عسلی

سلام.22ساله و مجردم.گاهی خیلی انگیزم واسه زندگی زیاده،ارزو...

سلام.22ساله و مجردم.گاهی خیلی انگیزم واسه زندگی زیاده،ارزو های بزرگی تو سرم دارم.اما احساس میکنم خیلی بزرگن و مادامی که من نتونم سرکار برم ،ارزوهام دست نیافتنی ان!خیلی دوست دارم سرپرستی یه بچه رو داشته باشم یا دست خیلی ها رو بگیرم.مثل پدر بزرگم که با خوبی هاش همیشه یادش تو همه جا زندس و همه به نیکی یادش میکنن،باشم.و بتونم به اطرافیانم کنمک کنم.اما همین طور که گفتم واسه براورده شدن ارزو هام احتیاج به کاردارم!این موضوع خیلی منو از خودم دور کرده.اینکه با این شرایطی که الان دارم خواسته هام فقط درحد یه ارزو اند!این انگیزه ی منو واسه زندگی میگیره چیکار باید بکنم؟چه جوری به قلب کوچیکم ارامش بدم و چقدره دیگه امیدوار باشم که اون روز میرسه؟ راستی یه سوال دیگه.من خیلی ارومم.مهمونی وصله ی رحم رو دوست دارم اما گاهی سرو صدا کلافم میکنه.خیلی سخت راضی میشم خونه مامان بزرگم برم،بس که زیاد و بلند حرف میزنه!محیط های ارومو ،اهنگ های ملایمو دوست دارم. وقتی 13 14سالم بود علایق و دلبستگی هام زیاد بود.اما الان نه.خونه بهم میگن افسرده ای.ایا واقعا اینطوره؟چیکار باید کنم؟ممنون
دوشنبه، 13 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

عسلی

سلام.22ساله و مجردم.گاهی خیلی انگیزم واسه زندگی زیاده،ارزو...

عسلی ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

سلام.22ساله و مجردم.گاهی خیلی انگیزم واسه زندگی زیاده،ارزو های بزرگی تو سرم دارم.اما احساس میکنم خیلی بزرگن و مادامی که من نتونم سرکار برم ،ارزوهام دست نیافتنی ان!خیلی دوست دارم سرپرستی یه بچه رو داشته باشم یا دست خیلی ها رو بگیرم.مثل پدر بزرگم که با خوبی هاش همیشه یادش تو همه جا زندس و همه به نیکی یادش میکنن،باشم.و بتونم به اطرافیانم کنمک کنم.اما همین طور که گفتم واسه براورده شدن ارزو هام احتیاج به کاردارم!این موضوع خیلی منو از خودم دور کرده.اینکه با این شرایطی که الان دارم خواسته هام فقط درحد یه ارزو اند!این انگیزه ی منو واسه زندگی میگیره چیکار باید بکنم؟چه جوری به قلب کوچیکم ارامش بدم و چقدره دیگه امیدوار باشم که اون روز میرسه؟
راستی یه سوال دیگه.من خیلی ارومم.مهمونی وصله ی رحم رو دوست دارم اما گاهی سرو صدا کلافم میکنه.خیلی سخت راضی میشم خونه مامان بزرگم برم،بس که زیاد و بلند حرف میزنه!محیط های ارومو ،اهنگ های ملایمو دوست دارم.
وقتی 13 14سالم بود علایق و دلبستگی هام زیاد بود.اما الان نه.خونه بهم میگن افسرده ای.ایا واقعا اینطوره؟چیکار باید کنم؟ممنون


مشاور: سیدحبیب الله احمدی

باسلام. در مورد موضوع اولی که مطرح کردید، باید بگویم که این یک خطای فکری رایج است که برای تحقق یک نیاز مادی یا روانشناختی، روی یک گزینه، متمرکز می شویم و سایر گزینه ها را نادیده می گیریم. کمک کردن به دیگران، یک تمایل معنوی ارزشمند است که فقط در شاغل شدن خلاصه نمی شود، بلکه می تواند به اشکال بسیار متنوعی بروز یابد. کمک فکری شما به اطرافیانتان، همدلی کردن با افرادی که نیازمند همدلی و یک گوش شنوا هستند، محبت و عشق ورزیدن به دیگران و ... همه و همه از جمله موارد بسیار متنوعی هستند که می توانند این تمایلات معنوی را در شما به تحقق برسانند. همچنین رابطه ی با خداوند، خود یک منبع بسیار ارزشمند برای تحقق این تمایلات معنوی محسوب می شود (برای درک بهتر این موضوع به سخنرانی های دکتر الهی قمشه ای مراجعه کنید). امروزه علم روانشناسی، به این نکته رسیده است که بهداشت روانی پایدار را باید در تقویت تمایلات و انگیزه های معنوی جستجو کرد. برای بسیاری از افراد، ما به عنوان روانشناس، سعی می کنیم که آن ها را به سمت تمایلات و انگیزش هایی سوق دهیم که در حال حاضر، شما از آن بهره مند هستید. پس این فرصت را قدر بدانید و راه تحقق این انگیزش ارزشمند خود را به چندگزینه ی خاص، متمرکز نکنید. برای بازتر شدن دید شما به این مقوله، یک کتاب بسیار ارزشمند را به شما معرفی می کنم که امیدوارم با مطالعه ی دقیق آن، به خوبی به پاسخ سوالاتتان دست یابید: «روانشناسی کمال» تألیف دکتر دوآن شولتس. در مورد موضوع دومی که مطرح کردید، باید بگویم که این عادات و تمایلاتی که مطرح کردید، به تنهایی به عنوان نشانه ی افسردگی در نظر گرفته نمی شوند، بلکه می توانند نشانگر نوع خاصی از تیپ شخصیتی به نام تیپ شخصیتی «درونگرا» باشد. شاید شما هم زیاد این اصطلاح را شنیده باشید. درونگرایی، یک تیپ شخصیتی است که به هیچ وجه، نشانه ی بیماری یا حالت منفی خاصی نیست. تمام افراد دنیا به لحاظ شخصیتی در سه دسته ی «درونگرا»، «میانگرا» و «برونگرا» قرار می گیرند که هرکدام صفات شخصیتی خاص خودشان را دارند. از جمله ویژگی های مربوط به افراد درونگرا نیز مواردی است که شما در قسمت دوم سوالتان به آن اشاره کردید. بنابراین این موارد، به هیچ وجه نگران کننده نیست. این برخورد اطرافیان هم امری طبیعی است، چون افراد درونگرا مخصوصاً در جوامع جمع گرایی مثل جامعه ی ما خیلی بیشتر در نظر عامه ی مردم به چشم می آیند. علت آن هم این است که فرهنگ جمع گرایی، عموماً‌ با تیپ شخصیتی برونگرایی مطابقت دارد. به همین دلیل، ممکن است رفتارها و علایق فردی که گرایشات درونگرایی دارد در نظر اطرافیان، غیرعادی به نظر برسد.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.