چهارشنبه، 17 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

جريان معراج پیامبر(صلی الله علیه وآله) و وقایعی که در زمان معراج روی داده بر اساس منابع تاريخي چگونه توصیف شده است؟ و چگونه ارزیابی و تحلیل می شود؟


پاسخ :
بحث از واقعه شگفت انگيز و محيّرالعقول معراج رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ از جمله مباحث جنجال برانگيزي به شمار مي آيد که از ديرباز تاکنون، بر سر زبان و قلم دوست و دشمن جريان داشته است. برخي از انديشمندان و مفسران به فراخور بضاعت و توان علمي خود، در اين زمينه مطالبي را به رشته تحرير درآورده و ديدگاه هاي خود را مطرح ساخته اند.
معراج، سفري اعجازآميز و از جلوه هاي عظيم زندگي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ است که در منابع اسلامي از اين رخداد شگرف و سترگ، با تعبير «معراج» و «اسراء» سخن رفته است.
«معراج» در لغت از ريشه «عرج» و از آنجا که اسم آلت است به معني نردبان و پلکان مي باشد[1] و «اسراء» از ريشه «سري» به معني شبانه سير دادن و بردن مي باشد.[2]

معراج در قرآن و روايات
آياتي که بر معراج دلالت دارند سه دسته اند: [3]
1. آيه اي که دلالت بر سير زميني معراج يعني از مکه و مسجدالحرام به مسجد الاقصي و بيت المقدس دارد.[4]
2. آياتي که دلالت بر سير آسماني معراج دارد.[5]
3. آيه اي که دلالت بر ملاقات رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ با ساير انبياء در شب معراج مي کند.[6]
احاديث و روايات بسياري در باب معراج وارد شده به گونه اي که علامه مجلسي بر اين باور است کهاحاديث وارد شده در اين زمينه در حدّ تواتر است.[7] در اين روايات ضمن اينکه بر ثبوت معراج تصريح شده هرگونه انکار، نفي و ردّ آن به دور از منش و انديشه شيعي و اسلامي انگاشته شده است. براي مثال، امام صادق ـ عليه السلام ـ در روايتي، منکر معراج را از شمار شيعيان بيرون دانسته اند[8] و امام رضا ـ عليه السلام ـ هم تکذيب معراج را تکذيب رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ مي دانند.[9]

زمان و مکان معراج
واقعه معراج از معجزات پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ است. در وقوع اين رخداد هيچ اختلافي نيست؛ اما در مورد زمان، مکان، تعدد و کيفيت معراج در بين مورخان اختلاف نظر وجود دارد.
در مورد زمان وقوع آن تاریخ های مختلفی ذکر شده است: اوایل بعثت،[10] دو سال[11] یا سه سال[12] یا پنج سال،[13] پس از بعثت، يک سال،[14] شانزده ماه،[15] هجده ماه،[16] و سه سال[17] پيش از هجرت و از مکان هاي معراج «شعب ابي طالب»،[18] «خانه ام هاني»،[19] «مسجدالحرام»[20] در منابع آمده است.
علامه طباطبائی در مورد اختلاف مکان معراج چنين مي نويسند: ممکن است معراج دوبار اتفاق افتاده باشد، يکي از مسجد الحرام و دیگری از خانه ام هاني بوده است؛ اما اينکه از شعب ابي طالب بوده باشد در رواياتي که متضمن آن است چنين آمده که ابوطالب در تمام طول شب دنبال آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ مي گشت، و به او دست نمي يافت تا آنکه با بني هاشم در مسجدالحرام جمع شده شمشيرها را برهنه نموده، قريش را تهديد کردند که اگر محمد رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ پيدا نشود چنين و چنان مي کنيم، در همين حال بود که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ از آسمان فرود آمده نزد ايشان آمد، و مشاهدات خود را براي قريش تعريف کرد،و پر واضح است که اين همه جزئيات و خصوصيات، تصور نمي رود در ايامي اتفاق افتاده باشد که ابو طالب در شعب محاصره و دست به گریبان آن شداید و بلايا بوده است.[21] در همين زمينه روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده که وقتي از ايشان پرسيده شد: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ را چند نوبت به معراج بردند؟ فرمود: دو نوبت؛[22] نيز علامه طباطبائی مي نویسد: آيات سوره نجم هم مؤيد اين روايت است که مي گويد: معراج دو بار اتفاق افتاده است.[23]
البته علامه مجلسي روايت ديگري را از ابن بابويه و صفار و ديگران به سند معتبر از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل کرده که: «حق تعالي حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ را صد و بيست مرتبه به آسمان برد و در هر مرتبه آن حضرت را در باب ولايت و امامت اميرالمؤمنين و ساير ائمه طاهرين ـ عليهم السلام ـ زياده از ساير فرايض تأکيد و مبالغه نمود».[24]

کيفيت معراج
داستان معراج پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ مرکب از دو قسمت بوده، قسمت نخست آن سفر با وسيله اي به نام «براق» از مسجدالحرام تا مسجدالاقصي بود که آن حضرت در مدت کوتاهي در آن نقطه پايين آمد، و از نقاط مختلف مسجد، و «بيت اللحم» که زادگاه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ است و منازل انبياء و آثار و جايگاه آنها ديدن کرد؛ و در برخي از منازل دو رکعت نماز گزارد. البته ناگفته نماند آن حضرت اين مسير را در يکي از شب ها در دوران رسالت در مکه از طريق اعجاز طي کرده است، عروج آن حضرت از مسجدالاقصي به آسمان ها انجام شده و ستارگان و نظام جهان بالا را مشاهده کرد؛ و با ارواح پيامبران و فرشتگان آسماني سخن گفت، و از مراکز رحمت و عذاب (بهشت و دوزخ) بازديدي به عمل آورد؛ درجات بهشتيان و اشباح دوزخيان را از نزديک مشاهده فرمود.
رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در اين سير آسماني (معراج) با رموز هستي و اسرار شگفت انگيز دستگاه عظيم آفرينش و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بي پايان خداوند کاملاً آگاه گشت. سپس به سير خود ادامه داد، و به «سدرة المنتهي» رسيد، و آن را سراپا پوشيده از شکوه و جلال و عظمت ديد. در اين هنگام برنامه سفر اعجازآميز وي پايان يافت، سپس مأمور شد از همان راهي که پرواز نموده بود بازگشت نمايد. در برگشت نيز در «بيت المقدس» فرود آمد، و روانه مکه و وطنش گرديد.

خبردادن رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ از کاروان قريش
ابن هشام در سيره در ذيل حديث معراج از ام هاني روايت کرده که می گويد: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ آن شب را در خانه من بود و نماز عشا را خواند و خوابید، ما هم با او به خواب رفتيم، نزديکي هاي صبح بود که ما را بيدار کرد و نماز صبح را خواند، ما هم با او نماز گزارديم آنگاه رو به من کرده فرمود: اي ام هاني من امشب چنانچه ديديد نماز عشا را با شما در اين سرزمين خواندم سپس به بيت المقدس رفته و چند نماز هم در آنجا خواندم و چنانچه مشاهده مي کنيد نماز صبح را دوباره در اينجا خواندم.
اين سخن را فرمود و برخاست که برود، من دست انداخته دامنش را گرفتم به طوری که جامه اش پس رفت و بدو گفتم: اي رسول خدا اين سخن را که براي ما گفتي، براي ديگران مگو که تو را تکذيب کرده و مي آزارند، فرمود: به خدا! براي آنها نيز خواهم گفت!
ام هاني گويد: من به کنیز خود که از اهل حبشه بود گفتم: به دنبال رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ برو، ببين کارش با مردم به کجا مي انجامد و گفتگوي آنها را براي من باز گوي.
کنيزک رفت و بازگشته گفت: چون رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ داستان خود را براي مردم تعريف کرد با تعجب پرسيدند: نشانه صدق گفتار تو چيست؟ و ما از کجا بدانيم تو راست مي گويي؟ فرمود: نشانه اش فلان کاروان است که من هنگام رفتن به شام در فلان جا ديدم و شترانشان از صداي حرکت براق رم کرده يکي از آنها فرار کرد و من جاي آن را به ايشان نشان دادم و هنگام بازگشت نيز در منزل ضجنان (بيست و پنج ميلي مکه) به فلان کاروان برخوردم که همگي خواب بودند و ظرف آبي بالاي سر خود گذارده بودند و روي آن را با سرپوش پوشانده بودند من آن سرپوش را برداشته آب را خوردم و کاروان مزبور هم اکنون از دره تنعيم وارد مکه خواهند شد، و نشانه اش آن است که پيشاپيش آنها شتري خاکستري رنگ است و دو لنگه بار روي آن شتر است که يک لنگه آن سياه مي باشد. و چون مردم اين سخنان را شنيدند به سوي دره تنعيم رفتند و همانطور که حضرت خبر داده بود کاروان پيدا شد و پيشاپيش آنها شتري به همان اوصاف مشاهده کردند و چون داستان ظرف آب را پرسيدند همانطور که حضرت خبر داده بود گفتند: ظرف را پر از آب با سرپوش روي آن گذارده بوديم و چون صبح برخاستيم سرپوش روي ظرف بود ولي آبي در آن نبود و هنگامي که آن کاروان ديگر به مکه آمد و داستان رم کردن شتران و گم شدن آن شتر را از آنها جويا شدند همه را تصديق کردند.[25]

دو نهر «کوثر» و «رحمت»
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ در شب معراج از آب «کوثر» نوشيدند و در آب «رحمت» خود را شستشو دادند.[26]
خوردن میوه بهشتی توسط پیامبر- صلی الله علیه و آله - و تشکیل نطفه فاطمه- علیها السلام – از آنطبراني از عايشه روايت کرده که گفت: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: وقتي مرا به آسمان بردند داخل بهشت شدم و به درختي از درختان بهشت رسيدم که زيباتر و سفيد برگ تر و خوش ميوه تر از آن نديده بودم يک دانه از ميوه هاي آن را چيده و خوردم و همين ميوه نطفه اي شد در صلب من، وقتي به زمين آمدم و با خديجه همبستر شدم به فاطمه حامله شد و اينک هر وقت مشتاق بوي بهشت مي شوم فاطمه را مي بويم.
قمي در تفسير خود از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت کرده که فرمود: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ بسيار فاطمه را مي بوسيد، اين کار براي عايشه خوشايند نبود، رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: اي عايشه! وقتي مرا به آسمان بردند داخل بهشت شدم جبرئيل مرا به نزديک درخت طوبي برد و از ميوه هايش به من داد و من خوردم، خداوند همان ميوه را به صورت نطفه اي در پشتم درآورد ـ وقتي به زمين هبوط نمودم با خديجه همبستر شدم به فاطمه حامله شد، و اينک هيچ وقت او را نمي بوسم مگر آنکه بوي درخت طوبي را از او استشمام مي کنم.[27]
بیان ولایت حضرت علی- علیه السلام – و تکلم خداوند با پیامبر- صلی الله علیه و آله با صدای علی- علیه السلام با پیامبر- صلی الله علیه و آله -رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: «حق تعالي در شب معراج خود با من سخن گفت و مرا ندا کرد که: اي محمد! علي حجت من است بعد از تو بر خلق من و پيشواي اهل طاعت من است، هر که فرمان او برد فرمان من برده است و هر که عصيان او کند عصيان من کرده است. پس او را نصب کن براي امّت خود که با او هدايت يابند بعد از تو».[28]
و در مناقب خوارزمي که از کتب معتبره اهل سنت است روايت کرده است که از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ پرسيدند که حق تعالي در شب معراج به چه لغت با تو سخن گفت؟ حضرت فرمود: در آن شب خدا با صدا و لغت علي بن ابي طالب مرا خطاب کرد و مرا الهام کرد که گفتم: پروردگارا! تو مرا خطاب کردي، يا علي با من سخن گفت؟ حق تعالي مرا ندا کرد: اي احمد! من شبيه به اشياء نيستم و مثل و مانند ندارم، و مرا به ديگران قياس نمي توان کرد، تو را از نور خود آفريدم و علي را از نور تو آفريده ام، و چون مي دانم که هيچ کس را از علي دوست تر نمي داري پس به صدا و لغت علي با تو سخن گفتم تا دل تو مطمئن گردد.[29]
متأسفانه جريان معراج رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ مانند بسياري ديگر از جريان هاي صحيح تاريخي، از روي غرض ورزي يا ساده لوحي و اعمال سليقه هاي شخصي در طول تاريخ آميخته با خرافات عجيب و غريبي شده است که قيافه اصلي آن را از نظر کساني که مطالعه کافي در اين قسمت ندارند، ناپسند نشان داده است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ حیوه القلوب، محمد باقر مجلسي.
2ـ تفسير الميزان، سید محمد حسین طباطبائی، جلد 13.

پی نوشتها:
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشرادب الحوزه، 1405، ج2، ص322.
[2]. همان، ج14، ص381.
[3]. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، انتشارات اسلاميه، ج18، ص282.
[4]. سوره اسراء ، آیه 1.
[5]. سوره نجم ، آیه 13ـ18.
[6]. سوره زخرف ، آیه 45.
[7]. مجلسي، محمد باقر، حيوة القلوب، قم، انتشارات سرور، چاپ ششم، 1384ش، ج3، ص699.
[8].مجلسی، بحار الأنوار، ج6، ص223 ؛ج8، ص37 ،197 ؛ج18، ص312.
[9]. همان، ج18، ص312.
[10]. ابن کثير ، اسماعیل بن عمر، البداية و النهاية، بيروت، دارالفکر، 1407ق، ج3، ص108.
[11]. ابن شهر آشوب، محمد بن علی،مناقب آل ابي طالب، النجف الاشرف، المکتبه الحيدرية، 1376ش، ج1، ص150.
[12]. قطب راوندي، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدي(عج)، 1409ق، ج1، ص141.
[13]. مقريزي، احمد بن علی، امتاع الاسماع، بيروت، دارالکتب العلميه، چاپ اول، 1420ق، ج8، ص199.
[14]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل في التاريخ، بيروت، دار صادر ، 1965م، ج1، ص47؛ ج2، ص51 .
[15]. مقریزی، پیشین، ج8، ص201.
[16]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، أسد الغابة فی معرفه الصحابه، بيروت، دار الفکر، 1989م، ج1، ص27.
[17]. ابن اثیر جزری، همان،ج2، ص51؛ مقریزی، پیشین، ج1، ص47.
[18]. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبري، بيروت، دار الکتب العلمية، 1990م، چاپ اول، ج1، ص166.
[19]. ابن هشام، عبد الملک، السيرة النبوية، بيروت، دار المعرفة، ج1، ص402.
[20]. سوره اسراء ، آیه 1.
[21]. طباطبائی، سيد محمد حسين، الميزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسين، ج13، ص31.
[22]. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365ش، ج1، ص443؛ طباطبائی، همان، ص26.
[23]. طباطبائی، پیشین، ص27.
[24]. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص601؛ صفار، محمد بن حسن،بصائر الدرجات، ص79 به نقل از: مجلسی، محمد باقر، حيوة القلوب، ج3، ص704ـ705.
[25]. ابن هشام، پیشین، ج1، ص402.
[26]. مجلسی،حيوة القلوب، ج3، ص714.
[27]. طباطبائی، پیشین، ج13، ص24ـ25.
[28]. صدوق، محمد بن علی، الامالي، ص387 به نقل از: مجلسی،حيوة القلوب، ج3، ص747.
[29]. خوارزمي، موفق بن احمد، المناقب، ص37 به نقل از: مجلسی،حيوة القلوب، ج3، ص761.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.