سلام چيكار كنم كه زندگيمون تكراري نشه و علاقه ي شوهرم نسبت به من كم نشه؟
سلام
چيكار كنم كه زندگيمون تكراري نشه و علاقه ي شوهرم نسبت به من كم نشه؟
مشاور: hassan najafi
خواهر گرامی لطف کنید به مقاله زیر توجه کنید و روابط صحیح را یاد بگیرید : بخش اول بررسی وظایف همسران در خانواده بحث خانواده و وظائف متقابل افراد آن از مباحث مهم در حوزه علوم تربيتي و علوم اجتماعي، است. ما در اينجا در صدد آنيم تا با نگاهي تربيتي آنچه را كه باعث زندگي شاداب مي شود بيان كنيم. به همين خاطر وظائف زن و شوهر را در سه قسمت مطرح مي كنيم . 1) وظائف متقابل زن و شوهر 2) وظائف اختصاصي شوهر 3) وظائف اختصاصي زن البته اين تقسيم را ما محدود به خانه و زوجين كرديم و اگر بخواهيم پا را از اين فراتر بگذاريم، وظائفي ديگر نيز سر بر مي آورد مانند وظائف خانواده همسران، وظائف جامعه در قبال زن و شوهر، وظائف حكومت و .... كه پرداختن به آنها از حوصله بحث ما خارج است. الف) وظائف متقابل زن و شوهر 1) احترام متقابل زن و شوهر: احترام زن و شوهر به يكديگر در سلامت روحي، افزايش محبت و تحكيم خانواده تأثير بسزائي دارد. دايره اين احترام شامل ارج نهادن به شخصيت يكديگر، احترام به نظريات، افكار و سليقه همديگر شده، و تمام شئون زندگي آنها را تحت تأثير نيكوي خود قرار خواهد داد. 2) محبت زن و شوهر: انسانها داراي عاطفي فراواني دارند كه نياز به محبت، يكي از اساسي ترين آنهاست. هر يك از زن و شوهر دوست دارند مورد محبت ديگري قرار گيرد و هم اينكه نسبت به ديگري ابراز علاقه كنند. زندگي بدون محبت جاذبه ندارد و اغلب انسان ها از آن گريزانند. رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد سخن مرد به همسرش كه تو را دوست دارم، هرگز از قلبش بيرون نخواهد رفت. 3) گذشت و بخشش: گذشت و اغماض هر يك از زن و شوهر از لغزشها و كارهاي ناپسند ديگري در محيط خانواده از اهميت فراواني برخوردار است و بي توجهي به آن، جوّ صميميّت و آسايش حاكم بر خانواده را به محيط اضطراب، بدبيني، عصبانيت و عيب جوئي مستمر هر يك از اعضاء نسبت به ديگري تبديل خواهد كرد. ايجاد آرامش روحي، زدودن كينه، فزوني عزت، طول عمر و ... آثاري است كه روايات، آنها را بر گذشت و بخشش مترتب دانسته اند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد سه چيز از بزرگواري هاي دنيا و آخرت است از كسي كه به تو ظلم كرده در گذري، و يا به كسي كه از تو بريده، بپيوندي، و نسبت به كسي كه با تو جاهلانه رفتار كرده خويشتن دار باشي. 4) مسئوليت پذيري: از جمله عوامل مؤثر در تأمين سعادت خانواده، حس مسئوليت پذيري متقابل همسران است. هر يك از زن و مرد بايد بدانند كه با قبول زندگي مشترك، مسؤليتهايي بر عهده آنان قرار مي گيرد كه پيش از تشكيل خانواده از آن آسوده بودند. اين مسؤليتها با توجه به اختيارات، تواناييها و شرائط خاص هر يك از زن و شوهر بر عهده آنان قرار مي گيرد، مسؤليتهايي از قبيل تأمين هزينه زندگي، مديريت خانواده، همسرداري، تربيت اولاد و ... وجود اين حس باعث استحكام پيوند خانوادگي و آسايش روحي است. 5) اخلاق :اخلاق، صفتي مهم و برجسته در زندگي انسان است. نيكو خوئي با مردم بويژه با همسر و فرزندان، تأثير عميقي در شخصيت انسان مي گذارد و جامعه و محيط خانواده را آكنده از صفا و صميميت مي كند و عدم وجود آن زندگي را تيره و تار كرده و موجب عوارض منفي در قالب تندخوئي، گرفتگي چهره، بي حوصله گي، اخم و بهانه گيري و ... نمايان مي شود. و آثاري از قبيل ترس و اضطراب و ضايع شدن شخصيت انساني و ... را به ارمغان مي آورد. خوش زباني، احترام به اشخاص، فروتني، سعه صدر، سلام كردن، دلجويي و مهرباني از جمله مصاديق خوش اخلاقي به شمار مي رود. 6) حسن ظن :اعتماد طرفيني سرمايه بزرگي براي زندگي مشترك است. در مقابل، بدگماني آثار منفي زيادي در زندگي بر جا مي گذارد. شخص بدگمان داراي روحيه منفي بافي و بيمارگونه است. او از سلامت روحي و تعادل رواني برخوردار نبوده، به رفتار و گفتار ديگران با ديده بدبيني مي نگرد.انساني كه بر اثر روحيه بدبيني، به همسر خود اعتماد و اطمينان ندارد، از آرامش و صفاي زندگي خانوادگي محروم خواهد بود. چنين فردي در روابط اجتماعي نيز موفق نخواهد شد چرا كه در نتيجه بدگماني به ديگران، دوستان خود را از دست داده، تنها خواهد ماند. علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد بدگماني بر هر كس چيره شود، بين او و هيچ دوستي، صلح و آرامش باقي نخواهد گذاشت. 7) رفق و مدارا :يكي ديگر از وظائف متقابل همسران نسبت به يكديگر رفق و مدارا است. بدين معنا كه در مقابل عيب ها و كاستيهاي همسر و رفتار ناخوشايند او برخورد تند و خشن نداشته باشيم و با صميميت و دوستي با يكديگر رفتار كنيم. زيرا طبيعي است كه هر يك از زن و مرد در رفتار و گفتار خود كاستيهايي دارند كه از نظر ديگري ناخوشايند تلقي مي شود. البته معناي مدارا با همسر اين نيست كه نسبت به عيبها و رفتار ناپسند او بي اعتنا باشيم، بلكه بدين معناست كه در مورد اصلاح همسر ملاحظه ظرفيت او را كرده، بيش از توانش از او انتظار نداشته باشيم. و به طور كلي در مورد ويژگيهاي نامطلوب او رفتاري بزرگوارانه پيشه كنيم. 8) عفت و پاكدامني: اين صفت را هر چند به طور غالب در جامعه امروزي ما از زنان انتظار دارند، اما روايات نگاهي وسيع تر داشته و آنرا وظيفه متقابل زن و شوهر، و برترين عبادت دانسته است. عفت به تعبير امام علي ـ عليه السّلام ـ پايداري در برابر شهوات است. و اين از زن و مرد مورد انتظار است. در روايات به هر يك از زن و مرد سفارش شده است كه با آراستن خود براي ديگري، به همديگر در حفظ پاكدامني ياري رسانيد. پاكدامني آثاري مانند مصونيت همسر از ناپاكان، تحكيم پيوند خانوادگي، جلب اعتماد همسر و ... را به ارمغان مي آورد. 9) درك همديگر :ريشه بسياري از اختلافات خانوادگي در عدم درك متقابل همسران از يكديگر نهفته شده است. درك موقعيت و مشكلات همسر موجب مي شود كه انسان به نيكيهاي همسر توجه بيشتري كرده، قدر دان زحمات او باشد. برعكس كسي كه همسر خود را درك نمي كند، تمام تلاشهاي او را ناديده مي گيرد و عيبها و كاستيهاي همسر در نظرش بسيار جلوه مي كند و نه تنها قدردان و مشوق همسرش نيست، بلكه با زخم زبانهاي خود، نشاط زندگي را از او سلب مي كند. رها شدن از خودبيني و شناخت روحيات و مشكلات همسر اولين قدمهاي درك همسر است. ب) وظائف اختصاصي شوهر 1) سرپرستي و مديريت :مرد به حكم عقل و شرع سمت سرپرستي خانواده را به عهده دارد زيرا او در بعد جسمي و عقلي بر زن برتري داشته و براي اداره خانواده توانائي بيشتري دارد. زن مانند گل تحمّل آفتاب سوزان و باد و طوفان را ندارد. زن نيز توان تحمل مسئوليتهاي سنگين و طاقت فرساي زندگي را ندارد. علي ـ عليه السّلام ـ به امام مجتبي چنين اندرز مي دهد به زن بيش از امور شخصي اش كار مسپار كه زن ـ چون ـ دسته گل است نه قهرمان. مسئوليتهاي مرد، تنها در رسيدگي به بعد مادي خانواده محدود نمي شود بلكه هدايت افراد خانواده، نظارت هميشگي در تربيت آنها، امر به معروف و جلوگيري از انحرافات اخلاقي آنها و ... از وظائف خطير مرد است. البته بايد توجه داشت كه موفقيت مرد در مديريت خانواده تنها با حكومت بر دل افراد خانواده ميسر است. 2) تأمين هزينه زندگي :از آنجا كه اداره امور اصلي خانه بر عهده زن است طبيعي است كه مرد بايد عهده دار تأمين هزينه هاي زندگي باشد. و بدين خاطر نبايد هيچ منتي بر خانواده خود بگذارد چرا كه اين وظيفه اي است كه به واسطه سرپرستي خانواده بر عهده او قرار گرفته است. 3) توسعه بر خانواده :افراد خانواده براي تأمين زندگي همراه با رفاه نسبي، به سخاوت مرد نياز دارند، چنانچه از اين ناحيه در تنگنا قرار بگيرند لطمه هاي روحي و جسمي فراواني به آنان وارد خواهد شد. توسعه بر خانواده به معناي اسراف و تبذير در امور زندگي نيست، بلكه به معناي بخل نورزيدن و سعي در ايجاد رفاه مناسب براي خانواده، متناسب با امكانات اقتصادي مرد است. امام رضا ـ عليه السلام ـ مي فرمايد شايسته است كه مرد بر خانواده خودش توسعه دهد تا آرزوي مرگ او را نكنند. 4) پرهيز از استبداد رأي: مرد اگر چه رئيس و سرپرست خانواده است اما نبايد به امر و نهي بپردازد بلكه بايد به نظرات همسر و فرزندان خود توجه نمايد. خودخواهي و سختگيري بيجا، منجر به ايجاد روش استبدادي در خانواده مي شود و به روابط سالم خانوادگي و نيز تربيت صحيح كودكان لطمه مي زند. اين نكته به اندازه هاي اهميت دارد كه يكي از علائم ايمان شمرده شده است. رسول خد ا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد مؤمن به ميل خانواده اش غذا مي خورد ولي منافق، خانواده اش به ميل او غذا مي خورند. ج) وظائف اختصاصي زن 1) حفظ اسرار شوهر: هرگز نبايد اسرار شوهر را برملا كرد. چون با اين كار اعتماد شوهر از بين مي رود. علت اينكه بعضي از مردها درباره كارشان به زن خود مشورت نمي كنند يكي همين است كه به راز داري او اعتماد ندارند و مي ترسند آنچه گفته اند فردا نُقل! مجلس دوستان خانم شود. 2) عدم مداخله بيجا در كار شوهر: انسان به طور ذاتي خواستار آزادي و استقلال عمل است و اين روحيه در مردها قوت بيشتري دارد. خانم ها گمان نكنند دخالتهاي خير خوهانه آنها هميشه به نفع شوهر تمام مي شود،گاهي همين موضوع، بحراني جدي در زندگي زناشويي ايجاد مي كند. بنابراين سعي كنيد هرگز به استقلال مرد ضربه نزنيد. 3) خانه داري :خانه داري و تدبير امور منزل گرچه از نظر حقوقي به عهده زن نيست اما از نظر اخلاقي اين وظيفه به عهده او گذاشته شده است. خانه داري مهمترين شغل است، متأسفانه خانم هايي كه فقط به كارخانه داري اشتغال دارند ارزشهاي واقعي خود و كارشان را نمي دانند. يك زن خانه دار واقعي، مدير با لياقتي است كه همه كارهاي يك مجموعه مهم را شخصاً انجام مي دهد و خود مجري طرح هايي است كه پي ريزي مي كند. بسياري از مردان كه شهرت و مقام و اهميت بين المللي دارند، فقط در اثر حسن تدبير، و اخلاق و لياقت يك زن خانه دار به اوج ترقي و پيشرفت رسيده اند. 4) پاسداري از حريم و ارزشهاي خانواده: بزرگترين مسؤليت زن در مورد همسرش اين است كه به عنوان ناموس مرد و نماينده او در خانه، با رفتار و گفتارش، از حريم و ارزشهاي خانواده پاسداري كند. چنين زني هم از مال شوهر محافظت مي كند و با اسراف كاري و تجمل گرايي ثروت همسرش را ضايع نمي سازد و هم از آبروي خانوادگي و شخصيت همسر در مقابل خطرات دفاع مي كند و هم با حفظ حجاب، خود را از نامحرم مي پوشاند و ... . تمكين و تأمين نياز جنسي شوهر، قدرشناسي، تشويق و تعريف از شوهر، عدم شرطي كردن محبت ورزيدن و ... از ديگر نكاتي است كه رعايت آنها باعث لطافت و شادابي زندگي مي شود. بخش دوم نقش زن درتحکیم روابط خانواده وجود مهر و محبت و تداوم آن بين همسران، ضامن سعادت ايشان است، نيز باعث ايجاد خانوادهاى سالم و پرورش نسلى پاك در فضايى گرم و آرام، در نتيجه ايجاد جامعهاى سالم و شاداب مىشود، بنابراين شايسته است در باره اين امر مهم بانوان ارجمند - كه سرشار از عواطف پاك انسانى هستند و براى انجام اين امر، آمادهتر از مردانند - دقت وشناخت بیشتری تحصیل نمایند تا هر چه بيشتر و با اشتياقى فراوان و بينشى گستردهتر بر اين مسئله همت گمارند. محبت و رحمت و شيوههاى نماياندن آن محبت كه اساس آسودگى و آرامش است همچون كشتى نجاتى است كه بر امواج خشمگينِ مشكلات زندگى در حركت است. كشتىاى كه يك زن مهربان و هنرمند ناخداى آن مىباشد زيرا تسكين و آرامشبخشى به زندگى، رسالتى است كه بر دوش زنان نهاده شده است. «فأن تعلم أنّ اللَّه جعلها لكَ سكناً و أنساً فتعلَمَ أنّ ذلك نعمة من اللَّهَ؛ خداوند متعال زن را براى شوهرش مايه آسودگى و آرامش قرار داده، او نعمت بزرگ الهى است. دست حكيم پروردگار همخوان با رسالتى كه بر دوش زنان قرار داده، استعداد مهرورزى، محبوبيت و مطلوبيت را نيز در فطرت و غريزه ايشان نهاده است. به قول استاد شهيد مطهرى (ره): «طبيعت، مرد را مظهرطلب و عشق و تقاضا آفريده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن... غريزه مرد، طلب و نياز است و غريزه زن جلوه و ناز.» روشن است اگر زنان در مسير طبيعى فطرت خويش و در پرتو آشنايى با معارف دينى و آموزههاى روانشناسى - كه روشنگر راه زندگى خانوادگى است - بتوانند به وظايف خويش عمل كنند و به جاى آنكه وزير اقتصاد يا مأمور نظافت باشند، نماد رحمت و مهربانى باشند، بسيارى از مشكلات و موانع را در مسير زندگى عاشقانه از سر راه برداشتهاند. «بدون ترديد غالب كشاكشهاى خانوادگى، سردىها، بىاعتنايىها، بىرغبتىها، خانهگريزىها، ستيزها، جدايىها و طلاقهاى بين زن و شوهرها به دليل فقدان آرامش روانى در كانون خانواده و عدم تأمين نيازهاى عاطفى و روانى به وجود مىآيد.» اما براى چاره اين گونه مشكلات فقط شناخت ريشه مشكلات و پى بردن به ضرورت و اهميت محبت كافى نيست بلكه زنان بايد شيوههاى به كارگيرى عواطف سرشار خود را بياموزند. در اين مبحث به بيان دو شيوه مهم نماياندن محبت مىپردازيم: الف) ابراز زبانى ب) ابراز عملى * * * الف) ايجاد، افزايش و ابراز عشق و محبت از راه زبان هر كسى مىتواند با دو زبان سخن بگويد؛ با زبان عاطفه و احساس، يا با زبان عقل و منطق. اكنون صحبت از زبان عاطفى است. زبان عاطفى (مثبت يا منفى) به خاطر ارتباط مستقيمى كه با قلب و جان شنونده دارد تأثير بسيارى در ايجاد يا سلب محبت مىگذارد. چون بحث در ايجاد و افزايش و حفظ محبت است، به ذكر دو كاربرد مهم زبان عاطفى (مثبت) در ايجاد و ازدياد عشق و محبت مىپردازيم. 1. ابراز عشق با صراحت و صداقت (جملات عاشقانه) كه لحظههاى يكنواخت زندگى را شيرين و لبريز از لذت و هيجان مىكند. «زندگى وقتى لذتبخش است كه در آن لذات كوچك و عشقهاى كوچك وجود داشته باشد و همين چيزهاى كوچك است كه ما را به زندگى پاىبند مىكند.» واژههاى عاشقانه و دلنشين به طور شگفتانگيزى مىتواند آفريننده لذتهاى كوچك باشد. ابراز محبت با صراحت و در عين صداقت و راستى در حالى كه آميخته با هيجانات روحى است، محبت را تا مرز عشق مىرساند كه شيرينى و حلاوت لذت آن را بايد در عمق دلها جستجو كرد ولى پنهان كردن عشق، محبت را خفه مىكند و مىميراند. هيچ گاه نبايد غرور و يا كمرويى مانع ابراز عشق و علاقه شود، يا در طول زمان مشكلات زندگى و گاه مشاجرات و درگيرىها باعث شود ابراز عشق و علاقه ترك شود بلكه بايد همواره و در همه حالات زندگى طورى رفتار كنيم كه فضاى عاطفى از بين نرود و جايى براى گفتن جملات عاشقانه و البته صادقانه بماند؛ چرا كه برخى زنان مىپندارند مردها به خاطر روحيه خاص مردانهشان اهميتى به اين حرفها نمىدهند و نيازى به شنيدن عبارات محبتآميز و دلنشين ندارند در حالى كه تجربه و تحقيقات روانشناسى، نادرستى اين مطلب را اثبات كرده است، چنان كه برخى معتقدند: «در مردان هر چقدر هم كه به ظاهر والامقام و قوى باشند، باز هم لايههايى از دوران كودكى باقى مىماند كه آنها را نيازمند دلدارى مىكند.» استفاده از اين گونه جملات كار سادهاى نيست بلكه هنرى است كه مهارت خاص مىطلبد. اگر روح صداقت نداشته باشند و در لحظات خاص زندگى و حالات ويژهاى - كه تشخيص آن به عهده خودتان است - گفته نشوند، دلربايى خود را از دست مىدهند و حالت كليشهاى و خستهكنندهاى پيدا مىكنند. امام صادق (علیه السلام) مىفرمايد: «... لا غنى بالزّوجة فيما بينها و بين زوجها الموافق لها عن ثلاث خصال و هُنّ... و اظهار العشق له بالخلابة؛ ... زن در روابط بين خود و شوهرِ همدلش، از سه خصلت بىنياز نمىباشد كه يكى...، اظهار عشق با دلربايى است.» 2. تعريف و تحسين از آنجا كه همه انسانها دوست دارند مورد توجه، تعريف و تحسين قرار گيرند، خيلى زود مىتوانيم از اين راه، در دلهاى ديگران جا باز كنيم. معمولاً افراد براى به خاطر سپردن اشخاص با اسم و مشخصات، حافظه خوبى ندارند ولى اگر از شخصى تعريفى در باره خود شنيده باشند حتماً آن فرد در خاطرشان خواهد ماند. بنابراين اگر تعريف و تحسين صادقانه باشد و همراه توقع و چشمداشتى نباشد، مىتواند باعث محبت و دوستى شود، به ويژه اگر تعريف، تأثيرگذار و بااهميت باشد؛ مثلاً مردها به خاطر اهميت زيادى كه براى خلقيات و ويژگىهاى مردانه مثل شجاعت، دليرى، مهارتهاى شغلى و... قائلند تعريف و تحسين آنها در اين موارد خيلى ارزشمند مىباشد. يك خانم روانشناس كه شيوههاى صحيح همسردارى را به شاگردانش مىآموزد در اين زمينه مىنويسد: «روزى در كلاس درس به خانمها پيشنهاد كردم كه امشب سعى كنيد از اندام شوهرتان تعريف و تمجيد كنيد. يكى از خانمها كه تصميم گرفته بود تكاليفش را به طور دقيقى انجام دهد، آن شب در كنار همسرش روى مبل نشست و در همان حال بازوى شوهرش را نوازش مىكرد. بعد از مدتى بازوى او را فشار داد، مرد ناگهان عضلات دستش را سفت كرد. [زن كه مترصد فرصتى بود گفت]: «اوه، من تا حالا نمىدانستم عضلاتت اين قدر قوى است.» مرد روزنامه را به كنارى گذاشت و گفت: «ديگر چى.» او واقعاً در انتظار تحسين بود و مىخواست جملات بيشترى بشنود... بعد از گذشت دو شب وقتى آن مرد هنگام شام دير به منزل آمد همسرش فهميد كه او در آن وقت در گاراژ بوده و با وزنهها تمرين مىكرده تا عضلاتش قوىتر شود و بيشتر مورد تعريف واقع شود.» البته در اين مورد (تعريف و تحسين از ديگران)، صداقت و واقعبينى شرط اساسى است يعنى نبايد بىدليل و در هر زمينهاى تعريف كنيم. بايد باور كنيم كه واژهها نيرو و انرژى دارند و چون انرژى مىآفرينند بايد صادقانه و واقعبينانه به كار گرفته شوند. ب) ابراز عملى محبت نمايش عملى محبت - كه بيشترين تجلى آن در احسان و فداكارى است - شامل هر نوع نيكى و خوبى كه نشان از اخلاص و عشق درونى داشته باشد، مىشود. ابراز عملى پشتوانه ابراز زبانى است اما نماياندن محبت، بدون پشتوانه عملى، فريبى بيش نيست. عشق و محبت هر گاه با عمل همراه شود تأثيرگذار خواهد بود حتى ناسپاسترين انسانها در مقابل احسان ديگران واكنش نشان مىدهند. امام على (علیه السلام) مىفرمايد: «الانسان عبيد الاحسان؛ انسان بنده كسى است كه به او احسان مىكند.» توجه كردن به علاقهمندىهاى همسر اعم از غذاى مورد علاقه او، رنگ لباس و... رعايت حال او در مواقع استرسهاى روحى و روانى، بيمارى، مشكلات شغلى، چشمپوشى از كمبودها و كاستىهاى مادى كه مربوط به اوست، به پيشواز وى به هنگام ورود به منزل رفتن، گراميداشت خانواده و دوستان وى، احترام به او بخصوص در حضور ديگران،... نمونههايى از ابراز عملى محبت هستند. نقش بينش صحيح در روابط جنسى و تأثير آن در ايجاد و افزايش محبت زوجين بدون شك روابط خاص در ايجاد عشق و محبت تأثير مستقيم و بسزايى دارد كه به علت روشنى، نيازى به اثبات ندارد. چنان كه بسيارى از اختلافات جزئى، پيش پا افتاده و روزمره بين زن و شوهرها كه گاه منشأ اختلافات بزرگ و حتى طلاق مىشود، ريشه در همين روابط غريزى دارند كه به صورتهاى مختلفى بروز و ظهور مىكنند. عدم رضايت غريزى در روابط زناشويى، مهربانترين مردها را سختگير و بدخلق مىكند و بر عكس، مردى كه از روابط زناشويى با همسرش رضايت كامل داشته باشد، چشمش را به روى بسيارى از خطاهاى همسرش مىبندد (البته اين مطلب در مورد زنان هم صادق است). بنابراين بايد مراقب بود مانعى در روابط زناشويى به وجود نيايد و يا به قول خانم مورگان صخرههايى در بستر خواب نباشد. البته هرگز نبايد عشق و محبت بين زوجين در روابط جنسى خلاصه شود. يك زن علاوه بر نقش همسرى بايد يك دوست خوب، غمخوار، همصحبت و همفكر، مشاور و بالاخره شريك خوبى براى شوهرش باشد و هرگز تنها به عشقى كه حاصل لذت غريزى است اعتماد نكند. او بايد همسرش را عاشق اخلاق و رفتار خود كند و يقين داشته باشد پايههاى يك عمر زندگى بايد بر محبتى عميقتر بنا نهاده شود. برخى مىنويسند: «عشق جنسى صرف و به تعبير عرفاى شامخ، عشق مجازى كه مبدأ آن به قول «ويل دورانت» ترشح غدد جنسى و پايان آن ارضاى زودگذر است، هرگز نمىتواند مايه استوارى و پايدارى روابط انسانى به ويژه در امر زناشويى باشد.» حفظ نشاط و شادابى در روابط غريزى و چند نكته مهم ديگر عدم اشتياق و بىحوصلگى، از آفتهاى مهم زندگى زناشويى است كه گاهى باعث مىشود زنان فقط براى رفع تكليف و صرفاً پاسخ به نياز غريزى همسر، تن به اين گونه امور بدهند. اگر اين حالت ادامه پيدا كند در طرف مقابل هم نفوذ مىكند و در ميزان محبت دو طرف نسبت به همديگر تأثيرگذار خواهد بود. همواره بايد توجه كرد كه جاى امر زناشويى و مقدمات آن در زندگى حفظ شود و فشار مشكلات و گاه دلزدگىها، بىحوصلگىها و افسردگىهاى ناشى از حالت يكنواخت زندگى باعث كمرنگ شدن كشش غريزى نشود، بلكه هر از گاهى با ايجاد تنوع در نوع لباس پوشيدن، آرايش چهره و ظاهر، پيش كشيدن خاطرات خوش و حرفهاى محبتآميز ديگر و... مىتوان تا اندازهاى شادابى و طراوت را به محيط استراحت بازگرداند. به خاطر اهميت زياد اين مسائل در حفظ آرامش و سلامت و محبت خانواده، در شرع مقدس اسلام سفارشهاى زيادى آمده است از جمله حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) مىفرمايد: «عليها أن تطيّب بأطيب طيبها و تلبس أحسن ثيابها و تزيّن بأحسن زينتها و تعرض نفسها عليه غدوة و عشيّة؛ بر عهده زن است كه خود را به بهترين عطرى كه در اختيار دارد خوشبو سازد، زيباترين لباس خود را بپوشد، به بهترين وجه خود را بيارايد و هر صبح و شام خود را بر شوهر عرضه كند.» نبايد روابط زناشويى را فقط به عنوان يك تفريح و سرگرمى تلقى كرد كه در صورت بروز هر پيشآمدى قبل از هر چيز، اين روابط متأثر شود. در بررسىهاى روانشناسى و پزشكى بسيارى از بيمارىهاى روحى و جسمى به نبود روابط سالم غريزى و مسائل مربوط به آن نسبت داده شده است. توجه به روايت زير در اين باره آموزنده است. امام على (علیه السلام) فرمود: «إذا كان بأحدكم أوجاع فى جسده و قد غلبته الحرارة، فعليه بالفراش، قيل للباقر (عليهالسلام): يابنرسول اللَّه ما معنى الفراش؟ قال: غشيان النساء فانّه يسكنه و يطفئه؛ هر گاه يكى از شما احساس ناراحتى جسمى نمود و حرارتش بالا رفت، بايد به بسترش پناه ببرد. از امام باقر (علیه السلام) سؤال شد منظور از بستر چيست؟ فرمود: منظور، رفتن سراغ همسر است، كه سبب آسودگى و آرامش مىشود.» هرگز نبايد نياز جنسى همسر را يك برگ برنده در دست خود دانست. بزرگترين دشمن عشق، داد و ستد و تجارت در امر زناشويى است. اگر اين رفتار در زندگى دو زوج پيش بيايد به يقين آنچه كه مرد را به دنبال زن مىكشاند، نيازش است نه عشقش. در اين صورت ممكن است براى بعضى مردها فرقى نداشته باشد كسى كه نيازش را برآورده مىكند همسرش باشد يا ديگرى! پذيرش روابط جنسى (تمكين) برخى تفاوتهاى جنسيتى بين زن و مرد باعث شده فشار غريزى بر مرد بيش از زن باشد و او حريصتر و نيازمندتر از زن در اين مسائل گردد. خدا به زنان قدرت خوددارى و خويشتندارى بيشترى بخشيده كه حاصل حياى زنانه است. استاد شهيد مطهرى (ره) مىنويسد: «مرد بنده شهوت خويش است و زن در بند محبت مرد. زن بيش از مرد قادر است بر شهوت خود مسلط شود. شهوت مرد ابتدايى و تهاجمى است و شهوت زن انفعالى و تحريكى.» شايد در سالهاى اوليه زندگى مشترك اين تفاوت چندان نمايان نشود اما بيشتر زنان پس از گذر سالها، بىميلى كمترى به روابط زناشويى از خود بروز مىدهند. در حالى كه بعضى مردها در ميانسالى حريصتر هم مىشوند به طورى كه گفتهاند چهل سالگى براى مرد، جوانى دوم است! بنابراين منطقى است اسلام در مورد اطاعت زنان در امر تمكين، فراوان سفارش كند از جمله پيامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: إذا دعَا الرَّجلُ زوجَتَهُ لحاجتِهِ فلتأتِهِ و إنْ كانتْ على التنور؛ وقتى مرد همسرش را به نياز خويش فرا خواند، اجابت كند اگر چه در كنار تنور باشد.» نيز: «لا تُطَوّلنّ صلَوتكنَّ لِتَمْنَعْنَ أزواجكنّ؛ نمازهايتان را طولانى نكنيد تا مانع خواست شوهرانتان باشيد.» «شرّ الزّوجات مَن لا توانى؛ بدترين زنان كسى است كه بدتمكين باشد.» البته اين اطاعت و تسليم از نوع اطاعت سرباز از مافوقش نيست كه بايد بدون هيچ اراده و اختيارى، اطاعت امر كند بلكه به معنى دريغ نكردن و نيازردن شوهر است. روشن است مردان هم از همسر خود رفتارى همچون «محبوبه عشوهگر» طلب مىكنند كه مانند آهويى رميده و گاهى سركش، شير در حال شكار را مجذوب اندام خويش مىكند و به دنبال خود مىكشاند. اطاعت در زندگى زناشويى، از هنرهاى ظريف زنانه است كه بايد همراه با سركشى ملايم و حتى گاهى جسورانه باشد كه البته نهايتش تسليم و پذيرش است. پذيرش تفاوتها و درك و تفاهم زوجين مسئله مهم ديگرى كه در زندگى زوجين بايد نگاه شود، پذيرش تفاوتها و نگرش درست به آنهاست. اگر زن و شوهر پى به وجود تفاوتهاى طبيعى و فطرى يكديگر ببرند و از نقش آنها در تشديد محبت و تشكيل زندگى بهتر آگاه شوند، حتماً به شناخت تفاوتها و استفاده درست از آنها بهاى بيشترى خواهند داد. شايسته است گذرا به بررسى تفاوتهاى بين زن و مرد بپردازيم. ألف) تفاوتها و ايجاد محبت و جذابيت بين زن و مرد مانند موجودات ديگر، تفاوتهاى بسيارى وجود دارد. بنا به گفته زيستشناسان هر سلول بدن مرد با هر سلول بدن زن تفاوت دارد. حتى برخى فمينيستها كه سعى در پوشاندن و از بين بردن تفاوتها دارند به وجود آنها معترفند. آنچه مهم است نوع نگرش و برخورد ما با تفاوتهاست. نگرش درست ما برخاسته از علم و آگاهى به وجود آنها و نقش آنها در ايجاد عشق و تكامل است؛ زيرا تفاوتهاى بين دو جنس مخالف به گونهاى طراحى شده است كه هر يك از زوجين به وسيله ديگرى به تكامل و تعادل مىرسد. روانشناسان معتقدند: «سردى بدن مرد با گرمى بدن زن متعادل مىشود و تهاجمى بودنش با كيفيت همسازى همسرش و قاطعيت او با انتقادپذيرى زن و قدرتش با عشق زن متوازن مىگردد.» تفاوتهاست كه زندگى را با جنس مخالف شيرين و جذاب مىكند به طورى كه اگر تفاوتها نبودند كشش و جذابيتى بين دو طرف به وجود نمىآمد. به اعتقاد جان گرى: «اين تفاوتهاى مكمل كه سبب جذب و كشش به طرف شخص ديگر مىشود، احساس مرموزى را به نام عشق به وجود مىآورد.» حتى گفته شده كه هر چه توان و قوّت اين تفاوتهاى فطرى و طبيعى بيشتر باشد، درجه جذب و كشش افزايش خواهد يافت: «مردانى كه از «مردانگى» بيشترى برخوردارند از زنانى كه زنانگى بيشترى دارند خوششان مىآيد.» «هنگامى كه زنان و مردان خيلى شبيه يكديگر شوند آن جاذبه مرموز را از دست مىدهند. زندگى كردن با شخصى كه مثل خودمان است بسيار خستهكننده است.» «به راستى اگر زن داراى ويژگىهاى جسمى و روانى و اخلاقى مردانه بود هرگز هنر ايجاد شيفتگى براى وصال در مرد را نمىتوانست داشته باشد و اگر مردها همانند زنان بودند ممكن نبود عالىترين هنر خود كه صيد و شكار و تسخير قلب زن است را جلوه دهند.» شرع مقدس اسلام نيز در اين زمينه فراوان سخن گفته است از جمله حضرت على (علیه السلام) مىفرمايد: «... فإنّ المرأة ريحانة ليستْ بقهرمانة؛ زن گل بهارى است نه تداركچى و مسئول دخل و خرج.» در جاى ديگر سه صفت بد مردان را بهترين صفات زنان برمىشمرند. بنابراين وجود تفاوتها موهبت الهى است كه بايد حفظ شود و مورد استفاده بهينه قرار گيرد نه آنكه با تصور نادرست (ظلم و تبعيض از راه تفاوتها) سعى در نابودى آنها شود. براى يك مرد زنى كه در مسير طبيعى فطرت زنانه خويش، طبعى لطيف و چشمانى آكنده از حيا دارد، با زبانى شيرين و چهرهاى آراسته توأم با عشوهگرىهاى زنانه و دلى لبريز از محبت شوهر، بسيار جذاب و دلفريب است. در مقابل عشق چنين زنى، مغرورترين مردها هم توان مقاومت ندارند. ب) تفاوتها و اختلافات اما تفاوتها در عين حال كه باعث ايجاد جذابيت و كشش انسانها به سوى هم مىشود، برخوردها و تنشهايى را هم به وجود مىآورد به طورى كه نمىتوان دو زوج را يافت كه هيچ گونه اختلافى با يكديگر نداشته باشند ولى نه بدان معنا كه تفاوتها به صورت طبيعى تنشزا هستند و گريزى از آنها نيست چرا كه ايجاد اختلاف و تنش در اثر نگرش نادرست به تفاوتها و عدم آگاهى از وجود برخى فرقهاست. اگر زوجين با آگاهى از تفاوتهاى يكديگر سعى در پذيرش آنها كنند، بسيارى از مشكلات را نخواهند داشت و مىتوان گفت كه شايد بيش از نيمى از خوشبختى را به دست آوردهاند. دكتر جان گرى مىگويد: «بايد زن و مرد ياد بگيرند كه به تفاوتهاى يكديگر احترام گذارند تا با هم نزديكتر و صميمىتر شوند.» بنابراين شناخت و پذيرش تفاوتها و برخورد درست با آنها مىتواند بسيارى از اختلافات و تنشها را از بين می ببرد ولى نه به طور كامل و صد در صد چرا كه زندگى با تمام فراز و فرودهايش در جريان است و بشر نمىتواند همواره مانند يك ماشين، دقيق و درست عمل كند. به هر حال اختلاف نظرها وجود دارد. گاهى خواستههاى دو نفر در مقابل هم قرار مىگيرند، يا منافع يكى با ديگرى تداخل مىكند و گاهى مصلحت برخى براى ديگرى زيانبار است و... خلاصه زندگى آكنده از حوادث است، بنابراين نمىتوان گفت اصلاً نبايد اختلاف پيش بيايد بلكه بايد راه حل اختلافات را پيدا كرد كه جز درك و تفاهم نيست. ج) تفاهم تفاهم به معنى اختلاف نداشتن و توافق كامل با طرف مقابل نيست بلكه تفاهم يعنى فهميدن و فهماندن. از آنجا كه سوء تفاهم به معنى فهم مطلبى بر خلاف واقعيت است پس تفاهم يعنى فهم درست واقعيتها. تفاهم بين زوجين يعنى: 1. فهم درست شخصيت همسر؛ 2. فهماندن و بروز دادن واقعيت درونى خود به همسر؛ فهم درست شخصيت همسر وقتى مىتوانيم شخصيت افراد را همان طور كه هست بشناسيم كه آن شخصيت را در مجموعه شرايط محيط زندگى، فرهنگ خانوادگى، وضع شغلى، تفاوتهاى فردى و جنسيتى و ويژگىهاى مهم ديگر نگاه كنيم. بسيارى از توقعات بىجا، سوء تفاهمها، قضاوتهاى منفى، نگرانىهاى بىمورد، مقايسههاى غلط و مشكلات ديگرى كه باعث كدورت و مشاجره مىشود و فضاى عاطفى خانه را آلوده مىكند، برخاسته از شناخت نادرست زن و شوهر از يكديگر است. كمترين فايده شناخت درست براى زنان اين است كه در فضايى سالمتر و آرامتر و به دور از ترس و اضطراب مىتوانند در باره رفتارهاى خود و همسرشان بينديشند، نيز به جاى اينكه با حالتى عصبى و البته بىنتيجه برخورد كنند، در فضايى دوستانه به مذاكره بپردازند. مردان وقتى ببينند توسط همسرشان درست شناخته شدهاند آرامش بيشترى دارند و بهتر مىتوانند با همسرشان ارتباط برقرار كنند؛ بر عكس وقتى مردى احساس كند كه همسرش در باره او اشتباه مىكند، در مقابل او رفتارى نابههنجار و عصبى خواهد داشت. يك روانشناس فرانسوى در اين باره مىنويسد: «به محض اينكه شوهرى احساس كند كه تشخيص اخلاقى همسر از وى به طور افراطى شكل گرفته است و هيچ چيزى نمىتواند نظرش را تغيير دهد تمام صراحت و ابراز احساسات شخصى وى به نابودى خواهد گراييد. در چنين موقعى است كه شوهر ممكن است سر صحبت را با خانمى باز كند كه در اداره يا باشگاه ورزشى ملاقات مىكند. چه بسا با وى راجع به مسائلى صحبت كند كه مدتهاست جرئت بروز آنها را پيش همسرش نداشته است و بعد از مدتى احساس تفاهم و احساس خويشاوندى را كه همه انسانها با ولع دنبال آن هستند در خود مجدداً كشف كند و حتى ممكن است مشكلات زناشويى خود را نيز بيان كند. مردها با بيان ناكامىها و شكستها در ازدواج به سهولت قلب زنها را به ترحم وا مىدارند. بعيد نيست چنين مردى بعد از مدتى به دفتر من بيايد و بگويد: من بدون اين زن جوان نمىتوانم زندگى كنم. او خيلى خوب مرا درك مىكند در حالى كه همسرم از درك من عاجز است.» فهماندن و بروز دادن واقعيت درونى خود به همسر شناخت روحيات و ويژگىهاى زن نيز به اندازه شناخت مرد توسط زن بااهميت است. وظيفه زنان در اين مورد آن است كه با بروز دادن واقعيت درونى خود و صراحت و صداقت در گفتار و رفتار، به شناخت بهتر و بيشتر كمك كنند. برخى معتقدند: در سرتاسر جهان زيادند افرادى كه از نبود تفاهم رنج مىبرند ولى وقتى وضع آنها را از نزديك بررسى كنيم مشخص مىشود حداقل تا حدودى خودشان مقصرند يعنى اگر ديگران آنها را درك نمىكنند به علت اين است كه خود را بروز ندادهاند. بسيار ديده شده است كه بعضى افراد احساسات و درونيات خود را مخفى مىكنند، علاقه خودشان را به ديگران نشان نمىدهند و يا از چيزى ناراحتند اما چيز ديگرى را بهانه مىكنند و خلاصه آنكه ديگران را در مورد خود به اشتباه مىاندازند. بعضى روانشناسان اين حالت را بيشتر به زنان نسبت مىدهند. «مهمترين علت شروع مشاجرات از جانب زنان، عدم صراحت در بيان احساساتشان است. زن به جاى اينكه مستقيماً ناراحتى خود را مطرح سازد، ايرادهاى بىربط مىگيرد تا ناراحتى خود را نشان دهد. بخش سوم اصول رفتاری زن وشوهر يکی از عوامل بسيار مهم برای استحکام خانواده و رضايت زن و شوهر از زندگی زناشويی، داشتن نگرش مثبت نسبت به همسر و مثبتانديشی دربارة اوست. مثبتانديشی به مفهوم پذيرفتن توانمنديها، صداقت، قابليت اعتماد و صميميت يک شخص ديگر است. مثبت انديشی نسبت به همسر به معنای خوب ديدن همسر، علاقه داشتن به او، و داشتن احساس مثبت نسبت به اوست. تا زمانی که زن و شوهر چنين احساسی نسبت به هم پيدا نکنند همواره در معرض اختلاف و تعارض با يکديگر قرار دارند. پاية خانواده بر محبت بين زن و شوهر بنا نهاده شده است و اين تنها در ساية نگرش مثبت زن و شوهر نسبت به هم امکان پذير است. حسن ظن و نگرش مثبت يکی از همسران به ديگری، محبت او را به سوی خود جلب میکند. علی(عليهالسلام) میفرمايد من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبه؛ کسی که نسبت به ديگران گمان نيکو برد محبت آنان را به دست آورد. نكته اول نخستین نكته این است كه انجام دادن هر كاری به مهارت و دانش نیاز دارد . یعنی برای یك همسر توانا شدن،باید دانائی ها ، دانش ها و مهارت های لازم را كسب كرد . از این رو توصیه می شود با مطالعه كتاب های مربوط به تعلیم و تربیت ، روان شناسی خانواده و آئین همسرداری و با شركت در جلسه های آموزش خانواده به دانش و مهارت خود بیفزائید. نكته دوم خانواده یك نهاد اصلی و ویژه جامعه است و برقراری روابط انسانی سالم و درست میان اعضای خانواده مهمترین عامل سلامت آن است . سعی كنید با همدلی ، همفكری ، همكاری و هماهنگی،روابط سالمی را میان اعضای خانواده خود برقرار نمایید. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: وَ مَن حَسُن بِرُّه باَهلِه زاد اللّه ُ فى عمرِه؛ هر کس با خانواده اش نیک رفتار باشد، خداوند بر عمرش بیفزاید. نكته سوم در ارزیابی روابط زناشویی ، هر یك از زوج ها باید بداند كه همسر او نزدیكترین و محرم ترین فرد است ، لذا توصیه می شود به همسرتان به عنوان نیمه تن ، حامی و پشتیبان نگاه كنید و تلاش نمایید وی را خوشبخت كنید. خداوند در قرآن کریم مى فرماید: هُنَّ لباسٌ لکُم وَ انتُم لباسٌ لهنَّ؛ زنان به منزله لباسى براى شمایند و شما به منزله لباسى براى آنها. نكته چهارم زن و شوهر با یادگیری مهارت های ارتباطی و به كار بستن آنها می توانند روابط خود را بهبود بخشند و متحول سازند و در فضایی سرشار از حُسن تفاهم و حُسن نظر به حل و فصل مسائل خود بپردازند . برخی از این مهارت ها عبارتند از فعالانه به حرف های یكدیگر گوش كردن ، تشریك مساعی و مشورت كردن ، به عقاید یكدیگر احترام گذاشتن ، پذیرفتن یكدیگر و نظایر آن. نكته پنجم تحكیم روابط زناشویی ، علاقه به داشتن یك ارتباط سالم ، ایجاد یك كانون گرم و صمیمی و نایل شدن به تفاهم ، مسئولیت همه اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است ازاین رو می توان گفت كه حل مسائل زناشویی و خانوادگی مستلزم كوشش همه جانبه اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است. نكته ششم وقتی در زندگی ، اختلاف نظر و یا سوء تفاهمی بروز می كند ، به جای سرزنش كردن یكدیگر و تفسیر نادرست ، به شناسایی مسئله ، علت یابی و سرانجام راهیابی آن بپردازید . اگر چه باید اعتراف كرد كه گاهی اوقات شناسایی مسئله واقعی، مشكل اصلی و یافتن علت ها و ریشه ها دشوار است . زیرا آنچه كه روی پرده است متفاوت می باشد و شناخت ریشه های اصلی مسئله،كاری ماهرانه و پرپیچ و خم است كه كمك و مشاوره افراد متخصص را طلب می كند. نكته هفتم لازمه ایجادِ حفظ و استمرار روابط زناشویی سالم ، داشتن تعهد ، وفاداری ، اعتقاد ، انصاف و صمیمیت ، پذیرش متقابل ، سعه صدر متقابل، تفاهم متقابل و اعتماد متقابل است . پس با رعایت این اصول نسبت به همسرتان احساس مسئولیت كنید و خانواده را به فضایی سرشار از امنیت روانی و عاطفی تبدیل نمایید. امام سجاد(علیه السلام) فرمود: و اِنَّ أرضاکم عند اللّه أسبغکم على عَیاله؛ خدا از کسى که زمینه آسایش خانواده خود را آبرومندانه فراهم سازد خشنودتر است. نكته هشتم مهمترین عامل پدید آمدن مسائل و مشكلات زناشویی ، سوء ارتباطات و سوء تفاهمات است . بنابراین زن و شوهر هریك به سهم خود مسئولیت دارند كه از به وجود آمدن آنهاپیشگیری كنند و در اولین فرصت ممكن به حل و فصل آنها بپردازند . زیرا سوءتفاهمات و سوءارتباطات به صورت یك فرایند مخرب و پیشرونده عمل می كنند . گاهی یك سوء تفاهم یا یك سوء ارتباط كوچك مانند یك گلوله برفی به تدریج به یك بهمن بزرگ تبدیل می شود و بنیاد زندگی را متلاشی می سازد . برای مثال ممكن است كه كسی در ارتباط با سكوت همسرش بگوید وقتی او سكوت می كند ، معنایش این است كه مرا دوست ندارد . در حالی كه ممكن است سكوت او معانی گوناگون داشته باشد. امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «قِف عندَ کلّ أمرً حتّى تعرَف مَدخَله من مخرَجَه قَبل أن تقعَ فیه فتندم؛ پیش از اینکه کارى را شروع کنى، در باره آن نیک تأمل کن و در مورد قبل و بعد آن بیندیش تا تو را از پشیمانى نگه دارد. نكته نهم مورد تأیید واقع شدن ، مورد محبت و توجه قرار گرفتن،از نیازهای اساسی انسان است سعی كنید در روابط زناشویی به نوعی و به طریقی رفتارهای مطلوب همسرتان را مورد توجه قرار دهید و تأیید كنید . همسر شما باید بفهمد كه برای او ارزش قائل هستیدخاصه آن كه تشویق، تأیید و بیان نكات مثبت باید به طور آشكار و یا در جمع باشد و تذكر نكات منفی و انتقاد باید به طور محرمانه و در تنهایی صورت گیرد. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «خَیرکُم خَیرکُم لاَهلِه؛ بهترین شما، بهترین براى خانواده اش مى باشد نكته دهم لازمه ایجاد و حفظ روابط سالم ، این است كه طرفین برای خصوصیات ، علاقه مندی ها و نیازمندی های یكدیگر ارزش قائل شوند . از این رو سعی كنید در روابط كلامی ، غیر كلامی ، عاطفی و اقدام ها و تصمیم گیری ها به رفتار، افكار و به نیازها و خواسته های همسرتان توجه كنید . حساسیت نشان دهید و پاسخ مناسب بدهیدبی تفاوت نباشید بنابراین اگر زن یا شوهری گفت همسر من به فكر من نیست ، من برای او ارزشی ندارم ، او سرش به كار خودش مشغول است و .... ، این امر زنگ خطر محسوب می شود. نكته یازدهم یادتان باشد كه مسئله یك طرف و شیوه برخورد با مسئله ، طرف دیگر است . به جای انتخاب روش پرخاشگرانه ، خشونت آمیز و بدبینانه ، بهتر است روش مسالمت آمیز ، صمیمانه و خوش بینانه را انتخاب كرد . اگر رفتاری برای شما مبهم است ، ساده ترین راه این است كه از همسرتان سوال كنید هدف شما از انجام این كار چیست ؟ ، منظور شما از این حرف چیست ؟ ، چرا این طور رفتار می كنی ؟ ، چه طور شد كه این طور عمل كردی ؟ و نظایر آن. نكته دوازدهم گاهی بین زن و شوهر پیام هایی رد و بدل می شود كه به درستی درك نمی گردد؛ زیرا برخی از پیام ها مبهم هستند و هركس می تواندآنها را به گونه ای مثبت یا منفی تفسیر كند . یا این كه اصولاً برخی از پیام ها دارای چندین مفهوم هستند . بنابراین گیرنده پیام بایداز فرستنده پیام به وضوح و صراحت سئوال كند كه منظورش از پیام مورد نظر یا موضوع بحث شده چه بوده است ؟یا از او بخواهد كه توضیح بیشتری دهد تا رفع اشكال و ابهام شود. نكته سیزدهم در اكثر موارد زن و شوهر با زبان واحدی با یكدیگر سخن می گویند ، اما آنچه كه یكی می گوید و آنچه كه دیگری می شنود ، اغلب متفاوت است و در نتیجه مشكلات ارتباطی را به دنبال می آورد . لذا توصیه می شود هم زن و هم شوهر دیدگاه خود را در مورد مسئله یا مشكل مورد نظر به زبان ساده و صادقانه بیان كنند . در این باره باید یادآور شد كه خشونت را نباید با خشونت پاسخ گفت ، بلكهدر برابرخشونتباید سكوت كرد و بعداً در موقعیت مناسب دیگری درباره مسئله مورد نظر به بحث و گفت وگو پرداخت. حضرت على(علیه السلام) فرمود: اجْمِلوا فى الخِطاب تَسْمعوا جَمیلَ الجَواب؛ زیبا سخن گویید تا پاسخ زیبا بشنوید نكته چهاردهم در اكثر مواقع ، زوج هایی كه مشكلات ارتباطی دارند ، دچار مشكل شناختی ، طرز قضاوت كردن ( پیش داوری ) و دیدن اشكالات به جای نقاط مثبت می شوند . به بیان دیگر این گونه زوج ها كسانی هستند كه وقتی با لیوانی كه تا نیمه پُر از آب است روبرو می شوند ، اغلب به نیمه خالی توجه می كنند. نكته پانزدهم سعی كنید با نگرش مثبت نسبت به یكدیگر و با مشورت كردن و هماهنگی ، امور زندگی خانوادگی ، تعلیم و تربیت فرزندان ، فعالیت های اجتماعی، اوقات فراغت و چگونگی صرف آن ، دید و بازدیدهای خانوادگی و نظایر آن را تنظیم و برنامه ریزی كنید. نكته شانزدهم در هر فرصتی كه پیش می آید سعی كنید با همسر و اعضای خانواده تان ارتباط كلامی برقرار كنید و به گفت و گوهای خانوادگی بپردازید . شایان ذكر است كه زنها از صحبت كردن با همسرشان استفاده می كنند بنابراین توصیه می شود شوهران فعالانه به صحبت های همسران خود گوش كنند و واكنش مناسب نشان دهند . چنانكه شوهر یا زن در شرایط خاصی نتواند به صحبت های همسرش گوش كند ، باید این موضوع را صادقانه و صمیمانه مطرح و تقاضا كندوصحبت كردن درباره آن موضوع را به فرصت دیگری موكولنماید. در هر حال از پیش آمدن این حالت جلوگیری كنید كه همسرشما فكر كند و احساس نماید كه شما مشغول كار و فعالیت خودتان هستید و به حرف های او گوش نمی كنید و توجه ندارید. در قرآن کریم مى خوانیم: «مُحمدٌ رسول اللّه و الذینَ مَعَه اَشِداءُ عَلى الکفار، رُحَماءُ بَیْنَهُم؛ محمد رسول خداست و مردمى که همراه او هستند، سخت گیرنده بر کافران و در میان خود رحیم و مهربانند نكته هفدهم زن و شوهر باید هر چه بیشتر با یكدیگر ارتباط كلامی و عاطفی برقرار كنند و سوء تفاهمات و سوء ارتباطات را هر چه زودتر شناسایی ، رفع و اصلاح كنند . نكته حائز اهمیت این است كه زن و شوهر باید خود رأساً برای حل مشكلات زناشویی- خانوادگی اقدام كنند و پیش از آن كه موضوع را بافرد دیگری در میان گذارند، به منزله دو انسان عاقل و بالغ مسئله را منصفانه بین خود حل و فصل كنند و اجازه ندهند دیگران در این امر مداخله نمایند. حضرت على(علیه السلام) فرمود: «مَن صَدَّق الواشى افسَدَ الصَّدیقَ؛ کسى که سخن چین را تصدیق کند، دوست راستین خود را از دست مى دهد. نكته هجدهم زن و شوهر باید مشخص كنند كه از یكدیگر چه انتظاراتی دارند ؟ آنها باید گاه گاهی در یك فضای محرمانه ، محبت آمیز و صمیمانه به ارزیابی رفتار و روابط یكدیگر بپردازند و از یكدیگر سئوال كنند آیا از من راضی هستی ؟ آیا من توانسته ام انتظارات تو را پاسخگو باشم ؟ نسبت به من چه احساسی داری ؟ و نظایر آن . زن و شوهر نباید تصور كنند كه این انتظارات و احساسات به قدری روشن و گویا هستند كه نیازی به طرح و بیان آنها نیست. بنابراین شوهر نسبت به زن و زن نسبت به شوهر باید احساسات، عواطف و انتظارات خود را در میان گذارد و به طور آشكار ابراز كند و برای بهبود روابط خود تلاش نماید . زن و شوهر باید از یكدیگر سؤال كنند چه باید كردتا روابطمان بهتر و بانشاط ترگردد ؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: «وَ مَن حَسُن برُّهُ بِاهلِه زادَ اللّه ُ فى عُمره؛ هر کس با خانواده اش نیک رفتار باشد، خداوند بر عمرش بیفزاید. نكته نوزدهم در رویارویی با مسائل و مشكلات زناشویی همواره باید انصاف داشت . به بیان دیگر خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دادن ، قبول مسئولیت خود و شناخت انتظارات متقابل ، قدم اول در حل و فصل اختلافات زناشویی است. حضرت على(علیه السلام) فرمود: «فَدارِها عَلى کُل حالٍ و اَحْسِن المُصاحَبةَ لَها لِیَصفُوَ عَیشُکَ؛ در هر حال با همسرت مدارا کن و با او به نیکى معاشرت نما تا زندگى ات باصفا شود. نکته بیستم راه حل عمده مسائل و مشكلات زناشویی ، اصلاح نگرش و شیوه برخورد و تصحیح انتظارات براساس توان و وسع یكدیگر است . لذا توصیه می شود زمان مشخصی را در روز یا در هفته برای گفت وگو درباره مسائل و مشكلات و روشن كردن انتظارات از یكدیگر و به اصطلاح درد دل كردن اختصاص دهید. نكته بیست و یكم داشتن نگرش های آرمان گرایانه و شاعرانه نسبت به ازدواج و روابط زناشویی از سویی و ازدواج هایی كه بر اساس هوی و هوس ، جاذبه های مالی یا زیبایی صورت می گیرد از دیگر سو ، زوج ها را بیشتر با سوء تفاهم ها ، تضادها و ... روبه رو می سازد و این گونه پیوندها به زودی به سستی می گراید . علت اصلی چنین مشكلاتی این است كه طرفین از یكدیگر انتظارات غیر واقع بینانه دارند و این امر نیز به برداشت های نادرست از یكدیگر و سرانجام به ارتباطات نامطلوب ختم می شود. نكته بیست و دوم براساس سوء ظن و گمان بد و حدس نادرست نمی توان زندگی كرد و ارتباط سالم برقرار نمود . اگر موضوع و یا مسئله ای ذهن زن و شوهر را به خود مشغول كرده است . باید آن را به صراحت و صادقانه مطرح كرد و درستی یا نادرستی اش را مورد بررسی قرار داد برای مثال ، امروز خسته به نظر می رسی ، چرا؟ چه طور شد كه این حرف را زدی ویا این كار را كردی ؟ پس همواره زن و شوهر باید یكدیگر را به صبر و بردباری و اخلاص و توكل توصیه كنند حضرت على(علیه السلام) فرمود: «ایّاکَ وَ التَّغایُرَ فى غَیرِ مَوْضَعَ غَیرَةٍ فَاِنَّ ذلک یَدعوا الصَّحیحَةَ اِلى السُّقمِ و البَریئةَ الى الرَّیْبِ؛ از غیرت ورزى نابه جا بپرهیز که چنین کارى زن سالم را به نادرستى مى کشاند و پاکدامن را به سوى شک و تردید مى برد. نكته بیست و سوم زن و شوهر هر دو موظف هستند زمینه های بروز سوء تفاهمات و سوءظن ها را از بین ببرند و حتی الامكان از انجام رفتارهایی كه موجب بروزاین مسائل می شود ، خودداری كنند. حضرت على(علیه السلام) فرمود: «مَن ساءَ ظَنُه، ساءَت طَویّته؛ کسى که گمانش بد است، باطنش بد است. نكته بیست و چهارم گاه زن و شوهر از یك مسئله واحد دو برداشت كاملاً متفاوت دارند. اما آنهارا با یكدیگر مطرح نمی كنند و یا نمی خواهند كه این برداشت های متفاوت را درك كنند و در نتیجه،بروز یك مسئله ساده ممكن است به یك بحران تبدیل شود . لذا زن و شوهر باید سعی كنند كه برداشت های یكدیگر از مسئله را جویا شوند و بفهمند . برای شناخت ریشه اختلافات زناشویی باید با روان شناسی زن و یا روان شناسی مرد آشنا شد و دریافت كه زن یا مرد به چه اموری بها می دهند و نظام ارزش های آنان چگونه است ؟ به طور معمول زن به وابسته بودن ، كسب امنیت عاطفی و مورد حمایت واقع شدن اهمیت می دهد در حالی كه مرد می خواهد مستقل و خود مختار باشد و برای آزادی عمل ارزش قائل است . چاره كار این است كه در این شرایط زن و شوهر از خود انعطاف نشان دهند و به آگاهی برسند. نكته بیست و پنجم لازمه ایجادِ حفظ و استمرار روابط زناشویی سالم و بانشاط این است كه فضای خانواده،سالم و آرامش بخش باشد و زن و شوهر از مسخره كردن یكدیگر و گفتن سخنان طعنه آمیز و دو پهلو پرهیز كنند. یا ایُّها الذینَ امَنوا لا یَسخر قومٌ ...؛ اى اهل ایمان، مؤمنان هرگز نباید قومى قوم دیگر را مسخره و استهزاء کنند نكته بیست و ششم به جای در نظر گرفتن خصوصیات منفی بهتر است ویژگی های مثبت یكدیگر را در نظر بگیریم و به آنها توجه كنیم . بنابراین از پوزخند زدن ، مسخره كردن ، متلك گفتن ، تحقیر كردن ، سرزنش كردن و به رخ كشیدن یكدیگر باید اجتناب كرد . این گونه رفتارهای نامطلوب موجب افزایش مقاومت های روانی در طرف مقابل می شود و ادامه زندگی زناشویی و ارتباط را دشوار و فاجعه آمیز می كند. نكته بیست و هفتم اساس یك ارتباط سالم و بانشاط مثبت فكر كردن است . در زندگی شخصی ، خانوادگی و زناشویی همواره سعی كنید به مثبت ها ، موهبت ها و نعمت هایی كه در اختیار دارید بیندیشید ، نه به آن اموری كه در اختیار ندارید . برای مثال برخورداری از سلامت ، داشتن فرزند و داشتن روابط سالم ورضایت بخش از نعمت هایی است كه در اختیار دارید و باید شاكر درگاه الهی باشید. نكته بیست و هشتم گذشت و عفو عنصر اصلی استمرار و استحكام پیوند زناشویی از سوی هر یك از زوج هاست لذا از خطاهای یكدیگر بگذرید و خطاهای همدیگر را تحمل كنید . این نكته به ویژه در مورد شوهران توصیه شده است كه با زنان خود با نیكی و مهربانی معاشرت كنید و از بی عدالتی و خشونت بپرهیزید رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: «عَلیکُم بالعفو لا یَزیدُ العَبْدَ الاّ عِزّا فتعافَوا یعزکُمُ اللّه ؛ بر شما باد که عفو و گذشت داشته باشید، زیرا عفو، موجب عزت بنده است. از یکدیگر عفو کنید تا خدا شما را عزیز کند نكته بیست و نهم زن و شوهر می توانند با یادآوری برخی ایام مانند روز تولد ، سالگرد ازدواج و نظایر آن و دادن هدیه هایی هر چند كوچك ( مثلاً یك شاخه گل) به طور نمادی یا سمبلیك ، عشق و علاقه و توجه خود را نسبت به یكدیگر بروز دهند. امام باقر(علیه السلام) فرمود: «تَهادُوا فَانَّ الهَدیَّةَ تَسُلُ السَّخائِم و تُجلِى ضَغائِنَ العَداوَةِ و الاحقادَ؛ براى یکدیگر هدیه برید، که هدیه بردن، کینه ها را از دل ها بیرون برد و انتقام و دشمنى و کینه توزى ها را برطرف سازد نكته سی ام زن و شوهر موظفند خود را در برابر یكدیگر آراسته و پاكیزه و جالب توجه نگه دارند و از پریشانی و وضع نامرتب اجتناب كنند پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «تَنَظَّفوا ما اسْتَطَعتُم؛ هر چه مى توانید پاکیزه باشید نكته سی و یكم از آن جا كه نفس انسانی خوپذیر است لذا در انتخاب دوست و برقراری روابط دوستانه و یا معاشرت های خانوادگی با زوج های دیگر دقت كنید . توصیه می شود زن و شوهر هر دو معیارهایی را با توافق یكدیگر مشخص كنند و بر اساسآنها به گزینش دوست و برقراری این گونه روابط اقدام نمایند. امام رضا(علیه السلام) فرمود: «مُجالِسة الصالحین داعیةَ الى الصَلاح؛ نشست و برخاست با نیکان، مایه روى آوردن آدمى به صلاح و نیکى است نكته سی و دوم در روابط زناشویی سالم ، نه باید مردسالاری حاكم باشد و نه زن سالاری . به بیان دیگر اصولاً رابطه سلطه گرانه و سلطه پذیرانه چه از طرف زن و چه از طرف شوهر برای كانون گرم خانواده آفت بزرگی به شمار می آید نكته سی و سوم خطای یكدیگر را در حضور فرزندان یاافراد دیگر مانند دوستان،آشنایان و بستگان بازگو نكنید و همواره احترام یكدیگر رانگه دارید . همچنین سعی كنید اهمیت احترام به بزرگترها و پدر یا مادر را همواره به فرزندان خود یادآوری كنید. هُنَّ لباسٌ لکُم و انتُم لباسٌ لَهُنَّ؛ زنان لباس شما هستند و شما لباس زنان هستید نكته سی و چهارم مسئله اصلی این است كه تفاوت های فردی وجود دارد و زوج ها نباید یكدیگر را با فرد دیگری مقایسه كنند . نكته حائز اهمیت این است كه زوج ها باید حاضر شوند این تفاوت ها را درك كنند و اختلافات زناشویی را در یك فضای محرمانه و صمیمانه مطرح كنند و معتقد باشند كه می شود و می توان به تفاهم رسید و یك ارتباط سالم برقرار كرد. نكته سی و پنجم تشویق و ابراز تشكر از رفتارهای مطلوب همسر ، تأثیر بسزایی در تكرار و استمرار آن رفتارها دارد و انگیزه تكرار آن رفتارها ا بیشتر می كند . او یاد می گیرد كه پس همسر من این رفتار را دوست دارد و برای خوشایند او باید آن را تكرار كنم. نكته سی و ششم سعی كنید مورد یا موارد سوء تفاهم یا مسائل مورد اختلاف را هر چه زودتر و هر چه صریح تر مطرح كنید و به حل و فصل آنها بپردازید . از پیش داوری ، تعمیم های نادرست و غیرمنطقی و شكل گیری افكار منفی پرهیز كنید . برای مثال اگر همسر شما یك بار بدقولی كرده است به او نگویید تو همیشه بدقولی می كنی در حالی كه ممكن است همسر شما این بار قولش را فراموش كرده باشد و یا علت خاصی داشته باشد. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «مَن ضَرب امرَأته بغیر ذنبٍ فأنا خصمه؛ کسى که همسر خود را مى آزارد، من دشمن او خواهم بود نكته سی و هفتم گاه عملی نشدن قول ها و قرارها ، چه پیش از ازدواج و چه پس ازآن از طرف زن یا شوهر به دل شكستگی، سلب اعتماد و احساس فریب خوردگی منجر می شود. بنابراین سعی كنید حتی الامكان به قول های داده شده عمل كنید و احساس مسئولیت خود را در قول و عمل نشان دهید. نكته سی و هشتم از نسبت دادن القاب و زدن برچسب های ناگوار و نامطلوب به یكدیگر مانند بدقول ، بی احساس ، نامهربان ، بی عاطفه ، لجباز ، بی انصاف ، زورگو ، خودخواه و نظایر آن پرهیز كنید. حضرت على(علیه السلام) فرمود: بَعیدا فُحشُهُ، لَیّنا قَولهُ؛ مؤمن از فحش به دور است و گفتارش نرم و ملایم است. نكته سی و نهم لازمه ایجاد ، تداوم و حفظ روابط زناشویی سالم ، انعطاف پذیری در رویارویی با تقاضاها و درخواست های همسرتان می باشد . آشفتگی روابط زن و شوهر به افسردگی و اضطراب در یكی از آنها و یا هر دوی آنها منجر می شود و در نتیجه بر شدت مشكلات موجود می افزاید . گاهی اوقات افسردگی و عصبانیت زن یا شوهر به علت اختلال در كار سیستم عصبی یا غدد درون ریز به ویژه غده تیروئید است . بنابراین توصیه می شود در اولین فرصت به پزشك متخصص مراجعه كنید. نكته چهلم نکته آخر این كه برای ایجاد ، حفظ و استمرار یك رابطه زناشویی سالم ، موفق و باطراوت باید هر یك از زوج ها ( چه زن و چه شوهر ) تلاش كند ، بیندیشد ، وقت بگذارد ، احساس مسئولیت كند و موانع برقراری ارتباط سالم را از میان بردارد و در مقابل به عوامل كمك كننده برقراری ارتباط سالم توجه نماید و عمل كند. بخش چهارم آثار منفی سوءظن و بدگمانی در خانواده سوءظن آفت درخت اعتماد در زندگى زناشویى، اعتماد زن و شوهر به هم را مى توان مجموعه اى از خصوصیات اخلاقى همچون رو راست بودن، صداقت، یکرنگى و خطاپوشى دانست ظرافت هاى رفتارى مى تواند اعتماد را بر روابط میان زن و شوهر حاکم گرداند، ظرافت هایى همچون کنترل خشم و سکوت شک و ظن، یکى از مهم ترین عواملى است که اعتماد میان زن و مرد را متزلزل نموده، زندگى را به صحنه نبرد تبدیل خواهد ساخت اگر قرار باشد به هر حرکت و رفتار همسرمان شک داشته باشیم و براى هر حرکت و رفتارش به جستجوى تفسیرى و دلیلى باشیم، به زودى وى را به سوءاستفاده از اعتماد خود متهم خواهیم ساخت. توجه به حرف هاى دیگران و تحت تأثیر و نفوذ اطرافیان بودن و تصمیم گرفتن براساس حرف و نظر افراد دور و نزدیک نیز یکى دیگر از مشکلاتى است که در این رابطه پدیدار خواهد شد. شک نکنیم تا زمانى که براساس حدس و گمان و یا دیده ها و شنیده هاى دیگران درباره زندگى مان تصمیم گیرى مى کنیم، شکست خواهیم خورد اگر به هر حرکت و رفتار همسرتان شک داشته باشیم، نه تنها خود عصبى، کلافه و حساس مى شویم بلکه آرامش را از وى نیز سلب خواهیم نمود. شک بیش از حد، باعث تصمیم گیرى هاى لحظه اى و مقطعى و بدون منطق خواهد شد و به اساس زندگى مشترک لطمه وارد خواهد ساخت از طرف دیگر، جر و بحث هاى بى فایده و اعصاب خردکن بر سر هر موضوع پیش پا افتاده اى، پرسش هاى مکرر و بى دلیل از کارها و برنامه ها و ایراد گرفتن به هر حرکت و رفتار همسرمان، رفتارهایى حاکى از بى اعتمادى نسبت به وى مى باشند. اصولاً دقیق شدن در رفتار افراد در هر سنى، رفتارى تنش زاست در عوض در یک زندگى مشترک باید گذشت و چشم پوشى از خطاهاى طرف مقابل صدچندان شوند. همین تلنبار نکردن دلخورى ها، صحبت با هم و گفت و شنود و حل منطقى مشکلات، به پررنگ شدن اعتماد میان زوجین کمک خواهد کرد از جمله آفت های ویرانگر باغ سرسبز زندگی، سوءظن و بدگمانی افراد خانواده نسبت به یکدیگر است. شرط داشتن یک زندگی ایده آل و موفق، مصونیت در برابر گمان های بد است. سوءظن، همچون طوفان تکان دهنده ای، ستون های استوار یک زندگی را متزلزل می سازد. این صفت رذیله که نوعی بیماری روحی تلقی می شود، گاه تا جایی پیش می رود که امنیت افراد خانواده را در افکار یکدیگر از بین می برد؛ به گونه ای که اگر با منطق صحیح و بینش درست حل نشود، افراد را تا عمق ضلالت و پستی پیش خواهد برد از نظر دین مبین اسلام نیز گمان های نادرست، گناه شمرده می شود. قرآن، به صراحت مؤمنان را از این رذیله اخلاقی برحذر می دارد یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اجْتَنِبوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ. حجرات: 12 ای مؤمنان، از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پاره ای از آنها گناه است. هر یک از رذایل اخلاقی، ساخته ذهن و افکار آدمی اند. سوءظن نیز ناشی از وسوسه فکری و مسلط شدن افکار شیطانی بر عقل انسان است. افراد ناصالح و دروغگو نیز در گستردن دامنه سوءظن ها بسیار مؤثرند. وقتی فردی در خانواده دچار سوءظن می شود، بی شک ایمان در قلبش زایل می گردد و شک و تردید در دلش نفوذ می کند. چون مؤمن برادر ایمانی اش را متهم سازد؛ یعنی در حق او گمان بد برد، ایمان در قلب او ذوب می شود، همچنان که نمک در آب ذوب می گردد. سوءظن، برگ های دفتر زندگی را زرد و خزان زده می سازد و سایه شوم خود را بر کانون گرم خانواده ها می اندازد. در ادامه این گفتار، به ابعاد، منشأ و سرچشمه سوءظن و بدبینی در خانواده می پردازیم سوءظن در روابط همسران خداوند متعال انسان را آفرید و به او قدرت اندیشیدن و درست تصمیم گرفتن را عطا فرمود تا در کوره راه های زندگی به مدد عقل و درایت خویش، صراط مستقیم را بپیماید. و از قرار گرفتن در دست پندارهای غلط به دور ماند. برای دریافتن این که، در زندگی مشترک چگونه بین زن وشوهر، سوءظن و بدگمانی رایج می شود و عرصه زندگی را بر آنها تنگ می سازد، باید در اندک اختلافات و تضادهای سلیقه ای آنها جست و جو کرد و این ناشی از پرورش یافتن هر یک در محیط خانوادگی متفاوتی است. بیشتر همسرانی که دچار مشکل روحی روانی سوءظن، به ویژه در آغاز زندگی مشترک می شوند، خود نیز در ابتدا خواهان چنین نوع نگرش و روش و زندگی نبوده اند. اگر پای درد دل های آنها بنشینیم، خواهیم فهمید که بیشتر آنان در آغازین سال های زندگی مشترک، به علت عدم شناخت صحیح از یکدیگر، طعمه دام وسوسه انگیز سوءظن شده اند. عوامل پیدایش سوءظن بین زن و شوهر الف) گاهی علاقه و عشق شدید زن و شوهر به همدیگر، عاملی می شود برای سوءظن. مثلاً چون مرد، همسرش را خیلی دوست دارد و او را تنها متعلق به خود می داند، از این که با دیگری صحبت کند، عذاب می کشد و یا مانع فعالیت های اجتماعی او می شود. در واقع، به نوعی سرکوب کردن حس اعتماد و استقلال در شخصیت زن صورت می گیرد. اینجاست که اگر زن در نوع سلیقه، رفتار و گفتار در خانه و در اجتماع، مطابق خواسته شوهرش عمل نکند، بدگمانی و سوءظن میان آن دو را در پی خواهد داشت. ب) گاه کسانی وقتی وارد زندگی مشترک می شوند، متوجه می گردند که طرف مقابل از لحاظ سلیقه و نگرش با ذهنیت ایده آل او متفاوت است و این، باعث ایجاد حس نفرت و بدبینی در افکار شخص مقابل می شود و با گذشت زمان به خیال پردازی و درون گرایی و سرانجام به گمان های ناروا و سوءظن می انجامد. ج) نوع تربیت خانوادگی، در تعیین مسیر زندگی مشترک نقش بسزایی دارد. اگر محیط خانوادگی پیش از ازدواج، مثبت نگری، امنیت و حس اعتماد را در طول زندگی تقویت نکرده باشد و در الگوپذیری از پدر و مادر، فقط به نکات منفی زندگی توجه شده باشد، زندگی مشترک چنین زوج هایی به بدگمانی ختم می شود. آنها پیوسته نکات منفی یکدیگر را می بینند و برداشت های نادرست آنها از عملکرد یکدیگر و عدم ارتباط کلامی صحیح بین آنها، باعث بروز حس بدبینی می شود. ج) گاهی دخالت ها و حسادت های بیجا از سوی اطرافیان و خبرها و تحلیل های دروغین آنها، در ایجاد حس بدبینی و سوءظن همسران کاملاً مؤثرند. در واقع، افرادی که در زندگی مشترک دیگران دخالت می کنند، مانند دوستان شیطان هستند که پذیرش آنها در زندگی مشترک، باعث بروز بسیاری از مشکلات می شود. چنان که قرآن کریم فرموده است: به درستی که شیاطین سخت به دوستان خود وسوسه می کنند تا با شما به جدال و منازعه برخیزند و اگر از آنها پیروی کنید، مانند آنان مشرک خواهید شد. انعام: 121 تأثیر سوءظن و بدبینی در خانواده زیان ها و آثار سوءظن در محیط خانواده، بسیار وسیع و جبران ناپذیر است. برخی از پی آمدهای ناگوار سوءظن و بدبینی در محیط خانه عبارتند از: 4- از بین بردن حس همکاری و نبود اتحاد و پیوستگی دل ها میان افراد خانواده. 2-سوءظن، عاملی است برای کنجکاوی بیش از حد دو طرف در کارهای یکدیگر که موجب ایجاد اضطراب های شدید روحی، تضعیف روحیه و تشنجات فکری و ناتوانی در عملکرد صحیح در برابر افکار اشتباه می شود. 3- سوءظن، موجب عدم درک صحیح افراد خانواده از یکدیگر و ایجاد حس انزجار و درماندگی می شود. 4- بدبینی ریشه بیشتر دشمنی ها و نزاع های خانوادگی، عدم امنیت فرزندان در محیط خانه و روی آوردن آنها به پناهگاه های نامطمئن و از هم پاشیدن کانون گرم خانواده هاست. 5- سوءظن، راهی است برای نفوذ و دخالت افراد فاسق و فرصت طلب که با اخبار دروغین، باغ سرسبز زندگی را به آتش می کشند و جز خاکستر اندوه چیزی باقی نمی گذارند. قرآن کریم دستور می دهد: اگر شخص فاسق خبری آورد، درباره آن جست و جو کنید. نکند با نادانی به جمعیتی حمله کنید، سپس پشیمان شوید. حجرات: 6 پیش گیری از سوءظن در محیط خانواده خانواده، محیطی برای شکل گرفتن شخصیت اولیه انسان و رسیدن به اوج آرامش و امنیت است. حال، اگر بخواهیم خانواده قداست و محبوبیت خویش را در بین افراد آن از دست ندهد و موجبات روی آوردن هر یک از افراد آن به پناهگاه های بیگانه و ناآشنا در اثر سوءظن و بدبینی نشود، باید راهکارهای زیر را مدنظر داشته باشیم: 4- هرگز خود و افراد خانواده را با دیگران مقایسه نکنیم تا دچار بدبینی حاصل از قیاس نشویم. به اصلاح درون بپردازیم و به خاطر یک سری اختلاف سلیقه ها و دیدگاه ها، بی درنگ نتیجه گیری نکنیم. برای نظرها و نگرش های افراد خانواده ارزش قایل شویم و با تشکیل جلسات خانوادگی در صدد رفع مشکلات و اختلاف نظرها برآییم و در تصمیم های مهم زندگی شریک و همدل یکدیگر باشیم. 2- معاشرت خود و افراد خانواده را با افرادی که در حُسن نیت و صداقت آنها شک داریم، قطع کنیم و اجازه ندهیم دیگران نوع دیدگاه ما را به محیط مقدس خانواده خدشه دار کنند. 3- با افراد صالح وموفق در عرصه زندگی، معاشرت کنیم و از تجربیات آنها بهره ببریم و با مطالعه زندگی پیشوایان، در خشکاندن سرچشمه های بدبینی و سوءظن تلاش نماییم. 4-از قضاوت های بیجا درباره افراد خانواده پرهیز کنیم و اگر متوجه بروز رفتاری از یکی از آنها، برخلاف میل دیگر افراد خانواده شدیم، فورا بدبین نشویم، بلکه در صدد فهم حقیقت برآییم. چنان که ائمه معصومین علیهم السلام توصیه فرموده اند: لَیْسَ مِنَ الْعَدلِ القَضاءُ عَلی الثِّقَةِ بِالظَّنِّ؛ قضاوتی که با تکیه به گمان باشد، عادلانه نیست 5- اجازه ندهیم دنیای مدرن امروز با ماهواره ها و وسایل ارتباط جمعی، پیوندهای سنتی ودر عین حال صمیمی خانواده ها را خدشه دار کنند. پس، لازم است این گونه وسایل در جای مناسب، با حفظ حریم مقدس خانواده استفاده شوند که خداوند ما را از بدگمانی نهی فرموده اند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «بدگمانی را از خودتان دور کنید که خداوند عزوجل از آن نهی کرده است». 6- در برخورد با عملکرد افراد خانواده، فقط به جنبه های منفی اعمالشان فکر نکنیم، بلکه جنبه های مثبت آنها و زندگی خود را ببینیم. منفی بافی نکنیم تا دچار سوءظن نشویم. به یاد داشته باشیم که با لجبازی با افراد خانواده، چراغ محبت و دوستی را خاموش نکنیم و بدانیم که سوءظن به دیگران، در ردیف پایمال کردن حق الناس است و گناه بزرگی محسوب می شود. چنان که خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم فرموده است: هنگامی که سخنان دروغ منافقی را به زبان می آورید و حرفی می زنید که به درستی آن آگاهی ندارید و این کار را سهل و کوچک می پندارید، در حالی که نزد خدا گناهی بس بزرگ است. (نور: 15) 7- ارتباط کلامی خود با افراد خانواده را افزایش دهیم و موارد ابهامی را که در ذهن ما به عملکرد افراد خانواده به وجود آمده است، با گفت و گوی صحیح و خواستن توضیح از آنها برطرف کنیم. 8- در قضاوت دیگران، بیش از آن که به تحلیل های ذهنی خود تکیه کنیم، به واقعیت های عینی و خارجی توجه کنیم و همواره، به یافته های ذهنی خویش با سوءظن بنگریم، نه به رفتار دیگران ما مى توانيم از يك نظر سوءظن را به سه گونه تقسيم كنيم: 1- سوءظنى كه آثارش در سخن و رفتار پيدا مى شود. اين سوءظن حرام است. 2- سوءظنى كه اثر ظاهرى ندارد، ولى با تفكر و انديشه و از بين بردن مقدمات خارجى، زوال مى پذيرد، اين گونه سوءظن احتمال دارد مشمول ادله حرمت باشد. 3- سوءظنى كه هيچ اثر خارجى بر آن مترتب نمى شود و به كلى از اختيار انسان بيرون است، و با هيچ كارى از ميان نمى رود چنين سوءظنى مشمول تكاليف شرع نيست، مادام كه انسان ترتيب اثرى بر آن نداده باشد و اين كه در قرآن مجيد در آيه 36 سوره اسراء مى خوانيم: وَ لاتَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ اُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْئُولا; از آنچه علم به آن ندارى پيروى نكن، چرا كه گوش و چشم و دل، همه مسئولند نيز ناظر به همين معنى است قرآن با اینكه تنها بعضی از ظنون را گناه میداند ولی میفرماید: اجتنبوا كثیرا من الظن... از بسیاری از ظنون اجتناب كنید مبادا گرفتار سوءظن حرام شوید آثار زیانبار سوءظن گوشه گیری: یكی از زیانهای فردی سوءظن این است كه شخص بدگمان به دلیل عدم اعتماد به مردم همیشه در رنج و ناراحتی بسر میبرد، و به گمان بد خود، دیگر كسی را نمی یابد كه با او معاشرت كند. زیرا افراد بدبین به خاطر ترسی كه از مردم دارند و آنان را مورد اعتماد خود نمیدانند، جز اینكه گوشه نشینی اختیار كرده و دور از اجتماع زندگی كنند، و به طور كلی روابط خود را با مردم قطع نمایند، چارهای ندارند. چرا كه از همه میترسند. علی( علیه السلام) میفرماید: «من لم یحسن ظنه استوحش من كل احد»كسی كه بدبین است از همه وحشت دارد. غیبت قلبی: علمای اخلاق سوءظن را خود نوعی مصداق «غیبت قلبی» میدانند. به این معنی كه اگر انسان در دل و ضمیر خود نسبت به برادر مسلمانش بدبین شد در دل از او غیبت كرده است كه علمای اخلاق از آن تعبیر به «عقدالقلب» كردهاند و عقد قلب مقدمه غیبت زبانی، تهمت، سخن چینی و... خواهد شد. تباه شدن عبادت از مفاسد دیگر سوءظن این است كه سبب فساد و تباهی عبادت انسان میشود. از این رو علی( علیه السلام) مردم را از عاقبت این بلایی كه دامنگیر افراد میشود برحذر داشته و میفرماید: ایاك ان تسیئی الظن فان سوءالظن یفسد العباده و یعظم الوزر. از گمان بد دوری كنید زیرا بدگمانی (اثر) عبادت را از بین میبرد و گناه (انسان) را بزرگ میسازد. و نیز آن حضرت فرمود: لاایمان مع سوءظن. ایمان با سوءظن جمع نمی شود. بدترین گناه و زشت ترین ظلم: علی( علیه السلام) در این زمینه میفرماید: «سوءالظن بالمحسن شرالاثم و اقبح الظلم» بدگمانی نسبت به انسان نیكوكار (و بی گناه) بدترین گناه و زشت ترین ستم است. دلیل این امر هم روشن است زیرا سوءظن از پلیدی نفس سرچشمه میگیرد و اگر كسی از طینت پاكی برخوردار باشد، با ظن و گمان آبروی كسی را نمی برد و براساس حدسیات و یا ظنیات حیثیت و شخصیت افراد را لكه دار نمیكند. تشدید تفرقه و اختلافات زیان اجتماعی سوء ظن یكی از زیانبارترین آثار اجتماعی سوءظن این است كه رشته الفت و مودت مردم را از بین میبرد و میان آنان تفرقه، جدایی و بی اعتمادی به وجود میآورد. علی( علیه السلام) میفرماید: «من غلب علیه سوءالظن لم یترك بینه و بین خلیل صلحا». بر هر كس بدگمانی غلبه كند هرگونه صلح و صفایی بین او و دوستانش از بین میرود. بررسی نگاه معصومین به سوء ظن در احاديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: اِيّاكُمْ وَ الظَّنُّ فَاِنَ الْظَنَّ اَكْذَبُ الْكِذْبِ; از گمان بد بپرهيزيد كه گمان بد، بدترين نوع دروغ است. اَنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنَ الْمُسْلِمِ دَمَهُ وَ مالُهُ وَ عِرْضُهُ وَ اَنْ يَظُنَّ بِهِ السُّوءِ; خداوند خون و مال و آبروى مسلمانان را بر يكديگر حرام كرده و همچنين گمان بد درباره آنها. اطْلُبْ لاِخِيْكَ عُذْراً فَاِنْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذْراً فَالْتمِسْ لَهُ عُذْراً; براى برادر مسلمانت (جهت توجيه اعمالش) عذرى جستجو كن و اگر عذرى نيافتى باز هم كوشش كن عذرى بيابى. از امیر المومنین علیه السلام در این رابطه روایت شده است که: سُوءُ الظَّنِ يُفْسِدُ الاْمُورَ وَ يَبْعَثُ عَلَى الشُّرُورِ; سوءظن كارها را به فساد مى كشد و سبب انواع شر مى شود. شَرُّ النّاسِ مَنْ لايَثِقُ بِاَحَد لِسُوءِ ظَنِّهِ وَ لايَثِقُ بِهِ اَحَدٌ لِسُوءِ فِعْلِهِ; بدترين مردم كسى است كه به خاطر سوءظن به هيچ كس اعتماد ندارد، و به خاطر اعمال بدش كسى به او اعتماد نمى كند. لاتَظُنَّنَّ بِكَلِمَة خَرَجَتْ مِنْ اَحَد سُوءً وَ اَنْتَ تَجِدُ لَها فِى الْخَيْرِ مُحْتَمَلا مَحْمِلا هر سخنى كه از دهان كسى خارج مى شود، گمان بد نسبت به آن مَبر، در حالى كه مى توانى آن را حمل بر صحيح كنى. وَاللّهِ ما يُعَذِّبُ اللّهُ سُبْحانَهُ مُؤمِناً بَعْدَ الاِْيمانِ اِلاّ بِسُوءِ ظَنِّهِ وَ سُوءِ خُلْقِهِ; به خدا سوگند خداوند سبحان مؤمنى را بعد از ايمان عذاب نمى كند، مگر به خاطر سوء ظن و بداخلافى او. مَنْ غَلَبَ عَلَيْهِ سُوءُ الظَنِّ لَمْ يَتْرُكْ بِيْنَهُ وَ بَيْنَ خَليل صُلْحاً; كسى كه سوءظن بر او غالب شود هرگز ميان او و دوستانش صلح و صفا برقرار نخواهد شد. موفق وموید باشید