با سلام من دانشجوی سال اخر ارشد دانشگاه سراسری هستم و تصمیم گرفته ام تا ابد مجرد بمانم و هرگز ازدواج...

با سلام من دانشجوی سال اخر ارشد دانشگاه سراسری هستم و تصمیم گرفته ام تا ابد مجرد بمانم و هرگز ازدواج نکنم زیرا من اصلا کار گناهی انجام نمی دهم و اصلا دوست ندارم با ازدواج کردن به تعلقات دنیا دل ببندم و همچنین من با اینکه مادرم اصلا اصلا راضی نیستند که من در تمام روز های سال را روزه بگیرم ولی من به حرفشان اصلا گوش نمیدم و 9 ماه متوالی روزه هستم و تا ابد هم روزه خواهم گرفت می خواستم ببینم از نظر شرعی کار نادرستی انجام میدهم؟لطفا راهنماییم کنید
چهارشنبه، 17 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

با سلام من دانشجوی سال اخر ارشد دانشگاه سراسری هستم و تصمیم گرفته ام تا ابد مجرد بمانم و هرگز ازدواج...

( تحصیلات : فوق لیسانس ، 25 ساله )

با سلام
من دانشجوی سال اخر ارشد دانشگاه سراسری هستم و تصمیم گرفته ام تا ابد مجرد بمانم و هرگز ازدواج نکنم زیرا من اصلا کار گناهی انجام نمی دهم و اصلا دوست ندارم با ازدواج کردن به تعلقات دنیا دل ببندم و همچنین من با اینکه مادرم اصلا اصلا راضی نیستند که من در تمام روز های سال را روزه بگیرم ولی من به حرفشان اصلا گوش نمیدم و 9 ماه متوالی روزه هستم و تا ابد هم روزه خواهم گرفت می خواستم ببینم از نظر شرعی کار نادرستی انجام میدهم؟لطفا راهنماییم کنید


با عرض سلام خدمت برادر گرامی! در شرایط خاص و با برنامه های خاص زیر نظر استاد اخلاق مورد اعتماد - نه شیادانی که به اسم عرفان امروزه بسیاری افراد را می فریبند- می توان برخی عبادات و دوره های چله نشینی ویژه را گذراند اما بدون مراقبت استاد ایننوع عبادات سنگین و پرانرژی ممکن است موجب سوختن سیم های وجودی ما شود. بفرموده حافظ:بی پیر مرو تو در خرابات---هرچند سکندر زمانی اما نکته دیگر اینکه آنچه دیروز پدران ما و نسل گذشته ما را متحول نمود-و با پوزش ازمحضر شما و بزرگانتان که شاید جزء متدینین آن عصر بوده اند- و از کنج کاباره ها و سینماهای آنچنانی و خانه های فساد و تباهی ، به مسلخ عشق کشانید و به فرموده آیت الله علامه جوادی آملی حفظه الله تعالی این جوانان ره صد ساله تکامل و عرفان را یکشبه پیمودند بواسطه عرفان امام خمینی ره بود که به ابداع ایشان در عصر کنونی عصر فراتکنولوژی را با عرفان اسلامی و سیاست و تیزهوشی حسین گونه پیوند داد و چهره قابل درک و کاربردی و عملی از یک مذهب مترقی در عصر پست مدرن را نشان داد و ان چیزی نبود جز بازگشت به امر قدسی یعنی محی انبیاء الهی و این شاهراه اصلی است نه تحجر و عزلت صوفیانه و.... شاگرد بزرگ ایشان جناب خامنه ای رهبر می گوید باری نسل کنونی سه شاهراه است که باید با هم پیمود تا به کمال نهایی دست یازید: تهذیــــــــــــــــــــــــب تحصــــــــــــــــــــــــل و ر ز ش به مقاله زیر دقت فرمایید: رياضت در عرفان اسلامي، حقيقتي است كه در اصل آن ابهامي نيست. از آنجا كه طبيعت و جنبه حيواني نفس، زندگي معمولي خود را براساس شهوت و غضب ادامه مي دهد و جز به جذب و دفع نمي پردازد، در نتيجه با شقاوت يا سعادت كاري ندارد. اين چنين زندگاني براي نفس بشر چنان مأنوس است كه به سادگي از آن جدا شدن ممكن نيست. نفس به مانند اسب سركشي است كه برابر خواست خود به تكاپو مي افتد، طوري كه به راحتي تسليم كسي نمي شود. حقيقتا تربيت موجودي اينچنين، كه از آن به عنوان «طاغوت» و «فرعون» تعبير شده، كاري است دشوار. از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل است كه فرمود: خطرناك ترين دشمن تو، نفس درون تو است» (دكتر يثربي، فلسفه عرفان، ص 52، به نقل از كنوز الحقائق، ص 14). بنابراين اساس كار براي سالك، رهايي از دشمن درون است و چون نفس از طبيعت خود جدا نمي شود، انسان است كه بايد حساب خود را از او جدا كند. اسباب جدايي انسان از تزاحمات نفس همان رياضت است. براي اين كه حدود و اندازه هاي رياضت مشخص شود، بايد در قدم اول اهداف رياضت را بشناسيم. به عقيده بعضي از اساتيد عرفان نظري، رياضت به طور كلي سه هدف را دنبال مي كند: 1.برداشتن غير خدا از سر راه كه همان از بين بردن موانع خارجي است. 2. رام كردن نفس اماره و رساندن آن به درجه نفس مطمئنه، كه اين همان از بين بردن موانع داخلي است؛ يعني از پيش پا برداشتن انگيزه هاي حيواني. 3. تلطيف باطن كه همان تحصيل استعداد براي نيل به كمال است. اكنون بايد اسباب نيل به اهداف را شناخته، از آنها كمك بگريم، در تعقيب هدف اول، عارف از «زهد حقيقي» بهره مي برد. لزوم زهد از آن جهت است كه دنيا و آخرت را يك جا نمي توان دوست داشت. در واقع محبت دنيا يا محبت آخرت در يك جا جمع نمي شود. «ما جعل الله لرجل قلبين في جوفه؛ خداوند براي هيچ كس دو دل در درونش نيافريده» (احزاب، آيه 4). اين كه زهد بايد حقيقي باشد به خاطر آن است كه اگر ظاهرا به دنيا پشت كند ولي در باطن به آن متمايل باشد، چنين زهدي سودمند نخواهد بود كه خداوند به صورت ها و اعمال شما نگاه نمي كند، بلكه دل و باطن شما را مي نگرد. حقيقت زهد وقتي پيدا مي شود كه شخص زندگي روحاني را با راحتي و خوشي ديده، از زندگي دنيوي و شهوات نفساني منزجر گردد. پس زاهد آن كسي است كه زندگي معنوي را بر عيش دنيوي مقدم دارد؛ و بي اسمي و كم عنواني را بر مقام و عزت ظاهري ترجيح دهد و كوشش و مخالفت نفس را به جاي راحتي و عيش انتخاب كند و از حالت گرسنگي بهتر راضي باشد تا حال پرخوري و سيري و عافيت و خوشي آينده را بر نعمت هاي دنيوي [كه وسيله امتحان است] مقدم بشمارد و هميشه متذكر شده از غفلت بيرون آيد و ظاهرا اشتغال به امور دنيا داشته باشد ولي دلش با خدا بوده، نيز متوجه آخرت باشد (خلاصه اي بود از فرمايش امام صادق(ع)، حسن مصطفوي، ترجمه و شرح مصباح الشريعه و...، ص 134). آري! اگر سيره انبياء - اين قافله سالاران عرفان - را بررسي كنيم، درخواهيم يافت ايشان پيوسته در بين مردم كوچه و بازار بودند، همچون ساير مردم خوردند و خوابيدند و به كار و اقتصاد پرداختند و نيز تشكيل خانواده دادند ولي براي دنيا حسابي باز نكردند؛ نه تكليف ورزيدند و نه تعلق يافتند. پيامبر(ص) ما كه نمونه تمام عيار زهد بود و هرگز گردي از تعلقات دنيا به روان پاكش ننشست، بريده و منقطع از مردم نبود. اعراض و روگرداني آن بزرگوار و عموم پيامبران، قلبي بود و باطني. اين جهان چيست كه كس زهد نورزد از وي بس كساد است به بازار تو اين گونه متاع اي كه جويي در دلدار بيا بر در دل وي كه پويي ره اسرار بكن خويش وداع (ملا هادي سبزواري) براي نيل به هدف دوم، از چند وسيله مي توان كمك گرفت: اول - عبادت توأم با انديشه: مطالعه كنيد: 1. حضور قلب در نماز، محمد بديعي 2. حكمت عبادات، آيت الله جوادي آملي، نشر اسراء دوم - دريافت پند و موعظه از گوينده اي پاك. مطالعه كنيد: 1. حماسه و عرفان، آيت الله جوادي آملي 2. انسان در عرف عرفان، علامه حسن زاده آملي و در نهايت براي رسيدن به هدف سوم؛ بايد درون را مستعد توجه به آن قبله كرد. چنان كه ديدن، نگاه كردن مي خواهد ولازمه شنيدن گوش دادن است؛ همين طور شرط ادراكات عقلي آن است كه درون را لطيف ساخته، از غفلت ها بزدايي و قوه عقل را به سوي مقصود متوجه نمايي! بي گمان راه عرفان، راه حواس ظاهر يا عقل ظاهر بين نبوده، بلكه راه كشش ها و جاذبه هاست و از طرفي انسان در درون جاذبه هاي مادي پست و نيز غير مادي والا دارد. منظور از تلطيف سر آن است كه كاري كنيم درون خود را از جاذبه هاي مادي رها سازيم و آن را در ميدان تأثير جاذبه هاي معنوي قرار دهيم. يكي از عواملي كه ما را به لطيف سازي درون كمك مي كند فكر و انديشه است، فكري كه متوجه دقايق معنوي و روحاني باشد؛ نگران هدف عالي باشد نه غوطه ور در تدبير امور دنيا. فكري كه مولانا درباره اش مي سرايد: روزها فكر من اين است و همه شب سخنم كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم از كجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به كجا مي روم آخر، ننمايي وطنم؟ ... تا به تحقيق، مرا منزل و ره ننمايي يك دم آرام نگيرم، نفسي هم نزنم! همين فكر لطيف است كه جاذبه هاي معنوي را تقويت مي كند و پلي مي زند ميان زندگي مادي و حيات معنوي. همان طور كه ملاحظه كرديد رياضت تنها در زهد و باز داشتن نفس از لذت هاي مادي خلاصه نمي شود بلكه شعاع عملياتي آن سراسر وجود آدمي را در بر مي گيرد. رياضت اگر چه با پاكسازي آغاز مي شود ولي بعد از آن سير دروني انجام مي شود. مطالعه كنيد: رساله لقاءالله، مرحوم ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي. و در نهايت بايد اضافه كنيم، در عرفان اسلامي كسي بنا بر استعداد، سلوك خاص خود را دارد؛ طوري كه نمي توان براي هر يك طريق رهروي را توصيه كرد؛ آنچه هست بعد از طي مراحل علمي، استفاده از محضر استادي كامل، ضروري به نظر مي رسد تا از افراط و تفريط و كجروي جلوگيري شود و نيز صلاح از فساد بازشناخته شود. مطالعه كنيد: رساله لب اللباب، سيد محمد حسين حسيني طهراني. در باب مساله شرعی نیز تا جاییکه روزه به بدن انسان ضرر نرساندگرفتن آن مستحب است اما در مورد شما بخاطر عدم رضایت والدین اشکال دارد و چه بسا بجای تاپیر مثبت تاپیر منفی بر روح شما بگذارد . در این مسیر داستان اویس قرنی و زیارت نمودن پیامبر رحمت ص و کلا همه حالات عجیب و معنوی ایشان را مطالعه نمایید. موفق و مؤید و پیروز باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.