عياشي درباره اش گفته: « از تمامي مشايخي که در بغداد ديدم بيشتر حديث حفظ داشت ». (21)
7. ابومحمد بن احمد فارابي. شيخ طوسي گويد: « او مقيم « کش »، يکي از شهرهاي نزديک سمرقند بود و از دانشمندان عراق، قم و خراسان بسيار روايت کرده است ». قهپاني در مجمع الرجال گويد: « او ضابط و کاتب احاديث بوده ». و وحيد بهبهاني گويد: مورد اعتماد شيخ کشي بوده، به حدي که هر چه به خط وي مي يافته بر آن اعتماد مي نموده است ». (22)
8. ابوسعيد جعفر بن احمد بن ايوب سمرقندي، معروف به ابن تاجر. شيخ طوسي گويد: « او متکلم بوده و کتاب هايي داشته است. نجاشي از احمد بن حسين نقل مي کند که او کتابي در رد قول کساني که مي گويند رسول خدا پيش از نبوت به دين قوم خود بوده است داشته و برخي روايات عياشي از او در تهذيب و استبصار نقل شده است ». (23)
9. ابوعبدالله حسين بن اشکيب. از متکلمين شيعه و از اصحاب امام عسکري (عليه السّلام) بوده و تأليفاتي داشته که يکي از آن ها در رد زيديه بوده است ». (24)
10. ابوجعفر محمد بن احمد بن خاقان معروف به حمدان. چند کتاب او، از جمله فضل الکوفه در فهرست نجاشي ياد شده است. (25)
11. ابوالحسن حمدويه بن نصيربن شاهي. شيخ طوسي فرمايد: « او در زمان خود بي نظير بوده است. برخي از روايات عياشي از او در تهذيب آمده است ». (26)
12. محمد بن نصيربن شاهي. شيخ طوسي گويد: « وي اهل کش، ثقه جليل القدر و کثيرالغلام بوده است. برخي از روايات عياشي از او در تهذيب شيخ طوسي نقل شده است ». (27)
13. عبدالله بن حمديه بيهقي. از اصحاب امام عسکري (عليه السّلام) است و نامه اي از آن حضرت به وي در رجال کشي ياد شده است ». (28)
14- علي بن عبدالله بن مروان بغدادي. از اصحاب امام عسکري (عليه السّلام) و گويا برخي او را از غاليان دانسته اند که عياشي فرموده: « غاليان در اوقات نمازها امتحان مي شوند و من هيچ گاه در وقت نمازها با علي بن عبدالله نبوده ام، و درباره او جز خير چيزي نشنيده ام ». (29)
15. علي بن حسن بن فضال کوفي. از اصحاب امام هادي و امام عسکري (عليه السّلام) بوده و تأليفات فراواني داشته که برخي گفته اند سي کتاب بوده است.
عياشي علم و فضل او را ستوده و گفته در عراق و خراسان افضل و افقه از او نديده ام. وي را فطحي مذهب ولي در عين حال ثقه و مورد اعتماد دانسته اند. (30)
16. ابوالعباس يا ابومحمد عبدالله بن ابي عبدالله محمد بن خالد بن عمر طيالسي التميمي. عياشي درباره او گفته: « ما علمته الا ثقة خيراً ». (31)
17. ابوالحسن علي بن محمد بن فيروزان قمي. بيش از پنجاه مورد روايت عياشي از او در رجال کشي ديده مي شود. (32)
18. علي بن جعفر بن عباس خزاعي مروزي. او فقيه بوده و از امام عسکري (عليه السّلام) روايت دارد. روايت عياشي از او در شواهد التنزيل آمده است. (33)
19. فضل بن شاذان نيشابوري. او از فقها و متکلمين شيعه و صد و هشتاد کتاب داشته است. او غير از فضل بن شاذان است که از اهل تسنن است. شيخ طوسي وي را از اصحاب امام هادي (عليه السّلام) و امام عسکري (عليه السّلام) شمرده است. (34)
20. محمد بن احمد ابن ابي عوف بخاري، روايت عياشي از او در رجال کشي ديده مي شود. (35)
21. ابوالحسن محمد بن سعيد بن يزيد الکشي. شيخ طوسي او را به صلاح و استقامت مذهب ستوده، و روايت عياشي از او در رجال کشي آمده است. (36)
22. قاسم بن هشام لؤلؤي. از اصحاب امام عسکري (عليه السّلام) بوده و در فهرست طوسي کتاب النهي و در فهرست نجاشي کتاب النوادر او ياد شده است. (37)
23. محمد بن يزداد رازي. از اصحاب امام عسکري دانسته شده و روايت عياشي از او در شواهد التنزيل و رجال کشي ديده مي شود. (38)
24. ابويعقوب يوسف بن سخت بصري. او از اصحاب امام عسکري (عليه السّلام) بوده است. علامه حلي او را از ضعفا شمرده، ولي مرحوم ممقاني و مرحوم وحيد بهبهاني تضعيف علامه حلي را فرع تضعيف ابن غضائري دانسته، و گفته اند: « تضعيف هاي ابن غضائري مورد اعتماد و وثوق نيست؛ به ويژه مواردي که او کسي را به خاطر نسبت دادن به غلو تضعيف کرده باشد ». (39)
البته حدود بيست نفر ديگر از مشايخ عياشي در اسناد شواهد التنزيل و رجال کشي و غيره ديده مي شود که چون نام آنان را در کتب رجال و تراجم نيافتيم از ذکر آن ها خودداري شد؛ زيرا احتمال مي رفت که با اعتماد فقط به سندها احياناً اشتباهي رخ مي دهد.

شاگردان و راويان عياشي

گفتيم که خانه عياشي، مانند مدرسه اي بود که همواره گروهي در آن جمع و به نوشتن و مقابله کردن مطالب و غيره مشغول بودند. با توجه به اين مطلب طبيعي است که صاحب چنين خانه اي شاگردان فراواني داشته باشد. در اين بخش چهل نفر از آنان را که همگي از اهل فضل و رجالي جليل القدر بوده اند، نام مي بريم:
1. ابومحمد حيدر بن محمد بن نعيم سمرقندي. او تمام کتاب هاي عياشي را نزد وي خوانده و از او روايت کرده است. درباره اش گفته اند: « هزار کتاب از کتاب هاي شيعه را به قرائت و اجازه روايت نموده است. از تأليفات خود او کتابي است به نام تنبيه عالم قتله علمه الذي معه و نجاشي از او روايت مي کند ». (40) البته در برخي کتاب ها کنيه او « ابواحمد » ياد شده است.
2. جعفر بن محمد بن مسعود عياشي. او فرزند عياش و از مشايخ شيخ صدوق است. شيخ طوسي فرمايد: « او تمام تأليفات پدرش را براي عده اي از جمله ابي المفضل شيباني روايت کرده است ». (41)
3. ابوعمر و محمد بن عمر بن عبدالعزيز کشي. او صاحب کتاب معرفة الناقلين است که تلخيص و مهذب آن به نام رجال کشي معروف است. شيخ طوسي و نجاشي او را از شاگردان عياشي معرفي کرده اند. در رجال کشي روايات او از عياشي فراوان است. (42)
4. ابوالقاسم هاشمي. از مشايخ حاکم حسکاني بوده و ممکن است همان باشد که خطيب در تاريخ بغداد به عنوان ابوالقاسم هاشمي ياد کرده و گفته است: « او عالم به فقه و علوم قرآن و نحو و شعر و وقايع ايام و تواريخ اصحاب حديث بوده و در بيشتر اين دانش ها تأليف داشته است و تاريخ وفات او را سال 350 دانسته است ». (43)
5. ابوجعفر احمد بن عيسي بن عيسي بن جعفر علوي عمري. او از اولاد عمر بن علي بن ابي طالب است. اولين کسي که برخي از کتاب هاي عياشي را به بغداد آورده از همين احمد بن عيسي علوي روايت کرده است. (44)
6. علي بن اسماعيل دهقان.
7. ابوالقاسم عبدالله بن طاهر نقار.
8. ابونصر احمد بن يحيي. وي آن طور به فقه مسلط بود که براي عامه، طبق فقه عامه و براي شيعه طبق فقه شيعه و براي حشويه طبق نظر آنان فتوا مي داده است.
9. محمد بن يوسف بن يعقوب جعفري.
10. ابوجعفر محمد بن احمد بن ابي عوف بخاري. از مشايخ کشي و صاحب رجال معروف است. (45)
11. ابوبکر قناتي.
12. ابوالحسن يا ابوالحسين بن ابي طاهر طبري سمرقندي. کتابي به نام مداواة الجسد لحياة الابد داشته است. (46)
13. محمد بن نعيم سمرقندي حناط يا خياط. پدر حيدر بن محمد بن نعيم است که پيش تر ياد شد.
14. ليث بن نصر. ممکن است همان باشد که خطيب در تاريخ بغداد ياد کرده و گفته است: « در سال 341 به بغداد آمد ». (47)
15. علي بن حسنويه کرماني.
16. ابونصر احمد بن يعقوب سنائي. وي تأليفاتي داشته است.
از شماره شش تا شانزده در رجال طوسي ياد شده اند و بيشتر آنان را شيخ طوسي ستوده است. (48)
شيخ طوسي افراد زير را در رجالش از راويان عياشي شمرده است:
17. حسن بن نعيم.
18. حسن کرماني.
19. محمد بن يوسف کرماني.
20. حسين غزالي کنتجي.
هم چنين افراد زير را از غلامان عياشي شمرده است. (49)
21. ابراهيم حبوبي.
22. احمد بن صفار.
23. احمد بن محمد بن حسين ازدي.
24. ابوالقاسم جعفر بن محمد شاشي.
25. محمدبن طاهر بن جمهور.
26. محمد بن يحيي مؤدب ( نابينا بوده است ). (50)
شيخ طوسي در رجالش افراد زير را از اصحاب نجاشي به شمار آورده است:
27. جعفر بن ابي جعفر سمرقندي.
28. بکر کرماني.
29. محمد بن فتح معلم.
30. محمد بن شعيب بوجاکني.
31. محمد بن بلال معلم.
32. قاسم بن محمد ازدي.
33. عمر و حنّاط يا خياط.
34. ابوعمر حنّاط يا خياط ( ممکن است با قبلي يکي باشند )
35. عبدالله صيدلاني
36. سعد صفار
37. ابوعلي وارثي
38. ابوعبدالله بقال يا قفال
39. ابونصر خلقاني (51)
40. زيد بن محمد حلقي يزدکي.
گفته شده: شايد يزدکي تصحيف شده يزدي باشد. نيز گفته شده: يزدکي در نسبت به يزد، که از شهرهاي معروف ايران مي باشد شنيده شده است. (52)

تأليفات عياشي

ابن نديم گويد: يکي از شاگردان عياشي فهرست تأليفات استادش را براي يکي از دانشمندان معاصر خود نوشته و عدد اين تأليفات را دويست و هشت کتاب دانسته است، ولي گفته: بيست و هفت عدد از اين تأليفات را پيدا نکرده و يا گم کرده است و نام بقيه را ياد نموده که در فهرست ابن نديم نيز ياد شده است. (53)
شيخ طوسي در فهرست گويد: « تأليفات عياشي بيش از دويست کتاب است » و سپس نام کتاب ها را همان طور که در فهرست ابن نديم ذکر شده آورده و همان عبارت ابن نديم را نيز نقل نموده است. (54)
هم چنين در رجالش مي گويد: « عياشي بيش از دويست کتاب تصنيف کرده که در کتاب فهرست ياد کرده ايم ». (55) شيخ نجاشي در فهرست خود حدود صد و شصت کتاب از کتاب هاي عياشي را ياد کرده، که برخي از آن ها در فهرست ابن نديم و فهرست طوسي نيامده است. (56)
مجموع کتاب هايي که در اين سه فهرست از عياشي نام برده شده 192 کتاب مي باشد که بيشتر آن ها در فقه و تعدادي هم در اين موضوعات است: تفسير، علوم قرآن، معارف، امامت، رجال، احتجاج، اخلاق، تاريخ و سيره، نجوم و طب.
البته به نظر مي رسد که همه يا اکثر اين تأليفات، حديث باشد. در اين جا نام کتاب هاي غيرفقهي او را ذکر مي کنيم:
1. الاجوبة المسکينة؛ ( شايد کلام باشد )؛
2. احتجاج المعجزة؛
3. امامة علي بن الحسين (عليهما السّلام) ( شايد رد کيسانيه باشد )؛
4. الانبيا و الائمة؛
5. الاوصيا؛
6. الايمان ( به کسر همزه )؛
7. باطن القرائات؛
8. البداء يا البدء؛
9. البر و الصلة؛
10. البشارات؛
11. تفسير قرآن ( همان کتابي که مورد بحث اين مقاله است )؛
12. التنزيل؛
13. جوابات مسائل وردت عليه من عدة بلدان ( از اين قبيل کتاب ها معلوم مي شود که او مرجع حل مشکلات ديني مردم بوده است )؛
14. حقوق الإخوان؛
15. الدعوات؛
16. دلائل الأئمة؛
17. الرؤيا؛
18. سيرة أبي بکر؛
19. سيرة عثمان؛
20. سيرة عمر؛
21. سيرة معاويه ( اين چهار کتاب از روايات اهل تسنن تأليف شده است )؛
22. الصفة و التوحيد؛
23. الصلاة علي الائمه؛
24. صنائع المعروف؛
25. الطب؛
26. العالم و المتعلّم؛
27. فرض طاعة العلماء؛ ( شايد در ولايت فقيه باشد )؛
28. فضائل القرآن؛
29. القرعة؛
30. القول بين القولين ( شايد در جبر و تفويض باشد )؛
31. الکعبة؛
32. المتعة؛
33. محاسن الاخلاق؛
34. محنة الاوصياء، يا محبّة الاوصياء؛
35. المداراة؛
36. المروة؛
37. المزار؛
38. معرفة البيان؛
39. معرفة الناقلين؛
40. معيارالاخيار يا معيار الاخبار ( از روايات اهل تسنن تأليف شد )؛
41. مکة و الحرم؛
42. الموضح ( از روايات اهل تسنن تأليف شده و شايد فقه باشد، چون گفته اند: در اين کتاب شرايع ياد شده است )؛ (57)
43. النجوم و الفأل و القيافيه و الزجر؛ (58)
44. النسبة و الولا؛
45. يوم و ليلة؛
صد و چهل و هفت کتاب فقهي که به خاطر رعايت اختصار از ياد آن ها خودداري کرديم (59) و متأسفانه از اين تأليفات جز نيمه اول از کتاب تفسير او به دست ما نرسيده است.

تفسير عياشي

اين تفسير گران قدر نزد حافظ کبير، عبيدالله بن عبدالله بن احمد معروف به حاکم حسکاني نيشابوري که تا سال 470 زنده بودن او مسلم است بوده و در کتاب شواهدالتنزيل خود حدود سي روايت از آن نقل کرده است. (60)
هم چنين امين الاسلام طبرسي اين تفسير را داشته و از مصادر مجمع البيان قرار داده و حدود هفتاد حديث از آن نقل کرده است. (61) نيز ابن شهرآشوب مازندراني از اين تفسير در کتاب مناقب آل ابي طالب چند روايت نقل کرده است. (62)
شيخ تقي الدين کفعمي نيز اين تفسير را از مصادر کتاب خود، جنّة الامان معروف به مصباح کفعمي قرار داده است، (63) تاريخ تأليف مصباح سال 895 مي باشد.
علامه مجلسي مي فرمايد: « دو نسخه قديمي از اين تفسير ديده ايم ». (64)
از عصر علامه مجلسي تا امروز، تفسير عياشي از مصادر کتاب هاي حديث و تفسير ما، مانند صافي، تفسير برهان، بحارالانوار و عوالم شيخ عبدالله بحراني، و وسائل الشيعه و اثبات الهداة و تفسير کنزالدقائق و غيره بوده است.
دوره کامل اين تفسير نيز نزد حاکم حسکاني و امين الاسلام طبرسي بوده و آن ها حديث هايي از نيمه اول و نيمه دوم آن نقل کرده اند (65) ولي از زمان علامه مجلسي تا امروز فقط نيمه اول آن در اختيار بوده و از نيمه دوم آن اثري نيست. هفت نسخه از نسخه هاي خطي نيمه اول در الذريعه و فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه مرکزي دانشگاه تهران و آغاز نسخه چاپ شده تفسير عياشي ياد و يا معرفي شده است. (66)

حذف سند روايات تفسير عياشي

متأسفانه آن مقدار از تفسير عياشي که در دست است سندهاي آن توسط يکي از دانشمندان که اين تفسير را استنساخ مي کرده حذف شده، و در نسخه هاي موجود، همه روايات آن مرسله است.
البته به نظر نويسنده بايد از اين ناسخ قدرداني شود، زيرا اگر استنساخ او نبود ما از فيض اين تفسير براي هميشه محروم مي مانديم و طبق توضيحي که خود او در آغاز نسخه داده، اين حذف به خاطر شدت احتياط او بوده (67) نه اين که از روي سهل انگاري باشد، بنابراين هيچ گونه اشکال و گله اي نسبت به او روا نيست.
يادآوري نکته اي در اين جا مناسب نيست و آن اين که ما نبايد زمان هاي پيش را با زمان خود مقايسه کرده و مانند زمان خودمان قضاوت کنيم، در زمان ما نياز به سند احاديث بسيار محسوس است، اما در آن زمان ها کساني که کتاب هايي مانند نهج البلاغه، تحف العقول، احتجاج، تلخيص امالي مفيد، و امالي صدوق (68) را بدون سند تأليف و يا به عنوان تلخيص، سندهاي آن را حذف کرده اند، به هيچ وجه ذهنشان نمي آمده که در آينده ساير نسخه ها و کتاب ها از بين مي رود و محققان و عالمان به سندهاي رواياتي که در کتاب هاي آنان نقل شده نياز خواهند داشت تا به آن ها انتقاد کنيم که چرا سندها را حذف کرده اند. يا مانند برخي از علما بگوييم آنان جنايت کرده، و به معارف اسلام لطمه زده اند. (69)

اشکال و پاسخ

برخي از دانشمندان گفته و يا ممکن است بگويند: چون عياشي در آغاز عمر شيعه نبوده، نمي دانيم که اين حديث ها و جرح و تعديل هاي او که نسبت به رجال حديث، نوشته و گفته پس از مستبصر شدن اوست و يا قبل از آن. از اين رو نمي توان به احاديث و هم چنين قضاوت هاي رجالي او اعتماد کرد. (70)
پاسخ: مي توان به يقين ادعا کرد که کتاب ها و روايات و قضاوت هاي رجالي او همه مربوط به بعد از استبصار اوست، زيرا:
اولاً: احاديث عامّه و خاصه به گونه اي نيست که با يک ديگر اشتباه شوند. يکي از راه هاي تمييز، خود سندها مي باشد. (71)
ثانياً: او در دوران جواني مستبصر شده و حدود پنجاه سال پس از آن زنده بوده است.
ثالثاً: در کتاب هاي رجالي هنگام ذکر فهرست تأليفات او در مورد شش کتاب وي تصريح شده که اينها از روايات عامه است. (72)
کسي که بعد از شيعه شدن، اين مقدار عمر کند اگر قبلاً کتاب هايي نوشته که شامل مطالبي از غيرشيعه باشد، حتماً يادآروي و اصلاح مي نمايد. (73)
تصريح دليل آن است که بقيه اين خصوصيت را نداشته اند.
در مورد نظريه هاي رجالي نيز اگر از کتاب ها نقل شده باشد که پاسخش داده شد، و اگر منظور نظريه هايي که شفاهي بوده، پاسخ اين است که اين نظريه ها از طريق کشي از او نقل شده، و روشن است که کشي پس از استبصار او اين مطالب را از او نقل کرده است.
آري در رجال نجاشي آمده: عياشي از مشايخي که ثقه نبوده اند فراوان روايت مي کرده است. اين مطلب باعث مي شود که روايات تفسير او مورد اطمينان نباشد؛ زيرا احتمال اين که در سلسله سندهاي حذف شده، افراد ضعيف باشند قوي است و اين مطلب موجب سلب اطمينان مي گردد. هم چنين اين عبارت نجاشي سبب مي شود تا در مورد هر کدام از مشايخ عياشي که در کتاب هاي رجال توثيق نشده اند بگوييم: به احتمال قوي ضعيف و غيرموثق هستند.
اما آن چه باعث آسودگي خاطر است اين که متن بخشي از روايات تفسير عياشي به قدري از اتقان برخوردار است که مي توان گفت اين متن ها ما را از سند بي نياز مي کند، مانند آن چه در مورد نهج البلاغه و صحيفه سجاديه و غيره گفته شده است. برخي از اساتيد فرموده اند: براي محقق متتبع روشن است که بخشي از روايات اين تفسير در کتب اربعه شيعه نيز با سند نقل شده و اين خود از مؤيدهاي اعتبار اين تفسير است. همين استاد گفته است: گاهي در مقايسه بين آن چه در کتب اربعه و اين تفسير نقل شده مي بينيم متن نقل شده در اين تفسير، از احکام و اتقان بيشتري برخوردار است، با آن که به يقين هر دو روايت در اصل متحد بوده است.
براي ارزيابي کلام مذکور مي توان به رواياتي که در وسائل از اين تفسير و کتب اربعه نقل شده و معلوم است که يک روايت بوده، مراجعه کرد.
بد نيست همين جا اشاره شود که تفسير عياشي در ميان تفسيرهاي روايي مانند تفسير فرات کوفي، تفسير منسوب به امام عسکري (عليه السّلام) و تفسير ابن ماهيار و حتي تفسير علي بن ابراهيم قمي، از حيث اتقان و احکام ممتاز است، اما در عين حال احياناً که نمي تواند جز با توجيه و تأويل قابل قبول باشد در آن ديده مي شود.

آخرين سخن

نيمه موجود در تفسير عياشي با تحقيق و تصحيح محقق عاليقدر حضرت حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد هاشم رسولي محلاتي در دو جلد در قم چاپ شده و سپس از روي آن افست گرديده است.
در آغاز اين چاپ، حضرت علامه طباطبائي، مؤلف تفسير گران قدر الميزان، تقريظي مرقوم داشته اند که گوياي عظمت و اعتبار آن است. اکنون به چند جمله از آن اشاره مي کنيم:
بهترين تفسير روايي که براي ما به يادگار مانده، تفسير عياشي است. اين تفسير از روزگار تأليف تاکنون همواره از طرف مفسران تلقي به قبول شده، بدون اين که درباره آن قدح و اعتراضي وارد ساخته باشند.
آن گاه علامه فرموده اند:
نيمه دوم اين تفسير مفقود شده ولي گفته مي شود در برخي از کتاب خانه هاي جنوب ايران موجود است، و اين گفتار هنوز براي ما روشن نشده و به آن نسخه راه نيافته ايم. (74)
از خداي عزوجل مي خواهيم که ما را به دسترسي به آنان نخسه موفق دارد تا نسخه کامل آن چاپ شود.

پي نوشت ها :

1. فهرست ابن نديم، ص 345، فهرست طوسي، ص 163، فهرست نجاشي، ص 350.
2. قاموس الرجال، ج8، ص 377.
3. علامه طهراني، اعلام الشيعه، ص 305، الذريعه، ج4، ص 295، سيدحسن صدر، تأسيس الشيعه، ص 332.
4. رک: رجال کشي، ص 4، 5، 7، 10 و...
5. فهرست ابن نديم، ص 245.
6. رجال نجاشي، ص 350.
7. همان، ص 372.
8. فهرست طوسي، ص 163 و رجال طوسي، ص 497.
9. مازندراني، معالم العلماء، ص 99.
10. خلاصة الاقوال، ص 145.
11. رجال ابن داود، ص 235.
12. نضد الايضاح، ضميمه فهرست طوسي، ص 317.
13. مستدرک الوسائل، ج3، ص 665
14. الکني و الالقاب، ج2، ص 456.
15. الذريعه، ج2، ص 295.
16. رجال طوسي، ص 410؛ رجال کشي، ص 530؛ تنقيح المقال، ج1، ص 23 و تستري، قاموس الرجال، ص 196.
17. رجال کشي، ص 590؛ رجال نجاشي، ص 186 و مجمع الرجال، ج1، ص 121.
18. رجال طوسي، ص 436 و مجمع الرجال، ج7، ص 191-192.
19. رک: فهرست رجال کشي، ص 270، و رجال شيخ طسي، ص 424.
20. فهرست رجال کشي، ص 40، رجال طوسي، ص 391.
21. رجال کشي، ص 45؛ شواهد التنزيل؛ رجال طوسي، ص 428 و 411 و رحال کشي، ص 531.
22. فهرست رجال کشي، ص 270؛ رجال طوسي، ص 458؛ تنقيح المقال، ج1، ص 207 و مجمع الرجال، تعليقه منهج المقال، ص 80.
23. رجال نجاشي، ص 121 ( در اين کتاب به جاي ابن تاجر « ابن عاجز » آمده )، رجال طوسي، ص 458 و معجم رجال الحديث، ج7، ص 251 و 260.
24. فهرست رجال کشي، ص 271؛ رجال نجاشي، ص 44؛ رجال طوسي، ص 413، 462 و تنقيح المقال، ج1، ص 320.
25. رجال کشي، ص 67، 232، 530؛ شواهدالتنزيل، ج1، ص 149؛ فهرست رجال کشي، ص 103؛ رجال نجاشي، ص 341 و قاموس الرجال، ج8، ص 20 و ج3، ص 412.
26. همان، ص 403؛ شواهدالتنزيل، ص 104، 144؛ مجمع الرجال، ج2، ص 233؛ رجال طوسي، ص 463 و معجم رجال الحديث، ج17، ص 251 و 260.
27. فهرست رجال کشي، ص 272 و 277؛ رجال طوسي، ص 497؛ شواهد التنزيل، ج1، ص 138، 203 و ج2، ص 331 و معجم رجال الحديث، ج17، ص 251 و 260.
28. رجال طوسي، ص 432؛ رجال کشي، ص 509 و تنقيح المقال، ج1، ص 179.
29. همان، ص 433 و رجال کشي، ص 530 ( گويا امتحان غاليان به وقت نماز مغرب بوده زيرا آن ها خواندن نماز مغرب را از مغرب شرعي تأخير مي انداخته اند ).
30. فهرست طوسي، ص 118؛ رجال نجاشي، ص 257، رجال کشي، ص 530؛ رجال طوسي، ص 419 و 433 و اعلام الشيعه، ص 306.
31. قاموس الرجال، ج6، ص 125؛ رجال نجاشي، ص 219 و 350 و رجال کشي، ص 530.
32. فهرست رجال کشي، ص 196-199؛ رجال طوسي، ص 487.
33. شواهد التنزيل، ج1، ص 432؛ رجال طوسي، ص 434 و رجال کشي، ص 616.
34. رجال نجاشي، ص 306، فهرست طوسي، ص 150؛ فهرست رجال کشي، ص 217-219؛ رجال طوسي، ص 420 و 434 و قاموس الرجال، ج7، ص 330.
35. رجال کشي، ص 247؛ رجال طوسي، ص 497 و قاموس الرجال: ج8، ص 13.
36. رجال کشي، ص 274؛ رجال طوسي، ص 497 و قاموس الرجال، ج8، ص 186.
37. رجال طوسي، ص 434؛ فهرست طوسي، ص 154؛ رجال نجاشي، ص 316؛ رجال کشي، ص 530.
38. شواهدالتنزيل، ج1، ص 272؛ رجال کشي ص 17 و 72 و 530 و رجال طوسي، ص 436 و 509.
39. رجال کشي، ص 316؛ رجال طوسي، ص 517 و 437؛ مجمع الرجال ج6، ص 279؛ خلاصة الاقوال، ص 265 و تنقيح المقال، ج3، ص 335.
40. رجال طوسي، ص 463؛ فهرست طوسي، ص 90 و رجال نجاشي، ص 353..
41. فهرست طوسي، ص 165 و رجال طوسي، ص 459.
42. رجال نجاشي، ص 372؛ فهرست رجال کشي، ص 272 و رجال طوسي، ص 497.
43. شواهد التنزيل، ج2، ص 327؛ تاريخ بغداد، ج14 ص 399 و ج4 ص 357.
44. تاريخ بغداد، ج4، ص 85؛ رجال نجاشي، ص 267 و رجال طوسي، ص 439.
45. قاموس الرجال، ج8، ص13.
46. فهرست طوسي، ص 215.
47. تاريخ بغداد، ج13، ص 81.
48. رک: رجال طوسي، ص 439 و 479 و 487 و 491 و 498 و 518 و 520.
49. غلام و غلمان در اصطلاح به شاگرد و دست پرورده علمي گفته مي شود؛ مثلاً به ابوعمر زاهد که ملازم و تربيت شده ثعلب بود مي گفتند: غلام ثعلب. عضدالدوله مي گفت: من در نحو غلام ابن علي فارسي، و در نجوم غلام ابي حسين رازي هستم. نجاشي درباره اسماعيل بن عبدالله گويد: کان من غلمان احمد بن ابي عبدالله و ممن تأدب عليه. اين که شيخ طوسي در رجالش افرادي را به عنوان اصحاب عياشي يا غلمان عياشي معرفي مي کند مقصودش اين است که آنان از دانشمندان و شاگردان عياشي بوده اند. ( قاموس الرجال، ج1، ص 52 و ج8، ص 334 و 222 با تلخيص )
50. رک: رجال طوسي، ص 439 و 440 و 459 و 463 و 498.
51. رک: رجال طوسي، ص 456 و 459 و 474 و 476 و 479 و 489 و 498 و 520.
52. رجال طوسي، ص 473 و پاورقي همين صفحه و قاموس الرجال، ج4، ص 433.
53. فهرست ابن نديم، ص 288 بو 266، فهرست نجاشي، ص 263.
54. فهرست طوسي، ص 163.
55. رجال طوسي، ص 497.
56. فهرست نجاشي، ص 351.
57. در رجال نجاشي اين طور آمده است: الموضع ( باعين ) تذکر فيه الشرايع.
58. ابن طاوس در کتاب فرج المهموم، ص 124 مي نويسد: من العارفين بالنجوم من الشيعة و المصنفين فيها الشيخ المعظم ... محمد بن مسعود محمد بن عياش. از اين عبارت معلوم مي شود که ابن طاووس کتاب نجوم او را فقط مجموعه احاديث مربوط به نجوم ندانسته، بلکه کتابي در فن نجوم به حساب آورده است.
59. نام اين 192 کتاب به ترتيب حروف تهجي در عربي اين مقاله ذکر شده است.
60. رک: شواهد التنزيل، تحقيق محمودي، احاديث 27 و 144 و 145و185 و 190 و 196 و ... .
61. مجمع البيان، ج1، ص 17 و 18 و 31 و 82 و 128 و ...
62. مناقب آل ابي طالب، ج2، ص 342 و ج3، ص 23 و 104 و 373 و ج4، ص 180.
63. مصباح، ص 773.
64. بحارالانوار، ج1، ص 8، 28 و 60- کفعمي، مصباح، ص 773.
65. آدرس احاديث ذکر شده از نيمه دوم را مي توانيد در عربي اين مقاله ببينيد، يازده حديث از شواهد التنزيل و حدود چهل روايت از مجمع البيان آدرس داده شده است. رک: مجله رسالة القرآن.
66. الذريعه، ج4، ص 295.
67. خود او گفته: چون روايات اين کتاب را به طريق سماع از مشايخ نشنيده بودم سندها را حذف کردم تا اگر در آينده کسي را پيدا کردم که اين تفسير را با اسناد نزد مشايخ خوانده باشد نزد او بخوانم و اسناد را هم ياد کنم. اين مطلب حاکي از شدت احتياط است که کسي توهم نکند او اين تفسير را از مشايخ روايت مي نمايد، بلکه معلوم باشد که او فقط نسخه خطي آن را يافته و از روي آن استنساخ نموده است.
68. اين دو تلخيص از تأليفات يکي از شاگردان فخر المحققين، و نسخه مورخ 755 آن ها در کتاب خانه آية الله مرعشي در قم موجود است ( رک: فهرست کتاب خانه ي آية الله مرعشي، ج4، ص 401 ).
69. بنابراين، اشکال علامه مجلسي به ناسخ کتاب تفسير عياشي بي مورد است. ( رک: بحارالانوار، ج1، ص 8 و 28، تحف العقول، ص 3 و احتجاج طبرسي، ص 3 ).
70. تنقيح المقال، ج3، رجال نجاشي، ص 351.
71. قاموس الرجال، ج8، ص 377.
72. رک: فهرست طوسي و فهرست نجاشي و فهرست ابن نديم.
73. تنقيح المقال، ج3، ص 183.
74. گفتني است تاکنون اين نسخه ديده نشده است و لذا نمي توان آن گفتار را تصديق کرد.

منبع مقاله :
صاحبي، محمدجواد؛ (1392)، شناخت نامه ي تفاسير: مقالاتي در شناخت تفاسير قرآن کريم، قم: بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميّه قم )، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
تعجب مجری شبکه منوتو از قدرت نیروهای ویژه حزب الله!
play_arrow
تعجب مجری شبکه منوتو از قدرت نیروهای ویژه حزب الله!
حمله جنگنده های رژیم صهیونیستی به محله اللیلاکی
play_arrow
حمله جنگنده های رژیم صهیونیستی به محله اللیلاکی
شعار مردم بعد از تجمع در میدان فلسطین در واکنش به اتفاقات لبنان: انتقام انتقام!
play_arrow
شعار مردم بعد از تجمع در میدان فلسطین در واکنش به اتفاقات لبنان: انتقام انتقام!
ارتباط مستقیم شبکه سه با لبنان / خبرنگار شبکه سه روی آنتن تلویزیون: اگر سیدحسن نصرالله شهید شده باشد...
play_arrow
ارتباط مستقیم شبکه سه با لبنان / خبرنگار شبکه سه روی آنتن تلویزیون: اگر سیدحسن نصرالله شهید شده باشد...
واکنش آنتونی بلینکن وزیرخارجه ‎آمریکا به اتفاقات ساعات اخیر در لبنان
play_arrow
واکنش آنتونی بلینکن وزیرخارجه ‎آمریکا به اتفاقات ساعات اخیر در لبنان
ضامن سلامت حرکت ملت ایران
play_arrow
ضامن سلامت حرکت ملت ایران
آب خوردن عجیب رییس شورای ریاستی انتقالی هائیتی هنگام سخنرانی در سازمان ملل!
play_arrow
آب خوردن عجیب رییس شورای ریاستی انتقالی هائیتی هنگام سخنرانی در سازمان ملل!
برجام و FATF پوشش‌هایی برای جاسوسی
play_arrow
برجام و FATF پوشش‌هایی برای جاسوسی
نتانیاهو در سازمان ملل باز هم تابلو و نقشه از ایران به نمایش گذاشت!
play_arrow
نتانیاهو در سازمان ملل باز هم تابلو و نقشه از ایران به نمایش گذاشت!
پیام صوتی کودک ایرانی خطاب به امام حسین (ع)
play_arrow
پیام صوتی کودک ایرانی خطاب به امام حسین (ع)
ماجرای عصبانیت رهبر انقلاب از بنی‌صدر از زبان محسن رضایی
play_arrow
ماجرای عصبانیت رهبر انقلاب از بنی‌صدر از زبان محسن رضایی
شنیده شدن صدای تیراندازی در هنگ مرزی منطقه تهلاپ میرجاوه
play_arrow
شنیده شدن صدای تیراندازی در هنگ مرزی منطقه تهلاپ میرجاوه
گزارش یک جنگ
play_arrow
گزارش یک جنگ
مسئول رسانه‌ای حزب‌الله: سیدحسن نصرالله در محل حمله نبوده و در سلامت است
play_arrow
مسئول رسانه‌ای حزب‌الله: سیدحسن نصرالله در محل حمله نبوده و در سلامت است
وحیدی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه در شبکه خبر: هر فرمانده‌ای شهید می‌شود فرمانده‌ای دیگر به میدان می‌آید
play_arrow
وحیدی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه در شبکه خبر: هر فرمانده‌ای شهید می‌شود فرمانده‌ای دیگر به میدان می‌آید