تفاسير روايي شيعه كه عالمان بزرگ تشيع در فراهم آوردن آن، زحمات فراواني را تحمل كرده اند و خداوند متعال به آنان توفيقات وافر داده تا به تدوين آن همت گماشته اند، براي شيعيان، گنجينه هاي گرانقدري هستند كه روايات آنها از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام به ما رسيده است. گرچه در بين آنها، كاستيهايي مانند اموري كه در بخش « وهن در تفسير روايي » بدان اشاره شد، وجود دارد لكن امروزه مفسران به آنها توجه كرده و در راستاي تصفيه آن ناخالصيها، گامهاي مهمي برداشته اند.
تفاسير روايي، فراوان است كه به تعدادي از آنها كه بيشتر در دسترس هستند و روايت، تمامي آيات يا غالب آنها را فرامي گيرد، پرداخته مي شود. در معرفي اجمالي آنها از مقدمه آن تفسيرها، الاعلام زركلي، الذريعه آقابزرگ، دائرة المعارف تشيع، طبقات المفسرين داوودي، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي خرمشاهي، التفسير و المفسرون معرفت، آشنايي با تفاسير قرآن و مفسران استادي، المفسرون حياتهم و منهجهم ايازي و. . . استفاده شده است.
در اين نوشته، به معرفي اجمالي تعدادي از تفاسير مهم روايي شيعه براساس ترتيب تاريخي مفسران پرداخته مي شود كه روش آنها روايي است، ضمن آنكه تعدادي از آنها، از گرايش تفسيري نيز مانند اجتماعي، كلامي و. . . برخوردارند كه ضمن معرفي آن تفاسير، به گرايش مفسران آنها نيز اشاره مي شود:
1. تفسير فرات كوفي
تفسير فرات، تأليف فرات بن ابراهيم كوفي از عالمان بزرگ جهان تشيع در قرن سوم و چهارم، به زبان عربي است. تفسير او روايي و غالباً شامل آياتي درباره اهل بيت عليهم السلام است. روايات تفسيري در آن جنبه غالب اند و از اقوال صحابه و تابعيان نيز بهره گرفته است. در روايات تفسيري او، اسانيد حذف شده و به شكل كامل، ذكر سند رعايت نشده است. برخي محدثان قرون بعدي، مانند مرحوم مجلسي و ابوالقاسم حسكاني صاحب شواهد التنزيل،(1) از روايات تفسيري او بهره برده و در كتابهاي خود به ذكر آن پرداخته اند.2. تفسير عياشي
تفسير عياشي، تأليف ابونصر محمد بن مسعود عياش سلمي سمرقندي ( م 320ق ) به زبان عربي است. او از محدثان بزرگ عالم تشيع در قرن سوم و هم طبقه كليني و داراي اصحاب و ياران خاصي بوده است. تفسير ارزشمند او داراي روايات تفسيري از اهل بيت عليهم السلام است كه سند آنها حذف شده است. از تفسير او آنچه اكنون در دسترس است، دربردارنده بخشي از تفسير قرآن، يعني از آغاز تا پايان سوره كهف است.ظاهراً در نزد برخي عالمان قرن پنجم و ششم نسخه هايي از اين تفسير موجود بوده كه روايات تفسيري آن به همراه اسناد بوده است، چنان كه حسكاني، از عالمان قرن پنجم و علامه طبرسي از عالمان قرن ششم، از آن روايات تفسيري، نقل كرده اند. (2)
او پس از ذكر روايات، سند و دلالت آنها را بررسي نكرده است، به نظر مي رسد تمامي روايات از نظر او صحيح بوده اند. در بين معصومين عليهم السلام از امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام روايات فراواني نقل مي كند. نوع تفسيري او نقلي و روايي است. تفسير او در رديف اولين تفاسير موجود مأثور شيعي است و اگر كتابي تفسيري قبل از وي به شكل مبسوط تدوين شده باشد، اكنون اثري از آن در دست نيست. (3)
3. تفسير قمي
تفسير قمي، منتسب به علي بن ابراهيم قمي(م 329ق ) به زبان عربي است. علي بن ابراهيم از مشايخ حديث بوده و علما همواره او را تمجيد كرده اند. او زمان امام حسن عسكري عليه السلام و زمان غيبت صغري را درك كرده است. قمي نخستين عالمي بوده كه احاديث كوفيان را در قم منتشر كرده است. او كه كوفي الاصل بوده، پس از مدتي به قم آمده و در آنجا به مباحث علمي پرداخته است.تفسير منسوب به علي بن ابراهيم قمي، مجموعه اي از روايات تفسيري گرانقدري است كه بيشتر روايات آن، از پدرش نقل شده است. كليني احاديث فراواني از او نقل مي كند، زيرا از مشايخ كليني بوده و كليني، به جز اين تفسير، از طرق ديگر نيز از او روايت مي كند. گرچه غالب روايات آن از طريق علي بن ابراهيم قمي نقل شده، اما به نظر مي رسد كه تفسير مذكور به طور كامل به دست علي بن ابراهيم قمي تأليف و تدوين نشده است. (4)
ظاهراً شاگردش، ابوالفضل عباس بن محمد بن قاسم كه بخشي از روايات تفسيري قمي و بخشي از تفسير ابوجارود را گردآوري كرده، تفسير مذكور را تدوين نموده است. رواياتي كه به امام صادق عليه السلام مي رسد، از طريق علي بن ابراهيم قمي است و آنچه به امام باقر عليه السلام مي رسد از طريق ابوجارود است. روايات ديگري نيز از امام باقر عليه السلام و از امام صادق از طرق ديگر در اين تفسير آمده است(5). اما اين تفسير به قمي نسبت داده شده و اين شهرت همچنان باقي مانده است.
مقدمه تفسير نيز گوياي آن است كه اين تفسير، به دست علي بن ابراهيم قمي تدوين نشده، زيرا از او هم نقل قول شده است همچنين مطالبي نادرست در آن يافت مي شود. در بين روايات تفسيري آن نيز تعدادي، گرچه اندك، از روايات ضعيف ديده مي شود كه در آنها به شأن اهل بيت عليهم السلام بي احترامي شده است. (6)
4. منهج الصادقين في الزام المخالفين
تفسير كبير منهج الصادقين معروف به تفسير ملافتح الله، تأليف ملافتح الله كاشاني (م /988ق ) به زبان فارسي است. او فقيه، متكلم، مفسر و از عالمان بزرگ تشيع در دوران شاه طهماسب صفوي بوده است. از او زبدة التفاسير به زبان عربي و خلاصة المنهج نيز منتشر شده است. هدف او تدوين تفسيري فارسي و روان بوده است نه آنچنان مفصل و گسترده و نه آنچنان موجز و كوتاه.ملافتح الله با پرداختن به توضيح نكات ادبي و اسباب نزول و برخي مباحث كلامي، به ذكر روايات تفسيري آنها پرداخته است. اين تفسير از جمله تفاسير كهن زبان فارسي شمرده مي شود. مؤلف سخنان صحابه را نقل و روايات فراواني از پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام بيان كرده است. آيت الله ميرزا ابوالحسن شعراني، براي اين تفسير مقدمه و پاورقيهاي ارزشمندي نوشته كه به همراه آن، منتشر شده است.
ملافتح الله كاشاني، پس از تدوين تفسير منهج، آن را به نام خلاصه المنهج تلخيص كرده است. هدف او، آشنايي آن گروه از مردم با تفسير قرآن است كه به علت اشتغال نمي توانند تفسير كامل منهج را مطالعه كنند. (7)
5. الصافي في تفسير القرآن
تفسير صافي، تأليف ملامحسن محمد بن مرتضي، محقق عالي مقام و مفسر بزرگ، ملقب به فيض كاشاني(م/1091ق ) از عالمان بزرگ شيعه، به زبان عربي است. ملامحسن از محدثان، فقيهان و فيلسوفان به شمار آمده و داراي تأليف گرانقدري، مانند الوافي بوده است. تفسير او تمامي آيات روايي و عقلي را دربرمي گيرد. او به تفسير تمامي آيات قرآن و ذكر روايات تفسيري آنها به همراه ذكر اقوال پرداخته است.تفسير مذكور مقدمه اي ارزشمند در مسائل علوم قرآني دارد كه مؤلف ديدگاههاي خود را تبيين كرده است. روايات تفسيري كه مؤلف به نقل و بررسي آنها پرداخته، روايات بسيار ارزشمندي است، گرچه ممكن است روايات ضعيف نيز، داشته باشد. او به تفسير عياشي و قمي اعتماد كرده و از آنها نقل مي كند. فيض كاشاني به دليل مذاق عقلي و عرفاني اش، در مواردي به تأويل عرفاني آيات و روايات تفسيري آنها پرداخته است.
ملامحسن فيض كاشاني، پس از تدوين تفسير صافي آن را با عنوان تفسير اصفي كه در آن به طور عمده به ذكر روايات تفسيري اكتفا شده، تلخيص كرده است. او در نقل روايات از تعبير « قال » يا « في رواية » استفاده كرده؛ او تفسير اصفي را موجز نموده و آن را مصفي ناميده است. (8)
6. البرهان في تفسير القرآن
تأليف سيدهاشم بن سليمان حسيني بحراني ( م/1107ق ) به زبان عربي است. او از مفسران گرانقدر عالم تشيع و از محدثان بزرگي است كه به ذكر روايات تفسيري پرداخته است. بحراني روايات تفسيري را از كتابهاي قبلي، بدون نقد و بررسي، جمع آوري و آنها را ذكر مي كند. او از تفسير عياشي و قمي و ديگر تفسيرها و در مواردي، حتي از راويان اهل سنت نيز روايت مي كند. هدف او گردآوري روايات تفسيري در ذيل آيات بوده است. در مواردي سند را ذكر كرده و از صاحب تأليف آن نيز، ياد كرده است.بحراني از تفسير منسوب به امام حسن عسكري عليه السلام و كتاب احتجاج طبرسي و كتاب اسرار آل محمد (صلي الله عليه و آله) سليم بن قيس كه در آنها روايات مجعول نيز وجود دارد، حديث نقل مي كند. از اين رو، برخي از منابع تفسير روايي بحراني، منابع موثقي نبوده اند. او درباره هر آيه كه روايت تفسيري براي آن نقل شده، به نقل آن روايت پرداخته و از تفسير ديگر آيات درمي گذرد، از اين جهت تفسير او تمامي يا غالب آيات را فرانمي گيرد. تفسير او، جداي از نقاط ضعف، در فراهم آوردن روايات گرانقدر كتابي ارزشمند بوده و از جمله كامل ترين تفاسير روايي است. (9)
7. نورالثقلين
تأليف عبدعلي بن جمعه عروسي حويزي ( م/ 1112ق )، از علما و محدثان قرن دوازدهم به زبان عربي است. تفسير او روايي و بر شيوه تفسير برهان علامه بحراني است. او به رواياتي كه ذيل آيات رسيده، مي پردازد. هدف او گردآوري روايات تفسيري در حد امكان بوده است، ولي به نقد و بررسي آنها نپرداخته است. او روايات معصومين عليهم السلام را كه برخي تفسير، تأويل، استشهاد و برخي تطبيق است، بيان كرده است؛ به نظر مي رسد در تفسير او، روايات ضعيف نيز وجود دارد.حويزي در نقل روايات از كتابهاي ارزشمندي چون معاني الاخبار صدوق، توحيد صدوق، خصال صدوق و تفسير عياشي بهره برده و روايات تفسيري را بدون بررسي دلايل و اسناد آنها، ولي همراه با گزينش در طبقه بندي و انتخاب بهترين روايات، جمع آوري كرده است، گرچه در مواردي از روايات نادرست نيز استفاده كرده است. حويزي براي اثبات فضايل اهل بيت عليهم السلام، بسيار تلاش كرده و رواياتي را كه در تفسير آيات، درباره شأن نزول آيات از اهل بيت عليهم السلام بوده و همچنين رواياتي را كه در تطبيق مضامين آيات بر اهل بيت عليهم السلام وجود داشته، بيان كرده است. (10)
8. المعين
تفسير المعين، تأليف مولي نورالدين محمد بن مرتضي كاشاني ( م/ 1115ق ) به زبان عربي است. او بر جمع آوري روايات بسيار اهتمام مي ورزيده و بدين جهت به « اخباري » نيز معروف شده است. تفسير او موجز است و تمامي آيات قرآن را فرا مي گيرد. وي در تفسير خويش به ذكر روايات و توضيح آيات پرداخته است.مولي نورالدين معتقد بوده كه در برابر اصوليان، بايد به احياي حديث و روش سلف مبادرت كرد و در مقدمه تفسير المعين، مباحثي را در اهميت تفسير قرآن بيان داشته و اشاره كرده كه اهتمامش بر آن خواهد بود كه تفسيري كوتاه، موجز و در حدّ توضيح معاني آيات ارائه كند. (11)
9. كنز الدقائق و بحرالغرائب
تأليف ميرزا محمد مشهدي ( م/ 1125ق ) به زبان عربي است. او ميرزا محمدبن محمدرضا بن اسماعيل قمي، معروف به مشهدي و از عالمان اماميه در قرن دوازدهم است. وي عالمي فاضل، اديب، محدث، مفسر و معاصر علامه محمدباقر مجلسي و فيض كاشاني بوده است. تفسير او دربردارنده تمام آيات قرآن و روايات تفسيري اهل بيت عليهم السلام است. او در تفسير خود به مطالب بلاغي، ادبي و عقلي نيز پرداخته است.مشهدي پس از بيان فضايل هر سوره و ثواب قرائت آن، به روايات تفسيري آيات نيز مي پردازد. اعراب و بلاغت آيات را متذكر شده و در مواردي به بررسي اقوال مفسران و ترجيح برخي بر ديگري مبادرت كرده است. در تفسير آيات به مسائل كلامي و اعتقادي بر طبق اعتقادات اماميه مي پردازد و به نظر مخالفان اشاره مي كند. در آيات الاحكام هم به تفسير فقهي آن براساس روايات اهل بيت عليهم السلام اشاره مي كند. درباره اسرائيليات و روايات مربوط به آنها، بسيار تلاش مي كند تا از ذكر آنها بپرهيزد. تفسير او از گرانسنگ ترين تفاسير روايي به شمار مي رود. (12)
10. الجوهر الثمين في تفسير الكتاب المبين
تأليف سيد عبدالله شبّر كاظمي نجفي ( م/1242ق ) از مفسران قرن سيزدهم و از عالمان بزرگ و برجسته شيعه است. الجوهر الثمين به زبان عربي بوده و دربردارنده تمامي آيات قرآن و تفسير وسيط شبّر به شمار مي رود. او داراي تفسير كبير و تفسير صغير نيز مي باشد؛ تفسير كبير او به صفوة التفاسير و تفسير صغير او به تفسير الوجيز معروف است. تفسير صغيرش تلخيصي از تفسير كبير اوست.او به علت كثرت تصنيفات و موفقيت در تدوين آنها، به مجلسي دوم معروف شده است. شبّر در حديث، تفسير، فقه و لغت استاد و داراي تأليفات فراواني بوده است. روش تفسيري او روايي است و در مواردي به جنبه عقلي و اجتهادي نيز پرداخته است. او روايات معصومين را ذكر كرده و از تفسير قمي و كتاب بحارالانوار روايت نقل مي كند، ولي به ذكر سند آنها اهتمام نمي ورزد. شبّر از پرداختن به بيان اسرائيليات خودداري كرده، همچنين در تفسير الجوهرالثمين از ورود به تفصيل آيات فقهي، دوري مي گزيند. (13)
11. بحرالعرفان و معدن الايمان
تأليف شيخ محمد صالح برغاني (م/1271ق ) به زبان عربي است و مطالبي گسترده دارد. به نظر مي رسد او سه تفسير بزرگ، متوسط و كوچك دارد كه تفسير بزرگ آن در هفده جلد بزرگ، و در حجم بحارالانوار و به شيوه روايي است. وي به بيان مسائل كلامي و ادبي در تفسير اهتمام ورزيده و بر معاني ظاهر و باطن آيات و ذكر رواياتي كه در ذيل هر آيه آمده، مبادرت كرده است. مطالبي را نيز درباره اعراب، لغت و نزول آيات آورده است.او تمامي روايات را، اعم از صحيح و غيرصحيح، جمع آوري نموده و در ذيل آيات ثبت كرده است تا مجموعه اي از تفاسير روايي به شكل كامل جمع آوري شده باشد. در مقدمه مي گويد: « آنچه نقل مي كنم و ظاهر آن مخالف اجماع طائفه است، قصد من از آن اعتقاد و عمل كردن به آن نيست، هدف جمع آوري روايات و احاديث بوده و خواسته ام خوانندگان بدانند كه بعضي از روايات چگونه و از چه طريق نقل شده است. » تفسير ديگر او به نام كنز العرفان في تفسير القرآن است كه برخي آن را تفسير بزرگ او دانسته اند. كتاب معدن الانوار نيز منسوب به اوست كه بيشتر به جنبه لغوي در تفسير قرآن عنايت داشته است. (14)
12. مقتنيات الدرر و ملتقطات الثمر
تأليف سيدعلي حائري طهراني ( م/ 1340ق ) از عالمان بزرگ شيعه عراق در قرن سيزدهم و چهاردهم به زبان عربي است. تفسير حائري شامل تمامي آيات قرآن بوده و به بيان جنبه هاي اجتماعي و تربيتي نيز پرداخته است.او در ذيل بعضي آيات به تناسب، برخي از روايات را با ذكر مصدر آنها، البته بدون سند، بيان داشته و روايات مربوط به فضايل سوره ها و اسباب نزول را نيز ذكر كرده است. اما در بيان روايات به نقد و بررسي و ترجيح آنها نمي پردازد. روايات مربوط به اسرائيليات را ذكر كرده و به اقوال مفسران از صحابه و تابعيان استشهاد كرده است. (15)
13. نفحات الرحمن في تفسير القرآن و تبيين الفرقان
تأليف محمد بن عبدالرحيم نهاوندي (م/1370ق ) از بزرگان شيعه و به زبان مزجي ( عربي و فارسي ) است. او فقيه، مفسر، محدث و حافظ بسيار پرتلاش قرآن بوده است؛ زماني كه تفسيرش را به پايان رساند، در يك حادثه آتش سوزي، تمامي آن سوخت و او مجدداً پس از تلاش بسيار، آن را دوباره احيا نمود. تفسير نهاوندي دربردارنده تمامي آيات و نكات بياني، لغوي و فقهي است.روش غالب او در تفسير، جنبه روايي و پرداختن به تفسير آيات براساس روايات است. او در مقدمه تفسير، به مباحث مقدماتي در علوم قرآني پرداخته و در تفسير خود، از كتابهاي تفسيري شيعه و اهل سنت مانند جوامع الجامع، بحارالانوار، الصافي، مفاتيح الغيب، اتقان و روح البيان، در ذكر روايات، بهره برده است. نهاوندي به روايات نبوي صلي الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام در توضيح آيات توجه نموده و در مواردي به بيان و نقد تاريخي و رجالي آنها پرداخته و تلاش كرده تا از اسرائيليات دوري گزيند. گفتار مفسران را بررسي كرده و به بيان ديدگاههاي اعتقادي شيعه مي پردازد. همچنين به مسائل كلامي، عقلي و نظري اهتمام داشته است. از اين رو، برخي روش غالب او را غير روايي دانسته اند. (16)
14. التبيين في شرح آيات المواعظ و البراهين
تأليف شيخ ميرزا ابوتراب شهيدي ( م/1375ق ) از عالمان اماميه در تهران به زبان فارسي است. شهيدي در سراسر تفسير خود به روايات پرداخته و به مسائل كلامي هم اهتمام خاصي داشته است. شيوه او در تفسير، نخست تفسير قرآن به قرآن، تفسير براساس روايات معصومين عليهم السلام و سپس اجتهاد و استنباط با گرايش كلامي و فلسفي بوده است. او تلاش كرده در تفسير، از جنبه فلسفي و اعتقادي روايات بسيار بهره مند شود، از اين رو، تفسير او تمام مسائل كلامي، حكمي و روايي را دربرمي گيرد. (17)15. تفسير اثني عشري
تأليف حسين بن احمد حسيني شاه عبدالعظيمي ( م/1384ق ) به زبان فارسي است. او تفسيري روان، ساده و قابل فهم براي همگان نگاشته است. تفسير او تا حدودي به بررسي تفصيلي آيات پرداخته و مقدمه اي در زمينه ارزش تفسير، منع از تفسير به رأي، اسباب نزول و اعجاز قرآن فراهم آورده است. در تفسير هر سوره، به بيان فضيلت و علت نام گذاري آن سوره مي پردازد؛ سپس به تفسير آيات براساس روايات، بدون ذكر سند و راوي حديث مبادرت مي كند.وي در مواردي به نقل و نقد اقوال و بيان مسائل اعتقادي و كلامي پرداخته، اما در آيات فقهي، به تفصيل از آنها بحث نكرده، بلكه بر تفاسير تبيان، مجمع البيان، برهان، نورالثقلين و صافي اعتماد كرده و از آنها بهره برده است. تلاش نموده از اسرائيليات دوري كند و بر ناقلان آنها، اعتراض كرده است. در ذيل آيات به نكات تفسيري و شكل روان آنها و نيز به جنبه هدايتي قرآن، توجه كرده است. (18)
16. الجديد في تفسير القرآن المجيد
تأليف شيخ محمد حبيب الله سبزواري ( م/ 1409ق ) به زبان عربي است. اين تفسير موجز و دربردارنده تمامي آيات قرآن و داراي مباحث كلامي، فقهي، لغوي، اعراب و قرائات است. او به ذكر روايات تفسيري اهتمامي خاص داشته و آنها را از تفاسير روايي شيعه و كتاب كافي، روايت كرده و از ذكر روايات اسرائيليات نيز خودداري كرده است. از روايات براي تفسير روايي- تحليلي و هدايتي استفاده كرده و ضمن دوري از مباحث فني و استدلالي سعي كرده نكات تحليلي و اعتقادي مهم آيات را به زبان عربي روان بيان كند.او از تفاسير قبل از خود، مانند تفسير البرهان و عياشي متأثر بوده و در ذيل آيات مربوط به اعتقادات، از كلام و اعتقادات شيعه دفاع كرده و به بررسي و نقد گفتار ديگران پرداخته است و چون مؤلف فقيه بوده، به تفسير آيات فقهي پرداخته و بر آنها استدلال كرده است. (19)
17. اطيب البيان في تفسير القرآن
تأليف سيد عبدالحسين طيّب ( م/ 1411ق ) به زبان فارسي است. او از فقيهان و مفسران امامي مذهب و صاحب كتاب الكلم الطيّب في العقائد است. تفسير او شامل تمامي آيات قرآن و به فارسي روان و قابل فهم براي عموم است. او به ذكر و بيان روايات تفسيري اهتمام داشته و با بيان روايات پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام سعي كرده است كه روايات صحيح را ذكر كند و از پرداختن به روايات ضعيف خودداري نمايد.طيّب در مقدمه تفسير خود، به مقدمات تفسير و مباحث علوم قرآني پرداخته است. مباحث تفسيري را به شكل سؤال و جواب مطرح كرده و در مسائل لغوي، به اختصار بسنده كرده است. او بدون پرداختن به تفسير آيات فقهي و ورود در آنها، بيشتر به مباحث تربيتي، اخلاقي و اعتقادي در جهت اقناع عامه، مبادرت ورزيده است. روايات تفسيري از بحارالانوار ذكر كرده و به روايات سبب نزول و قصص پرداخته است، البته از تفسير قران به قرآن و سياق آيات هم بهره برده است. (20)
18. احسن الحديث
تأليف سيدعلي اكبر قرشي، از مفسران معاصر، به زبان فارسي و دربردارنده تمامي آيات قرآن است. او علاوه بر مباحث لغوي و اعتقادي به ذكر روايات نيز اهتمام داشته و اخبار اهل بيت عليهم السلام را از كتابها و تفاسير روايي نقل كرده است. نخست به تفسير آيه به آيه و سپس به نقل و بررسي روايات در ذيل آيات و كلمات مفسران پرداخته و به جنبه درايي و علمي نيز در توضيح آيات، توجه كرده است. كتاب تفسيري او روان، ساده و داراي جهت گيري تربيتي و بحثهاي اجتماعي و هدايتي است. از اين رو، تفسير او تفسيري تربيتي و اجتماعي است. (21)19. تفسير جامع
تأليف سيد ابراهيم بروجردي از علماي معاصر به زبان فارسي است. او به جنبه روايي و جمع آوري آنها، مبادرت كرده و در معاني آيات و تفسير آنها، روايات معصومين عليهم السلام را نقل مي كند. تفسير جامع، جامع روايات تفسيري منسوب به امام حسن عسگري عليه السلام، تفسير عياشي و علي بن ابراهيم قمي است كه روايات آنها را جمع و بيشتر به ترجمه آنها توجه كرده است.او نظريات مفسران شيعه را در آيات فقهي، در حد امكان بيان مي دارد و به نقل قصه ها، اخبار و روايات مربوط به آنها، همت گماشته است. (22)
20. ديگر تفاسير
تفاسير ديگري نيز وجود دارد كه از جنبه روايي برخوردارند، ولي چون روش آنها، متفاوت بوده، در بخش مخصوص و موردنظر آنها آمده است. در اين بخش، فقط به نام و گرايش غالب آنها اشاره شده و شرح هريك در بخش خاص خود ذكر مي شود:1. مجمع البيان، طبرسي ( م548ق )، تفسير جامع.
2. روض الجنان، رازي ( م535ق )، تفسير جامع.
3. لوامع التنزيل، رضوي ( م1324ق )، تفسير كلامي.
4. مخزن العرفان، نصرت بيگم ( م1403ق )، تفسير اجتماعي.
5. روان جاويد، ميرزا محمد ثقفي ( م1406ق )، تفسير تربيتي.
6. الوجيز في تفسير القرآن، علي دخيل ( معاصر )، تفسير اجتماعي.
پينوشتها:
1. خرمشاهي، دانشنامه قرآن، ص 730.
2. آقابزرگ طهراني، الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج4، ص 295.
3. معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 322.
4. آقابزرگ طهراني، الذريعه، ج4، ص 302.
5. معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 325.
6. قمي، تفسير قمي، ج1، ص 35.
7. ايازي، المفسرون، ص 679.
8. همان، ص 500.
9. همان، ص 198؛ معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 330.
10. معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 327.
11. خرمشاهي، دانشنامه قرآن، ص 758
12. ايازي، المفسرون، ص 593.
13. همان، ص 428.
14. معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 344؛ جوادي، دائرة المعارف تشيع، ج4، ص 554.
15. ايازي، المفسرون، ص 659.
16. همان، ص 718.
17. جوادي، دائرة المعارف تشيع، ج1، ص 391.
18. خرمشاهي، دانشنامه، ص 663.
19. ايازي، المفسرون، ص 414.
20. همان، ص 143.
21. همان، ص 123.
22. خرمشاهي، دانشنامه، ص 689.
مؤدب، سيدرضا؛ (1392)، روشهاي تفسير قرآن، تهران: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها(سمت)، چاپ اول