مرضیه

باسلام.اولاکه چقدمشاوره وروانشناسی چیزجالبیه.خیلی برام...

باسلام.اولاکه چقدمشاوره وروانشناسی چیزجالبیه.خیلی برام جذابه.1سوال دارم. میخام شخصیتموبرام روانشناسی کنین.من ازبچگی تاناراحت میشدم فکرخودکشی بودم.دوران بچگی ب شدت عصبی بودم.وحشتناک!هروقت دعوام میکردن وصیت نامه مینوشتم وفکرمرگم بودم.همیشه اززنده بودن متنفربودم وهستم.الان بادرس ودانشگاه سعی کردم سرگرم زندگی شم.ازبچگی توچشمای نقاشیام اشک میکشیدم.همیشه نقاشیام بغض داشتن.تابچه هارومیبینم واینکه گریه میکنن دلم میگیره.میگم آخه ماچه خیری ازدنیادیدیم؟توچرابدنیااومدی بچه؟کاش توشکم مامانت میمردی.دنیاصفایی نداره.الانم درآستانه ازدواجم.وقتی به بچه دارشدن فکرمیکنم عذاب وجدان میگیرم.که چرامن باعث تولدموجودی بشم که مث خودم مشکلات دنیارومیبینه؟عذاب قبردرانتظارشه؟و... همیشه دوس داشتم وجودم نابودبشه.جوری که حتی روحم باقی نمونه.انگارکه اصلاخلق نشدم!دوره عاشقیم ازهمه چی لذت میبردم ودنیابرام قشنگ بود.امااون دوسم نداشت ورفت ودوباره شدم همونکه بودم.دوس دارم شخصیتموروانشناسی کنین.بگین ک چرامن اززندگی وابدیت بیزارم؟واقعاواسه خودمم مبهمه.مرسی.
پنجشنبه، 2 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

مرضیه

باسلام.اولاکه چقدمشاوره وروانشناسی چیزجالبیه.خیلی برام...

مرضیه ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

باسلام.اولاکه چقدمشاوره وروانشناسی چیزجالبیه.خیلی برام جذابه.1سوال دارم. میخام شخصیتموبرام روانشناسی کنین.من ازبچگی تاناراحت میشدم فکرخودکشی بودم.دوران بچگی ب شدت عصبی بودم.وحشتناک!هروقت دعوام میکردن وصیت نامه مینوشتم وفکرمرگم بودم.همیشه اززنده بودن متنفربودم وهستم.الان بادرس ودانشگاه سعی کردم سرگرم زندگی شم.ازبچگی توچشمای نقاشیام اشک میکشیدم.همیشه نقاشیام بغض داشتن.تابچه هارومیبینم واینکه گریه میکنن دلم میگیره.میگم آخه ماچه خیری ازدنیادیدیم؟توچرابدنیااومدی بچه؟کاش توشکم مامانت میمردی.دنیاصفایی نداره.الانم درآستانه ازدواجم.وقتی به بچه دارشدن فکرمیکنم عذاب وجدان میگیرم.که چرامن باعث تولدموجودی بشم که مث خودم مشکلات دنیارومیبینه؟عذاب قبردرانتظارشه؟و...
همیشه دوس داشتم وجودم نابودبشه.جوری که حتی روحم باقی نمونه.انگارکه اصلاخلق نشدم!دوره عاشقیم ازهمه چی لذت میبردم ودنیابرام قشنگ بود.امااون دوسم نداشت ورفت ودوباره شدم همونکه بودم.دوس دارم شخصیتموروانشناسی کنین.بگین ک چرامن اززندگی وابدیت بیزارم؟واقعاواسه خودمم مبهمه.مرسی.


مشاور: سیدحبیب الله احمدی

باسلام. من به عنوان یک روانشناس، از لحن و محتوای صحبت هایتان متوجه شدم که در حال حاضر، رنج های عاطفی خاصی را تجربه می کنید و از این بابت با شما همدلی می کنم. احساس می کنم که شاید هدف شما از نوشتن این سوال، بیشتر صحبت کردن در مورد همین رنج ها و نوعی تخلیه ی هیجانی با یک گوش شنوا بود تا اینکه به قول خودتان به دنبال «روانشناسی شدن» شخصیتتان باشید. اینطور که مشخص است، شما اخیراً یک شکست عشقی را تجربه کرده اید. بهتر بود کمی بیشتر در این مورد توضیح می دادید تا هم کمی از احساسات منفی انباشته شده ی خودتان کاسته می شد و هم شاید می توانستم رهنمودهایی برای حل بهتر این ناکامی به شما ارائه کنم. از صحبت هایتان در مورد کودکیتان هم اینطور به نظر می رسد که احتمالاً در آن دوران «به لحاظ عاطفی» شما با ناکامی ها و محرومیت های خاصی مواجه بوده اید که روی نگرش شما نسبت به دنیا و فلسفه و معنای شما در مورد زندگی، تأثیرات مخربی داشته است. به هرحال، اگر تمایل داشته باشید می توانید در این موارد بیشتر توضیح دهید تا من براساس اطلاعات کاملتری بتوانم مشاوره ای مناسب تر و کارآمدتری را در مورد شما داشته باشم. با این حال فعلاً در این مشاوره، فقط به ذکر دو نکته بسنده می کنم. اول اینکه با اطلاعات فعلی که ارائه کردید به نظر می رسد که مسئله ی شما صرفاً روانشناختی نیست بلکه تا حدی هم به مسائل و تعارضات فلسفی شما مربوط می شود. در این راستا صحبت با یک کارشناس مذهبی آشنا به فلسفه نیز می تواند برای شما مفید باشد. نکته ی دوم هم اینکه آنچه که شما اسم آن را «روانشناسی کردن» می گذارید، چیزی نیست که با یک سری اطلاعات محدود، امکان پذیر باشد. یک روانشناس، هرچقدر هم که مجرب و دارای تخصص باشد، برای اینکه شناخت دقیقی از شخصیت یک فرد به دست آورد، باید حتماً یک مصاحبه ی بالینی جامع با مراجع خود داشته باشد و از تمام ابزارها و امکانات روانشناختی همچون مصاحبه با اطرافیان، آزمون های روانی و ... نیز استفاده کند. متأسفانه این یکی از باورهای غلط جا افتاده در بین عامه ی مردم است که روانشناسان با یک نگاه یا چندکلمه صحبت، می توانند تمام شخصیت یک فرد را بشناسند.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.