اولين خواستگارم بود واز رفتار و حرکاتش در جلسه اول فهميدم فرد شايسته اي براي زندگي مشترک نمي تواند باشد،...
اولين خواستگارم بود واز رفتار و حرکاتش در جلسه اول فهميدم فرد شايسته اي براي زندگي مشترک نمي تواند باشد، اما خانواده ام اصرار داشتند قبول کنم و در نتيجه عقد کرديم و خيلي زود وابستگي هاي شديد او به پدرش و رفتارهاي تعجب برانگيز در ميان جمع و بدرفتاري هاي پدرش با من صورت واقعي زندگي با او را نمايان ساخت. بارها و بارها براي تغيير رفتارش با او گفتگو کردم، اما تاثيري نداشته و چون او قدرت درک حرفهايم را ندارد با حمايتهاي خانواده اش اوضاع وخيم تر مي شود. از زندگي در کنار او عذاب مي کشم و در حالي که شش ماه از عقدمان مي گذرد قصد جدايي دارم، ولي خانواده ام مخالفند.
مشاور: سيداميرحسين کامراني راد
باسمه تعالی با تشکر از این که راسخون را برای مشاوره انتخاب نمودید. اما پاسخ شما تشکيل زندگي مشترک و انتخاب همسر با هدف افزايش نشاط، آرامش و زمينه سازي براي موفقيت هاي بيشتر و بهتر است، بنابراين انتخابي که چنين ويژگي هايي نداشته باشد تبديل به يک منبع توليد انرژي منفي و بازدارنده حرکت سازنده در زندگي فردي و اجتماعي مي شود، لذا اگر همسرتان نمي خواهد يا نمي تواند حداقلهاي رفتاري و شخصيتي مورد نياز براي ايجاد يک محيط آرام و ارتباط گرم و صميمي را ايجاد کند، ادامه حضور او نتايج معکوس به بار مي آرود. البته بخشي از مشکلات مي تواند به عدم انگيز و علاقه شما به او ارتباط پيدا کند که به نوبه خود عاملي بازدارنده در جهت بهبود روابط وترميم شخصيت و رفتارهاي همسرتان محسوب مي شود.