مدرنيسم و پست مدرنيسم در جامعه شناسي

با آغاز قرن بيست و يک، نظريه پردازان اجتماعي بيش از پيش ذهن شان به اين مسئله معطوف شد که آيا جامعه و نيز نظريه هاي راجع به آن دچار دگرگوني چشمگيري خواهند شد يا نه. در يک سو، نظريه پردازاني ( مانند يورگن
سه‌شنبه، 11 آذر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مدرنيسم و پست مدرنيسم در جامعه شناسي
 مدرنيسم و پست مدرنيسم در جامعه شناسي

 

نويسندگان: جورج ريتزر
داگلاس گودمن
مترجمان: خليل ميرزايي
عبّاس لطفي زاده

 

با آغاز قرن بيست و يک، نظريه پردازان اجتماعي (1) بيش از پيش ذهن شان به اين مسئله معطوف شد که آيا جامعه و نيز نظريه هاي راجع به آن دچار دگرگوني چشمگيري خواهند شد يا نه. در يک سو، نظريه پردازاني ( مانند يورگن هابرماس و آنتوني گيدنز ) قرار دارند که معتقدند ما در جامعه اي به زندگي ادامه خواهيم داد که هنوز هم اصطلاح مدرن بهترين توصيف کننده ي آن است و ما مي توانيم درباره ي اين جهان جديد هم به همان شيوه اي نظريه پردازي کنيم که متفکران اجتماعي تا کنون براي تأمل درباره ي جامعه به کار گرفته اند. در سمت ديگر، متفکران ديگري ( مانند ژان بودريار، ژان فرانسوا ليوتار و فردريک جيمسون ) هستند که مدعي اند جامعه به حدي دگرگون شده است که ديگر نمي توان آن را با اصطلاح مدرن توصيف کرد. به باور آنها، اکنون ما در يک جامعه ي پس مدرن بسيار متفاوت از لحاظ کيفي زندگي مي کنيم و لازم است که آن را به شيوه هاي جديد و متفاوت با روش هاي پيشين مورد بررسي قرار دهيم.

مدافعان مدرنيته

همه ي نظريه پردازان بزرگ جامعه شناسي کلاسيک ( مارکس، وبر، دورکيم و زيمل ) هر يک به نوعي به جهان مدرن و مزاياي و معايب آن توجه داشته اند. البته اخيرترين نفر اين گروه از انديشمندان (وبر) در سال 1920 از دنيا رفت و جهان از آن زمان تا کنون، دچار تغييرات شگرفي شده است. گرچه همه ي نظريه پردازان معاصر به وجود اين تغييرات عظيم اذعان دارند، اما برخي از آنها بين جهان امروز و جهاني که تا پايان قرن نوزدهم ادامه داشت، بيشتر پيوستگي مي بينند تا گسستگي.
مستروويچ (1998: 2) آنتوني گيدنز را « کشيش اعظم مدرنيته » لقب داده است. گيدنز (1992، 1991، 1990) اصطلاحاتي همچون مدرنيته ي « راديکال »، « برتر » و يا « متأخر » مرا براي توصيف جهان امروز به کار مي برد و بر آن است تا نشان دهد که گرچه جامعه ي جديد با آن جامعه اي که نظريه پردازان کلاسيک توصيفش کرده اند يکي نيست، اما ادامه ي همان جامعه است. گيدنز، مدرنيته ي جديد را به سان « گردونه ي خردکننده » اي مي بيند که دست کم تا حدي از کنترل خارج شده است. اولريش بک (1992) معتقد است، در حالي که مرحله ي مدرنيته ي کلاسيک با جامعه ي صنعتي تناسب داشت، مدرنيته ي نوظهور به بهترين وجه مي تواند با اصطلاح « جامعه ي مخاطره آميز » توصيف شود. در حالي که معضل اصلي در مدرنيته ي کلاسيک، ثروت و چگونگي توزيع آن بود، مسئله اساسي در مدرنيته جديد، پيشگيري، کاهش و مهار خطرات است (براي مثال، خطري همچون يک سانحه ي اتمي). يورگن هابرماس (1981، b 1987) مدرنيته را يک « پروژه ي ناتمام » مي انگارد. بدين معنا که قضيه ي اصلي در جهان مدرن، همانند روزگار وبر، حرکت در جهت عقلانيت هر چه بيشتر است. هنوز هم هدف آرماني به حداکثر رساندن عقلانيت در هر دو حوزه ي « نظام » و « زيست جهان » است. ريتزر (2002) نيز عقلاني شدن را به منزله ي فرايند کليدي در جهان امروزين مي انگارد، اما تأکيد وبر بر تشديد عقلانيت صوري و قضيه ي « قفس آهنين » او را بسط و گسترش بيشتري مي دهد. در حالي که وبر بر ديوان سالاري تمرکز کرده بود، ريتزر رستوران غذاي سريع را به عنوان الگوي اين فرايند در جهان معاصر مي پندارد، و افزايش عقلانيت صوري را در قالب مک دوناليزه شدن جامعه توصيف مي کند.

هواداران پس مدرنيته

بازار پس مدرنيسم داغ است (کروک، 2001؛ کلنر، a 1989؛ ريتزر، 1997 و گودمن، 2001). به راستي آن چنان داغ است و آن چنان در بسياري از رشته ها، از جمله جامعه شناسي به بحث کشيده شده است که هر آن احتمال دارد آتش بگيرد و نابود شود (لمرت، 1994b). در اين جا لازم است، بين پس مدرنيته و نظريه ي اجتماعي پس مدرن تمايزي قائل شويم (بست و کلنر، 1991). پس مدرنيته دوره ي تاريخي جديدي است که ظاهراً به دنبال عصر مدرن يا مدرنيته ظهور کرده است. اما نظريه ي اجتماعي پس مدرن شيوه ي نويني از تفکر درباره ي پس مدرنيته است؛ جهان معاصر آن چنان متفاوت از دوره ي قبلي است که شيوه ي کاملاً جديدي از تفکر را مي طلبد. پس مدرنيست ها ديدگاه هاي نظري بحث شده در قسمت پيشين و نيز شيوه هاي نظريه پردازي اين انديشمندان را رد مي کنند.
شايد به تعداد نظريه پردازان اجتماعي پس مدرن، براي پس مدرنيته توصيف وجود داشته باشد. براي قابل فهم تر ساختن مسئله، ابتدا به بيان برخي از عناصر پس مدرنيته از ديدگاه يکي از سرشناس ترين پس مدرنيست ها فردريک جيمسون مي پردازيم (1984، 1991). نخست اين که، پس مدرنيته جهاني است سطحي و بي عمق؛ دنيايي است شبيه سازي شده ( که به گردشي جنگلي و شهربازي ديسني لند مي ماند تا به دنياي واقعي ). دو آن که، پس مدرنيته جهاني است خالي از تأثير و احساس. سه اين که، شخص در پس مدرنيته به نوعي احساس گم گشتگي در تاريخ دچار است؛ گذشته، حال و آينده به سختي از هم تميز داده مي شوند. چهار آن که، به جاي فن آوري هاي برون انفجاري، انبساطي و توليدي مدرنيته ( مانند خط توليد اتومبيل )، مشخصه ي جامعه ي پس مدرن فن آوري هاي درون انفجاري، تخريب کننده و بازتوليد (همچون تلويزيون) است. از اين جهت و جهاتي ديگر، جامعه ي پس مدرن بسيار متفاوت از جامعه ي مدرن است.
يک چنين جهان متفاوتي شيوه ي تفکر متفاوتي مي طلبد. روزِنا (1992؛ ريتزر، 1997) شيوه ي تفکر پس مدرن را بر حسب ويژگي هايي تعريف مي کند که عمدتاً با خصوصيات شيوه ي تفکر مدرن در تضاد هستند. نخست اين که، پس مدرنيست ها آن نوع ابرروايت هايي را که مشخصه ي بسياري از نظريه هاي کلاسيک جامعه شناسي است، رد مي کنند. آنها عموماً تبيين هاي محدودتر و يا حتي به طور کلي عدم تبيين را ترجيح مي دهند. دوم آن که پس مدرنيست ها تمايل به برداشتن مرزهاي بين رشته ها را دارند، تا از اين طريق به آن چه که نظريه ي جامعه شناختي (يا اجتماعي) خوانده مي شود - و آن متمايز است، مثلاً، از تفکر فلسفي يا حتي داستان سرايي هاي رمان پردازانه - بپردازند. سوم اين که پست مدرنيست ها بيش از آن که به بحث هاي حساب شده و معقول دانشگاهي بپردازند، به حيرت زده کردن و از جا پراندن خواننده روي آورده اند. سرانجام آن که، آنها به جاي تأکيد بر مسائل اساسي جامعه (مثلاً، عقلانيت يا استثمار سرمايه دارانه) بيشتر به جنبه هاي حاشيه اي تر جامعه تمايل پيدا کرده اند.

پي‌نوشت‌:

1. در اين قسمت، اصطلاح نظريه پرداز « اجتماعي » بيش از اصطلاح نظريه پرداز « جامعه شناختي » به کار رفته است، زيرا بسياري از نويسندگان در ادبيات معاصر با آنکه جامعه شناس نيستند، اما درباره ي جهان اجتماعي نظريه پردازي کرده اند.

منبع مقاله :
ريتزر، جورج؛ گودمن، داگلاس جي. (1390) نظريه جامعه شناسي مدرن، ترجمه: خليل ميرزايي و عباس لطفي زاده، تهران: انتشارات جامعه شناسان، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.