ناشناس
با درخواست غیرمعقول دوستم چه برخوردی کنم؟
من یه دوست صمیمی دارم که سه سال باهم هستیم و امسال خیلی صمیمی شدیم و همبشه اسرارش رو بهم میگفت و حالا از من یه درخولست داره که اصلا نمیتونم قبول کنم.برای من یه کلیپ از عشق بازی های یه زن و مرد فرستاد و گفت بیا ما هم با هم از این کارا کنیم یه روز بیا خونمون انجام بدیم خیلی حال میده و من خیلی تعجبکردم و فکر کردم شوخیه وخندیدم و به شوخی گفتم حتما باشه...ولی وفتی فهمیدم جدیه و میگه برو موهای بدنت بزن و لباس خوشگل بپوش و یه روز که مامان و بابام نیستن بیا اصلا باورم نشد و نمیدونستم چی بهش بگم و هنوز بهش نگتم و همش با شوخی سعی میکنم این موضوع رو از یادش ببرم و حواسش پرت کنم اما هی دوباره میگه...من اصلا از این کار خوشمنمیاد اصلا از این کارا با یه دختر اونم دوست صمیمیم خوشمنمیاد انجام بدم که بدن همیدیگه رو ببینیم و...اما یه بار که به گفتم نه یهم گفت واقعا که تو از من خوشت نمیاد من دوست صمیمیتم و اصلا باور نمبشه تو نمیخوای بیای خونم و اینا...ولی من از اون خوشممیاد ولی نه برای این کار های +۱۸...لطفا کمکم کنید چطوری قانعش کنم که این کار ها اصلا درست نبست و نباید انجام بدیم هرچقدر هم که صمیمی باشیم و چطوری بگم که بهش برنخوره و ناراحت نشه چون دوست من خیلی زود قهر میکنه و سریع بهش برمیخوره و من چطور بهش بگمنه که احساس نکنه کهمن دارم ازش دوری میکنم ونمیخوام دیگه باهاش دوست باشم...چون مننمیخوام دوستیم به هم بخوره و میخوام درکنار هم باشیم ولی از این کارهای بد خوشمنمیاد و چندشم میشه...لطفا چند تا راهکار خوب بهم بدین من اصلا نمیتونم درمورد این موضوع با کس دیگه ای صحبت کنم...اگه تو متن غلط املایی داشتم بخشید...کلا هدفم اینه کهنمیخوام همچین کارهایی رو با دوستم انجام بدم...
مشاور: آقای علیدوست
سلام و عرض ادب و احترام
غیر از فرهنگ منحرف غرب آن هم در دهه های اخیر، در تمامی فرهنگ ها و ملت ها، ارتباط میان زن و مرد بیگانه کم وبیش نابهنجار و غیرمتعارف شمرده می شود. از اقوام باستانی گرفته تا ادیان گوناگون و جوامع بشری امروزی، هرکدام قوانین و ضوابطی را برای ارتباط بین زن و مرد درنظر می گیرند و تعامل خارج از آن ضوابط را ممنوع می دانند. دین زندگی آموز اسلام نیز در این زمینه احکام و مرزهای ویژه ای ترسیم کرده است. اسلام روابط بین دوجنس مخالف را در چارچوب خانواده جایز و خارج از آن را سبب انحراف اخلاقی و فساد فردی و اجتماعی می داند. البته این سخن به معنای عدم حضور اجتماعی زنان و ارتباط های متعارف و ضروری کاری، علمی، فرهنگی و... نیست. بلکه در مواردی است که رابطه زن و مرد بیگانه از روابط عادی خارج شده و به سوی دوستی و گفت وگوهای طولانی کشیده شود.با شروع بلوغ و افزایش غریزه ی جنسی در نوجوانان علی الخصوص پسران ، این طیف از جامعه بصورت ناخواسته به جنس مخالف سوق پیدا میکند .با ایجاد و فعال شدن فضای مجازی زمینه برای اغفال دختران و این گونه ارتباط ها فراهم ترشده و دختران به راحتی قابل دسترسی هستند. متاسفانه به علت سطح پایین فرهنگ و دانش در جامعه ، بسیار از دختران براحتی فریب این نقاب پسرها رو میخورند و در نهایت شکار جنسی پسر ها میشوند .متاسفانه اکثر دوستی های دختر و پسر به رابطه ی جنسی ختم میشود.تحقیقات نشان میدهد ۸۰ درصد آشناییها در فضای مجازی به دوستیهای جنسی ختم میشود" متاسفانه تعداد قابل توجهی از نوجوانان و جوانان با هدف دوستیابی وارد این فضا میشوند.بر اساس نتایج پژوهشی که از خردادماه سال ۹۲ تا اردیبهشت سال ۹۴ از سوی یک گروه تحقیقاتی روی برخی از کاربران شبکههای تلگرام، واتس آپ، تانگو، وایبر و ایمو در شهرهای تهران، شیراز، اصفهان، مشهد و رشت با همکاری بنیاد علوم رفتاری انجام شد، حدود ۱۰درصد از آشناییها و دوستیها در فضای مجازی به ازدواج منجر میشود که طول عمر آنها هم کمتر از ۵ سال است.
یک کلمه حرف حساب
شما دختر جوان! ایا می توان به پسری که در خیابان و کوچه یا در جشن و مهمانی با چشم چرانی فراوان شما را پیدا کرده، و با نامه یا تلفن با شما ارتباط برقرار نموده، اعتماد و اطمینان کرد؟ ایا باید فریب چرب زبانی ها و وعده های پوچ او را خورد؟چه تضمینی برای این نوع ازدواج ها وجود دارد؟ بر فرض که این روابط و آشنایی ها زمینه ای برای ازدواج باشد، از کجا می توان یقین کرد که بعدها با ده ها نفر دیگر رابطه ای برقرار نکند؟ و صدها پرسش دیگر...با توجه به مطالبی که عرض کردم خدمتتون نیت و قصد دوست شمت تجاوز و کامجویی از شماست. شاید بگویید جلو خود را خواهید گرفت و مانع تجاوز میشوید اما حضور شما در ان مکان به نشانه ی رضایت شما برای از بین رفتن عفت و بکارتتان میباشد. شما هرگز نمیتوانید او را منصرف کنید یا تغییر دهید.شما به اندازه ی کافی عاقل هستید که تن به این درخواست نداده اید. فریب خوردگی شما تا الان قابل جبران میباشد.
لطفا این رابطه را کات کنید و به هیچ عنوان تن به این درخواست ها ندهید. ادامه رابطه باعث نگرانی و ایجاد مشکل برای اینده ی شما نیز خواهد شد. و در زندگی زناشویی شما نیز مشکل ایجاد میکند. موارد زیادی بوده که پسر وقتی با مخالفت دختر روبرو شده است تهدید به رسوایی و افشای چتها و... کرده است.پایان این رابطه هر چه زودتر میسر شود به صلاح شما میباشد. برای نمونه یک جریان واقعی را بازگو میکنیم.
عاقبت رفتن شهین به خانه خالی دوست پسرش
دختر بیست ساله ای که پس از باشگاه رفتن به خانه خالی دوست پسرش رفته بود با سرنوشت شوم و هولناکی روبرو شد ! به گزارش ایران ناز وقتی از رفتن شهین ساعات زیادی گذشت پدر و مادر نگران او پلیس را خبر کردند اما چیزی که در نهایت پلیس پیدا کرد بسیار غم انگیز و هولناک بود به گزارش ایران ناز ماجرا ازین قرار بود که زوج میانسالی با مراجعه به کلانتری، از ناپدید شدن دختر بیست سالهشان خبر دادند. مادر دختر جوان، شهین گفت: امروز صبح، دخترم برای رفتن به باشگاه بدنسازی از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت و تلفن همراهش هم جواب نمیدهد. پس از طرح این شکایت، تحقیقات برای یافتن دختر گمشده آغاز شد.
ماموران طی بررسیهای خود، سرنخهایی از دختر جوان پیدا کردند. وسایل و مدارک سوخته دختر جوان در پشتبام یکی از خانههای محلی که دختر جوان در آن زندگی میکرد، پیداشد. کارگر ساختمانی که موضوع را به پلیس خبر داده بود، به بازپرس گفت: در ساختمان سرگرم کار بودیم که ناگهان با شعلههای آتش روی پشتبام خانه همسایه روبهرو شدیم و بلافاصله موضوع را به صاحبخانه و پلیس خبر دادیم. در ادامه تحقیقات، کارآگاهان دریافتند وسایل مربوط به دختری به نام شهین است. تجسسها ادامه داشت که تیم پلیسی از کشف جسد سوخته دختر جوانی باخبر شد که شباهت زیادی به شهین داشت.در حالی که تحقیق برای کشف معمای جنایت آغاز شده بود، کارآگاهان با بررسی تماسهای تلفنی مقتول دریافتند، وی با پسر جوانی به نام بهنام که در همسایگیشان زندگی میکند، ارتباط داشته است. سپس بهنام برای تحقیق و بازجویی به اداره آگاهی احضار شد و در همان ابتدای کار به جرم خود اعتراف کرد.بهنام گفت: شهین در همسایگی ما زندگی میکرد. حدود دو ماه پیش با او دوست شدم. در این مدت چند بار بیرون رفتیم. یکی دو بار هم برای دیدن سگ خواهرم به خانه ما آمد. روز حادثه وقتی از باشگاه برگشت، به من تلفن کرد و گفت میخواهد مرا ببیند. آن روز مادرم برای مراقبت از خواهر باردارم به خانه آنها رفته و پدرم هم سر کار بود. به شهین پیشنهاد دادم به خانه ما بیاید.وقتی آمد، سر موضوعی با هم درگیر شدیم و او را هل دادم که از پلهها پایین افتاد. وقتی وحشتزده بالای سرش رفتم، متوجه شدم نفس نمیکشد. در حالی که خیلی ترسیده بودم، بلافاصله جسدش را درون یک گلیم پیچیدم و با وانت پدرم آن را به بیابانهای اطراف تهران بردم و جسد را با بنزین آتش زدم. لباسها و وسایلش را هم برداشتم و برگشتم. سپس به پشتبام خانه همسایه رفتم و آنها را آتش زدم تا اثری از شهین باقی نماند. دلم نمیخواست اینطور شود اما فکر این که شهین مال من نباشد، اجازه نداد با موضوع جدایی راحت برخورد کنم
و من الله توفیق
بیشتر بخوانید: