نيروهاي فکري و پيدايش نظريه ي جامعه شناختي

گرچه عوامل اجتماعي در جاي خود مهم هستند، اما تأکيد اصلي اين مقاله بر آن دسته از نيروهاي فکري است که نقشي محوري در شکل گيري نظريه ي جامعه شناختي بازي کرده اند. با اين حال، در جهان واقعي نمي توان عوامل فکري را
سه‌شنبه، 11 آذر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نيروهاي فکري و پيدايش نظريه ي جامعه شناختي
 نيروهاي فکري و پيدايش نظريه ي جامعه شناختي

 

نويسندگان: جورج ريتزر
داگلاس گودمن
مترجمان: خليل ميرزايي
عبّاس لطفي زاده

 

گرچه عوامل اجتماعي در جاي خود مهم هستند، اما تأکيد اصلي اين مقاله بر آن دسته از نيروهاي فکري است که نقشي محوري در شکل گيري نظريه ي جامعه شناختي بازي کرده اند. با اين حال، در جهان واقعي نمي توان عوامل فکري را از نيروهاي اجتماعي مجزا کرد. براي مثال، جنبش روشنگري با دگرگوني هاي اجتماعي مورد بحث در بالا عميقاً در ارتباط بوده و در بسياري از موارد بنيان هاي فکري آنها را فراهم آورده است.

روشنگري

به اعتقاد بسياري از صاحبنظران، روشنگري (1) در تکامل بعدي جامعه شناسي نقش حياتي داشته است (هاوثورن، 1976؛ هيوز، مارتين و شاروک، 1995؛ نيزبت، 1967؛ زايتلين، 1996). روشنگري دره اي از تحول و دگرگوني فکري چشمگير در انديشه ي فلسفي بود. (2) شماري از عقايد و باورهاي کهن که بسياري از آنها با زندگي اجتماعي در ارتباط هستند در طول جنبش روشگري طرد شده و عقايد تازه اي جاي آنها را گرفتند. برجسته ترين انديشمندان وابسته به روشنگري، فيلسوفان فرانسوي، شارل مونتسکيو (1755-1689) و ژان ژاک روسو (1778-1712) بودند. با وجود اين، تأثير روشنگري بر نظريه ي جامعه شناختي بيش از آن که مستقيم و مثبت باشد، غير مستقيم و منفي بود، هم چنان که ايروينگ زايتلين مطرح مي کند «جامعه شناسي اوليه به عنوان واکنشي در برابر روشنگري ساخته و پرداخته شد» (1996: 10).
انديشمندان وابسته به روشنگري بيش از همه تحت تأثير دو جريان فکري بودند: علم و فلسفه ي قرن هفدهم.
فلسفه ي قرن هفدهم با کارهاي انديشمنداني همچون رنه دکارت، توماس هابز و جان لاک عجين بود. تأکيد اين متفکران بر ايجاد نظام هاي عقيده اي بزرگ، عام و بسيار انتزاعي بود که برداشت عقلاني را ممکن مي سازند. هر چند انديشمندان بعدي وابسته به جنبش روشنگري اين عقيده را رد نکردند که نظام هاي عقيدتي بايستي عام بوده و برداشت عقلاني را ميسر سازند، اما تلاش هاي بيشتري نمودند تا عقايد خود را از جهان واقعي استخراج نمايند و در همين جهان بيازمايند. به بيان ديگر، آنها مي خواستند پژوهش تجربي را با خرد ترکيب کنند (زايدمن، 1983: 37-36). الگوي آنها علم و بويژه فيزيک نيوتوني بود. در اين جا پيدايش کاربرد روش علمي را در موضوعات اجتماعي مي بينيم. انديشمندان روشنگري نه تنها مي خواستند عقايدشان را، دست کم تا اندازه اي، از جهان واقعي استخراج کنند، بلکه در ضمن مي خواستند عقايدشان براي جهان اجتماعي مخصوصاً در تحليل انتقادي اين جهان مفيد واقع شود.
در مجموع، روشنگري با اين اعتقاد مشخص شده بود که آدميان مي توانند به وسيله ي ابزارهاي خرد و پژوهش تجربي اين جهان را درک کرده و آن را تحت کنترل در آورند. اين ديدگاه بر اين استدلال متکي بود که چون جهان فيزيکي تحت تسلط قوانين طبيعي است، پس احتمالاً جهان اجتماعي نيز چنين خواهد بود. بنابراين، اين وظيفه ي فيلسوفان عمل گرا بود که با به کارگيري خرد و پژوهش، اين قوانين اجتماعي را کشف کنند. به محض اين که انديشمندان روشنگري چگونگي عملکرد جهان اجتماعي را مي فهميدند هدفي عملي را نيز در ذهن ساخته و پرداخته مي کردند: آفرينش جهاني «بهتر» و عقلاني تر.
چنين تأکيدي بر خرد، فيلسوفان روشن انديش را به طرد باورهاي مربوط به اقتدار سنتي متمايل کرده بود. هنگامي که اين انديشمندان ارزش ها و نهادهاي سنتي را مورد بررسي قرار مي دادند غالباً آنها را غيرعقلاني، يعني مغاير با طبيعت بشري و بازدارنده ي رشد و توسعه ي انساني تشخيص مي دادند. رسالت فيلسوفان عملي و دگرگوني خواه جنبش روشنگري، غلبه بر اين نظام هاي غير عقلاني بود. نظريه پردازاني که بيش از همه و به طور مستقيم و مثبت تحت تأثير تفکر روشنگري قرار گرفت کارل مارکس بود؛ هر چند که او عقايد نظري اوليه اش را در آلمان شکل داد.

واکنش محافظه کارانه در برابر روشنگري

در ظاهر ممکن است چنين پنداشته شود که نظريه ي جامعه شناختي کلاسيک فرانسه، همانند نظريه ي مارکس، به گونه اي مستقيم و مثبت تحت تأثير جنبش روشنگري قرار گرفته است؛ با اين استدلال که جامعه شناسي فرانسوي، عقلاني، تجربي، علمي و دگرگوني خواه شده بود. اما پيش از آن جامعه شناسي فرانسوي تحت تأثير مجموعه اي از عقايدي شکل گرفته بود که در واکنش به روشنگري ساخته و پرداخته شده بودند. از ديدگاه زايدمن، « ايدئولوژي ضد روشنگري، شکل وارونه ي ليبراليسم روشنگري را باز مي نمايد. در منتقدان روشنگري به جاي قضاياي مدرنيستي، احساسات نيرومند ضد مدرنيستي را مي توان يافت» (1983: 51). هم چنان که خواهيم ديد، جامعه شناسي به طور عام و جامعه شناسي فرانسوي به طور خاص، از همان آغاز آميزه ي درهم تنيده اي از عقايد روشنگري و ضد روشنگري بوده است.
افراطي ترين شکل مخالفت با عقايد روشنگري، فلسفه ي کاتوليکي ضد انقلابي فرانسه بود که شاخص آن عقايد لوئيس دوبونالد (1840-1754) و ژوزف دومِيستر (1821-1753) مي باشد (ريدي، 1994). اين دو نه تنها در برابر روشنگري بلکه در مقابل انقلاب فرانسه نيز که به اعتقاد آنها تا اندازه اي محصول تفکر خاص روشنگري بود واکنش نشان مي دادند. براي مثال، دوبونالد از دگرگوني هاي انقلابي آشفته شده بود و بازگشت به آرامش و هماهنگي قرون وسطي را آرزو مي کرد. در اين بينش، او خدا را سرچشمه ي جامعه به شمار مي آورد و از اين رو، خرد را که براي فيلسوفان جنبش روشنگري بسيار اهميت داشت دون پايه تر از باورهاي مذهبي سنتي در نظر مي گرفت. از اين گذشته، او بر اين اعتقاد بود که چون خدا جامعه را آفريده است، پس انسان ها نبايستي در آن دست برده و بکوشند تا اين آفرينش مقدس را دگرگون سازند. به تعبيري گسترده تر، دوبونالد با هر آن چه که بخواهد نهادهاي سنتي همچون پدرسالاري، خانواده ي تک همسري، سلطنت و کليساي کاتوليک را متزلزل سازد، مخالف بود.
گرچه دوبونالد يک شکل نسبتاً افراطي از شکل واکنش محافظه کارانه را آشکار مي سازد، اما کار او مقدمه ي مفيدي براي ورود به بحث هاي کلي تر [محافظه کاري] است. محافظه کاران از آن چه که خودشان عقل گرايي «ساده لوحانه ي» روشنگري مي ناميدند، دوري جستند. آنها نه تنها جنبه هاي غيرعقلاني زندگي اجتماعي را تشخيص دادند بلکه همچنين ارزش مثبتي براي آنها قائل بودند. بنابراين، پديده هايي مانند سنت، پنداشت، احساسات و دين را به عنوان عناصر ضروري زندگي اجتماعي لحاظ مي کردند. از آن جا که آنها از هر گونه ناآرامي متنفر بوده و در جستجوي نگهداشت نظم موجود بودند، در برابر تحولاتي همچون انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتي که آنها را به عنوان نيروهاي مخرب مي پنداشتند، افسوس مي خوردند. اين محافظه کاران بر نظم اجتماعي تأکيد داشتند، تأکيدي که به عنوان يکي از موضوع هاي اصلي کار تعدادي از نظريه پردازان جامعه شناختي درآمده است.
زايتلين، (1996) ده قضيه ي اصلي را بيان مي کند که به اعتقاد او از واکنش محافظه کارانه سرچشمه مي گيرد و مبنايي را براي تحول نظريه ي جامعه شناختي کلاسيک فرانسه فراهم مي آورند.
1. در حالي که انديشمندان روشنگري بر فرد تأکيد مي کردند، واکنش محافظه کارانه به يک نوع علاقه ي عمده ي جامعه شناختي و تأکيد بر جامعه و ديگر پديده هاي کلان مقياس منتهي شده بود. جامعه در نظر آنها چيزي بيش از تجمع صرف افراد بود. آنها جامعه را داراي موجوديتي از آن خويش مي دانستند که قوانين تحولي خاص خود را دارد و از ريشه هاي عميقي در گذشته برخوردار است.
2. جامعه به نظر آنها مهم ترين واحد تحليل و به مراتب مهم تر از فرد است. اين جامعه است که فرد را اساساً از طريق فرايند اجتماعي شدن مي آفريند.
3. فرد حتي به عنوان بنيادي ترين عنصر سازنده ي جامعه در نظر گرفته نمي شد. جامعه از بخش هاي سازنده اي چون نقش ها، سمت ها، رابطه ها، ساختارها و نهادها تشکيل شده است. افراد به عنوان کساني در نظر گرفته مي شدند که به غير از پر کردن اين واحدها در درون جامعه، هيچ نقشي ندارند.
4. به نظر آنها بخش هاي جامعه با يکديگر ارتباط و وابستگي متقابل دارند و در واقع، همين روابط متقابل را پايه ي اصلي جامعه فرض مي کردند. همين ديدگاه، آنها را به اتخاذ نوعي جهت گيري سياسي محافظه کارانه سوق داده بود؛ بدين معنا که چون بخش هاي اجتماعي داراي ارتباط متقابل فرض مي شدند، بالطبع دستکاري در هر يک از بخش ها به تضعيف بخش هاي ديگر و در نهايت به تضعيف کل نظام منتهي مي شود. اين به آن معنا است که هر گونه دگرگوني در نظام اجتماعي بايستي با بيشترين احتياط انجام گيرد.
5. دگرگوني را نه تنها براي جامعه و عناصر سازنده ي آن، بلکه براي افراد جامعه نيز نوعي تهديد تلقي مي کردند. در اين ديدگاه، مؤلفه هاي گوناگون جامعه به عنوان عناصري در نظر گرفته مي شدند که نيازهاي مردم را برآورده مي سازند. اگر نهادهاي اجتماعي دستخوش از هم گسيختگي شوند، مردم احتمالاً آسيب خواهند ديد و لطمه ديدن آنها نيز احتمالاً به نابساماني اجتماعي منجر خواهد شد.
6. محافظه کاران عموماً عناصر کلان مقياس جامعه را هم براي جامعه و هم براي افراد داخل آن مفيد مي دانستند. در نتيجه، کمتر علاقه اي به مشاهده ي پيامدهاي منفي ساختارها و نهادهاي اجتماعي موجود از خود نشان مي دادند.
7. آن ها همچنين واحدهاي کوچک تري چون خانواده، همسايگي و گروه هاي مذهبي و شغلي را براي جامعه و افرادش اساسي تلقي مي کردند. به نظر آنها، اين واحدها محيط هاي صميمي و چهره به چهره اي فراهم مي کنند که افراد براي بقا در جوامع جديد به آنها نياز دارند.
8. محافظه کاران دگرگوني هاي نوين اجتماعي همچون صنعتي شدن، شهرنشيني و ديوان سالاري را داراي اثرات نابسامان کننده مي دانستند. آنها با ترس و نگراني اين دگرگوني ها را نظاره مي کردند و پيوسته در جستجوي راه هايي براي مقابله با تأثيرات ويران گر آنها بودند.
9. در حالي که بيشتر اين دگرگوني هاي هراس انگيز در جهت ايجاد جامعه اي عقلاني تر عمل مي کردند، اين واکنش محافظه کارانه منجر به تأکيد بر اهميت عوامل غيري عقلاني (مانند مناسک (3)، تشريفات (4) و عبادت (5)) در زندگي اجتماعي شد.
10. سرانجام اين که محافظه کاران از وجود يک نوع نظام سلسله مراتبي در جامعه حمايت مي کردند. به نظر آنها وجود نظام رتبه بندي شده اي از پايگاه و پاداش براي جامعه اهميت اساسي دارد.
اين ده قضيه را که از واکنش محافظه کارانه در برابر روشنگري استخراج شده است، بايد به عنوان نخستين بنيان فکري تحول نظريه ي جامعه شناختي در فرانسه به حساب آورد. بسياري از اين عقايد راه خود را به تفکر اوليه ي جامعه شناختي باز نمودند، هر چند که برخي از عقايد وابسته به روشنگري (همچون تجربه گرايي) نيز در تفکر جامعه شناختي تأثير داشتند. (6)

پي‌نوشت‌ها:

1. Enlightment
2. اين قسمت بر پايه ي کار ايروينگ زايتلين قرار داده شده است (1996). گرچه تحليل زايتلين به خاطر انسجامش در اينجا مطرح شده، اما محدوديت هايي نيز دارد: الف - تحليل هاي بهتري نيز درباره ي روشنگري وجود دارد، ب - عوامل گوناگون ديگري نيز در شکل گيري و تحول جامعه شناسي دخالت داشته اند، ج - زايتلين در مواردي مبالغه کرده است (براي مثال، در مورد تأثير مارکس).
3. Ritual
4. Ceremony
5. Worship
6. گرچه ما بر عدم پيوستگي بين روشنگري و ضد روشنگري تأکيد ورزيده ايم، اما زايدمن بر اين نظر است که پيوستگي ها و پيوندهايي نيز بين اين دو وجود دارد. نخست اينکه واکنش ضد روشنگري بر روي سنت علمي ساخته و پرداخته ي روشنگري سوار شده بود. دوم آنکه ضد روشنگري تأکيد روشنگري بر پديده هاي جمعي (در مفهومي مغاير با افراد) را گرفته و آن را بسط بيشتري داده بود. سوم اينکه هر دو جنبش به مسائل جهان نوين و بويژه بر تأثيرات منفي آن بر روي افراد علاقه نشان مي دادند.

منبع مقاله :
ريتزر، جورج؛ گودمن، داگلاس جي. (1390) نظريه جامعه شناسي مدرن، ترجمه: خليل ميرزايي و عباس لطفي زاده، تهران: انتشارات جامعه شناسان، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.