جامعه شناسي در آغاز قرن بيست و يکم

غيرممکن است که بتوان مسيرهايي را که نظريه ي جامعه شناسي در پيش خواهد گرفت پيش بيني نمود، اما ما در اين مقاله به چند رويکرد مي پردازيم که احتمالاً توجه قابل ملاحظه اي را به خود جلب کرده و آبستن تحولات بنياديني خواهند بود.
سه‌شنبه، 11 آذر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جامعه شناسي در آغاز قرن بيست و يکم
 جامعه شناسي در آغاز قرن بيست و يکم

 

نويسندگان: جورج ريتزر
داگلاس گودمن
مترجمان: خليل ميرزايي
عبّاس لطفي زاده

 

غيرممکن است که بتوان مسيرهايي را که نظريه ي جامعه شناسي در پيش خواهد گرفت پيش بيني نمود، اما ما در اين مقاله به چند رويکرد مي پردازيم که احتمالاً توجه قابل ملاحظه اي را به خود جلب کرده و آبستن تحولات بنياديني خواهند بود.

نظريه ي اجتماعي چند فرهنگي

يکي از تحوّلات جديد، که رابطه ي تنگاتنگي با پس مدرنيسم - بويژه تأکيد آن بر پيرامون و گرايش به هموار کردن زمين بازي فکري براي همگان - دارد، ظهور نظريه ي اجتماعي چند فرهنگي گرايي است (لمرت، 2001، راجرز، 1996a). پيدايش نظريه ي چند فرهنگي گرايي (1) با توجه به ظهور نظريه ي جامعه شناختي فمينيستي در دهه ي 1970 قابل پيش بيني بود. فمينيست ها اعتراض داشتند که نظريه ي جامعه شناختي تا حد زيادي در برابر صداي زنان سکوت کرده و بسته عمل نموده است. بسياري از گروه هاي اقليت نيز همين اعتراض فمينيست ها را در سال هاي بعد تکرار کردند. در حقيقت، حتي زنان گروه هاي اقليت (براي مثال، لاتين تبارها وآمريکائيان آفريقايي تبار) نيز زبان به اعتراض گشودند که خود نظريه فمينيستي نيز منحصر به ديدگاه هاي زنان سفيد پوست طبقه ي متوسط بوده و مي بايست در مورد بسياري از ديدگاههاي ديگر هم پذيراتر باشد. امروزه نظريه فمينيستي همانند نظريه ي جامعه شناختي تنوع بسياري يافته است.
ظهور نظريه ي جامعه شناختي « دگرجنسي » (2) مثال خوبي براي نشان دادن تنوع روز افزون در نظريه ي جامعه شناسي است (مورتون، 1996؛ وارنر، 1993). سايدمن (1994) سکوت نظريه ي جامعه شناختي کلاسيک را در مورد مسائل جنسي به طور عام و همجنس گرايان به طور خاص آشکار مي سازد. او عنوان مي کند عجيب است که نظريه پردازان کلاسيک با وجود پرداختن به طيف وسيعي از موضوعات مرتبط با مدرنيته، هيچ حرفي درباره ي ساخت بدن هاي مدرن و مسائل جنسي مدرن به ميان نياورده اند. گرچه اين سکوت خيلي زود شکسته شد، اما تلاش جدي در اين زمينه با کار ميشل فوکو (1980a) درباره ي روابط ميان قدرت، دانش و مسائل جنسي آغاز شد که مطالعه اي پس مدرني در باب مسائل جنسي به طور عام و همجنس گرايي به طور خاص بود. چيزي که برجسته شد حس همجنس گرايي بود، هم به عنوان يک موضوع و هم به عنوان يک هويت خاص در برابر هويت و خود ناهمجنس گرا.
نظريه ي چند فرهنگي علاوه بر نظريه ي دگرجنسي قالب هاي متنوع ديگري را نيز به خود گرفته است. از جمله، نظريه ي آفريقايي محور (3) (ايسانتي، 1996)، مطالعات آپلاچيا (4) محور ( بنکس، بيلينگس و تايس، 1996)، نظريه ي بوميان آمريکا (5) (بوفلوهد، 1996)، و حتي نظريه هاي نرينگي (6) (کانل، 1996؛ کيمل، 1996). برخي از مشخصه هاي نظريه ي چند فرهنگي عبارتند از:
* طرد نظريه هاي جهان شمول که معمولاً به حمايت از صاحبان قدرت مي پردازند؛ نظريه هاي چند فرهنگي بر آن هستند تا فاقدين قدرت را نيز وارد صحنه سازند.
* نظريه ي چند فرهنگي در پي آن است که بسياري از گروه هاي خارج از قدرت را نيز در بر گرفته و نظريه اي از ديد آنها ارائه دهد.
* نظريه پردازان چند فرهنگي گرايي فارق از ارزش نيستند؛ آنها اغلب به نفع محرومان از قدرت نظريه پردازي مي کنند و براي تغيير ساختار اجتماعي، فرهنگ و ديدگاه هاي افراد، در جهان اجتماعي و بر روي جهان اجتماعي کار مي کنند.
* نظريه پردازان چند فرهنگي گرايي برآنند تا نه تنها جهان اجتماعي، بلکه جهان فکري را نيز فرو ريزند؛ آنها خواستار جهاني بسيار بازتر و متنوع تر هستند.
* هيچ کوششي براي تعيين يک خط مرزي بين نظريه و انواع ديگر روايت ها به عمل نمي آورند.
* نظريه ي چند فرهنگي لحني عموماً انتقادي دارد؛ اين نظريه هم نسبت به خود و هم نسبت به نظريه هاي ديگر و مهم تر از همه، نسبت به جهان اجتماعي انتقاد دارد.
* نظريه پردازان چند فرهنگي گرايي به اين قضيه واقف هستند که کارشان به واسطه ي بافت هاي تاريخي، اجتماعي و فرهنگي خاصي که بر حسب اتفاق در قالب آن زندگي کرده اند، محدود شده است (راجرز، b 1996: 16-11).

نظريه هاي اجتماعي پس مدرن و پساپس مدرن

دور از واقع نيست اگر بگوييم نظريه هاي اجتماعي پس مدرن هم چنان در رشته ي جامعه شناسي و بسياري ديگر از رشته ها روز به روز بر اهميت خود خواهند افزود. گرچه امروزه جامعه شناسي چندان اهميتي به نظريه ي پس مدرن نمي دهد و در واقع به دشمني شديد خود با آن ادامه مي دهد، اما نظريه ي مذکور آن چنان پايگاه مستحکمي در بسياري از رشته هاي ديگر دارد که جامعه شناسي نمي تواند آن را به کل ناديده گيرد. بدين سان، نظريه ي اجتماعي پس مدرن هواداران (و مخالفان) بسياري را در سال هاي آتي در رشته ي جامعه شناسي به خود جلب خواهد کرد.
همزمان با رشد پس مدرنيسم، مجموعه اي از کارهايي که به بهترين وجه نمي توانند تحت عنوان پساپس مدرنيسم (7) توصيف شوند، عمدتاً در فرانسه (کانون جنبش هاي نظري از جمله پس مدرنيسم) پايه هاي خود را استحکام بخشيدند. براي مثال، نظريه ي اجتماعي پس مدرن را با نوعي نقد درباره ي ديدگاه انسان گرايانه ي ليبرال و دور شدن از فاعل انساني ارتباط مي دهند. با وجود اين، فري و ريناوت (1990/1985) مي کوشند تا انسان گرايي (8) و فاعليت (9) را نجات دهند، و ليلا (1994: 20) نيز دفاع از حقوق بشر را مطرح مي کند. ماننت (1998/1994) آگاهانه به تحليل مدرنيته و فاعل انساني مي پردازد. ليپووِتسکي (1994/1987) با تأکيد بر اهميت مُد، تمايل نظريه پردازان اجتماعي پس مدرن را به انتقادگرايي افراطي در مورد جهان معاصر مورد حمله قرار مي دهد. براي مثال، او استدلال مي کند که مد فرديت (10) را تقويت مي کند و نه تضعيف. بدين سان، به همان اندازه که نظريه ي اجتماعي پس مدرن شانس پر و بال گرفتن دارد، نظريه هاي مقابل هم که در واکنش به پس مدرنها شکل گرفته اند و نوعي بازگشت به علايق مدرن تر را مطرح مي کنند نيز شانس پيشرفت دارند. بنابراين، نظريه ي اجتماعي پس مدرن نه تنها در ذات خود، بلکه به خاطر برانگيختن واکنش هاي مخالف نيز اهميت دارد. نظريه ي اجتماعي پس مدرن و چالش هاي رو در روي آن مي توانند به جامعه شناسي و بويژه نظريه ي جامعه شناختي جان تازه اي بخشند (اوون، 1997).

نظريه هاي مصرف

نظريه ي جامعه شناختي که طي انقلاب صنعتي به بلوغ خود رسيد و بر اثر مسائل و ديدگاه هاي آن مهيج تر هم شد، تا مدت هاي مديدي به نوعي « سوگيري توليدگرايانه » دچار بود. بدين معنا که نظريه هاي رايج، گرايش شديدي به تأکيد بر صنعت، سازمان هاي صنعتي، کار و کارگران داشتند. هر چند اين مسئله بيش از همه در نظريه هاي مارکسيستي و نومارکسيستي آشکار است، اما در بسياري از نظريه هاي ديگر نيز مي توان اين قضيه را مشاهده کرد: انديشه ي دورکيم درباره ي تقسيم کار، کار وبر در مورد ظهور سرمايه داري در غرب و عدم توسعه ي آن در ديگر بخش هاي جهان، تحليل زيمل درباره ي تراژدي فرهنگِ توليد شده به واسطه ي تکثير توليدات انساني، علاقه ي مکتب شيکاگو به کار و توجه نظريه ي تضاد به روابط بين کارفرمايان و کارگران، رهبران و پيروان و غيره. بدين ترتيب، توجه بسيار اندکي به مصرف و مصرف کننده معطوف شده بود. اگرچه موارد استثناء هم مانند کار مشهور تورسنتن وبلن (1994/1899) درباره ي « مصرف نمايشي » و انديشه ي زيمل در مورد پول و مد وجود داشت، اما بيشتر نظريه پردازان اجتماعي، درباره ي مصرف بسيار کمتر از توليد سخن گفته اند.
از آن جا که نظريه ي اجتماعي پس مدرن معمولاً جامعه ي پس مدرن را به عنوان نوعي جامعه ي مصرفي توصيف مي کند، مسئله ي مصرف نقشي کانوني در اين نظريه بازي مي کند. برجسته ترين کوشش در اين زمينه کار ژان بودريار (1970/1998) تحت عنوان جامعه ي مصرفي است. کار پساپس مدرني ليپووتسکي نيز درباره ي مد، بازتاب علاقه ي فزاينده به مصرف در درون و بيرون از نظريه ي اجتماعي پس مدرن است. با توجه به اهميت روزافزون موضوع مصرف بويژه در غرب و افول بحث توليد، دور از ذهن نيست اگر بگوييم جامعه شناسي رشد چشمگيري را در کارهاي نظري (و تجربي) مربوط به مصرف تجربه خواهد کرد (ريتزر، گودمن، و وايدنهافت، 2001 براي مرور کلي نظريه هاي فعلي مصرف، رجوع کنيد به اسليتر، 1997). به عنوان مثال، اکنون ما شاهد فوران طيفي از کارهاي نظري هستيم که بر محيط هاي مصرفي ما تمرکز کرده اند، از جمله مکان هاي مصرف (آري، 1995). افسونگري جهان افسون زدايي شده: دگرگوني در ابزار مصرف (ريتزر، 1999)، و تاريخ مصرف: سوپرمارکت ها و دگرگوني در فرهنگ هاي مصرف (هامفري، 1998). بدين سان، احتمالاً کارهاي بسيار زيادي درباره ي چنين محيط ها و نيز درباره ي مصرف کنندگان، کالاهاي مصرفي و فرايند مصرف خواهيم ديد.

نظريه هاي ديگر

به رغم تعميم هاي قبلي، پيش بيني آينده ي نظريه ي جامعه شناختي آسان نيست. يک دليلش اين که، اين احتمال وجود دارد که نظريه هاي جديدتري وارد صحنه شده و هواداراني دور خود جمع کنند. همچنين اين احتمال وجود دارد که نظريه هاي کوچک و فرعي امروزي، در آينده شهرت و اعتبار بيشتري کسب کنند. هر چند ممکن است برخي از مهم ترين نظريه هاي معاصر در ادامه ي راه رشد کمتري داشته باشند، اما نامعقول نيست اگر بگوييم بيشتر نظريه هاي مطرح شده در اين فصل، اگر نه همه ي آنها، به اهميت خود خواهند افزود. اين احتمال هم وجود دارد که برخي از نظريه ها ( فمينيستي، چند فرهنگي گرايي، گزينش عقلاني ) اوج بيشتري گيرند و برخي ديگر ( نوکارکردگرايي ) نوعي افول را تجربه نمايند. آن چه مسلم است اين است که فضاي نظريه ي جامعه شناسي با نظريه هاي زيادي نقطه چين خواهد شد، و البته هيچ يک از آنها بر اين فضا سيطره نخواهد داشت. پس مدرنيست ها ايده ي « تماميت ها » (11) يا چهارچوب هاي نظري چترگستر (12) را مورد انتقاد قرار داده اند. بعيد به نظر مي رسد که نظريه ي اجتماعي ديگر به تماميت واحدي تن در دهد. ما احتمال مي دهيم که رشته اي خواهيم ديد با شمار فزاينده اي از ديدگاه هايي که هر کدام براي خود هواداراني دارند و هر کدام ما را در فهم بخشي از جهان اجتماعي ياري مي رسانند. نظريه ي جامعه شناختي به جهان ساده اي که فهم و کاربرد آن آسان باشد تبديل نخواهد شد، بلکه جهان مهيجي خواهد شد با دنيايي از عقايد قديم و جديد.
تحولات جديد در نظريه با شتاب زيادي پيوسته به وقوع خواهند پيوست. تحول مهم ديگر، نظريه ي کنشگر - شبکه (لاو و هترينگتون، 2002) است که شديداً تحت تأثير ساختارگرايي و پس ساختارگرايي بوده است. شايد مهم ترين تحول در بين تحولات جديد، ظهور نظريه ي جهاني شدن باشد؛ نظريه اي که بسياري از مهم ترين انديشمندان معاصر (گيدنز، 2000؛ باومن، 1998؛ بک، 2000) را به ادبيات رو به رشد خود کشانيده است (همچنين رجوع کنيد به ريتزر، 2004). يک دليل عمده براي يک چنين علاقه ي روزافزون، جهاني شدن فزاينده ي جهان اجتماعي است. نکته ي اساسي اين است که دگرگوني هاي مهم اجتماعي (و فکري) همواره منجر به تغييرات در نظريه ي اجتماعي و نيز شکل گيري نظريه هاي جديد مي شوند. بنابراين، از آن جا که جهان اجتماعي (و فکري) پيوسته در حال دگرگوني است، وجود جريان پايداري از تحولات نظري به منظور تبيين و بررسي دگرگوني هاي جديد قابل پيش بيني است.

پي‌نوشت‌ها:

1. Multicultural Social theory
2. Quer sociological theory: اصطلاح queer براي اشاره به اجتماعات نامتعارف جنسي از قبيل هم جنس گرايان، دوجنس گرايان، دوجنسي ها، تغيير جنسيت داده ها و غيره به کار برده مي شود. - م.
3. Afrocentric theory
4. Appalachia اصطلاحي است که براي مشخص ساختن ناحيه اي فرهنگي در شرق آمريکا به کار مي رود؛ اين ناحيه از جنوب ايالت نيويورک شروع شده و تا شمال ايالت هاي آلباما، مي سي سي پي و جورجيا امتداد مي يابد. - م.
5. Native American theory
6. Masculinity
7. Post- postmodernism
8. Humanism
9. Subjectivity
10. Individuality
11. Totalizations
12. Overaching theoretical frameworks

منبع مقاله :
ريتزر، جورج؛ گودمن، داگلاس جي. (1390) نظريه جامعه شناسي مدرن، ترجمه: خليل ميرزايي و عباس لطفي زاده، تهران: انتشارات جامعه شناسان، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.