ملیکا

سلام سوال کاملی نوشم اما کد پیگیری را نتوانسم وارد...

سلام سوال کاملی نوشم اما کد پیگیری را نتوانسم وارد کنم شوهرم برای مادرش زیاد خرج میکند ما مشکلات مالی زیادی داریم اما مادر شوهرم درک نمیکند وبا تحریک خواهر شوهرم از شوهم توقع بیشتر میکند من خیلی صبر بر فقر کردم واینکار انها خیلی ازارم میدهد شوهرم هم از ما کم میگذارد وبه انها میدهد وخیلی هم غضه میخوردولی انها اصلا ملاحظه نمیکنند
يکشنبه، 29 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ملیکا

سلام سوال کاملی نوشم اما کد پیگیری را نتوانسم وارد...

ملیکا ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 38 ساله )

سلام سوال کاملی نوشم اما کد پیگیری را نتوانسم وارد کنم
شوهرم برای مادرش زیاد خرج میکند ما مشکلات مالی زیادی داریم اما مادر شوهرم درک نمیکند وبا تحریک خواهر شوهرم از شوهم توقع بیشتر میکند من خیلی صبر بر فقر کردم واینکار انها خیلی ازارم میدهد شوهرم هم از ما کم میگذارد وبه انها میدهد وخیلی هم غضه میخوردولی انها اصلا ملاحظه نمیکنند


مشاور: خانم سعیده صفری

باسلام. احترام به والدين واجب است . اگر همسر شما تنها پسر خانواده شوهري تان است و مادر ايشان براي گذراندن زندگي خود درآمد خاصي ندارند و پدرشان نيز در قيد حيات نيستند تكليف بر دوش ايشان بيشتر احساس مي شود پس لازم است مديريت خود را بر در آمد شوهرتان بيشتر كنيد و اين شرايط را به خاطر خدا تحمل كنيد تا انشاءلا وضع ماليتان مساعدتر شود. ولي اگر شرايط خلاف اين بود و اين امر را ناشي از خودخواهي و توقع بيش از اندازه ي ايشان مي دانستيد بهتر است هر چه زودتر روي جسارت همسرتان كار كنيد زيرا هيچ كس نمي تواند به جز خود ايشان به اين وضع خاتمه دهد و اگر سرانجام مادرشان بر اين مسئله اصرار داشته باشد ، بايد بدانيد كه اطاعت از وي در اين زمينه واجب نيست زيرا حفظ كانون خانواده امر بسيار مهمي است و صرف احترام پدر، مادر، خواهر و برادر باعث نمي شود كه عرصه ي تنگي را بر خود فراهم آوريد. اطاعت از پدر و مادر، در اموري مورد نظر شرع است كه اولاً ممكن باشد و ثانياً مفسده نداشته باشد. شما در روابطتان با نشانه هايي مواجه شده ايد كه در روانشناسي با تعبير خويشاوندان سببي زهرآگين خوانده مي شوند. اينگونه خويشاوندان هيچ گونه احترامي به حد و مرزهاي روابطتان باهم و همچنين به همسرتان نمي گذارند آنان همواره در زندگيتان مداخله مي كنند و مانند يك زالو تمام انرژي تان را مي مكند و از به رسميت شناختن رابطه تان امتناع مي ورزند ، چرا كه از ديد آنان شما غريبه و متجاوز هستيد . آنها هنوز دست از پسرشان برنداشته اند و از اينكه شما پسرشان را از آنان گرفته ايد . و بدتر اينكه احتمال دارد در آينده از هر شكاف و اختلافي كه بين شما و همسرتان وجود دارد سوء استفاده كنند تا بين شما تفرقه و دعوا راه بياندازند. و قابل درك است در اين شرايط كه احساس مي كنيد خانواده اش همسرتان را آلت دست خود قرار داده اند و برخي هم خيال كنند شما زني غرغرو و نق نقو و شايد هم بخيل باشيد از دست آنها بيش از حد عصباني و خشمگين باشيد ، كاملا قابل درك است. اما نظر من اين است كه با وجودي كه اعتقاد داريد خانواده ي ايشان برايتان دردسر ايجاد كرده است بايد بگويم خانواده ي او مشكل ساز نيست ، بلكه همسرتان است كه شما را با اين مشكل مواجه كرده است. چنانچه از اول او موضع خود را در قبال مادر و خواهرش مشخص مي كرد و حدود روخود را با آنان تعريف مي كرد و حدي برايشان قائل بود، ديگر اهميتي نداشت كه ديگر آنان چقدر تلاش مي كنند از پسرشان سوءاستفاده كنند. چرا كه حد و حدودشان از قبل مشخص شده بود و نمي توانستند از آن جلوتر بروند. او بايد شما را نفر اول زندگي خود قرار مي داد و ازدواجش اولين اولويت زندگي او به شمار مي آمد. زن و شوهرهايي كه خويشاوندان زهرآگين دارند چنانچه بخواهند رابطه ي خود را به همسرشان حفظ كنند بايد سريعا حد و مرزهايي را در روابطشان تعريف كنند و همسرتان را تشويق كنيد با خانواده اش صحبت كند و در صورت امكان اگر با هم زندگي مي كنيد زندگي مستقلي براي خود تشكيل دهيد. همانطور كه گفتيد گويا همسرتان نيز از اين وضع راضي نيست ، پس اين نشان مي دهد كه همسرتان قدرت نه گفتن به خانواده اش را ندارد و اين نقش شما را سخت تر مي كند اما چگونه با همسرتان رفتار كنيد كه به احتمال بيشتري ترغيب شود خواسته ي شما را عملي كند ؟ قبل از هر چيز هنگامي كه خواسته ها و نيازهاي خود را مطرح مي كنيد ، سعي كنيد با زباني با او حرف بزنيد كه احساس نكند قصد داريد از او ايراد بگيريد . به عنوان مثال هرگز نگوييد تو هيچ وقت به نيازهاي خودمان فكر نميكني ، تو بي عرضه اي ، چرا حواست به زندگي خودمان نيست، كار هميشت همينه . بلكه هر وقت توجه او را احساس كرديد به او ياد آور شويد كه به او نياز داريد خودتان و فرزندانتان (اگر صاحب فرزند هستيد) وقتي به آنها اهميت مي دهيد احساس خوبي داريد احساس مي كنيد كه از تكيه گاهي امن برخورداريد. هيچ وقت او بر عليه خانواده اش نشورانيد بلكه نشان دهيد خود شما هم حاضريد به خاطر او برايشان احترام قائل باشيد ولي از اين وضعييت خسته شده ايد و در ثاني فراموش نكنيد بايد از شادكامي خود و از آنچه در زندگي و رابطه اسباب رضايت شماست نيز حرفي به ميان بياوريد (هر چند اندك باشد) و از سرزنش و كوچك كردن او بپرهيزيد تا احساس اعتماد به نفس و خودباوري بيشتري به او بدهيد و آرامش بيشتري با شما داشته باشد تا نسبت به خانواده اش. به عبارت ديگر فقط از نارضايتي و ناخرسندي خود با او صحبت نكنيد ، بلكه از خوبي ها و توانمندي هاي او و آنچه در زندگي به شما داده نيز حرف بزنيد تا هنگامي كه خواسته ها و نيازهايتان را مطرح مي كنيد با احساس امنيت تمام بتواند گوش بدهد و اين خواسته ها و نيازهايتان را برآورده كند و بتواند به اين اطمينان برسد كه با ناراحت كردن موقتي خانواده اش پشت گرمي شما را همچنان داراست.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.