ناگفته هاي « علي شيرازي » از تاريخ خاطره نگاري جنگ
- حجت الاسلام و المسلمين علي شيرازي هر چند با مسئوليت هاي بلند پايه نظامي شناخته شده است و اکنون مسئوليت نمايندگي ولي فقيه در نيروي قدس سپاه پاسداران را بر عهده دارد، اما اصالتاً يک چهره ي فرهنگي به شمار مي رود و در ساليان گذشته مقالات بسيار از او در حوزه ادبيات دفاع مقدس و دغدغه هاي فرهنگي رهبر معظم انقلاب به چاپ رسيده است. او را بايد از پيشگامان انتشار تفريظ ها و يادداشت هاي حضرت آيت الله خامنه اي بر کتاب هاي دفاع مقدس و ژانر « ادبيات مقاومت » دانست که نخستين بار در کتاب « نسيم سبز خاطره ها » تفريظ هاي رهبري را گرد آوري کرد و در کنار آن، گزيده اي از نقطه اوج هر داستان را نيز به چاپ رساند. اين کتاب 18 بار توسط انتشارات « سوره مهر » تجديد چاپ شد و جلد دوم آن نيز گرچه تأليف شده، اما در انتظار تصميم نهايي نويسنده براي چاپ است.
در نخستين روز از هفته دفاع مقدس مجله « عصر انديشه » افتخار داشت که در کلوپ نويسندگان ميزبان حجت الاسلام شيرازي باشد و ناگفته هاي انتشار تفريظ هاي رهبر معظم انقلاب بر آثار جنگ را از زبان ايشان بشنود. علي رغم اين که شيرازي پس از يک سفر کاري مستقيماً از فرودگاه به دفتر مجله آمد، اين ديدار 3 ساعت به طول انجاميد و صبورانه به همه سوالات ما پاسخ داد.
تفريظ هاي رهبر انقلاب بر کتاب هاي دفاع مقدس چگونه نوشته مي شود؟
- در 2 دهه گذشته، يکي از دغدغه هاي پيوسته شما « خاطره نگاري جنگ » و کوشش براي روايت « تاريخ دفاع مقدس » در قالب ادبيات داستاني بوده است؛ چنان که حتي علي رغم مسئوليت هاي نظامي حساس، مانندنمايندگي ولي فقيه در نيروهاي قدس سپاه پاسداران، از « ادبيات مقاومت » غافل نشده ايد و اکنون نيز کتاب « نسيم سبز خاطره ها » به عنوان يک اثر مرجع و آخرين تأليف شما در اين حوزه به چاپ هجدهم رسيده است. پيش از آن که به ماجراي انتشار تفريظ ها و يادداشت هاي رهبر انقلاب در اين کتاب بپردازيم. مي خواهيم بدانيم که ذائقه فرهنگي و ادبي شما از چه زماني شکل گرفت و اين ذائقه چگونه به حوزه « ادبيات مقاومت » گره خورد؟
من پيش از رفتن به حوزه علميه، درمدرسه به فعاليت هاي فرهنگي علاقه داشتم. از کلاس چهارم در مسابقات کشوري و استاني شرکت مي کردم و روزنامه ديواري کار مي کرديم. پس از آن که وارد حوزه شدم، اين دغدغه در من بيشتر شد و وقتي که به جبهه رفتم، شدت بيشتري گرفت. از همان زمان بعضي از خاطراتي را که رزمنده ها از جبهه نقل مي کردند، ثبت مي کردم.- يعني از سال هاي ابتداي جنگ به خاطره نگاري پرداختيد؟
بله؛ من در جنگ مسئول فرهنگي بودم. هم چنين مسئول دفتر تبليغات لشکر ثارالله بودم و گروهي را براي ثبت خاطرات تشکيل داده بوديم.- از چه سالي اين گروه تشکيل شد؟
سال 1361 وارد لشکر ثارالله شدم و از سال 1365 نيز گروه ثبت خاطرات فرماندهان و روحانيون را تشکيل داديم.- از بين اعضاي گروه ثبت خاطره، کساني هستند که هنوز با شما ارتباط داشته باشند؟
بله؛ بعضي از افراد در اين حوزه وارد شدند، مثل آقاي صدفي که قبل از من مسئول تبليغات لشکر بود و مدتي مسئول حفظ نشر آثار دفاع مقدس کرمان شد. آقاي « سيد ابراهيم يزدي نژاد » هم که از اعضاي تبليغات لشکر بود، بعد از من جانشين تبليغات شد و نشريه ثارالله کرمان را به چاپ رساند و برخي خاطرات را در نشريه بازگو کرد. پس از جنگ هم در حوزه هنري مسئول ثبت خاطرات روحانيون دفاع مقدس شدم و هم چنان کار گردآوري خاطرات ادامه پيدا کرد.- بنابراين در همان سال هاي آغاز دفاع مقدس با حوزه هنري نيز براي ثبت خاطرات جنگ ارتباط داشتيد؟
بله؛ برادرم شهيد عباس شيرازي در ابتداي دهه 1360 و قبل از شهادتش مسئول حوزه هنري سازمان تبليغات بود و ارتباط من با حوزه و سازمان تبليغات اسلامي از همين زمان شروع شد، اما اوايل سال 1369 بحث ثبت خاطرات دفاع مقدس دوباره به صورت جدي مطرح گشت و دفتر ادبيات و هنر مقاومت براي ثبت خاطرات در حوزه راه اندازي شد و فعاليت خود را در يک کانکس شروع کرد. من با آقاي « مرتضي سرهنگي » آشنا شدم و از آن زمان تا به حال فعاليت مان ادامه دارد و کتاب هاي خاطرات چاپ مي شود.- ظاهراً تفريظ هاي رهبر انقلاب بر کتاب هاي دفاع مقدس نيز از پايان دهه 1360 به دست شما مي رسيد؟
درهمان سال هايي که دفتر ادبيات و هنر مقاومت در حوزه هنري تأسيس شد. کتاب هايي را که مقام معظم رهبري مطالعه مي کردند و بر آن ها تفريظ مي زدند به دفتر ادبيات و نويسندگان آن ها مي رسيد. ما هم به همراه آقايان سرهنگي و بهبودي به جمع آوري تفريظ ها بر آمديم تا در زمان مناسب منتشر کنيم.- چرا اين تفريظ ها در آن ايام منتشر نشد؟
من چندين بار با دفتر مقام معظم رهبري صحبت کردم که تفريظ هاي حضرت آقا را منتشر کنيم، اما اجازه ندادند. به نظرم قبل از سال 1375 بود که سرانجام اجازه نشر دادند. من هم جان مايه تفريظ ها را به صورت مقاله اي در آوردم که نخستين بار در روزنامه جمهوري اسلامي به چاپ رسيد. به مروز زمان به اين فکر افتادم که اگر چه اصل تفريظ ها را نمي توانيم منتشر کنيم، اما لازم است در جايي اشاره به آن ها بشود تا کتاب ها معرفي بشوند. ابتدا در روزنامه ها منتشر کرديم، اما عمده کار بعد از سال 1380 بود که به عنوان مسئول نمايندگي ولي فقيه در نيروي دريايي سپاه معرفي شدم. در آن زمان نشريه « افق » را به راه انداختيم که ابتدا ماهنامه بود و بعد تبديل به هفته نامه شد. در اين نشريه هر هفته يکي از کتاب هاي دفاع مقدس را معرفي کرديم.- اين نشريه روي کيوسک ها هم مي آمد؟
خير. نشريه داخلي نيروي دريايي سپاه بود و فقط در سپاه و بعضي از ارگان هاي فرهنگي کشور توزيع مي شد. البته در بعضي از نشريات ديگر هم توسط سپاه يا افرادي که درگروه هاي تبليغاتي استان ها حضور داشتند، منتشر مي شد. بعضي از مقالات در روزنامه ها « کيهان » چاپ شد و نشريه « پرتو » هم آن را چاپ کرد، اما به صورت منظم نشريه « افق » هر هفته يک کتاب معرفي مي کرد و البته به کتاب هاي تفريظي هم محدود نمي شد. چون اگر ما مي خواستيم فقط کتاب هاي تفريظي را معرفي کنيم، تعداد زيادي نبود. بعد از آن تصميم گرفتم همه تفريظ هاي مقام معظم رهبري را در يک کتاب منتشر کنم که از دل آن کتاب « نسيم سبز خاطره ها » شکل گرفت.- تفريظ هاي مقام معظم رهبري و يادداشت هاي ايشان بر کتاب هاي « ادبيات مقاومت » پيش از انتشار به دست نويسندگان هم مي رسيد؟
بعضي از آن ها به دست نويسندگان مي رسيد، اما اکنون سيستم عوض شده است. تصميم گرفتيم مجموعه تفريظ هاي مقام معظم رهبري را که مربوط به کتاب ها است، با شيوه روشني ارائه دهيم. در کتاب « نيسم سبز خاطره ها » من سعي کردم نکاتي که در تفريظ نسبت به کتاب بيان شده است را بياورم. و ضمناً يک نماي کلي از کتاب ارائه دهم تا افرادي که کتاب را مي خوانند يک شناخت اجمالي از آن پيدا کنند.- شما که از نزديک فضاي کتاب خواني دفاع مقدس را رصد مي کنيد، فکر مي کنيد اثر عيني تفريظ هاي حضرت آقا بر « ادبيات مقاومت » و کارگزاران آن چه بود؟
تفريظ ها باعث شد دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه ي هنري فعاليت بيشتري داشته باشد و نويسندگان اين عرصه به کارشان دلگرم تر شوند. اگر نگاه مقام معظم رهبري نبود، استمرار اين حرکت پس از اين همه سال امکان نداشت.ارزش اين کار در آينده روشن مي شود. به باور من، گر چه ربع قرن از آغاز اين حرکت مي گذرد، اما هنوز ارزش آن به نحو شايسته شناخته نشده است. در آينده نگاه به فرهنگ و کتاب خواني دفاع مقدس از امروز پر رنگ تر و پر رونق تر خواهد شد.
- در ابتداي دهه 1370 که تلاش ها براي سامان دهي وضعيت « خاطره نگاري جنگ » در قالب کتاب هاي « ادبيات مقاومت » شدت گرفت، وضعيت نشر و کتاب خواني دفاع مقدس چگونه بود؟
از همان سال ها به دنبال اين بوديم که مطالعه اين کتاب ها رونق پيدا کند، براي همين جلسات متعددي با آقاي سرهنگي و.. گذاشتيم. بعضي کتاب ها با تيراژ 1000 جلدي هم مشتري نداشت و در انبار خاک مي خورد، چون مردم با متن اين کتاب ها آشنا نبودند. شايد اگر در سال هاي 1369 و 1370 تفريظ هاي مقام معظم رهبري منتشر مي شد، استقبال از اين کتاب ها بيشتر مي شد و گام هاي بلندتري بر مي داشتيم. البته در نهايت، وقتي که تفريظ هاي مقام معظم رهبري منتشر شد، گرايش به کتاب خواني دفاع مقدس رشد و شدت گرفت، اما در سال هاي ابتداي دهه ي 1370 براي اين که اين فرهنگ در جامعه زنده شود، شب هاي خاطره برگزار مي شد.- به گمانم نخستين بار شما متن « شب هاي خاطره » را نوشتيد و منتشر کرديد؟
سال هاي 1372 و 1373 اين برنامه توسط حوزه هنري شکل گرفت و متصدي اين کار آقاي قدمي بود، ما هم برنامه را مکتوب و در روزنامه چاپ مي کرديم.- در دهه 1380 اين روند شکل ساختار مندي به خود گرفت و شما فعاليت هايتان را در حوزه « کتاب خواني دفاع مقدس » گسترش داديد. کتابخانه مرکزي ديجيتالي درجزاير سه گانه يکي از اقدامات ماندگاري بود که در هنگام حضور شما در نمايندگي ولي فقيه در نيروي دريايي سپاه انجام شد و هم چنين مسابقات کتابخواني رونق چشمگيري گرفت....
تلاش مان اين بود که کتاب هاي دفاع مقدس را از مظلوميت خارج کنيم. از سال 1382 در نيروي دريايي سپاه کارهاي فرهنگي مثل مسابقات کتاب خواني را برگزار کرديم. آقاي سرهنگي پيشنهاد داد که يک کتابخانه مرکزي ديجيتالي دفاع مقدس براي جزاير سه گانه تاسيس شود. من هم از اين پيشنهاد استقبال کردم و در پادگان هاي نيروي دريايي در سراسر کشور و مراکز مرزي و سنگرها بيش از 600 کتابخانه دفاع مقدس راه اندازي کرديم. هدف ما اين بود که اين حرکت، تنها منحصر به نيروي دريايي نباشد. در بعضي از نيروهاي ديگر سپاه نيز اين حرکت را شکل داديم و با وزارت ارشاد استان ها و استاندارها رايزني کرديم تا مسابقات کتاب خواني دفاع مقدس توسعه پيدا کند. در سال 1385 مقام معظم رهبري نکاتي را در باره کتاب « خاک هاي نرم کوشک » فرمودند و اين زمينه اي شد تا اين کتاب را در نيروي دريايي سپاه به مسابقه بگذاريم و کار را سرعت بخشيم. سال 1387، وقتي مقام معظم رهبري براي برگزاري مراسم نظامي به شيراز سفر کردند در جمع فرماندهان نکاتي را به اين مضمون توصيه کردند که پاسداران و خانواده هاي آن ها کتاب هاي دفاع مقدس را مطالعه کنند. اين توصيه ها انگيزه اي شد تا بيشتر به کتاب خواني دفاع مقدس بپردازيم.- در واقع رهبر معظم انقلاب، بحران « ادبيات مقاومت » را مديريت کردند؟
همين طور است. مقام معظم رهبري يک بار در جمع مسئولين نظام اشاره کردند که بخشي از خاطرات دفاع مقدس به صورت يک جا تهيه شود تا مسئولان آن را مطالعه کنند. هر کتابي که ايشان معرفي مي کردند، براي ما اهميت داشت. زيرا ماعلاوه بر اعتقاد به ولايت، به نگاه کارشناسانه ايشان معتقد بوديم و هر کتابي که از نظرشان مهم بود را ترويج مي کرديم؛ مانند کتاب « دا » که در يکي دو جلسه که خود من نيز حضور داشتم، ايشان بيش از 8- 7 بار به اين کتاب اشاره کردند. يک جلسه مفصل هم با نويسندگان دفاع مقدس و خانم سيده زهرا و سيده اعظم حسيني و مادر سيده زهرا ( مرحوم دا ) گذاشتند. اين زمينه اي شد تا ما سرعت نشر کتاب ها را بالا ببريم. مثلاً مسابقه کتاب « دا » را که ابتدا با تيراژ 3000 جلد برگزار شده بود، با تيراژ 10000 جلد براي نيروي دريايي و....برگزار کرديم.- شما پيشگام انتشار تفريظ ها و يادداشت هاي رهبر انقلاب بر کتاب هاي « ادبيات مقاومت » هستيد. مشتاقيم بدانيم که اين کتاب ها چگونه به دست حضرت آقا مي رسد؟ مثلاً اين کتاب ها قبل از چاپ به دست شان مي رسد يا از کانال ناشران براي معظم له ارسال مي شود؟ البته مي دانيم که برخي از آثار را شما در ديدارهاي خصوصي به مقام معظم رهبري مي دهيد...
کانال هاي مختلفي دارد. بعد از انتشار کتاب « دا » به دنبال اين بوديم تا هر کتابي را که حوزه هنري منتشر مي کند، به دست مقام معظم رهبري برسانيم. يادم است کتاب « پايي که جا ماند » را قبل از نشر خدمت ايشان برديم که تفريظ بنويسند. بعد از آن کتاب « نورالدين پسر ايران » چاپ شد. از دفتر مقام معظم رهبري با من تماس گرفتند که آقاي نورالدين و خانواده شان براي ديدار حضوري خدمت مقام معظم رهبري برسند. من با نورالدين تماس گرفتم و دعوتشان کردم. او هم به همراه همسر و نويسنده کتاب خانم « معصومه سپهري » که ساکن تبريز هستند به تهران آمدند و به ديدار مقام معظم رهبري رفتيم. ايشان با نورالدين به زبان ترکي خوش و بش کردند؛ 4 نسخه از کتاب را نزد مقام معظم رهبري برديم و ايشان هم براي هر کدام از آقايان و خانم ها امضا کردند . بعد از اين ديدار هم دستور دادند جلسه اي برگزار شود که تفريظ کتاب تحويل نورالدين و خانم سپهري شود. در مراسم رو نمايي از کتاب، تفريظ منتشر شد.- اصل تفريظ ها کجا نگهداري مي شوند؟
در مرکز اسناد دفتر مقام معظم رهبري نگهداري مي شوند.ايشان بر خيلي از کتاب ها تفريظ مي زنند، ولي منتشر نمي شود. در يک مقطعي اصل تفريظ را به حوزه تحويل مي دادند، اما از يک مقطعي به حوزه تحويل داده نشد و فقط در مرکز اسناد نگهداري مي کرد. تفريظ ها باعث شد نگاه مردم به سمت آن کتاب عميق تر شود. براي نمونه، شما به مقدمه نويسنده، در چاپ دوم کتاب « خاک هاي نرم کوشک » نگاه کنيد؛ نويسنده گلايه مي کند که کسي حاضر نيست اين کتاب را چاپ کند، اما بعد از بيانات مقام معظم رهبري درباره ي اين کتاب، تيراژ آن گسترش پيدا کرد.
- تفريظ هاي رهبري سبب شد تا رکورد جديدي از تيراژ کتاب در ايران به ثبت برسد و اين اتفاق نيز در پهنه کتاب هاي دفاع مقدس افتاد...
بله. در بين کتاب هاي دفاع مقدس کتاب « دا » رکورد همه را شکست. اما کتاب هاي ديگري هم بعد از آن آمد که هنوز چاپ هاي جديد آن عرضه مي شود.- با اين روند، به نظر شما رکورد کتاب « دا » شکسته خواهد شد؟
به نظر من کتاب « من زنده ام » رکورد « دا » را خواهد شکست.- براي کتاب « پايي که جا مانده » هم تفريظ نوشته شد؟
تفريظ اين کتاب همه قبل از انتشار آن صورت گرفت. از طرف دفتر مقام معظم رهبري با من تماس گرفتند که جلسه اي با نويسنده برگزار شود و قبل از چاپ کتاب، تفريظ منتشر شود. بعد از رونمايي از تفريظ آقاي « سيد ناصر حسيني » همراه خانواده خدمت مقام معظم رهبري رسيدند. بخش هايي از اين جلسه منتشر شد و در آن آقاي دکتر ولايتي و سردار رحيم صفوي حضور داشتند. مقام معظم رهبري که وارد جلسه شدند. پيرامون کتاب مفصلاً توضيح دادند و آقاي حسيني را بسيار زيبا معرفي کردند.بعد از آن خانواده و برادراران سيد ناصر را تکريم کردند و فرمودند اين کتاب را بايد مردم عراق بخوانند و حتماً به زبان عربي ترجمه شود. جالب است که اين کتاب را سيد ناصر به يک شکنجه گر تقديم کرده است.
- مي توانيد نکات قابل انتشار و ناگفته اين جلسه را بفرماييد؟
مقام معظم رهبري در اين جلسه نکات زيادي را مطرح کردند و فرمودند ببينيد آقاي سيد ناصر چه زجرهايي کشيده است. اين انقلاب با چه عظمت و سختي هايي به اين مرحله رسيده و از آقاي سيد ناصر قدرداني کردند. مقام معظم رهبري به صدام اشاره کردند که با وجود آن که دشمن ما بود، وقتي آمريکايي ها آمدند تا در عراق با صدام مبارزه کنند، ما نگفتيم چون صدام دشمن ماست، پس مي رويم کنار آمريکايي ها مي ايستيم. ما به هيچ وجه کنار يک دشمن نمي ايستيم تا با دشمن ديگر مبارزه کنيم، چرا که اين از اصول ماست و اين اصول قابل تغيير نيست. نکاتي که ايشان در باره کتاب فرمودند. مسئوليت ما را سنگين تر کرد و پس از آن کوشيديم همه نيروهاي مسلح را وارد اين حوزه کنيم و جلساتي را با مسئولين فرهنگي شان تشکيل داديم.- به نظر مي رسد اين جلسه را بايد يک نقطه عطف دانست...
بله؛ کار اصي ما به طور گسترده تر از کتاب « پايي که جا ماند » شروع شد. وقتي در طول زمان از کتاب « خاک هاي نرم کوشک » به کتاب « پايي که جا مانده » مي رسيم، مي بينيم نگاه مقام معظم رهبري، نگاه عميقي است که همواره کار را تکميل تر کرده است. وقتي جلسات ايشان با نويسندگان و راويان را مرور مي کنيم، متوجه مي شويم که جلسه با آقاي نورالدين و جلسه آقاي سيد ناصر کاملاً با يکديگر متفاوت است. همين طور جلسه « دا » نيز با آن دو متفاوت بود.- چرا هنوز تفريظ کتاب « دا » را منتشر نکرده ايد؟
شايد ضرورتي نديدند که منتشر شود. رونمايي از تفريظ ها با کتاب « نورالدين پسر ايران » آغاز شد. کتاب « لشکر خوبان » سال ها قبل از نورالدين و « پايي که جا ماند » منتشر شده بود، اما آن چنان مطرح نبود و بعد از چاپ کتاب نورالدين، لشکر خوبان هم مورد توجه بيشتري قرار گرفت.- تفريظ کتاب « لشکر خوبان » چه روندي را طي کرد؟
بعد از تفريظ کتاب « پايي که جا ماند » و « نورالدين پسر ايران »، چندين بار با دفتر مقام معظم رهبري تماس گرفتم که تفريظ بعدي کدام کتاب است. سرانجام کتاب « لشکر خوبان » انتخاب شد. انتشار تفريظ اين کتاب بر عهده « موسسه نشر آثار مقام معظم رهبري » گذاشته شد. رونمايي از تفريظ « لشکر خوبان » با کتاب هاي ديگر فرق داشت؛ چون اين کتاب در باره خاطرات واحد اطلاعات لشکر عاشورا بود، براي همين از مسئولين و اعضاء اطلاعات اين لشکر دعوت شد تا در اين جلسه حضور پيدا کنند. حدود 200 تا 300 نفر بودند. و جلسه رونمايي از تفريظ آن به صورت عمومي در سالن وزارت کشور برگزيده شد.- در اين ميان، ما يک فاصله را ميان انتشار تفريظ هاي حضرت آقا بر کتاب هاي « ادبيات مقاومت » مي بينيم. ماجرا چه بود؟ آيا براي رو نمايي از يادداشت هاي رهبر انقلاب بر کتاب هاي دفاع مقدس، بازه زماني مشخصي برنامه ريزي شده است؟
قرار بود تفريظ بعدي کتاب « من زنده ام » باشد. من نمي خواهم وارد جزئيات بشوم که چرا اين کار زمان برد و چند ماهي با تاخير انجام شد. تقريباً فاصله انتشار تفريظ « لشکر خوبان » و « من زنده ام » به يک سال رسيد. وقتي تصميم به نشر تفريظ گرفته شد، چون خانواده خانم « معصومه آباد » قبلاً خدمت مقام معظم رهبري رسيده بودند، ديگر ديدار مجددي انجام نشد. بنا شد رونمايي از اين تفريظ در جلسه اي وسيع تر از جلسه قبل باشد. اين جلسه در تالار انديشه بود و چهره هاي فعال فرهنگي حضور پر رنگ تري داشتند. در کنار اين رونمايي، نمايشگاه کتاب هاي تفريظي بر پا شد و به فروش رسيد. اين برنامه گرچه با تاخير برگزار شد، اما تاخيرش فوايدي هم داشت. من اعتقادم اين است که حداقل بايد سالي 3 تا 4 تفريظ را رونمايي کنيم.- از همين مقطع دغدغه ترجمه آثار دفاع مقدس بيشتر شد و براي نشر « ادبيات مقاومت » در مقياس جهاني کوشش هاي ارزنده اي صورت گرفت. پروژه ترجمه آثار چه روندي را طي کرد؟
مقام معظم رهبري در ديداري که با مجموعه نويسندگان و خاطره گويان و دست اندرکاران کتاب « لشکر خوبان » داشتند، فرمودند اين کتاب بايد به زبان هاي عربي، ترکي، انگليسي، لري و اردو ترجمه شود؛ زيرا با انتشار ترجمه کتاب در جهان خواهيد ديد که چه اتفاقي مي افتد. ايشان در آن جلسه خطاب به خانم سپهري گفتند کتاب « لشکر خوبان » و « نورالدين پسر ايران » به نوعي جهاد است و شما حکم يک مجاهد را داريد، زيرا دشمن مي خواهد اين فرهنگ، توسعه و منتشر نشود. البته مقام معظم رهبري در ديدارهايي که با مسئولين ارتش ، سپاه، ستاد کل نيروهاي مسلح و... داشتند از برخي کتاب ها مانند « کالک هاي خاکي » و « گردان نهم » نيز ياد کردند و به مسئولين فرمودند ترويج اين آثار را پيگيري کنيد. هم چنين به کتاب « دختر شينا » در جلسه اي که با خانواده شهيد ابراهيمي هژير برگزار شد، اشاره کردند. ما هم کار ترجمه اين کتاب ها را در چندين کشور شروع کرديم؛ از جمله لبنان، پاکستان، ترکيه، اروپا، آمريکا و روسيه. به زودي نيز 10 تا 20 جلد کتاب به زبان هاي مختلف منتشر مي شود. در اولين قدم، کتاب « پايي که جا ماند » به زبان دو نويسنده عرب زبان براي ترجمه داده شد و يک ترجمه در لبنان و يک ترجمه در ايران به چاپ رسيد. ترجمه انگليسي کتاب « دا » هم در راه است. بعضي از کتاب ها نيز در لبنان منتشر شده اند، مانند « زنده باد کميل »، « من و کتاب » و « جشن حنابندان ».- متولي ترجمه ها حوزه هنري است يا خودتان شخصاً اين کار را پيگيري مي کنيد؟
حوزه هنري متولي نيست، خودمان کار را دنبال مي کنيم و الحمدالله سرعت کارمان هم بالاست. يکي از کارهايي که اکنون دنبال مي کنيم ايجاد دغدغه در مجموعه هاي فرهنگي خارج از کشور مانند وزارت امور خارجه، سازمان ارتباطات اسلامي، مجمع جهاني اهل بيت و... براي گسترش اين ترجمه هاست. طرحي را در حال تهيه داريم تا اين مجموعه ها را بيشتر درگير اين موضوع بکنيم. من نه به عنوان يک کارشناس، بلکه به عنوان کسي که سال هاست اين موضوع را دنبال مي کنم و با خيلي از مسئولين کشوري جلسه گذاشتم، اين را قاطعانه مي گويم که هيچ کس نزديک به نگاه مقام معظم رهبري در حوزه آثار دفاع مقدس نيست؛ چه رسد به اين که بگوييم کسي داراي ذهنيتي است که مقام معظم رهبري دارند.- با توجه به اشتغالات متعدد و کثرت مسئوليت هايي که حضرت آقا بر عهده دارند، چگونه فرصت خواندن اين همه کتاب را پيدا مي کنند؟ چون مطالعات ايشان حوزه هاي متنوعي را در بر مي گيرد و صرفاً منحصر به « ادبيات مقاومت » نيست...
مقام معظم رهبري در سفر و روز و شب کتاب مي خوانند. حتي برخي از تفريظ ها را در شب قدر نوشته اند. فقط شب قدر دعا خواندن ثواب ندارد، کتاب خواندن هم خيلي ثواب دارد.- در مجموع چند تفريظ پيرامون ادبيات مقاومت منتشر شده است؟
تفريظ 43 کتاب منتشر شده است و از نويسندگان اين کتاب ها نيز در جلسه رو نمايي کتاب « من زنده ام » تجليل شد.- در آينده تفريظ کدام کتاب منتشر مي شود؟
وقتي اعلام شد، به شما مي گويم. ( با خنده )- از کتاب هاي جديد است يا قديم؟
از کتاب هاي جديد حوزه هنري است.- آيا کتاب هاي تفريظي بيشتر متعلق به آثار حوزه هنري است يا ممکن است در آينده تفريظ هايي منتشر شود که ناشر آن کتاب « سوره مهر » نباشد؟
تفريظ ها متنوع است. براي نمونه، کتاب « من زنده ام » را « سوره مهر » چاپ نکرده و متعلق به « انتشارات بسيج » است. نگاه مقام معظم رهبري در راستاي شکل گيري اين حرکت عظيم به سمتي است که تفريظ ها محدود به کتاب هاي حوزه هنري نيست. کتاب « من زنده ام »، کتاب « عباس دست طلا »، کتاب حوزه هنري نيست. البته بايد بگويم درباره همه اين کتاب ها غير از کتاب « عباس دست طلا » آقاي سرهنگي نقش دارد. خانم « معصومه آباد » نويسنده کتاب « من زنده ام » به درستي اشاره کرده اند که آقاي سرهنگي من را راه انداخت. جداي از « سوره مهر » و « حوزه هنري » شخص آقاي سرهنگي نقش پدري براي همه اين مجموعه و ادبيات مقاومت دارد.- چند سال است که نمايشگاه هاي استاني از تفريظ هاي رهبر انقلاب برگزار مي شود. به فکر گسترده تر کردن اين نمايشگاه ها هستيد؟
بله. اين کار از چند سال پيش در بعضي از استان ها آغاز شد و 4 سال قبل نيز در نمايشگاه کتاب تهران نمايشگاهي را برگزار کرديم. تاکنون در شيراز، اصفهان، مشهد و... نمايشگاه هايي را بر پا کرديم.سال گذشته درتهران برگزار شد و امسال هم اين کار ادامه پيدا کرده است. براي گسترده شدن نمايشگاه ها امسال در کنار چهارمين نمايشگاه کشوري دفاع مقدس در تهران، با شکل زيباتري نمايشگاه کتاب هاي تفريظي دفاع مقدس را داير خواهيم کرد که ان شاء الله از سوم مهر ماه راه اندازي مي شود. برنامه هاي جديدي نيز براي « راهيان نور » داريم.
- اين نمايشگاه ها با مسابقات کتابخواني دفاع مقدس پيوند مي خورد؟
اميدوارم بتوانيم در راهيان نور يک کار ويژه اي را انجام بدهيم. امسال نمايشگاه مسابقات کتاب خواني را به شکلي تازه در کشور برگزار مي کنيم. ما تصميم داريم دو کتاب « من زنده ام » و « لشکر خوبان » را در سراسر کشور به عنوان محور مسابقات اعلام کنيم. ( البته احتمال دارد دو کتاب را تبديل به يک کتاب بکنيم. ) اين مسابقات عمومي است و محدود به نيروهاي مسلح نيست. براي اين مسابقات جوايز ارزنده اي گذاشتيم؛ بيش از 50 سفر کربلا و بيش از 50 سفر مشهد مقدس.- طبعاً پس از انتشار تفريظ ها، استقبال از کتاب ها در سطوح مختلف از کتاب خواني عمومي گرفته تا کتاب خواني رقابتي افزايش پيدا مي کند...
همين طور است. مثلاً تيراژ مسابقات کشوري براي کتاب « دا » 10 هزار جلد بود، اما مسابقه کتابخواني « لشکر خوبان » در سال 1392 به 50 هزار جلد رسيد.- برگزاري مسابقات کتاب خواني دفاع مقدس را شخصا دنبال مي کنيد يا براي آن دبيرخانه دائم و سازمان تأسيس کرده ايد؟
تشکيلات خاصي ندارد. مسئولين نيروهاي مسلح، اوقاف و شهرداري را هماهنگ و مسابقات را برگزاري مي کنيم. ارگان هاي متعدد را در اين مسابقات دخيل کرديم؛ بنياد شهيد، نيروي مقاومت بسيج، بنياد فرهنگي شهيد شيرازي، مرکز فرهنگي امين، شهرداري تهران، صدا و سيما و ... به احتمال قوي، طي مذاکراتي که در حال انجام است، قرار است کارهاي اجرايي برگزاري مسابقات کشوري را به قرارگاه فرهنگي خاتم الاوصيا بدهيم.- انتظار شما از نتايج و اثرات برگزاري اين مسابقات چيست؟
هدف اول ما « خواندن کتاب » و « گسترش مطالعه » است. هدف اين نيست که 4 تا سوال بدهيم و شرکت کنندگان جواب بدهند. از سوي ديگر، آشنايي مخاطبان با نويسندگان و فضاي دفاع مقدس را نيز دنبال مي کنيم. اين مسابقات در استان ها تصحيح و به قرار گاه مرکزي ارسال مي شود و قرار گاه مرکزي نفرات برتر شرکت کنندگان را در يک همايش جمع مي کند و جوايز به آنها تقديم مي شود. هدف مان اين است که اين حرکت را تثبيت بکنيم و آرام آرام در صدا و سيما و شبکه هاي مختلف مانند شبکه « افق »، کتاب خواني دفاع مقدس جاي خود را باز کند و يک کار ادامه دار و بنيادي باشد. يکي از پاسداران به من مي گفت اين چه کاري است که شما راه انداختيد؟ زندگي ما را دچار مشکل کرديد. خانوم من اين کتاب ها را خوانده و به من گفته « تو پاسداري؟ آن ها پاسدار واقعي بودند. » از اين نکات زياد است. فايده کتاب خواني اين است که ما شب در خانه خودمان خوابيده ايم و پاسداران و خانواده هايشان دارند کتاب مي خوانند. بارها به من مراجعه کردند که ساعت 1 يا 2 شب داريم کتاب مي خوانيم و نتوانستيم آن را زمين بگذاريم. من کتاب « من زنده ام » را چهارشنبه شب شروع و ظهر جمعه تمام کردم و خودم نتوانستم کتاب را زمين بگذارم.چون نياز به بازنگري دارد. کتاب « نسيم سبز خاطره ها » با هدف آشنايي مخاطبان با رويکرد مقام معظم رهبري نوشته شد. من معتقدم اگر مردم با نگاه ايشان آشنا شوند، با اثر بخشي اين حرکت عظيم نيز آشنا خواهند شد و گرايش به کتاب خواني عرصه دفاع مقدس توسعه پيدا مي کند. گر چه اعتقاد من اين است که بايد سرعت انتشار تفريظ ها را بالا ببريم، ولي معتقدم کتاب خواني دفاع مقدس از آمار فعلي هم رشد بيشتري خواهد داشت. بعضي ها دغدغه دارند ( و من آن را غير صحيح مي دانم ) که کتاب هاي داراي تفريظ فروش بيشتري دارند، اما من اعتقاد دارم اگر گرايش به کتاب خواني دفاع مقدس بالا خواهد رفت و ما در آينده به سمتي پيش مي رويم که تيراژ کتاب هاي « ادبيات مقاومت » به 3 و 4 و 5 ميليون برسد. با روند فعلي، اطمينان دارم محقق مي شود، چون من روزي را ديده ام که کتابي با تيراژ 1000 نسخه فروش نمي رفت. اما امروز مي بينم که به ناشر پيش پرداخت مي دهيم و تقاضا مي کنيم کتاب را به ما برساند، تا جايي که حتي انتشارات « سوره مهر » گاهي توانايي رساندن کتاب به مشتري را ندارد؛ به اين دليل که تقاضا بيشتر از عرصه است. اين روند در آينده رشد بيشتري هم خواهد داشت.
منبع مقاله : ماهنامه عصر انديشه، شماره 2، مهر 1393.
/ج