ناشناس

به دوست پسرم دروغ گفتم و اون دیگه من رو نمیخواد" چه کنم؟

سلام. ببخشید میشه به من کمک کنید. من با یه پسری چهار ساله دوستم. توی این مدت حتی یک بار هم بهش دروغ نگفتم یا چیزی ازش پنهون نکردم. چون ایشون قبلا یه رابطه داشتن که بخاطر دروغ از هم پاشیده شده. من مجبور شدم حدود یک ماه پیش یه چیزی رو از ایشون پنهان کنم یه سفر کاری. ولی ایشون متوجه شد و تا یک هفته جواب من رو نمیداد. بعدش خیلی بد برخورد کرد ولی گفت که میبخشه حالا دیدش نسبت بهم عوض شده. یعنی این رو خودش میگه. بهم مشکوکه خیلی ازم سوال میپرسه میگه دست خودم نیست به خاطر اون دروغت اینجوری شدم. ما قصدمون هم ازدواج بود ولی الان میترسم که نکنه فقط الکی میخواد تا یه مدت با هم باشیم و دیگه قصد ازدواج نداره. این موضوع رو هم بهش گفتم و گفت که همچین قصدی نداره. ولی همش من رو مجبور می‌کنه که براش قسم بخورم که فلان کار رو نکردم یا بهش دروغ نمیگم .خیلی ناراحتم نمی‌ خوام از هم جدا شیم. خودم خراب کردم میشه کمکم کنید همه چی درست شه؟ ما خیلی همدیگه رو دوست داشتیم. به دوست داشتن الان خودم شک ندارم ولی میترسم اون دیگه مثل سابق نباشه. بهش گفتم که جبران میکنم و دارم تلاشم رو میکنم ولی باز هم میترسم چون آدم سخت گیر و لجبازیه و بخاطر اون تجربه قبلی شاید دیگه من رو نخواد.
پنجشنبه، 31 مرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

به دوست پسرم دروغ گفتم و اون دیگه من رو نمیخواد" چه کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

سلام. ببخشید میشه به من کمک کنید. من با یه پسری چهار ساله دوستم. توی این مدت حتی یک بار هم بهش دروغ نگفتم یا چیزی ازش پنهون نکردم. چون ایشون قبلا یه رابطه داشتن که بخاطر دروغ از هم پاشیده شده. من مجبور شدم حدود یک ماه پیش یه چیزی رو از ایشون پنهان کنم یه سفر کاری. ولی ایشون متوجه شد و تا یک هفته جواب من رو نمیداد. بعدش خیلی بد برخورد کرد ولی گفت که میبخشه حالا دیدش نسبت بهم عوض شده. یعنی این رو خودش میگه. بهم مشکوکه خیلی ازم سوال میپرسه میگه دست خودم نیست به خاطر اون دروغت اینجوری شدم. ما قصدمون هم ازدواج بود ولی الان میترسم که نکنه فقط الکی میخواد تا یه مدت با هم باشیم و دیگه قصد ازدواج نداره. این موضوع رو هم بهش گفتم و گفت که همچین قصدی نداره. ولی همش من رو مجبور می‌کنه که براش قسم بخورم که فلان کار رو نکردم یا بهش دروغ نمیگم .خیلی ناراحتم نمی‌ خوام از هم جدا شیم. خودم خراب کردم میشه کمکم کنید همه چی درست شه؟ ما خیلی همدیگه رو دوست داشتیم. به دوست داشتن الان خودم شک ندارم ولی میترسم اون دیگه مثل سابق نباشه. بهش گفتم که جبران میکنم و دارم تلاشم رو میکنم ولی باز هم میترسم چون آدم سخت گیر و لجبازیه و بخاطر اون تجربه قبلی شاید دیگه من رو نخواد.


مشاور: خانم قربانی

با سلام و درود بر شما همراه گرامی سایت راسخون.
دوست پسری که قصد ازدواج با او دارید، به بهانه زخم‌ خوردن از دروغ های رابطه قبلی، به راحتی از اشتباه شما نمی گذرد و با شک و تردیدهای بیش از حدش سبب ناراحتی تان گشته است. نگران هستید مبادا این اتفاق سرآغاز جدایی شما بشود.
دوست جوان، دوستی و علاقه ان هم در رابطه صمیمی ۴ ساله چیزی نیست که به راحتی بتوان از کنار ان عبور کرد، اما مسئله این است که قرار نیست برای بدست اوردن علاقه مندی ها، خود را در معرض هر سختی یا رنجی قرار دهید. اسیب دیدن دوست پسرتان از رابطه قبلی، نمیتواند توجیه کننده رفتار غیر منطقی او باشد و اینکه او خود را مالک‌ شما و اختیاردارتان میداند نیز، اصلا قابل قبول نیست. البته موافقت شما با این موارد نیز جای تامل دارد.
دوست عزیز، تجربه نشان داده که دوستی و اثبات وفاداری و تعهد در ان‌ نمیتواند زندگی اینده را تضمین کند و‌ این مسیر نتیجه دلخواه شما را در پی ندارد پس لزومی ندارد جهد و تلاش بیهوده داشته باشید‌ مخصوصا که نکات بالا خود به خود نمره منفی به انتخاب شما میدهد. با توجه به اینکه اشنایی بیش از یک ماه برای، برای مقدمات ازدواج، نهی میشود، توصیه میکنم بر وابستگی خود غلبه کرده و از طرف مقابل درخواست کنید تا اقدام رسمی برای خواستگاری و ازدواج داشته باشد. این اقدام صداقت وی را برای شما اثبات میکند و فرصتی فراهم‌ می اورد تا برای بررسی کارشناسانه نزد مشاور خانواده بروید و از سلامت روان و‌ عدم وجود اختلال طرف مقابل اگاه شوید. اگر بدبینی و شکاکیت ایشان‌ حالت مرضی داشته باشد، حتی اگر شما در نهایت اطاعت ایشان‌ باشید، باز بعد از ازدواج هم‌ بهانه برای اختلاف فراهم‌ خواهد شد و مشکلات شما روز افزون میگردد.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.