تفسير قرآن براساس علوم طبيعي

يكي از گرايشهاي تفسير، تفسير علوم طبيعي و دانشهاي مربوط به طبيعت است كه علوم تجربي، پزشكي و... را شامل مي شود. علوم تجربي براساس حس و تجربه و در برابر علوم انساني است كه گسترش آن از رويكردهاي جديد در
چهارشنبه، 19 آذر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تفسير قرآن براساس علوم طبيعي
تفسير قرآن براساس علوم طبيعي

 

نويسنده: سيدرضا مؤدب




 

يكي از گرايشهاي تفسير، تفسير علوم طبيعي و دانشهاي مربوط به طبيعت است كه علوم تجربي، پزشكي و... را شامل مي شود. علوم تجربي براساس حس و تجربه و در برابر علوم انساني است كه گسترش آن از رويكردهاي جديد در مباحث تفسيري است. از نگاه چنين مفسراني، قرآن متعرض نكات علوم طبيعي شده است كه با گذشت زمان و پيشرفت علوم تجربي، بيشتر روشن مي شوند؛ زيرا قرآن در 1400 سال پيش به مسائل مهم علمي درباره زمين، آسمان، انسان، خلقت، خورشيد، ستارگان، گياهان و حيوانات پرداخته است.
در تفاسير مبتني بر علوم طبيعي، برخي سعي بر تطبيق نظريه هاي علمي خود بر قرآن كرده اند و برخي هم در مقابل، از علوم موجود تجربي، در فهم تفسير آيات بهره جسته اند. مفسران چنين گرايشي، از نظريه هاي دانشمندان در تفسير آيات بهره برده و قرآن را كتابي مي دانند كه از جمله اعجازهاي آن، دربردارنده آيات علمي است.
هدف در اين گرايش تفسيري، آن است كه نشان دهد قرآن دربردارنده اشاراتي گذرا بر بسياري از اسرار طبيعت است؛ اسراري كه گاه، علوم طبيعي به تازگي آن را كشف كرده يا در آستانه كشف آن است. (1)

تعريف تفسير علوم طبيعي

در تفسير علوم طبيعي، مفسر متخصص در علوم طبيعي و تجربي، با رويكرد برداشت علمي از آيات قرآن و با هدف پرده برداري و نشان دادن اشارات علمي آيات، اقدام به تفسير مي كند و بيشتر از هر چيزي به بررسي آيات علوم طبيعي مي پردازد. مفسر داراي اين گرايش از پيشرفت علوم و تجربيات بشر در فهم آيات علمي بهره مي جويد و مي كوشد آيات علمي قرآن را به نظريه يا حقيقتي علمي تفسير كند.

تاريخچه تفسير علوم طبيعي

مسلمانان از صدر اسلام، همواره در پي كشف اسرار علمي قرآن بوده اند؛ چنان كه اشارات علمي در سخنان تفسيري اهل بيت عليهم السلام اين مطلب را تأييد مي كند (2) . پس از روايات، نخستين نمودهاي تفسير علوم طبيعي در متون تفسيري را مي توان در تفسير التبيان شيخ طوسي يافت. در قرن ششم، طبرسي در تفسير خود، مجمع البيان، مسائل طبي، هيئت، نجوم و برخي از مسائل علمي را مطرح كرد. پس از وي، ابوالفتوح رازي و ابوالمحاسن جرجاني اشاراتي كوتاه به برخي مسائل علمي داشته اند.
در ميان اهل سنت، نخستين تفسيرهاي علوم طبيعي در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم، توسط غزالي در كتاب جواهر القرآن مطرح شد. در قرن يازدهم، هم زمان با تحولات علمي- تجربي در جهان، گرايش علمي- تجربي در ميان مفسران جان تازه اي گرفت. در اين زمان صدرالمتألهين شيرازي، معروف به ملاصدرا،‌ با بهره گيري از فلاسفه بزرگ اسلامي و روح بلند عرفاني و معنوي خود، ضمن بيان مسائل فلسفي و عقلي، به مباحثي از علم هيئت، مانند كرويت زمين، افلاك نُه گانه و آغاز آفرينش آسمانها و زمين پرداخت.
پس از وي، تا قرن سيزدهم و چهاردهم، حركت تفسير علوم طبيعي به شدت ادامه داشت. البته اين گرايش در بين اهل تسنن به شكل افراطي و در بين شيعه با ميانه روي بوده است. (3)

ديدگاه مفسران در خصوص تفسيرعلوم طبيعي

درخصوص چگونگي استفاده از قرآن در علوم طبيعي و جايگاه علوم طبيعي در تفسير قرآن بين دانشمندان، ديدگاههاي متفاوتي وجود دارد (4) كه به اختصار چنين است:

1. استخراج علوم طبيعي از قرآن

طرفداران قديمي تفسير علمي مانند ابن ابي الفضل المرسي، غزالي و... كوشيده اند تا همه علوم طبيعي را از قرآن استخراج كنند، زيرا عقيده داشتند كه همه چيز در قرآن وجود دارد و در اين ميان، آياتي را كه ظاهر آنها با يك قانون علمي- تجربي سازگار بود، بيان مي كردند و هرگاه ظواهر قرآن كفايت نمي كرد، دست به تأويل مي زدند و ظاهر آيات را به نظريه ها و علومي كه در نظر داشتند، برمي گرداندند و از اينجا بود كه علم هندسه، حساب، پزشكي، هيأت، جبر، مقابله و جدل را از قرآن استخراج مي نمودند.
براي مثال، از آيه شريفه « وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ‌ » ( شعراء/80 ) از ابراهيم عليه السلام نقل مي كنند كه: وقتي من بيمار شدم، اوست كه شفا مي دهد، علم پزشكي را استخراج كردند (5) و علم جبر را از حروف مقطعه ابتداي سوره ها استفاده كردند (6) و از آيه شريفه:« إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا » زمين لرزه سال 702هجري قمري را پيش بيني كردند. (7) روشن است كه اين نوع تفسير علمي، منجر به تأويلات زيادي در آيات قرآن، بدون رعايت قواعد ادبي، ظواهر و معاني لغوي آنها مي شود. به همين سبب بسياري از مخالفان، تفسير علوم طبيعي را نوعي تأويل و مجازگويي دانسته اند (8) كه در اين قسم از تفسير علمي، حق با آنان است.

2. تطبيق نظريات علوم طبيعي بر قرآن

در يك قرن اخير ديدگاه ديگري رواج يافته و بسياري از افراد با قطعي پنداشتن قوانين و نظريات در علوم تجربي، سعي كردند تا آيات موافق با آن قوانين را در قرآن بيابند و هرگاه آيه اي موافق با آن نمي يافتند، دست به تأويل يا تفسير به رأي زده و آيات را خلاف معاني ظاهري، حمل مي كردند. براي مثال، در آيه شريفه: « هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا » ( اعراف/ 189 ) ؛ اوست خدايي كه همه شما را از يك تن آفريد و او نيز جفتش را مقرر داشت.
كلمه « نفس » را به معناي پروتون و « زوج » را الكترون معنا كردند و گفتند: منظور قرآن، اين است كه همه شما را از پروتون و الكترون كه اجزاي مثبت و منفي اتم است، آفريديم. در اين تفسير، حتي معناي لغوي و اصطلاحي نفس را در نظر نگرفته اند. (9) اين ديدگاه در تفسير در حوزه علوم طبيعي، در يك قرن اخير، در مصر و ايران رايج و موجب بدبيني برخي دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق چنين تفسيري شد. از همين رو آن را به عنوان تفسير به رأي- و تحميل نظريات و عقايد بر قرآن- به طور كلي رد كردند. چنان كه علامه طباطبايي، تفسير علوم طبيعي مبتني بر حس و تجربه را نوعي تطبيق اعلام كرد. (10)
در مورد اين نوع تفسير علمي، نيز حق با مخالفان آن است؛ چرا كه مفسر در هنگام تفسير بايد از هرگونه پيش داوري خالي باشد، تا بتواند تفسير صحيحي انجام دهد. اگر با انتخاب يك نظريه علمي بخواهد آن را بر قرآن تحميل كند، به شيوه تفسير به رأي عمل كرده كه در روايات وعده عذاب به اين افراد داده شده است.

3. استخدام علوم طبيعي براي تبيين كامل تر قرآن

گروهي نيز معتقدند كه مفسر لازم است با دارا بودن شرايط لازم و با رعايت ضوابط تفسير معتبر، اقدام به تفسير علوم طبيعي قرآن كند. او سعي مي كند با استفاده از مطالب قطعي علوم- كه از طريق دليل عقلي پشتيباني مي شود- و با ظاهر آيات قرآن مطابق با معناي لغوي و اصطلاحي، به تفسير علوم طبيعي بپردازد. تفسير در اين ديدگاه، معاني مجهول قرآن را كشف كرده و در اختيار انسانهاي تشنه حقيقت قرار مي دهد. چنين تفسيري، بهترين نوع صحيح از تفسير علوم طبيعي و حسي است.
در اين ديدگاه تفسيري، بايد از هرگونه تأويل و تفسير به رأي پرهيز كرد و تنها به طور احتمالي از مقصود قرآن سخن گفت؛ زيرا علوم طبيعي به دليل استقراي ناقص و مبناي غيرقطعي كه اساس آنهاست، نمي توانند نظريات قطعي بدهند.
براي مثال، از آيه شريفه « وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ » ( يس/38 ) ؛ خورشيد در جريان است تا در محل خود استقرار يابد. كه در زمان صدر اسلام نازل شد، مردم همين حركت حسي و روزمره خورشيد را مي فهميدند؛ در حالي كه حركت خورشيد، از مشرق به مغرب كاذب است؛ زيرا خطاي حس باصره ماست و در حقيقت، زمين در حركت است. از اين رو، ما خورشيد را متحرك مي بينيم، همان طور كه شخص سوار بر قطار، خانه هاي كنار جاده را در حركت مي بيند و با پيشرفت علوم بشري و كشف حركت زمين و خورشيد روشن شد كه خورشيد، خود داراي حركت انتقالي است ( نه حركت كاذب، بلكه واقعي ) و نه تنها خورشيد، بلكه تمام منظومه شمسي و حتي كهكشان راه شيري در حركت است. (11) پس مي گوييم اگر به طور قطعي، اثبات شد كه خورشيد در حركت است و ظاهر آيه قرآن هم مي گويد كه خورشيد در جريان است؛ پس منظور قرآن، حركت واقعي ( حركت انتقالي و ... ) خورشيد است. علاوه بر آن، قرآن از « جريان » خورشيد سخن مي گويد، نه حركت آن و در علوم جديد كيهان شناسي بيان شده كه خورشيد، حالت گازي شكل دارد كه در اثر انفجارات هسته، مرتب زير و زبر مي شود (12) و در فضا جريان دارد و همچون گلوله اي جامد نيست كه فقط حركت كند، بلكه مثل آب در جريان است.
تفسير علوم طبيعي در اين ديدگاه، اعجاز علمي قرآن را نيز اثبات مي كند؛ براي مثال قانون زوجيت تمام گياهان، در قرن هفدهم ميلادي كشف شد، اما قرآن (13) حدود ده قرن قبل از آن، از زوج بودن تمام گياهان، بلكه همه موجودات سخن گفته است.

اهم تفاسير علوم طبيعي

به تعدادي از مهم ترين تفاسير علوم طبيعي كه گرايش غالب يا يكي از جنبه هاي مهم آن، پرداختن به مسائل علوم طبيعي است، اشاره مي شود. اين تفاسير به ترتيب عصر حيات مفسران، عبارت اند از:

1. كشف الاسرار النورانيه القرآنيه

تأليف محمد بن احمد اسكندري ( م 1306ق ) به زبان عربي و دربردارنده بخشي از آيات قرآن است. اسكندري از مفسران اهل سنت است كه تلاش كرده از قرآن، تفسير علمي ارائه كند. او كتاب خود را كشف الاسرار النورانيه القرآنيه فيما يتعلّق بالاجرام السماويه و الارضيه ناميده و سعي كرده، اعجاز علمي قرآن را كه بيانگر مطالب مهم علمي درباره آسمان و زمين است، روشن كند. وي معتقد است كه مطالب علمي نو در قرآن نهفته است و تفسيرش را به سه بخش تقسيم نموده كه عبارت اند از:
1. تفسير آيات مربوط به حيات و خلقت حيوانات
2. تفسير آيات مربوط به اجرام آسماني و زميني
3. تفسير آيات مربوط به اسرار نباتات و معادن.
در هر بخش، آيات مربوط به آن را ذكر و وجوه و احتمالات تفسيري آن را بيان كرده است. (14)

2. الجواهر في تفسير القرآن

تأليف شيخ طنطاوي بن جوهر مصري ( م 1358ق ) به زبان عربي و دربردارنده تمامي آيات قرآن است. او از عالمان اهل سنت است كه به تفسير و تبيين آيات علوم طبيعي قرآن پرداخته است. طنطاوي از نخستين عالماني است كه تفسير علوم طبيعي را رونق داده و به رشد و تعالي آن كمك كرده است. به اعتقاد او قرآن كتاب مهمي است كه با گذر زمان، مطالب علمي آن روشن مي شود. از اين رو، قرآن نه مكان مند و نه زمان مند است.
او در آغاز تفسير، نكته هاي ادبي، تاريخي و اجتماعي را بيان مي كند تا ارزشمندي قرآن مشخص شود. اهداف و غايات آيات را بيان مي دارد و تا حد امكان آنها را با علوم روز مقايسه و پرسشها و پاسخها را با توجه به آيات علمي، بيان مي كند. مسائل كلامي و فقهي در تفسير او كمرنگ است و هدف اساسي او، تفسير علمي آيات است. (15)

3. التفسير العلمي للآيات الكونيه

تأليف احمد حنفي از مفسران معاصر اهل سنت، به زبان عربي و دربردارنده بخشي از آيات قرآن است. او نيز در تفسير، به آيات علوم طبيعي بسيار اهتمام دارد و معتقد است كه علوم تجربي و علمي امروز، با قرآن همخواني دارد.
حنفي مطالب تفسيري خويش را در فصول چندگانه تحت عنوانهاي رسالت قرآن و آيات آفرينش، علم هيأت و ستاره شناسي، خلقت آسمان و زمين، ستارگان و سيارات، تكوين و پيدايش اوليه مخلوقات، تدبير جهان هستي، بادها و ابرها تدوين كرده است. او بسيار تلاش كرده تا قرآن را كتابي علمي- تجربي بزرگ معرفي كند. (16)

4. التفسير الفريد للقرآن المجيد

تأليف محمد عبدالمنعم الجمال از عالمان معاصر اهل سنت، به زبان عربي و دربردارنده تمامي آيات قرآن است. محمد عبدالمنعم تلاش كرده تا تفسيري علمي- تجربي از آيات موردنظر ارائه كند و بين علوم تجربي روز و مسائل و احكام دين سازگاري دهد. او آيات قران را در پرتو نظريه هاي علمي- تجربي روز تفسير كرده است.
عبدالمنعم در مقدمه تفسيرش مطالبي را درباره عظمت و جامعيت قرآن بيان داشته و معتقد است منطق و روش قرآن عقلي و علمي است. در مواردي به لغات، سبب نزول و روايات پرداخته و از بيان مباحث كلامي و ادبي بي ارتباط، پرهيز كرده است. (17)

نمونه هايي از تفسير علوم طبيعي

1. دورانهاي آفرينش آسمانها و زمين

چگونگي پيدايش جهان از مسائلي است كه همواره فكر بشر را به خود مشغول كرده است و دانشمندان در اين باره نظريه هاي گوناگوني مطرح كرده اند. در آياتي از قرآن نيز اشاره هايي به اين پديده شده است؛ از جمله آيه: « ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَ هِيَ دُخَانٌ » ( فصلت/11 ) ؛ سپس آهنگ آفرينش آسمان كرد و آن بخاري بود.
در سوره انبيا نيز مي فرمايد: « أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا » ( انبيا/30 ) ؛ آيا كساني كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم.
مفسراني كه رويكرد علوم طبيعي قرآن را پذيرفته اند، همواره درصدد دستيابي به چگونگي آغاز آفرينش با استفاده از اين دسته آيات بوده اند. آيت الله مكارم شيرازي از دسته اين مفسران است كه در تفسير نمونه برداشتهايي علمي از اين آيات كرده است. ايشان ذيل آيات 9-12 سوره فصلت مي نويسد: « جمله « هي دُخان»؛ « آسمانها در آغاز به صورت دود بود » نشان مي دهد كه آغاز آفرينش، آسمانها از توده گاز گسترده و عظيمي بوده است و اين با آخرين تحقيقات علمي در مورد آغاز آفرينش، كاملاً هماهنگ است. هم اكنون نيز بسياري از ستارگان آسمان به صورت توده فشرده اي از گازها و دخان هستند. »
آيت الله مكارم درباره آيه « فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ » ( فصلت/12 ) مي نويسد: « اين جمله اشاره به وجود دو دوران در آفرينش آسمانهاست كه هر دوراني از آن، ميليونها يا ميلياردها سال به طول انجاميده و هر دوران به نوبه خود به ادوار ديگري تقسيم مي شود. اين دو دوران ممكن است دوران تبديل گازهاي فشرده به مايع و مواد مذاب و دوران تبديل مواد مذاب به جامد بوده باشد. » (18)

2. تغيير شكل ماه در طول ماه قمري

تغيير شكل ماه از هلال به قرص كامل از جمله پديده هاي جهان طبيعت است كه نجوم شناسان با كاوشهاي علمي، به چرايي اين پديده پي برده اند. علامه طباطبايي با استفاده از آيه اي از قرآن، اين پديده را شرح مي دهد. خداوند در سوره يس مي فرمايد: « وَ الْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ » ( يس/39 ) ؛ و ماه را برايش منزلگاههايي قرار داديم تا همچون شاخك ديرينه، برگردد.
به گفته علامه طباطبايي، مراد از « منازل »، نقاط بيست و هشت گانه اي است كه ماه تقريباً در مدت 28 شبانه روز طي مي كند. كلمه « عرجون » نيز به معناي نقطه اي از ساقه شاخه خرماست كه از درخت بيرون مي آيد و برگها از آن منشعب مي شود. اين قسمت از شاخه به سبب سنگيني برگها خميده مي شود و اگر درخت چند ساله باشد، اين خميدگي بيشتر مي شود. اين قسمت چوبي زردرنگ و مانند هلال، قوسي است.
علامه طباطبايي در ادامه مي نويسد: « ديدگاه مفسران در زمينه مفهوم آيه، گوناگون است؛ چون در تركيب آيه اختلاف ديدگاه دارند. از بين همه ديدگاهها، براساس نزديك ترين معنا به آيه، تقدير آيه چنين مي شود: « ماه را مقدر كرديم كه داراي منزلهايي باشد » يا « منزلهايي براي ماه مقدر كرديم تا دوباره برگردد و هلال شود؛ هلالي كه شبيه به ساقه شاخه خرماي كهن سال، قوسي و زردرنگ است. »
مفسر در ادامه، با نگاه علوم طبيعي به آيه مي نويسد: « اين آيه شريفه به اختلاف منظره هاي ماه براي اهل زمين اشاره مي كند. ماه در طول سي روز، به شكلهاي گوناگوني ديده مي شود كه علتش اين است كه نور ماه از خودش نيست، بلكه از خورشيد است، از اين رو تقريباً نصف آن روشن و نصف ديگرش- كه رو به روي خورشيد نيست- تاريك مي باشد. اين دگرگوني همچنان ادامه دارد تا دوباره به حالت نخستش برگردد. اگر ماه را در صورت هلالي اش فرض كنيم، روز به روز، قسمت بيشتري از سطح آن- كه در برابر آفتاب است- به طرف زمين قرار مي گيرد تا به جايي مي رسد كه تقريباً تمامي يك طرف آن- كه مقابل خورشيد قرار گرفته است- به طرف زمين هم قرار مي گيرد. از آن شب به بعد، دوباره رو به نقصان مي رود تا به شكل نخست هلالي اش برمي گردد. به سبب همين اختلاف در شكل ماه، آثاري در دريا و خشكي و در زندگي انسانها پديد مي آيد كه در تحقيقات علمي مطرح شده است. » (19)

3. آيات علوم طبيعي سوره يس از ديدگاه طنطاوي

طنطاوي- كه به زياده روي در برداشت نكات علمي از آيات قرآن، شهره است- معتقد به وجود 24 آيه علمي در سوره يس مي باشد. وي اين آيات را- كه عبارت اند از آيات 33-44 و 71-83 شامل علوم كشاورزي، گياه شناسي و باغ داري دانسته و مي نويسد: آيه « مِمَّا لاَ يَعْلَمُونَ‌ » ( يس/36 ) انگيزه بحث پيرامون علومي است كه انسان بدان راه نيافته است؛ مانند حيوانات ميكروبي، گياهان پنهان، گلبولهاي سفيد و قرمز خون و...» (20)
مفسر درباره آيه: « الَّذِي جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً » ( يس/80 ) مي گويد: « اين آيه اشاره به علم شيمي- كه از علوم طبيعي است- دارد ». وي در اين باره مي نويسد: « آتش چيست؟ آتش چيزي جز اتحاد عناصر چوب و زغال و گاز چراغ و نفت و روغن با ماده اي در هوا، به نام اكسيژن نيست. اين همان احتراق است. هنگامي كه چراغي را شعله ور با نفت يا روغن مي بيني يا آتش شعله وري در چوب يا زغال مي بيني، نشان مي دهد كه اكسيژن هوا با آن مواد تركيب شده و واكنش شيميايي صورت پذيرفته است. » (21)

پي‌نوشت‌ها:

1. معرفت، تفسير و مفسران، ج2، ص 467.
2. براي نمونه بنگريد به: صدوق، معاني الاخبار، ص 221.
3. رضايي، منطق تفسير قرآن، ص 189.
4. همان، ص 227-230.
5. غزالي، جواهرالقرآن و درره، ص 27، فصل5.
6. معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 481، به نقل از: ابن ابي الفضل مرسي.
7. زركشي، البرهان في علوم القرآن، ج2، ص 181-182.
8. معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 454-495.
9. عبدالرزاق نوفل، القرآن و العلم الحديث، ص 156.
10. طباطبايي، تفسير الميزان، ج1، ص 6 به بعد.
11. اوبلاكر، فيزيك نوين، ترجمه بهروز بيضايي، ص 45-48.
12. همان، ص 45-48.
13. يس/36.
14. ايازي، المفسرون، ص 583.
15. همان، ص 428.
16. خرمشاهي، دانشنامه، ص 723.
17. ايازي، المفسرون، ص 283.
18. مكارم، تفسير نمونه، ج20، ص 228 و 229.
19. طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج17، ص 90.
20. طنطاوي، الجواهر في تفسير القرآن الكريم، ج17، ص 153.
21. همان،‌ص 154 و 157.

منبع مقاله :
مؤدب، سيدرضا؛ (1392)، روشهاي تفسير قرآن، تهران: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها(سمت)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط