ناشناس

باسلام وتشکرفراوان از زحماتتون. ببخشیدشمافرمودیدبرای...

باسلام وتشکرفراوان از زحماتتون. ببخشیدشمافرمودیدبرای تسلی وآرامشه یکی ازعزیزام باهاش همدلی کنم نه همدردی.حرفای امیدوارکننده وتسکین دهنده بش بزنم.ولی مشکله من همینه که چه حرفایی؟براش تسکین دهندس؟امیدوارکنندس؟توروخدا شما بگیدچندنمونه... ازبعدازمراسم هفتم بهم اس میدیم فقط درباره کارای روزمره حرف میزنه ومیخادمن حرفایه مختلف پیش بکشم وشادباشیم(از پیامکاش میفهمم).اصلن درددل نمیکنه فقط یکبار گفت برامامانمم قران بخون.الان5روزازمراسم7گذشته وتواین 5روز چیزی نگفته.(فقط روزایه اول 2باردرددل کرد که دلتنگشه و...که جیگرمنم میسوخت احساس میکردم اگه یک اسه دیگه بده قلبم وای میسه ولی این حالاتمو بش نمیگفتم وهمدردی میکردم متاسفانه تاهمدلی.) دیروزمن یک میل فرستادم براش وگفتم توخودت نریزعزیزم واگه دوست داشتی بام درددل کن.ویک مقاله درباره فقدان که چطورراحت تر کناربیان!فقط تشکرکرد که به فکرشم.منظورم اینه اصلن تاخودش شرونکرده ازمامانشوخاطراتش حرف زدن من هیچی نگم؟تاکی؟ خیلی نگرانشم.خیلی ممنون ازکمکتون پیشاپیش
چهارشنبه، 4 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

باسلام وتشکرفراوان از زحماتتون. ببخشیدشمافرمودیدبرای...

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

باسلام وتشکرفراوان از زحماتتون.
ببخشیدشمافرمودیدبرای تسلی وآرامشه یکی ازعزیزام باهاش همدلی کنم نه همدردی.حرفای امیدوارکننده وتسکین دهنده بش بزنم.ولی مشکله من همینه که چه حرفایی؟براش تسکین دهندس؟امیدوارکنندس؟توروخدا شما بگیدچندنمونه...
ازبعدازمراسم هفتم بهم اس میدیم فقط درباره کارای روزمره حرف میزنه ومیخادمن حرفایه مختلف پیش بکشم وشادباشیم(از پیامکاش میفهمم).اصلن درددل نمیکنه فقط یکبار گفت برامامانمم قران بخون.الان5روزازمراسم7گذشته وتواین 5روز چیزی نگفته.(فقط روزایه اول 2باردرددل کرد که دلتنگشه و...که جیگرمنم میسوخت احساس میکردم اگه یک اسه دیگه بده قلبم وای میسه ولی این حالاتمو بش نمیگفتم وهمدردی میکردم متاسفانه تاهمدلی.)
دیروزمن یک میل فرستادم براش وگفتم توخودت نریزعزیزم واگه دوست داشتی بام درددل کن.ویک مقاله درباره فقدان که چطورراحت تر کناربیان!فقط تشکرکرد که به فکرشم.منظورم اینه اصلن تاخودش شرونکرده ازمامانشوخاطراتش حرف زدن من هیچی نگم؟تاکی؟
خیلی نگرانشم.خیلی ممنون ازکمکتون پیشاپیش


مشاور: سیدحبیب الله احمدی

باسلام. من دقیقاً متن قبلی شما را به خاطر نیاوردم و الان جزئیات دقیق مسئله ی ایشان در ذهنم نیست. منتها براساس همین اطلاعاتی که ارائه کردید، سعی می کنم پاسخ دهم انشاءالله که کمک کننده باشد. در مورد مسئله ای که مطرح کردید، بهتر است اجازه بدهید که هروقت خودشان خواستند این مسئله را با شما مطرح نمایند. درست است که برای حل سوگ، مواجهه با فقدان و درگیر شدن عاطفی با آن لازم است، اما نباید در این مسئله، زیادی روی کرد. باید به خود ایشان اجازه بدهید که به تدریج با این مسئله مواجه شود و در طول زمان، این فقدان را برای خود حل نماید. شما تا الان، وظیفه ی خودتان را به عنوان یک دوست همدل، به خوبی انجام داده اید. الان ایشان مطمئن هستند که اگر خواستند در این مورد صحبت کنند، حداقل یک گوش شنوا و یک قلب همدل برای ایشان وجود دارد. بنابراین اجازه بدهید که هرگاه خودشان آمادگی داشتند در این مورد با شما صحبت کنند. هیچ اشکالی ندارد که به صحبت های روزمره یا مسائل متفرقه ی همیشگی بپردازید. اجازه بدهید خودشان محتوا و بافت صحبت را انتخاب کنند و به هیچ وجه، ایشان را برای مواجهه ی ناگهانی با فقدان، تحت فشار قرار ندهید. اگر هم موقعی خواستند با شما در این مورد صحبت کنند، اولین و مهمترین گام همدلی، گوش دادن است. مخصوصاً افرادی که دچار فقدان شده اند، هنگامی که می خواهند با کسی در این مورد صحبت کنند، مطمئناً به تنها چیزی که نیاز ندارند،‌ شنیدن جملات کلیشه ای است مانند : « درکت می کنم ... شتریه که در خونه ی هرکسی می خوابه ... ناراحت نباش ... فلانی هم مادرش رو از دست داده بود ... اتفاقیه که برای هرکسی می افته و ...». چیزی که چنین افرادی نیاز دارند، این است که شنیده شوند. بهترین شیوه ی همدلی برای این افراد،‌ گوش دادن است. همچنین خوب است که همراه با این گوش دادن، نشانه های همدلی در زبان غیرکلامی و کلامی شما هم به شیوه های ظریفی خود را نشان دهد. مثلاً هنگامی که به صحبت های ایشان در مورد فقدان، گوش می دهید، بهتر است که نشانه های ناراحتی در چهره و لحن صدای شما هم مشخص باشد. همچنین بهتر است که احساساتی را که بیان می کند، به خودش انعکاس دهید و به او نشان دهید که این احساسات را درک کرده اید. به این حالت،‌ در اصطلاح روانشناسی،‌ می گویند انعکاس احساسات. مثلاً وقتی که او بیان می دارد که دلتنگ مادرش است. شما هم باید به او بازخورد دهید که این احساس را درک کرده اید. مثلاً به او بگویید که خودتان هم وقتی که تصور می کنید که حتی برای چندروز، مادرتان نباشد، چقدر دلتنگ او خواهید شد و درک می کنید که او که دیگر تا آخر عمرش مادر خود را نمی بیند، چه دلتنگی شدیدی ممکن است داشته باشد. امیدوارم با رعایت این نکات،‌ مسئله و دغدغه ی مورد نظر شما حل شود.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.