ناشناس

چطور از خودم احساس رضایت داشته باشم؟

باعرض سلام و خسته نباشید یه مشکل یا در واقع یه فکری هست که مدام منو اذیت میکنه یه فکری مثل اینکه باید یه کاری انجام بدم ولی نمیدونم چکاری خیلی کارا امتحان کردم ولی زود از اون کار خسته میشم و دلمو میزنه.همش به این فکر میکنم به چی علاقه دارم ولی یا هر کاری شروع میکنم به بن بست میخورم یا ازش خوشم نمیاد.اصلا از خودم احساس رضایت نمیکنم احساس میکنم ادم بدرد نخوری هستم و افسرده شدم دلم میخواد اون کاری که استعداد و علاقه دارم را پیدا کنم و بچسبم بهش و پیشرفت کنم ولی هنوز نشده.دیگه حتی فکرمم کار نمیده که به چی علاقه دارم.رشته خودم برنامه نویسی هست ولی اونم دوست ندارم.لطفا اگه میشه منو راهنمایی کنید واقعا مشکل از کجاست من زیادی حساسم یا مشکل دارم یا همه اینجورن؟چطوری میتونم شغل مناسبم را پیدا کنم و از خودم احساس رضایت پیدا کنم و از این فکرا راحت بشم
پنجشنبه، 17 آبان 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

چطور از خودم احساس رضایت داشته باشم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 31 ساله )

باعرض سلام و خسته نباشید
یه مشکل یا در واقع یه فکری هست که مدام منو اذیت میکنه یه فکری مثل اینکه باید یه کاری انجام بدم ولی نمیدونم چکاری خیلی کارا امتحان کردم ولی زود از اون کار خسته میشم و دلمو میزنه.همش به این فکر میکنم به چی علاقه دارم ولی یا هر کاری شروع میکنم به بن بست میخورم یا ازش خوشم نمیاد.اصلا از خودم احساس رضایت نمیکنم احساس میکنم ادم بدرد نخوری هستم و افسرده شدم دلم میخواد اون کاری که استعداد و علاقه دارم را پیدا کنم و بچسبم بهش و پیشرفت کنم ولی هنوز نشده.دیگه حتی فکرمم کار نمیده که به چی علاقه دارم.رشته خودم برنامه نویسی هست ولی اونم دوست ندارم.لطفا اگه میشه منو راهنمایی کنید واقعا مشکل از کجاست من زیادی حساسم یا مشکل دارم یا همه اینجورن؟چطوری میتونم شغل مناسبم را پیدا کنم و از خودم احساس رضایت پیدا کنم و از این فکرا راحت بشم


مشاور: خانم عقیقی

 با سلام.

 به هر حال هر کسی دوست دارد که مفید باشد و کارایی داشته باشد. در واقع این حس تقریبا برای همه افراد وجود دارد و بر این مبنا وقتی به خود نگاه می کنند خود را با آن سود و بازدهی می سنجند. اگر سودمند بوده باشند و فعالیتی را انجام داده باشند خود را فرد خوبی می دانند و در واقع از خود رضایت دارند و بر عکس اگر کارایی، سودمندی و یا محصولی  نداشته باشند احساس می کنند به درد بخور نیستند و از خود ناراضی هستند. اینها موجب ایجاد احساس افسردگی در فرد می شود. البته احتمالا افراد خیلی کمال گرا از این موضوع ضربه بیشتری می خورند زیرا احساس می کنند که این محصول و سود باید خیلی زیاد باشد و آنها باید خیلی خوب و کامل یه فعالیتی را انجام داده باشند. این افراد وجود هر نقصی را به خود نسبت می دهند و احساس می کنند که نتوانسته اند آن کار را به خوبی انجام دهند و لذا معمولا کار را ترک می کنند و احساس بیهودگی می کننند. در واقع افراد کمال گرا تفکر همه یا هیچ دارند. یا بهترین کار یا هیچ کار. که در دو حالت برای آنها افسردگی و سردرگمی به همراه دارد به این خاطر که به هر حال هر کاری یه نقصی دارد و هیچ کاری به صورت صد در صد انجام نمی شود.

بنابر این من 2 مورد را در اینجا فرضیه کار قرار می دهم. 

فرضیه اول اینکه کمی کمال گرایی در شما وجود دارد که از این شاخه به آن شاخه می پرید و احساس افسردگی و بی فایدگی می کنید. کمال گرایی تا حدی خوب است و موجب پیشرفت می شود ولی زیادی آن  بر اساس توضیحات بالا، موجب ایجاد تشویش می شود. بنابر این به شما ای مورد را در خاطر خود اشته باشید که نیازی نیست یک کار خیلی زود به شکل خیلی قابل قبولی نمره بالا بگیرد. یعنی به هر حال زمان می برد تا به کار عادت کرده، خو بگیریم و به صورت کامل از عهده انجام آن بر بیاییم. من دقیقا نمی دانم چه جور کارهایی را امتحان کرده اید اما به هر حال هر کاری زمان می خواهد تا بتوان در آن ماهر شد، و کامل انجام داد. بعضی از افراد با شکل گرفتن اولین اشتباه گمان می کنند که از عهده کار بر نمی آیند و لذا کار را رها می کنند و آن را مناسب خود نمی دانند. اگر فرد به کار علاقه مند باشد مطمئنا با تمرین و استمرار و گذشت زمان به هر حال کامل و کامل تر می شود. هیچ کسی از همان ابتدا کار را کامل و بی نقص انجام نداده است. بنابر این بر اساس توضیحات بالا اگر خود را فرد کمال گرایی شناسایی کردید و متوجه شدید که این فرضیه موجب عدم کارایی و موفقیت شما در کارها می شود ما برای بررسی جزئیات بیشتر در خدمت شما هستیم و می توانید راهنمایی های بیشتری با توضیحات بیشتر شما، ارائه دهیم.

- و اما فرضیه دوم این است که شما قبل از شروع کار به درستی فکر نمی کنید و انتخاب اشتباه انجام می دهید.

برای پیدا کردن یک شغل مناسب عوامل بسیاری دخیل است.  2 مورد مهم علاقه و استعداد است.

 بهتر است ابتدا به علایق خود فکر کنید. چه چیزهایی وجود دارد که شما از کودکی خود به انجام دادن آنها علاقه دا شته اید، چه فعالیت هایی را با انگیزه بیشتری انجام می داده اید، از انجام چه کارهایی لذت می برده اید.

یا اینکه فکر می کنید که توانایی و استعداد چه کاری را بیشتر دارید. توانایی نقش بسیار مهمی در انجام کار و شغل دارد. در واقع هر شغلی یکسری استعداد و ویژگی های شخصیتی را می طلبد که نیاز است افراد با آنها سازگار باشند تا بتوانند از عهده کار بر بیایند. بنابر این این مورد را هم باید مد نظر قرار دهید.

برای پیدا کردن این ها( یعنی علاقه و استعداد) علاوه بر بررسی های خودتان از شخصیت خودتان؛  می توانید از دیگران هم کمک بگیرید. پدر و مادر می توانند خیلی به شما کمک کنند. از والدین خود بپرسید که فکر می کنند شما اگر وادر چه کاری شوید موفقیت بیشتری به دست می آورید. آنها تمام کودکی شما را دیده اند و خوب می توانند تشخیص دهند که شما توانایی انجام چه کاری را بیشتر و بهتر دارید. از دوستان خود نیز می توانید کمک بگیرید . آنها هم می توانند با توجه به شناختی که از شما دارند به شما کمک کنند و بگویند که شما را با چه کاری بیشتر هماهنگ می بینند. با در نظر گرفتن تمام این عوامل مطمئنا می توانید شغل مناسبی را انتخاب کنید و آن را به بهترین نحو انجام دهید.

موفق و پیروز باشید.

بیشتر بخوانید:
ارتباط صفت کمال گرایی با انتقاد از خود



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.