جعفر

1- تا چه میزان باید به کودک درون اجازه خودنمائی داد؟ 2- علل پیدایش بدبینی و درمان آن؟

1- تا چه میزان باید به کودک درون اجازه خودنمائی داد؟ 2- علل پیدایش بدبینی و درمان آن؟
چهارشنبه، 2 تير 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

جعفر

1- تا چه میزان باید به کودک درون اجازه خودنمائی داد؟ 2- علل پیدایش بدبینی و درمان آن؟

جعفر ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 23 ساله )

1- تا چه میزان باید به کودک درون اجازه خودنمائی داد؟
2- علل پیدایش بدبینی و درمان آن؟


مشاور: hassan najafi

1. مخاطب گرامی، تک‌تک ما برای اینکه در زندگی واقعا احساس رضایت داشته باشیم، لازم است تا کودک درون‌مان را کشف کنیم، با او دوباره ارتباط بر قرار کنیم، او را بپذیریم و در آغوش بگیریم. در واقع هیچ‌یک از ما، به عنوان فردی بالغ قادر نیست بدون زنده کردن و شفا بخشیدن کودک درونش، در زندگی خوشبخت و کامل باشد.اگر با کودک درونمان ارتباط برقرار نکنیم او تنها و منزوی می‌شود و خود را پنهان می‌کند. اگر به احساس‌ها و علاقه‌مندی‌هایش اهمیت ندهیم او سرکوب می‌شود و آسیب می‌بیند. متاسفانه بسیاری از افراد وقتی با کودک درون‌شان مواجه می‌شوند در می‌یابند نیاز کودک‌شان به مهر و محبت، اعتماد و امنیت و پشتیبانی و احترام برآورده نشده است. افرادی که از زندگی‌شان ناراضی هستند و یا مشکلاتی مثل اعتیاد، افسردگی و روابط نادرست و مشکل‌ساز دارند، باید توجه کنند که مدت‌هاست پیام‌های کودک درون‌شان را نادیده گرفته‌اند. اما نکته ی مثبت این است که هر لحظه که اراده کنند، می‌توانند به کمک ارتباط برقرار کردن با کودک درون‌شان و آشنا شدن با آن راهی جدید به سوی زندگی‌ای تازه و شاد و پر‌انرژی باز کنند. منبع اصلی مشکلات بسیاری از افراد می‌تواند مربوط به گذشته‌شان باشد. مشکلاتی که در گذشته برای آنها پیش آمده و حالا بعد از سال‌ها بر تمام مسایل زندگی‌شان سایه اندخته است. مسایلی از گذشته که در زندگی امروز ظاهر می‌شود و لحظه حال را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در درون هر یک از ما لایه‌های مختلفی وجود دارد و یکی از آنها کودک ماست که باید او را از لابه‌لای لایه‌ها، بیرون بیاوریم و به او زندگی تازه‌ای ببخشیم. با کمک این روش می‌توانیم از گذشته رها شویم و زندگی‌مان را در زمان حال هدایت کنیم. مرحله ی شناخت کودک درون و نشان دادن جهان به او و دعوت کردن او به زندگی می‌تواند به طرز معجز‌ه‌آسایی مسیر زندگی و نحوه ی انتخاب‌های‌تان را تغییر دهد و شما را به سمت انتخاب‌های بهتر و مثبت‌تر هدایت کند. برای این کودک نام‌های مختلفی به کار گرفته شده: عده‌ای به او کودک غیب‌گو می‌گویند و عده ای آن را کودک (معجزه‌گر) نامیده اند، بعضی روان درمان‌گران نام (خود واقعیت‌گر) را انتخاب کردند و در نهایت چارلز فیلمور نام (کودک درون) را برگزید. کودک درون، ‌بخشی از درون ماست که می‌تواند در اوج سرزندگی و شادابی قرار داشته باشد. کودک درون همان خود عاطفی ماست، او در جایی است که احساسات ما زنده هستند. وقتی احساس لذت، غم، خشم، ترس، یا محبت و شفقت می‌کنیم، این همان کودک درون ماست که ظاهر شده است. وقتی بازی‌گوش می‌شویم و پر جنب‌وجوش، وقتی خلاق و آگاه می‌شویم و اوقاتی که حسی شهودی در ما زنده می‌شود و با خویشتن معنوی‌مان رابطه برقرار می‌کنیم، همان خود اصلی‌مان، کودک درون‌مان، چیزی که می‌دانیم در عمق وجودمان ریشه دارد خود را نشان می‌دهد، به ما خوشامد می‌گوید و ما را تشویق می‌کند تا در لحظه ی حال حضور داشته باشیم. بهتر است باور کنیم که همه ما کودکی در درون‌مان داریم و نحوه ی برخورد ما با این کودک، زندگی‌مان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. علاوه بر خودمان، والدین و جامعه نیز در شکل‌گیری این کودک تاثیر‌گذار هستند. وقتی این کودک اجازه پیدا نکند تا خود را نشان دهد، شنیده نشود، و حتی حضورش به کلی نادیده گرفته شود و هیچ شناختی از او نداشته باشیم، کم‌کم یک خود غیرواقعی ظاهر می‌شود، تصویری غیرواقعی از ما. در این شرایط است که در زندگی در نقش یک قربانی ظاهر می‌شویم و با خودمان احساس غریبی می‌کنیم و بسیاری از مسائل به صورت حل نشده در ذهن‌مان باقی می‌ماند و کم‌کم انباشته شدن این احساسات سرکوب شده، منجر به خشمی مزمن، ترس، احساس خلا، بی‌انگیزگی و احساس نارضایتی می‌شود. یکی از مواردی که باید مراقبش باشیم و در دامش گرفتار نشویم، خود انتقاد‌گر ماست. بخشی که دایم در پی پیدا کردن ایراد و بهانه و سرکوفت زدن به ماست. بخشی که می‌خواهد زندگی ما را کنترل کند، صدایی که دایم از کودک درون‌مان ایراد می‌گیرد، به او طعنه می‌زند و او را به یاد انتقاد می اندازد. این همان صدایی است که تمام اشتباهات و شکست‌هایی که داشته‌ایم را دایم به رخ‌مان می‌کشد و احساس بی‌کفایتی را به ما منتقل می‌کند. اما در عوض بخشی نیز هست که در نقش حامی کودک درون ظاهر می‌شود. وظیفه او این است که به کودک درون عشق بورزد، او را تشویق کند و به او این احساس را منتقل کند که ارزشمند است. انکار و نادیده گرفتن کودک درون در افرادی که در خانواده‌های ناکار آمد بزرگ شده‌اند بیشتر نمود دارد. این افراد معمولا دچار بیماری‌های روان‌تنی شده و به افرادی سخت‌گیر، انعطاف‌ناپذیر، سرد مزاج و بی‌محبت تبدیل می‌شوند. اگر احساس می‌کنید که بعضی یا همه ی این خصوصیات در شما یا آشنایان‌تان هست اصلا ناامید نشوید. برای رهایی از این حالات راهی هست. راهی که کمک می‌کند تا کودک درون‌تان را کشف کنید و او را شفا بخشید. شما می‌توانید خود را از حلقه باورهای غلط نجات دهید و زندگی جدیدی را تجربه کنید. در طی پروسه ی شفای کودک درون برای شما بسیار آسان می‌شود تا با درون‌تان ارتباط بر قرار کنید. در این پروسه مهم نیست که چه سن و سالی دارید. مهم این است که دوباره متولد می‌شوید، و این بار خودتان والد و حامی خودتان هستید. کودک‌تان را حمایت می‌کنید، به خودتان عشق و محبت لازم را هدیه می‌دهید. تمام تشویق‌هایی که از کودکی به شنیدنش احتیاج داشتید و دریافت نکردید را از این بار از زبان خودتان می‌شنوید و اوج می‌گیرید. شما قادر خواهید بود تا یک بار دیگر رشد کنید، دوران رشدی همراه با عشق و حمایت عمیق. باورهای شما تغییر می‌کند و در می‌یابید که این گذشته نبوده که زندگی شما را تحت تاثیر قرار می‌داده چون گذشته، گذشته است و هیچ‌قدرتی ندارد بلکه این تصویر ما از گذشته بوده که در ذهن‌مان نگه داشته بودیم و حالا می‌توانیم ذهن‌مان را از آن تصویرها رها کنیم و تصاویر جدیدی به ذهن‌مان هدیه دهیم. در طی دوره ی شفای کودک درون ما قدم به حیطه ی خودآگاه و ناخودآگاه ذهن‌مان می‌گذاریم، باورهای کهنه را زیر و رو می‌کنیم و ارزش‌های جدیدی برای ادامه ی زندگی‌مان انتخاب می‌کنیم. به تدریج و با کمک تمرین‌های مختلف و ایجاد آشتی با کودک درون‌تان، این کودک هوشمند و شفا یافته، حرف‌هایی به شما می‌زند که شما تمام عمر می‌خواستید آن را بر زبان بیاورید، اما نمی‌توانستید. اما حالا کودک‌تان رها و آزاد است و به خود حق می‌دهد که زنده باشد و زندگی کند. برای این که در درون‌تان یک کودک سرزنده و شاداب و سرشار از انرژی داشته باشید هیچ‌وقت دیر نیست. سعی کنید (خشک بودن) و جدیت را کنار بگذارید و خود انگیخته باشید و بگذارید (کودک درونتان) خود را رها سازد. سعی نکنید حالت‌ها و رفتارهای کودک گونه را در حین بازی در خود خفه کنید، راحت باشید. بازی، مستلزم استفاده از تخیل است پس در بازی کردن از تخلیه و خیال کمک بگیرید. برای خودتان چشن تولد بگیرید. در مجموع، همه فعالیت‌های ارائه شده، به منظور آزاد سازی بخش‌نبستاً مهمی از روان شماست. با آزاد شدن این بخش از روان، از انرژی و قدرت لازم برای رشد و کمال شخصی برخوردار خواهید شد. به‌علاوه زخم‌های احساسی شما زودتر بهبود می‌یابند، انرژی بیشتری برای کار و فعالیت دارید و دردها و ناراحتی‌های جسمانی، شما را ترک خواهند کرد. 2. بدبینی و سوءظن یکی از رفتارهای ناپسند و زشت انسانها است خداوند در مذمت بدبینی به مؤمنان می‌فرماید (ای کسانی که ایمان آورده‌اید از بسیاری از گمانها بپرهیزید که یاره‌ای از گمانها گناه است.) (حجرات آیه12) مراد از گمان و ظنهایی که باید از آنها خودداری کرد گمانهای ناروا و سوءظن است منظور از خودداری از سوءظن ترتیب اثر ندادن به بدبینی‌های خود است یکی از عللی که باعث شده خداوند در آیات زیادی بدبینی افراد بدبین را مورد سرزنش و مذمت قرار دهد به سبب آثار ویرانگر آن است، از جمله غیبت، تهمت، بخل، حقد و کینه توزی، حسادت، شرک و نفاق ،بروز اختلافات و درمان هر بیماری و هر دردی از جمله بدبینی منوط به شناخت و آگاهی از علت پیدایش آن و بعد از بین بردن آن علتها است. اشخاصی که به بدبینی گرفتارند باید با مراجعه به درون خود و تأمل و تفکر در حال خویش پی ببرند که به چه دلیل نسبت به دیگران بدبین هستند (مرحله تشخیص بیماری) و بعد با از بین بردن آن دلیل و سبب، به درمان بیماری و مشکل بپردازند در این رابطه توصیه‌ها و راه‌کارهای زیرمفید می‌باشد: 1. مطالعه آیات و روایاتی که در مذمت و نکوهش بدبینی بیش تر می‌شود. و زودتر آن را از خود دور می‌کند. 2. هرگاه نسبت به کسی سوء‌ظن رفتری آمیخته با حسن ظن داشته باشید؛ یعنی رفتاری آمیخته با انصاف، جوانمردی، مروت و خیر خواهی نسبت به او. تا این که این صفت ناپسند، به تدریج ضعیف شود و نهایتاً از بین برود.پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: (به برادرانتان خوش بین باشید تا به صفای دل و پاکی طبع دست یابید). امام علی درباره ضرورت خوش بینی به مؤمنان می‌فرماید (رفتار برادرت را به بهترین وجهه آن حمل کن تا زمانی که کاری از او سر زند که راه توجیه را بر تو ببندد. هیچ گاه به سخنی که از دهان برادرت بیرون آید ـ تا وقتی که برای آن محمل خوبی می‌یابی ـ گمان بد مبر). 3. هرگاه که مورد حمله سوءظن واقع شده به خدا پناه ببرد و از او کمک بطلبد. 4. در مواقع سوءظن، افکار خود را با گفتن ذکر و خواندن دعا، روزنامه، مجله ، کتاب و ... منحرف سازد. 5. صفات مثبت و پسندیده دیگران را مد نظر قرار دهد و آنها را برای دیگران بازگو کند. در پایان توجه شما را به مورد استثناء شده در زمینه خوش بینی جلب می‌کنیم گفتنی است که خوش بینی همواره پسندیده نیست بلکه گاه نابجا و نا پسنداست مثلاً خوش بینی در روزگاری که ظلم و ستم برحق و صلاح غلبه دارد، چیزی جز خود فریبی نیست. امام علی (ع) می‌فرماید ( اگر بدکاری بر زمانه و مردم آن غالب شود و کسی به دیگری گمان نیک برد خود را فریفته است). آن حضرت در نکوهش خوش بینی به دشمنان، به مالک اشتر هشدار داده، می‌فرماید (بعد از صلح با دشمنت از او سخت بر حذر باش؛ زیرا گاه دشمن خود را به تو زندیک می‌کند تا غافلگیرت سازدپس دور اندیش و محتاط باش و به دشمن خوش بین مباش). نکته دیگر این که اگر سوءظن به دیگران، به گونه‌ای باشد که در زندگی روزمره فرد اختلال ایجاد می‌کند باید حتماً با روانشناس و یا روانپزشک مراجعه نماید. تا با روان درمانی و یا دارو درمانی مشکلش حل شود. اين سوال توسط فرهنگسراي پرسش پاسخ داده شده است . www.porsesh.ir



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.