ناشناس

سلام من دربین مجموعه همکارانم آدم محترم و باسوادی شناخته...

سلام من دربین مجموعه همکارانم آدم محترم و باسوادی شناخته میشم ولی کمی هم شوخ طبع هستم خیلی کم البته!وقتی در بین 3-4 نفر از همکارانم که با من شوخی میکنند و یا اذیتم میکنند و من هم عکس العملی محدود نشان میدهم آن هم با شوخی وکمی با جدیت به من میگویند تو بی جنبه ای!و زود ناراحت میشوند!!!ومن در دلم ناراحت میشوم که چرا آنها من را بی جنبه میدانند!در صورتی که خودشان با کوچکترین شوخی از من ناراحت میشوند!من چکار کنم؟!!!
سه‌شنبه، 27 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

سلام من دربین مجموعه همکارانم آدم محترم و باسوادی شناخته...

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 28 ساله )

سلام من دربین مجموعه همکارانم آدم محترم و باسوادی شناخته میشم ولی کمی هم شوخ طبع هستم خیلی کم البته!وقتی در بین 3-4 نفر از همکارانم که با من شوخی میکنند و یا اذیتم میکنند و من هم عکس العملی محدود نشان میدهم آن هم با شوخی وکمی با جدیت به من میگویند تو بی جنبه ای!و زود ناراحت میشوند!!!ومن در دلم ناراحت میشوم که چرا آنها من را بی جنبه میدانند!در صورتی که خودشان با کوچکترین شوخی از من ناراحت میشوند!من چکار کنم؟!!!


مشاور: خانم سعیده صفری

باسلام . مشكلي كه شما از آن صحبت كرديد از دو حالت خارج نيست كه نياز به بررسي بيشتر توسط خودتان دارد. پس به توضيحاتي كه مي دهم توجه كنيد و آن ها را در رفتار خود بررسي كنيد و به راهبردهايي كه در ادامه ذكر خواهم كرد توجه كنيد اميدوارم مثمر ثمر واقع گردد. اولين حالتي كه به عنوان پيش فرض مي توان در نظر گرفت اين است كه به جز چند تن از همكارانتان هيچ كس ديگري شما را اصطلاحاً بي جنبه نمي خواند ، و حتي خودتان هم نسبت به ديگران در ارتباطات نزديكتان عصبانيتي حس نمي كنيد و با لحن و كلامتان نمي خواهيد آنها را متوجه چيزي كنيد يا قصد نداريد ناراحتي خود را با طعنه و كنايه اي هر چند اندك به آنها برسانيد، اگر اين فرض در مورد شما صدق مي كند مي توانيد انتقاد آنها را ناديده بگيريد و به رفتار طبيعي خود ادامه دهيد و نياز خاصي به تغيير رفتارتان نخواهيد داشت . ولي در حالت دوم اگر عكس اين موارد صادق است يعني به جز همكارانتان برخي از اعضاي خانواده و حتي دوستانتان هم تا به حال اين مورد را به شما گوشزد كرده اند كه زود ناراحت مي شويد يا در برخورد با ديگران از شوخي هاي آنها منظوري را برداشت مي كنيد كه گويا به شخصيتتان توهين شده يا دوست داريد به هرطريقي مستقيم يا غير مستقيم جواب طرفتان را داده باشيد و به قول معروف اينگونه افراد را سرجايشان بنشانيد توجه به نكات زير درمورد شما خالي از لطف نيست. با اين توضيحات زودرنجی، می تواند علل و ریشه های بسیار مختلفی داشته باشد. من با اطلاعات محدودی که ارائه کردید، نمی توانم به طور قطع بگویم که ریشه و علت اصلی زودرنجی شما چیست، ولی یکسری نکات کلی را در این زمینه مطرح می کنم و امیدوارم که مؤثر واقع شود. معمولاً‌ در پشت این زودرنجی های ، نگرش ها، باورها و افکار عمیقی نسبت به خودمان یا دیگران وجود دارد که باعث می شود کوچکترین مسائل و رفتارهای دیگران را تهدیدی جدی علیه ارزشمندی شخصیتی خودمان تلقی کنیم. اینکه این نگرش ها و باورها از کجا شکل گرفته و چگونه در ذهن وشخصیت ما نهادینه شده اند، بحث مفصلی دارد. اما چیزی که در حال حاضر به شما کمک می کند، شناسایی این افکار و باورهای زیربنایی است که منجر به احساس زودرنجی شما می شوند. در بسیاری از موارد، ممکن است این افکار و باورها مربوط به میزان پایین عزت نفس باشند. عزت نفس به بیانی ساده یعنی میزان ارزشی که شما برای شخصیت خودتان قائل هستید. فردی که عزت نفس خود را بالا می داند، معمولاً حتی با برخوردهای منفی، رفتارهای نامناسب و شوخي هاي دیگران، خیلی راحت کنار می آید. زیرا رفتار آن ها را تهدیدی علیه ارزشمندی خودش قلمداد نمی کند. چنین فردی خود را ارزشمند می داند صرف نظر از اینکه دیگران با او چه برخورد و رفتاری داشته باشند. بنابراین نیازی نمی بیند که برای اثبات ارزشمندی خودش سعی کند تأیید کامل دیگران را جلب کند یا با تمام وجود، تلاش کند که هیچ برخورد نامناسبی را از دیگران دریافت نکند يا حتما پاسخي در مقابل شو خي آنها بدهد. به این نگرش که منجر به عزت نفس بالا می شود، در اصطلاح، خودپذیری نامشروط گفته می شود. خودپذیری نامشروط، یعنی اینکه ما ارزشمندی شخصیت خودمان را مشروط به هیچ عامل بیرونی نمی دانیم. یعنی چه اطرافیانمان تأییدمان بکنند و چه تأییدمان نکنند، چه عملکرد کاملاً موفقی داشته باشیم و چه عملکرد توأم با شکست و اشتباه، داشته باشیم و يا گاهي به قول خودشان صحبت هايي بكنند كه شوخي بوده است، تحت هرشرایطی «شخصیت خودمان» را می پذیریم و آن را ارزشمند می دانیم. کسی که نگرش خودپذیری نامشروط دارد، ارزشمندی خود را وابسته به واکنش های دیگران یا موفقیت های عملکری خودش نمی داند، بنابراین برای چنین شخصی اگرچه یک رفتار منفی یا یک شکست در عملکرد، ناکام کننده است ولی به هیچ وجه، معادل با کم شدن ارزشمندی شخصیتی نیست. البته خودپذیری نامشروط به معنای خودشیفتگی هم نیست. فرق این دو مفهوم این است که در خودپذیری نامشروط، ما انتقادات دیگران را می پذیریم و اشتباهات عملکردی خودمان را قبول می کنیم اما ارزشمندی شخصیت خودمان را در گروی این مقوله ها نمی دانیم. اما خودشیفتگی یعنی اینکه ما اصلاً انتقادات دیگران یا اشتباهات خودمان را هم نپذیریم. مادامیکه نگرش خودپذیری نامشروط، بر شخصیت ما حاکم نشده باشد، دائماً با کوچکترین عوامل بیرونی، ارزشمندی شخصیت ما بالا و پایین می رود. یعنی اگر اطرافیان، کاملاً با ما خوبو مودبانه برخورد کنند، احساس ارزشمندی می کنیم اما اگر لحظه ای ما را تأیید نکنند یا آنطور که مورد انتظار ما است با ما محترمانه یا مناسب برخورد نکنند، ارزشمندی شخصیت خودمان را در خطر می بینیم و همین عامل باعث می شود که خیلی ناراحت و عصبانی شویم و به هم بریزیم و بخواهيم به نحوي ناراحتي هاي خودمان را نشان دهيم حالا يا با عصبانيت يا به وسيله ي شوخي هاي طعنه دار و يا حتي با نشان دادن حالت چهره كه ناراحتي در آن مشخص است . این همان مکانیزم پنهانی است که معمولاً در پشت زودرنجی های مفرط ما قرار دارد. جالب است که ما معمولاً خودمان به این مکانیزم، هشیار نیستیم ولی وقتی که دقت کنیم می توانیم به تدریج به وجود آن پی ببریم. به طورکلی به نظر می رسد آنچه که به طور اساسی و ریشه ای، مشکل شما را حل می کند،‌ افزایش عزت نفس و خودپذیری نامشروط است. بدین منظور دو کتاب بسیار کاربردی که در عین علمی بودن به زبانی بسیار ساده و قابل فهم نوشته شده است را به شما معرفی می کنم:‌ »هیچ چیز نمی تواند ناراحتم کند» نوشته ی دکتر آلبرت الیس و كتاب از " حال بد به حال خوب " دكتر ديويد برنز . موفق باشيد.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.