با سلام یکی از همشهریام چن قتل انجام داده بود که به قول خودش برای انتقام خون ÷درش این کار را انجام...

با سلام یکی از همشهریام چن قتل انجام داده بود که به قول خودش برای انتقام خون ÷درش این کار را انجام داد. چند مدت پیش اعدامش کردند. با توجه به اینکه انجام قتل گناه کبیره و بزرگی است آیا با قصاص شدن این همشهری ما یعنی اعدام شدنش گناهان مربوط به انجام قتل از کارنامه اعمال او پاک میشود یانه؟اگر ممکن است کامل توضیح بفرمائید . ممنون
يکشنبه، 28 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

با سلام یکی از همشهریام چن قتل انجام داده بود که به قول خودش برای انتقام خون ÷درش این کار را انجام...

( تحصیلات : فوق دیپلم ، 23 ساله )

با سلام
یکی از همشهریام چن قتل انجام داده بود که به قول خودش برای انتقام خون ÷درش این کار را انجام داد. چند مدت پیش اعدامش کردند. با توجه به اینکه انجام قتل گناه کبیره و بزرگی است آیا با قصاص شدن این همشهری ما یعنی اعدام شدنش گناهان مربوط به انجام قتل از کارنامه اعمال او پاک میشود یانه؟اگر ممکن است کامل توضیح بفرمائید . ممنون


با عرض سلام خدمت برادر گرامی! در ابتدا باید این نکته را بگویم که تنها گناه نابخشودنی نزد خدا همانا شرک است در این رای=بطه به این آیات قرآن توجه فرمایید: شِرک واژه‌ای عربی است که از سه حرف ش‌رک به معنی شریک‌بودن تشکیل شده‌است. در دین شرک در برابر توحید قرار دارد و مفهوم آن اعتقاد داشتن به چندخدایی (وجود چند خدا) یا فرض نمودن شریک برای خدا است. شرک تنها گناه نابخشودنی در قرآن عنوان شده است: «الله شرک به خود را نمی‌بخشد و گناهان دیگر جز آن را برای هرکه بخواهد می‌آمرزد. آنکه برای الله شریکی قرار می‌دهد گناه بسیار عظیمی مرتکب شده است.» (۴:۴۸) [۱] برای شناخت درست شرک و شرک ورزیدن، رجوع به قرآن و آیات موجود پیرامون آن راهگشا خواهد بود. در زیر آیاتی بعنوان نمونه درج می‌شوند: «کسی را که هوای نفس خود به خدایی گرفته دیده‌ایی؟ آیا می‌توانی حامی و کارساز او باشی؟» (۲۵:۴۳) «می‌بینی آنهایی را که گمان می‌کنند به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از آن نازل شده ایمان دارند اما می‌خواهند که طاغوت برایشان حکم کند؛ و به آنها دستور داده شده که به اینان کافِر باشند. شیطان می‌خواهد که به شدت گمراه‌شان سازد.» (۴:۶۰) «و الله گفت: ای عیسی بن مریم، آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را به غیر از الله به خدایی بگیرند؟ گفت: ستودن برازنده توست، خود را جایز نمی‌بینم سخنی بگویم که در خور آن نیستم. اگر چنین چیزی گفته بودم بدان آگاه می‌شدی. تو به آنچه در نفس من است آگاهی و من به آنچه در نفس تو ست بی اطلاع، توئی دانای نهان‌ها.» (۵:۱۱۶) «شما یک به یک به سوی ما آمده‌اید، همانطوری که در آغاز شما را آفریدیم؛ و هر آنچه که برای شما فراهم کرده بودیم پشت سر نهاده‌اید. شفیعانتان را که فکر می‌کردید با شما شریک‌اند، همراهتان نمی‌بینیم. پیوندهای شما از هم بریده و آنچه می‌پنداشتید دور و گم شده‌ است.» (۶:۹۴) «و برای الله شریکانی از جن قرار داده‌اند، حال آنکه او آنان را خلق کرده است. بی هیچ علم و دانشی دختران و پسرانی را برای او تصور کرده‌اند. الله ستودنی و برتر از چیزی است که وصفش می‌کنند.» (۶:۱۰۰) «آیا موجودی را شریک خدا قرار می‌دهند که چیزی خلق نکرده و خود مخلوق است؟» (۷:۱۹۰) «هر آنکه جز الله فرا می‌خوانید، بندگانی امثال شما هستند. اگر راست می‌گویید، آنها را بخوانید تا پاسخی بدهند.» (۷:۱۹۴) «در آن زمان همه آنان را جمع می‌کنیم، پس به آنانی که شریکی قائل شده‌اند می‌گوییم شما و شریکانتان مکان یابید. سپس میانشان جدایی می‌افکنیم و شریکان آنها گویند شما ما را عبادت نمی‌کردید. * شهادت الله بین ما و شما کافی است که ما از عبادت شما آگاه نبوده‌ایم.» (۲۸-۱۰:۲۹) «بگو کیست پروردگار آسمان‌ها و زمین؟ بگو الله، بگو غیر از او برای خود اولیائی برگزیده‌اید که قادر نیستند سود و زیانی به حال خود داشته باشند؟ بگو آیا کور و بینا مثل هم اند، یا تاریکی و روشنایی؟ آیا شریکانی که برای الله قائل شده‌اند، چیزی شبیه آنچه او خلق کرده، آفریده‌اند که اینان درباره آفرینش به اشتباه افتاده‌اند؟ بگو الله خالق همه چیز است و اوست یگانه قهار.» (۱۳:۱۶) «و چون آنان که شریکانی قائل شده‌اند، شریکان خود را ببینند، گویند پروردگار ما اینان شریکانی اند که در کنار تو فرا می‌خواندیم. آنان در جواب پاسخ می‌دهند که شما دروغ می‌گویید.» (۱۶:۸۶) «آنهایی که فرا می‌خوانند، خود درصدد اند برای تقرب به پروردگارشان وسیله‌ای بیابند، به رحمت او امید بسته‌اند و از عذابش می‌ترسند. عذاب پروردگارت وحشتناک است.» (۱۷:۵۷) «شما و آنچه جز الله می‌پرستیدید، سوخت جهنم خواهید بود. این سرنوشت مختوم شماست.» (۲۱:۹۸) «زمانی همه آنان را جمع می‌کنیم، سپس به آنان که شریکی قائل شده‌اند می‌گوییم، کجایند شریکانی که نزد خود می‌پنداشتید؟ * پاسخ و عذر آنان چیزی نیست جز اینکه گویند به الله سوگند ما مشرک نبوده‌ایم. * ببین که چگونه به خود دروغ می‌گویند. آنچه افترا می‌بستند از آنها دور و گم شده اند.» (۲۴-۶:۲۲) «زمانی همه و آنچه جز الله می‌پرستیدند را جمع می‌کنیم؛ پس می‌گوید آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا خود آنها راه را گم کردند؟ * گویند ستودن برازنده توست. ما خود را جایز نمی‌بینیم که جز تو اولیائی برگزیده باشیم، اما تو آنان و پدرانشان را برخوردار ساختی در نتیجه ذکر را فراموش کردند و مردمی نابکار شدند.» (۱۸-۲۵:۱۷) «زمانی که آنان را ندا می‌دهد و گوید کجایند شریکانی که برای من می‌پنداشتید؟ * آنان که مستحق مجازات‌اند گویند پروردگار ما، اینان کسانی‌اند که ما گمراه کرده‌ایم، گمراه‌شان کرده‌ایم چون خود گمراه شده بودیم. از اینان بیزاری می‌جوییم و به تو روی می‌آوریم. آنان ما را نمی‌پرستیدند.» (۶۳-۲۸:۶۲) و نکته بعد اینست که اگر غیر از شرک به خدا گناهان دیگری مرتکب شده ناامیدی که گناه دوم نابخشودنی است را نداشته باشد و با امید به فضل خدا توبه واقعی که در زیر می آید انجام دهد: توبه واقعی و انواع توبه ـ استاد انصاریان راه توبه ى واقعى با توجه به آثار بسيار مهم توبه ، كه عبارت از رسيدن به مغفرت و رحمت و رضوان حق است ، و نيز پيدا شدن لياقت براى ورود به بهشت ، و امان يافتن از عذاب جهنم ، و بيرون شدن از جاده ى گمراهى ، و قرار گرفتن در مسير هدايت ، و پاك شدن پرونده از سياهى و ظلمت ، بايد گفت : توبه مسأله اى است عظيم ، و برنامه اى است بزرگ ، و حقيقتى است فوق العاده ، و واقعيتى است ملكوتى و عرشى . توبه به اينكه انسان استغفراللهى بگويد و در باطن اندكى دچار حيا شود ، و در جلوت يا خلوت اشكى بريزد حاصل نمى شود ، زيرا بسيارند مردمى كه بدين صورت توبه مى كنند ، ولى پس از اندك مدتى به همان گناهانى كه آلوده بودند باز مى گردند ! بازگشتن به گناه ، بالاترين دليل اين معناست كه توبه ى حقيقى حاصل نشده ، و بازگشت واقعى تحقق پيدا نكرده . توبه و بازگشت واقعى ، آنچنان مهم و باعظمت است كه قسمت عمده اى از آيات قرآن و معارف الهيه به آن اختصاص يافته است . توبه ى حقيقى از ديدگاه امام على (عليه السلام) امام به شخصى كه به عنوان توبه جمله ى استغفر اللّه را به زبان جارى كرد ، فرمودند : مادر بر عزايت بگريد ، مى دانى توبه چيست ؟ توبه درجه ى عليّين است ، و آن اسمى است واقع بر شش معنا : 1 ـ پشيمانى بر آنچه كه گذشت 2 ـ تصميم جدى بر بازنگشتن به گناه 3 ـ ادا كردن حقوق مردم به مردم 4 ـ اداى واجبات ضايع شده 5 ـ آب كردن گوشتى كه بر گناه به بدن روييده تا جايى كه اثرى از آن گوشت بر استخوان نماند ، و گوشت تازه در حال عبادت بين پوست و استخوان برويد . 6 ـ چشاندن رنج طاعت به بدن ، چنانكه لذت معصيت به آن چشانده شد ، پس از عبور از اين شش مرحله بگو : استغفر اللّه(1) . تائب بايد به حقيقت توبه كند ، و عزمش براى ترك گناه جزم باشد ، و نيت بازگشت به گناه از صفحه ى دلش براى هميشه زدوده شود ، و به اميد توبه ى دوباره و سه باره و صد باره وارد گناه نگردد ، كه اين اميد بدون شك اميدى شيطانى و حالتى مسخره است ، امام هشتم (عليه السلام) در روايتى مى فرمايند : مَنِ اسْتَغْفَرَ بِلِسَانِهِ وَلَمْ يَنْدَمْ بِقَلْبِهِ فَقَدِ اسْتَهْزَأَ بِنَفْسِهِ . . . كسى كه به زبان استغفار كند ولى به قلب پشيمان نباشد ، خود را مسخره كرده ! راستى خنده آور است و بسيار جاى تأسف است كه انسان به اميد دست يافتن به دوا ، خود را مريض كند ، و چه اندازه باعث خسارت است كه آدمى به اميد توبه مرتكب جرم و گناه و خطا و معصيت گردد ، و به خود تلقين نمايد كه همواره درِ توبه باز است ، بنابراين گناه مى كنم و سپس آراسته به توبه مى شوم ! اگر توبه جدى باشد ، اگر توبه از روى حقيقت انجام بگيرد ، اگر توبه با شرايطى كه دارد تحقق يابد ، بدون ترديد روح تصفيه مى شود ، نفس به پاكى مى رسد ، دل صفا مى گيرد ، و زنگ گناه از همه ى اعضا و جوارح ، و باطن و ظاهر زدوده مى گردد . توبه نبايد حرفه اى باشد ، چرا كه گناه ظلمت است و توبه روشنايى ، و رفتو آمد زياد ميان تاريكى و روشنايى ديدگان جان را مختل مى سازد . اگر پس از توبه از يك گناه ، دوباره به گناه باز گرديم ، معلوم مى شود توبه نكرده ايم . نفس همانند تنوره ى جهنم است ، پر شدنى نيست ، از گناه خسته و سير نمى شود ، حالت زياده خواهى او كم نمى گردد ، و همين امور باعث در جا زدن انسان و واماندگيش از حركت به سوى حق است ، درب اين تنوره را بايد با توبه بست ، و سركشى اين موجود عجيب را بايد با توبه ى واقعى مهار كرد . توبه انقلاب حال و تحقق تحول در دل و جان است كه با اين تحول ، رابطه ى انسان با گناه و عوامل آن بسيار ضعيف ، و با حق و حقيقت و علل پاكى و نورانيت فوق العاده قوى مى گردد . توبه ابتداى حياتى تازه است ، حياتى عرشى و ملكوتى ، كه در اين حيات ، قلب تسليم خدا ، نفس تسليم به حسنات ، و درون و برون روى گردان از همه ى آلودگيهاست . توبه خاموش كردن چراغ هواى نفس ، و قرار گرفتن در هواى حق است . توبه خاتمه دادن به حكومت شيطان در درون ، و زمينه سازى حكومت حق در باطن است . نمى شود ، حالت زياده خواهى او كم نمى گردد ، و همين امور باعث در جا زدن انسان و واماندگيش از حركت به سوى حق است ، درب اين تنوره را بايد با توبه بست ، و سركشى اين موجود عجيب را بايد با توبه ى واقعى مهار كرد . توبه انقلاب حال و تحقق تحول در دل و جان است كه با اين تحول ، رابطه ى انسان با گناه و عوامل آن بسيار ضعيف ، و با حق و حقيقت و علل پاكى و نورانيت فوق العاده قوى مى گردد . توبه ابتداى حياتى تازه است ، حياتى عرشى و ملكوتى ، كه در اين حيات ، قلب تسليم خدا ، نفس تسليم به حسنات ، و درون و برون روى گردان از همه ى آلودگيهاست . توبه خاموش كردن چراغ هواى نفس ، و قرار گرفتن در هواى حق است . توبه خاتمه دادن به حكومت شيطان در درون ، و زمينه سازى حكومت حق در باطن است . براى هر گناهى توبه اى مخصوص است عده اى از مردم تصور مى كنند اگر به خاطر انواع گناهان خود ، از خداوند عذرخواهى كنند و جمله ى اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَاَتُوبُ اِلَيْه را بر زبان جارى كنند ، و گوشه ى مسجد يا حرمى از حرم هاى اهل بيت زيارتى بخوانند و اشكى بريزند ، توبه حاصل مى شود ; در صورتى كه آيات و روايات مربوط به توبه ، اين روش را به عنوان توبه قبول ندارند ، اينگونه مردم بايد توجه داشته باشند كه توبه بر حسب اختلاف گناهان مختلف است ، براى هر گناهى توبه اى خاص مقرر است كه اگر انسان توبه ى مخصوص به آن گناه را تحقق ندهد ، پرونده ى او از آن گناه پاك نمى شود و مظلمه ى آن تا قيامت بر عهده ى او باقى مى ماند ، و در آن روز به اسارت عذاب آن گناه دچار خواهد شد . تمام گناهان را مى توان در سه مرحله خلاصه كرد : 1 ـ گناهانى كه به صورت ترك عبادات واجبه و طاعات لازمه صورت گرفته ، مانند : ترك نماز ، روزه ، زكات ، خمس ، جهاد و . . . 2 ـ گناهانى كه به صورت تخلف از نواحى حق صورت گرفته و اصطكاكى با حق مردم ندارد ، مانند : شرب خمر ، چشم چرانى ، زنا ، قمار ، لواط ، استمناء ، استماع موسيقى حرام و . . . 3 ـ گناهانى كه علاوه بر نافرمانى از اوامر حق ، حقوقى از مردم را ضايع نموده ، مانند : قتل نفس ، سرقت ، ربا ، غصب ، خوردن مال يتيم ، رشوه ، ضربه زدن به بدن يا مال مردم و . . . توبه از گناهان دسته ى اول ، انجام ترك شده هاست : خواندن نماز ، گرفتن روزه ، رفتن به حج ، پرداخت خمس و زكات تمام دورانى كه خمس و زكات به انسان تعلق گرفته . توبه از گناهان دسته ى دوم ، استغفار و پشيمانى ، و عزم بر ترك جدى نسبت به آن گناهان است ، به صورتى كه انقلاب حال انسان باعث شود كه اعضا و جوارح از هوس بازگشتن به گناه باز مانند . توبه از گناهان دسته ى سوم ، رجوع به مردم و پاك شدن از حقوق آنهاست ، به اينكه قاتل خود را در اختيار خانواده ى مقتول بگذارد ، تا او را قصاص كنند ، يا خونبهاى مقتول را از او بگيرند ، يا وى را عفو نمايند ، رباخوار بايد تمام رباهاى گرفته شده را به مردم باز گرداند ، غاصب بايد اشياى غصب شده را به صاحبانش پس بدهد ، مال يتيم و رشوه بايد به مالكانش باز گردد ، ديه ى ضربه هاى بدنى بايد پرداخت شود و خسارتهايى كه به اموال مردم زده شده بايد جبران گردد . براى تحقق توبه ى واقعى بايد از نفوذ سه جاذبه آزاد شد . استاد حسين انصاريان ------ پس از این مباحث سعی کنید از طرف این فامیلتان صدقه و کارهای نیک و خیر انجام دهید و در اعیاد و روزهای عزا و شب های جمعه خیرات دهید و قرآن و روضه و زیارت معصومین ع هدیه کنید که دریای رحمت الهی از همه چیز برتر است موفق و مؤید و پیروز باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما