fonte farsi nadaram hodude 2sale ba pesari ashna shodam,az har lahaz baham hamaqide hastim,khaneveye...

fonte farsi nadaram hodude 2sale ba pesari ashna shodam,az har lahaz baham hamaqide hastim,khaneveye un baraye khastegari umadan,tahqiq ham kardan hame tarif mikardan,moshkeli az in nazar vojud nadasht ta inke bi dalil shoru b mokhalefat kardan,hala taklife ma 2ta javun k aqelane o manteqi va dur az ehsasat b ham del bastim chiye?toro khoda rahnamieem konin
شنبه، 27 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

fonte farsi nadaram hodude 2sale ba pesari ashna shodam,az har lahaz baham hamaqide hastim,khaneveye...

( تحصیلات : فوق لیسانس ، 23 ساله )

fonte farsi nadaram
hodude 2sale ba pesari ashna shodam,az har lahaz baham hamaqide hastim,khaneveye un baraye khastegari umadan,tahqiq ham kardan hame tarif mikardan,moshkeli az in nazar vojud nadasht ta inke bi dalil shoru b mokhalefat kardan,hala taklife ma 2ta javun k aqelane o manteqi va dur az ehsasat b ham del bastim chiye?toro khoda rahnamieem konin


با عرض سلام خدمت خواهر گرامی! به علت تایپ انگلیسی و اغلاط املایی کمی ناخوانا بود ولی با درک مفهوم کلی سوالتان باید گفت : در نظام اجتماعي اسلام مسأله ازدواج از اهميت بسيار فراواني برخوردار است . رسول خدا(صلي‌الله‌عليه‌و اله ) در اين باره مي فرمايد " در اسلام هيچ سازماني بوجود نيامده كه نزد خدا محبوبتر از ازدواج باشد1 ." طبق قوانين اسلامي ، شرط صحت عقد ازدواج ميان زوجين رضايت و اختيار كامل آنها در قبول اين پيوند است و كسي را نمي‌توان به زور و اجبار وادار به ازدواج با ديگري كرد . از اينروست كه امام صادق (عليه السلام)در پاسخ جواني كه پدر و مادرش قصد داشتند او را وادار به ازدواج با دختري كنندكه مورد علاقه او نبود ، چنين مي‌فرمايد :‌" ازدواج با همسري را بپذير كه مورد علاقه تو است2 " . اصلا زن و مرد بدنبال تقابل قلبي كه در خود نسبت به يكديگر احساس مي‌كنند ، بايكديگر پيمان همسري و عقد ازدواج مي‌بندند و اين موضوع مستلزم وجود علاقه قبل از ازدواج بين زن و مرد نيست ، بلكه وجود تناسب روحي و اخلاقي و معنوي و فكري و خانوادگي و تاحدودي ظاهري است كه به هنگام پيشنهاد ازدواج اين تمايل قلبي را ايجاد خواهد كرد . هنگامي كه زن و مرد بر اساس عقلانيت و آينده نگري مثبت و نه احساسات زودگذر و بي پايه ، با ملاك قرار دادن معيارهاي صحيح و ارزشمند ، يعني توجه به دو اصل مهم ايمان و اخلاق و نيز توانايي تأمين معاش از سوي مرد ، اقدام به ازدواج با يكديگر مي‌كنند ، پدر و مادر حق مخالفت با چنين ازدواجي را ندارند . اما زماني كه علاقه ميان دختر و پسر بر اساس احساسات موقتي و زودگذر است بدون توجه به تقوي و فضايل اخلاقي مورد نظر اسلام و تنها يك سري خصوصيات ظاهري و مادي سبب چنين علاقه و انگيزه‌اي شده باشد ، پدر و مادر حق دارند با توجه به تجربه و دور انديشي خويش و در نظر گرفتن صلاح و مصلحت حقيقي فرزند خود ، با چنين ازدواجي مخالفت كنند . زيرا آنان به خوبي واقفند كه پس از فرونشستن اين احساسات و تمايلات اوليه ، زن و مرد بايد با واقعيت وجودي يكديگر زندگي كنندكه اگر اين واقعيت ,وجودي عاري از معيارهاي انديشمند اخلاقي و ايماني باشد ، تازه در آن هنگام است كه اختلافات بروز مي‌كند و شدت مي‌گيرد و عاقبت تيره و تاري را براي زوجين رقم خواهد زد . آمار صعودي طلاق در عصر كنوني نشانة عدم توجه زن و مرد به ملاكهاي اساسي و اصيل در انتخاب همسر است . ازدواجي كه اساسش صرفاً زيبايي ، سواد و مدرك ،‌پول و ثروت و يا مقام و منزلت اجتماعي ، بدون در نظرگرفتن دو اصل ايمان و اخلاق باشد يا اينكه اين دو اصل اساسي از حيث اهميت در مراتب بعدي قرار گيرد نتيجه‌اي جز تباهي به همراه نخواهد داشت. بايد توجه داشت كه هدف اصلي ازدواج در اسلام ، ايجاد كانون آرامش و مودت براي زوجين و جايگاه مناسب و پاكيزه‌اي براي تولد و پرورش فرزنداني تندرست و مومن و نيكوكار است و اين مهم تحقق نمي يابد مگر در سايه ايمان قلبي و آراسته بودن به فضايل اخلاقي زوجين . زماني كه اين دو شرط حقيقتاً محقق گرديد و زن و مرد ازبلوغ جسمي و فكري برخوردار ،‌و مرد قادر به تأمين معاش خانواده باشد و هر دو علاقه‌مند به ازدواج با يكديگر ، احدي حق مخالفت ندارد . نظر خواهي و مشورت با والدين در امر ازدواج در واقع نوعي احترام و محبت نسبت به آنان است كه به ايجاد و افزايش تفاهم ميان خانواده دو همسر كمك خواهد كرد و هم راه مناسبي است براي استفاده از تجارب و اطلاعات آنان در انتخاب همسر ، اما زماني كه پدر و مادر بدون در نظر گرفتن مصلحت فرزند خويش بخواهند عقيده و نظر غير منطقي و غير عقلاني خويش را در امر ازدواج بر فرزند تحميل كنند ، فرزند با رعايت ادب و بدون جنجال مي تواند با نظر آنان مخالفت كند و بافردي ازدواج كند كه علاوه بر ايمان و پاكدامني و حسن خلق ، مورد علاقه او نيز باشد . پس آنچه اسلام در زمينه ازدواج فرموده است و اينكه مرد بايد استقلال فكري داشته باشد و در خصوص ازدواج،‌ خودش تصميم بگيرد جايي است كه بر اساس عقل و دين فكر كند اما اگر بر اساس يك شهوت و ميل زودگذر بخواهد با موردي ازدواج كند استقلال فكري او معنايي ندارد و نتيجه اي هم جز بدبختي و تباهي نخواهد داشت . و همچنین در رویکردی دیگر می تواتن چنین گفت که موافقت و مخالفت والدين در ازدواج از ديدگاههاي مختلف و در چندين علم ودانش مورد بررسي قرار مي گيرد و هر يك از اين علوم نيز به غرضي خاص و از دريچه اي ويژه به آن مي نگرند. به تعبيري ديگر اين موضوع يك بحث بين رشته اي است و در علم فقه، حقوق و روان شناسي و جامعه شناسي خانواده مد نظر دانشمندان هر يك از اين علوم است و در اين ميان آنچه هم اكنون مورد توجه است بررسي ضرورت، تأثير روان شناختي اين عنصر در تشكيل خانواده و انجام يك ازدواج موفق مي باشد. از ديدگاه روان شناختي نه تنها عدم مخالف و يا موافقت والدين ضرورت يك ازدواج موفق است بلكه شرط انجام يك ازدواج موفق رضايت و همراهي مستمر والدين است. چه بدون تحصيل رضايت آن دو هر يك از دختر و پسر در انجام يك عمل خطير كه نيازمند همراهي و تأييد ديگران است، بدون پشتوانه مي مانند و اين خود آغاز اضطراب ناخواسته و ورود آفت است. چه بسا فرزنداني كه با وجود فراهم بودن تمام شرائط يك ازدواج موفق چون رضايت والدين را به همراه ندارند نتوانند يك زندگي شيرين و همراه با پيشرفتي را پيش روي داشته باشند. در واقع در بررسي روان شناختي اين قضيه به پيامدهاي ناشي از نبود رضايت و همراهي صميمانه والدين مي پردازيم كه اگر ازدواجي بدون موافقت والدين و حتي همراه با مخالفت والدين بنا گذارده شود آيا يك ازدواج موفق است؟ و از پيامدهاي منفي مصون مي باشد؟ و در يك كلام مخالفت والدين با ازدواج چه تأثيرات مثبت و يا منفي بر روند موفقيت آميز بودن آن ازدواج دارد؟ مجدداً تكرار مي كنيم كه نگاه به اين قضيه از زاويه روان شناختي است نه فقهي و حقوقي و در اين بررسي به تأثير مخالفت بر ازدواج موفق مي پردازيم: بدون ترديد تأثير مثبت ندارد چه مخالفت والدين شرط موفقيت يك ازدواج نيست و يا موافقت والدين شرط شكست و عامل ناموفق بودن ازدواج نيست تا حال كه اين موافقت به مخالفت بدل شده است پس موفقت يقيناً بدست مي آيد و جاي شكست را مي گيرد. البته ميزان تأثير اين پديده در موفقيت يك ازدواج سخت به نظام ارزشي و فرهنگ خانوادگي وابسته است و در بين تمام نظامهاي ارزشي و فرهنگهاي خانوادگي هرگز نمي توان نظام و فرهنگي را يافت كه مخالفت والدين يا حتي بيگانه خو بودن آنها شرط موفقيت يك ازدواج باشد. لذا بهره مندي از عنصر رضايت والدين از نظر ارزشي و فرهنگي حداقل يك پشتوانه روحي براي جوانان در مسير ازدواج است تا اين راه را با اطمينان خاطر و پشت گرمي كامل طي نمايند. ازدواج كردن بدون توجه به عوامل ديگري كه در كنار آن قرار مي گيرد خود به خود يك عمل همراه با دل نگراني و اضطراب است و بواسطه ناآشنا بودن ماهيت عملي و مبهم بودن آينده آن و ناآشنا بودن دو طرف براي همديگر عملي رازآلود و معماگونه است و لذا هرگز كسي را نمي توانيد پيدا كنيد كه از ابتدا اقدام به ازدواج خود موفقيت آن را براي خويش تضمين كرده باشد. يعني بگويد چون تمام شرائط را رعايت كرده ام و اين فرد همان شخص مورد درخواست من است لذا با اطمينان صد در صد به موفقيت آميز بودن اقدام مي كنم بلكه با وجود رعايت تمام شرائط مورد نظر همچنان از ته دل احساس ابهام و تاريكي _ اگر نگوئيم احساس ترديد و دودلي _ مي كند. حال آنگاه كه يكي از پشتوانه هاي خود يعني والدين را و يكي از همراهان اصلي خود يعني پدر و يا مادر را و يكي از مطمئن ترين پناهگاههاي خود يعني خانواده والديني را از دست مي دهد به اطمينان او مي افزايد يا به اضطراب و دل نگراني او؟ آيا به جرأت او مي افزايد و او را در برابر مشكلات تشكيل خانواده مقاوم مي سازد يا نه؟ آيا توان او را در حل مشكلات زياد مي سازد و يا اينكه او را ناتوان تر ساخته و تسليم ناملايمات زندگي مي نمايد؟ كمترين تأثير روان شناختي اين نوع مخالفت آن است كه به ميزان دل نگراني و اضطراب يك جوان جوايي اطمينان و سكون مي افزايد. جواني كه از ازدواج آرامش و سكون را مي خواست همان ميزان آرامش دوران تجرد خود را نيز از كف مي دهد و هميشه در حال دل نگراني، اضطراب به سر مي برد و اين اضطراب هم خود شكننده است و هم استمرار آن موجب سست شدن بنيان وجودي فرد مي گردد و او را اندك اندك تا مرز نابودي پيش مي برد چه اضطراب هاي آني و گذرا رفتار آدمي را مختل مي نمايد و اضطراب طولاني مدت و مزمن خود آدمي را نابود مي كند و از پاي در مي آورد. پس از ديدگاه روان شناختي جلب رضايت والدين در ازدواج يك ضرورت بي ترديد است و حضور اين عامل موجب دلگرمي جوانان به ازدواج و برخورداري آنها از اطمينان به خود و جرأت به عمل و آرامش و سكون گشته و راه بهره مندي از پشتوانه والديني و تجارب آنها و دلسوزي و نيك انديشي آنها را هموار مي نمايد و خرمني از خوبيها و علم و دانش و تجربه و مصلحت انديشي دلسوزانه و حتي پشتوانه اقتصادي را فرا روي دو جوان نيازمند تمام اين نيكيها مي گذارد و مخالفت والدين با ازدواج يعني محروميت از تمام اين خوبيها و از دست دادن اين عناصر ضرري كه نمي توان از يكي از آنها حتي چشم پوشيد. پر واضح است كه ازدواج بي بهره از سرمايه رضايت والدين در واقع به نوعي ازدواج بي بهره از موفقيت كامل خواهد بود. آيا مفهوم اين سخن آن است كه به محض مخالفت والدين با ازدواج خاصي بايد از آن دست شست؟ نه بلكه بايد در تحصيل رضايت آنها كوشيد. بايد بررسي كرد كه علت مخالفت آنها چيست؟ آيا آنها دليلي قانع كننده براي مخالفت خود دارند؟ اگر شما باشيد و عقل فارغ از محت كور و عشق عاري از فهم آيا جوابي براي مخالفت آنها داريد يا نه؟ مخالفت آنها را بجا و مقتضي انديشه مي دانيد و محصول عاقبت انديشي پيران تجربه مي شماريد يا نه؟... بهرحال اگر در عمق نهان خانه ي وجدان آنگاه كه با خود خلوت مي كنيد مخالفت آنها را بجا مي شماريد پس تسليم حق شويد و اصرار بر تصميم غلط خود دست كشيد و ليكن اگر مخالفت آنها را بي مورد مي شماريد هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسيم نشويد دو جبهه در برابر هم را تشكيل نديهد و هر يك بر طبل رأي خود مشت مكوبيد بلكه در صدد جلب رضايت آنها برآئيد. شما بايد دو راهكار محبت، انديشه، عشق ورزي و مصلحت انديشي خانوادگي والدين خود را به نيز به جبهه موافقين دعوت كنيد و جملگي يك صدا فرياد موافقت برآوريد و آنگاه اقدام نمائيد در راه تحصيل رضايت والدين از همكاري و ميان جيگري خير انديشان و فاميلهاي نزديك و صاحب نفوذ بر روي والدينتان بهره بگيريد و اصرار و سماجت آميخته به محبت و فرمانبري و دعا به درگاه حضرت حق را فراموش نكنيد. بكارگيري تمام راهكارهاي ارائه شده قلب و والدين را به اعلام رضايت خاطر آنهم از صميم دل نرم مي سازد. لازم به يادآوري است كه اگر آنها علي رغم سعي و تلاش شما رضايت ندادند به مصلحت شماست كه از اين ازدواج دست بكشيد و حتي در برخي موارد از گذر زمان به عنوان يك عامل مؤثر و هموار كننده و مسير نيل به هدف بهره بگيريد. بهرحال بدون رضايت والدين اقدام نكنيد مگر آنكه مخالفت آنها را برطرف ساخته و ه رضايت بكشانيد. و چنانچه احساس كرديد لجاجت در كار است نه مخالفت در اين صورت از همكاري افراد خيرخواه و آگاه به عنوان واسطه در رفع اين حالت كمك بگيريد. پس از آنكه رضايت والدين را به دست آورديد راه ابراز محبت و بيان حرف دل نيز گشوده مي شود. آنگاه مادر و خوار شما همچون كبوتران پيام آور عشق و محبت پيام شما را به معشوق مي رسانند و با رعايت آداب و رسوم فرهنگي و شرائط ديني و شرعي مسير عشق ورزي سالم را به روي شما مي گشايند چه حرف دل را جز به آنكه مأنوس دل است نتوان گفت و گوش نامحرم محرم اسرار غيب و نهان نيست ابتدا بايد احراز نمود كه او اين قابليت را داراست و آنگاه بي دغدغه و بي ريا ابراز كردن دوستت دارم ولي اگر شما گفتي و او نپذيرفت و يا حتي جواب منفي داد مي تواني تخمين بزنيد كه چه از دست داده ايد؟ خودت، قلبت، محبتت را ارزان عرضه داشته ايد و اين در قاموس عزيزان و صاحب عزتان جاي ندارد. منابع و مآخذ : 1- من لا يحضره الفقيه ـ شيخ صدوق ـ ص 409 شناخت اسلام ـ شهيد بهشتي ـ شهيد باهنر ـ ص302 موفق و مؤید و پیروز باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.