تفاسير روايي اهل سنت، حاصل كوشش مفسران اهل سنت است. ضمن آنكه تعدادي از آنها از گرايش خاصي مانند فقهي، كلامي و. . . نيز بهره مند بوده اند كه در ضمن معرفي، به گرايش آنها نيز اشاره مي شود. آنان، روايات نبوي صلي الله عليه و آله و گفتار صحابه و تابعيان را در تفسير آيات ذكر كرده اند. عوامل ضعف در روايات تفسيري، شامل ضعف اسناد، جعل و وضع در روايات و ورود اسرائيليات، در برخي از آنها نيز كاملاً نمايان است. در اين مجال به شرح مختصر معروف ترين آنها براساس سال وفات مؤلفان آنها مي پردازيم:
1. تفسير القرآن
تأليف عبدالرزاق بن همام صنعاني، معروف به تفسير صنعاني ( م211ق ) به زبان عربي است. تفسير او مأثور روايي است، ولي دربردارنده تمامي سوره ها نيست، وي رواياتي را نقل كرده كه توانسته از پيامبر صلي الله عليه و آله و تابعيان جمع آوري كند.روايات آن از مصادر مهم اهل سنت به حساب آمده و طبري و سيوطي در تفاسير خود از آن فراوان نقل كرده اند. اسرائيليات در تفسير او فراوان است؛ اما در مواردي كه با اعتقاد او منافات داشته، از ذكر آنها خودداري كرده است. (1)
2. تفسير كتاب الله العزيز
تأليف هود بن محكّم هوّاري ( م280ق ) به زبان عربي است. او از عالمان خوارج اباضيه و داراي تفسير مأثور روايي و موجز است. هواري مسائل نحوي و اعراب گذاري را در تفسيرش بيان نكرده است. تفسير او خلاصه اي از تفسير يحيي بن سلام بصري، به همراه اضافاتي از خود او، در تفسير است. در ذكر مطالب تفسيري، نخست به مكي يا مدني بودن سوره ها و آيات اشاره و روايات تفسيري را كه براساس مذهب اباضيه است، نقل و تبيين مي كند.سلسله اسناد در مواردي كاسته و يا حذف شده و به اسم صحابه راوي اشاره كرده است. در ميان صحابه، بيشتر از ابن عباس، ابن مسعود، علي بن ابي طالب عليه السلام، ابن عمر و در ميان تابعيان از مجاهد و حسن نقل قول مي كند و از آنها نام مي برد. هواري از طريق كلبي و سدي، برخي از اسرائيليات را ذكر كرده است. تفكر اباضيه كه نوعي اعتقاد در برابر اعتقاد مرجئه است، در تفسير او ظاهر است. (2)
3. تفسير النسائي
تأليف ابوعبدالرحمن احمد بن شعيب بن علي النسائي ( م303ق ) به زبان عربي است. از كتابهاي ديگر او سنن نسائي و الضعفاء و المتروكين و خصائص علي عليه السلام و فضائل قرآن است. تفسير او از تفاسير مأثور به حساب مي آيد، ولي دربردارنده تمامي آيات نيست.به نظر مي رسد تفسير او جزئي از كتاب سنن اوست. مجموع روايات تفسيري او 135 مورد است. وي تنها روايات را جمع آوري كرده و تحليلي از آنها ارائه نكرده است. وي گفتار صحابه را نقل كرده و از ذكر اسرائيليات خودداري كرده است. (3)
4. جامع البيان عن تأويل آي القرآن
تأليف ابوجعفر محمد بن جرير بن يزيد طبري ( م310ق ) به زبان عربي است. او از عالمان بزرگ اهل سنت، مورخ و مفسر معروفي است. بر قرائات قرآن و آيات الاحكام، عارف و آگاه بوده است. اثر معروف ديگر او به نام تاريخ الامم و الملوك معروف به تاريخ طبري است. تفسير او معروف ترين و محوري ترين تفسير اهل سنت است. ويژگي مهم تفسير او، روايي بودن آن است.تفسير طبري، مجموعه وسيعي از روايات تفسيري، گفتار صحابه و تابعيان است كه او گرد آورده است. او قبل از آغاز تفسير، مقدمه اي در مباحث قرآني بيان داشته است. طبري در تفسير روايي، در مواردي به تحليل و ترجيح برخي نسبت به ديگري مي پردازد و در مواردي كه امكان اجماع بين آنها وجود دارد، راه جمع را دنبال مي كند و در مواردي برخي از روايات را مخدوش مي داند و با تعبير « معلول » به ضعف آنها اشاره مي كند.
او در نقل اسرائيليات، نسبت به ديگران پيشتاز بوده است. همچنين تفسير او دربردارنده قرائات، لغت، نحو، شعر و فقه است. جامع البيان، نخستين و مهم ترين تفسير روايي در بين اهل سنت بوده و هست و در كنار آن در مواردي، مباحث نظري و اجتهادي را نيز داراست، ولي از تفسير به رأي به دور است. تفسير طبري به علت نقل فراوان اسرائيليات، روايات ضعيف بسياري دارد. لذا راويان مجهول، ضعيف و متهم به كذب در سلسله راويان او وجود دارند كه به بررسي فراوان و ارزيابي روايات تفسيري نيازمند است. (4)
5. تفسير القرآن العظيم
تأليف ابومحمد عبدالرحمن بن ابي حاتم رازي ( م327ق ) معروف به تفسير ابي حاتم رازي به زبان عربي است. تفسير او مأثور روايي و دربردارنده بخشي از آيات قرآن است. او آياتي را تفسير كرده كه از پيامبر صلي الله عليه و آله، صحابه يا تابعيان گفتاري درباره آنها نقل شده است. ابن كثير دمشقي و سيوطي در تفسيرهايشان از تفسير او بهره گرفته اند.او تنها روايات تفسيري، درباره شأن نزول، فضيلت سوره، توضيح معني آيه و ناسخ و منسوخ را نقل كرده و كمترين شرح ممكن را براي آن بيان داشته است. وي احاديث را بدون نقد، بررسي و ترجيح برخي نسبت به ديگري ذكر كرده، همچنين اسرائيليات را بدون نقد آورده است. (5)
6. بحرالعلوم
تأليف ابوليث نصر بن محمد سمرقندي بلخي، معروف به تفسير سمرقندي ( م375ق ) به زبان عربي است. او فقيه، محدث و مفسر بوده و داراي آثاري، مانند تنبيه الغافلين في الوعظ و الاخلاق و التأمل و بستان العارفين است. تفسير او تمامي آيات قرآن را دربردارد. مذهب فقهي مؤلف، حنفي است.غالب گفتارها در تفاسير او روايي است و در مواردي مطالب عقلي و اجتهادي را نيز بيان كرده است. او احاديثي از پيامبر صلي الله عليه و آله، صحابه و تابعيان نقل كرده و به سبب نزول و قرائات هم اهتمام داشته است. وي كه به نقل اسرائيليات نيز اقدام كرده، از راويان و روايات ضعيفي برخوردار بوده است. (6)
7. الكشف و البيان عن تفسير القرآن
تأليف احمد بن ابراهيم ثعلبي نيشابوري ( م 427ق ) به زبان عربي است. او از فقيهان و مفسران بزرگ قرن پنجم بوده و داراي تفسير روايي است كه به نقل روايات از پيامبر صلي الله عليه و آله، صحابه و تابعيان پرداخته و در مواردي نيز از روايات شيعه استفاده كرده است.بخشي از تفسير مذكور كه برجاي مانده، داراي مباحث نحوي، لغوي و در مواردي عقلي است و درباره آيات الاحكام به مباحث فقهي مبادرت كرده است. همچنين در تفسير او، اسرائيليات نيز وارد شده است. وي در نقل گفتار گذشتگان و بيان آنها، مهارت داشته، ولي كمتر آنها را نقد مي كند. (7)
8. معالم التنزيل في تفسير القرآن
تأليف حسين بن مسعود بغوي، معروف به تفسير بغوي ( م 516ق ) به زبان عربي است. بغوي معروف به محيي السنه، محدث، مفسر و اهل زهد بوده و تفسيرش، مشتمل بر روايات و گفتار گذشتگان، قرائات و سبب نزول آيات است.بغوي در تفسير خود به لغت، اعراب، احكام فقهي، تأويل و اشارات نيز پرداخته است. در بخش روايي بيشتر از تفسير ثعلبي متأثر بوده و همانند ثعلبي به ذكر اسرائيليات مبادرت كرده است. (8)
9. المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز
تأليف ابومحمد بن عبدالحق ابن عطيه، معروف به تفسير ابن عطيه ( م 543ق ) به زبان عربي است. او عالمي انديشمند در تفسير، حديث، ادب و فقه بوده است. ابن عطيه معاصر زمخشري و در ادب و لغت پيرو سبك او بوده؛ ولي از نظر مذهب و گرايش تفسيري، همفكر او نبوده است. او در تفسير آيات، به روايات مأثور آن اشاره مي كند. مهم ترين منبع تفسير روايي او، تفسير طبري است. ابن عطيه در تفسير به قرائات، نحو و شعر اهتمام مي ورزد و علاوه بر روايات، از اجتهاد و نظر هم بهره مي برد، لذا روايات ناسازگار را مردود مي داند.او با توجه به روايات مأثور از صحابه و تابعيان به شيوه فقهي مالكي، به آيات فقهي مي پردازد. ابن عطيه در مذهب مالكي، پيشواي بزرگي بوده است. معتقد است كه بايد از نقل فراوان اسرائيليات، خودداري كرد و به مفسراني كه اين راه را پيموده اند، خرده مي گيرد و روايات آنان را ضعيف مي داند.
او در مسائل كلامي، اشعري است و در تفسير آيات كلامي، به تحكيم مباني فكري اشاعره مي پردازد. به تفسير او به دليل گستردگي مسائل تفسيري و تأليف زيبا، بسيار توجه كرده اند. ابن عطيه، گرچه آثار ديگري نيز دارد، شهرت او به دليل تفسيرش است. (9)
10. التسهيل لعلوم التنزيل
تأليف محمد بن احمد بن محمد بن جزي كلبي ( م 741ق ) به زبان عربي است. وي از نظر فقهي، مالكي و صاحب كتاب القوانين الفقهيه في تلخيص مذهب المالكيه است. تفسير او دربردارنده تمامي آيات قرآن به شكل موجز است. در مقدمه تفسيرش به برخي مباحث علوم قرآني پرداخته، و در ضمن تفسير به روايات تفسيري، گفتار مفسران، نكته هاي بلاغي و بيان لغات مشكل نيز اهتمام ورزيده است.سند روايات را غالباً ذكر نمي كند، لذا به اسرائيليات در تفسير توجه كرده و از بررسي و نقد آنها خودداري كرده است. در ذيل آيات الاحكام به بيان مذهب فقهي خود اهتمام داشته و از تفاسير المحرر الوجيز و كشاف متأثر بوده است. گفتار مفسران را بيان كرده و در تمييز درست از نادرست آنها تلاش كرده است. تفسير او، هم جنبه روايي و هم جنبه درايي و اجتهادي دارد، ولي به نظر مي رسد جنبه روايي آن، نمايان تر باشد. (10)
11. لباب التأويل في معاني التنزيل
تأليف علي بن محمد شيخي بغدادي خازن ( م 741ق ) معروف به تفسير خازن به زبان عربي است. تفسير خازن برگرفته از تفسير معالم التنزيل بغوي و تفسير مأثور روايي است. او در تفسيرش همان روش حسين بن مسعود بغوي را دنبال كرده و پس از تفسير لغوي به نقل مأثور از پيامبر صلي الله عليه و آله، صحابه و تابعيان مي پردازد. تلاش او براي انتخاب روايات معتبر و شرح غرايب موجز است. وي درباره اسرائيليات، دچار لغزش شده و اخبار و قصص ضعيف را ذكر كرده است.خازن علاوه بر تفسير آيات فقهي، ديدگاههاي فقيهان را نيز تحليل مي كند. او احاديث ترغيب را كه از سند محكمي برخوردار نيست و به گونه اي بيانگر انديشه هاي صوفيانه است، نقل كرده و نگرش صوفيانه خود را نشان داده است. (11)
12. تفسير القرآن العظيم
تأليف عماد الدين ابوالفداء اسماعيل بن كثير قرشي دمشقي ( م 774ق ) به زبان عربي است. كه به تفسير ابن كثير معروف بوده و از تفاسير مشهور روايي اهل سنت است. او محدث، فقيه، مفسر و داراي مذهب فقهي شافعي بوده و صاحب آثاري، مانند الباعث الحثيث الي معرفه علوم الحديث و فضائل القرآن، و تاريخ جمعه و كتابته است. تفسير او در بين اهل سنت متداول و مورد توجه بوده است.ابن كثير در تفسير آيات، ابتدا از آيات ديگر و سپس از روايات، لغت و سبب نزول آيات، كمك گرفته، سند روايات را تا حد امكان بيان كرده و به نقد و بررسي و ترجيح برخي بر ديگري پرداخته است. او از بررسي آيات فقهي، نيز غفلت نكرده و تلاش نموده از اسرائيليات بپرهيزد. (12)
13. الجواهر الحسان في تفسير القرآن
تأليف ابوزيد عبدالرحمن بن محمد ثعالبي ( م 875ق ) معروف به تفسير ثعالبي به زبان عربي است. تفسير او روايي، موجز و دربردارنده تمامي آيات قرآن است كه در آن به لغت و نحو و قرائات عنايت كرده است.تفسير او برگرفته از تفسير و روش عبدالحق ابن عطيه است. روايات را غالباً بدون سند آورده و از اسرائيليات نيز به دور نبوده و غيرمستقيم آنها را نقد كرده است. ولي به گفتار صحابه و تابعيان تا حد امكان نيز پرداخته است. (13)
14. الدر المنثور في التفسير بالمأثور
تأليف جلال الدين ابوالفضل عبدالرحمن بن ابي بكر سيوطي ( م 911ق ) به زبان عربي است. سيوطي، مفسر، محدث، فقيه و از شخصيتهاي بزرگ و صاحب فضل اهل سنت است.او آثار فراواني، مانند الاتقان في علوم القرآن، لباب النقول في اسباب النزول و معترك الاقران في اعجاز القرآن دارد. وي قبل از تأليف تفسير، كتاب ترجمان القرآن را تدوين كرد كه دربردارنده تفسير پيامبر صلي الله عليه و آله و روايات زيادي با ذكر سند است، ولي بعدها با ايجاد تغييرات و نيز با حذف سندها، تلخيصي از آن را به نام الدر المنثور تدوين نمود.
سيوطي سند و دلالت روايات را بررسي نكرده و تنها به ذكر روايات و گفتار صحابه و تابعيان پرداخته است. اسرائيليات در تفسير او بدون نقد و بررسي ذكر شده، لذا تفسير او نيازمند بررسي روايات تفسيري است. او تفسير ديگري نيز به نام مجمع البحرين و مطلع البدرين دارد كه كتاب الاتقان به عنوان مقدمه آن فراهم شده بود، ولي ناتمام ماند و ظاهراً مطالب آن در تفسير الدر المنثور مندرج است. (14)
15. فتح البيان في مقاصد القرآن
تأليف ابوالطيب سيدمحمد صديق بن حسن خان قنوجي ( م 1307ق ) به زبان عربي و دربردارنده همه آيات قرآن است. او در تفسير خود، روايت و درايت را جمع كرده و به روايات و لغت و آيات الاحكام نيز پرداخته است. رواياتي را كه صحيح به نظر مي رسيده به همراه گفتار صحابه و تابعيان، بيان كرده است. از بيان اسرائيليات پرهيز كرده و نقل آنها را نادرست مي داند.قنوجي آيات الاحكام را براساس مذهب شافعي تفسير و آراي فقيهان را همراه با نقد و بررسي آنها بيان مي كند؛ ظاهراً پس از تفسير فتح البيان، تفسير فقهي نيل المرام را نيز در خصوص آيات الاحكام تدوين كرده است. در مسائل كلامي، همسو با متفكران اشاعره است و آيات را بر همان اساس توجيه و تفسير مي كند. (15)
پينوشتها:
1. ايازي، المفسرون، ص 288.
2. همان، ص 347.
3. همان، ص 369؛ خرمشاهي، دانشنامه، ص 771.
4. ذهبي، التفسير و المفسرون، ج1، ص 207؛ ايازي، المفسرون، ص 399.
5. ايازي، المفسرون، ص 299.
6. همان، ص 173؛ ذهبي، التفسير و المفسرون، ج1، ص 225.
7. ذهبي، همان، ص 228.
8. همان، ص 234.
9. ايازي، المفسرون، 622؛ معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 343.
10. ايازي، همان، ص 247.
11. ايازي، همان، ص 598؛ ذهبي، التفسير و المفسرون، ج1، ص 310.
12. ذهبي، التفسير و المفسرون، ص 244.
13. همان، ص 248.
14. ذهبي، همان، ج2، ص 252؛ معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 332.
15. ايازي، المفسرون، ص 535.
مؤدب، سيدرضا؛ (1392)، روشهاي تفسير قرآن، تهران: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها(سمت)، چاپ اول