دوشنبه، 6 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

شرکت در هيئت های عزاداری امام حسين عليه السّلام و وای حسين گویی درکوچه وخيابان وجلوی مردم چه پشتوانه تاریخی ودینی دارد؟


پاسخ :
اهداف عزاداری
در عزاداري شيعيان و در ماتم و عزاي ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ ، بخصوص حسين ابن علي، ـ عليه السّلام ـ اهداف مهمي وجو دارد، از جمله شناساندن مقام پيشوايان، افزايش عشق و محّبت به اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ اثبات حقانيت نهضت حسيني، ياد مصائب اهل بيت، همدردي با رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ و اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا ـ عليهالسّلام ـ الگو پذيري از جريان عاشورا، تكريم ائمه و ارزش هاي والاي انساني، رشد فضائل و كرامت هاي انساني و الهي، و پرورش روحية شهادت طلبي.
عزاداري و مودّت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ : قرآن كريم دوستي خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را بر امت اسلامي فرض دانسته و محبت آنان را پاداش زحمات طاقت فرساي پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ در راه ابلاغ رسالت قرار داده است « قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» و اين خود حكايت از عظمت رسالت آن حضرت و بزرگي پاداش مقرر براي آن مي كند. بديهي است كه كار بزرگ، پاداش بزرگي لازم دارد و اين آيه پاداش چنين رسالتي را مودّت نزديكان و اهل بيت آن حضرت قرار داده است.
عشق و دوستي، اثرات و لوازمي دارد، يار و دوست صادق كسي است كه شرط دوستي را چنانكه شايسته است بجا آورد؛ در غير اين صورت دوستي، زباني و ظاهري خواهد بود. از نشانه هاي مهم دوستي آنان، همدردي و همدلي در سوگ و يا شادي آنان است. در روايات فراواني بر اين نكته تأكيد شده است كه در جشن و سرور اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ شاد و در اندوه و ماتم آنان اندوهناك باشيد و به راستي ابراز محبت در شاديها و عزاهاي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ از امتيازات پيروان مكتب آنان است.

سیره اهل بیت ـ عليهم السّلام ـ در عزاداري :
1. عزاداري امام سجاد- علیه السلام - : از آن جايي كه حضرت امام زين العابدين- علیه السلام - هنگام شهادت پدر بزرگوارش، در كربلا حضور داشت و از عمق فاجعه آگاه و چگونگي شهادت آن عزيزان را مشاهده كرده بود؛ بنابراين، بر اساس روايات معتبر، آن حضرت تمام عمر باقي مانده ي خويش را عزادار بود و بر شهداي كربلا گريه مي كرد، چنان كه اگرغذايي را خدمت حضرت سجاد- علیه السلام - قرار مي دادند، اشك از چشمان مبارك شان جاري مي شد، تا جايي كه گاه غلامي از او مي پرسد: آيا حزن و اندوه شما تمام نمي شود؟ حضرت مي فرمايد: واي بر تو! همانا يعقوب- علیه السلام - دوازده فرزند داشت، يكي از آن ها ناپديد شد و يعقوب از شدّت اندوه چشمانش سفيد (ونابينا) گرديد، در حالي كه فرزندش يوسف زنده بود! ولي من پدر و برادر و عمو و هفده نفر از اهل بيتم و تعدادي از ياران پدرم را ديدم كه ذبح شده و به خون آغشته بودند؛ پس چگونه حزن و اندوهم تمام شود[1]؟
در المجالس السنيّة آمده است كه امام صادق- علیه السلام - درباره ي جدش ـ امام سجاد- علیه السلام - ـ فرمود: او چهل سال بر پدرش گريه كرد، در حالي كه روزها روزه مي گرفت و شب ها شب زنده داري مي كرد و هنگامي كه زمان افطار فرا مي رسيد و يكي از غلامانش براي او غذا مي آورد و عرض مي كرد: اي مولاي من! ميل كنيد؛ حضرت مي فرمود: فرزند رسول خدا گرسنه شهيد شد، فرزند رسول خدا تشنه شهيد شد، و همين طور اين كلام را تكرار و گريه مي كرد تا اين كه غذا و آب با اشك چشمش مخلوط مي شد و اين وضعيت همچنان ادامه داشت تا اين كه خداي خويش را ملاقات كرد و به ديدار حق شتافت[2].
2. عزاداري امام باقر- علیه السلام -: در كتاب "نهضة الحسين" (ص 152 ) آمده است: با آمدن ماه محرم، حزن و اندوه در اهل بيت نبوي(ع) ظاهر مي گشت و آنان از شعرا مي خواستند تا براي جدشان ـ امام حسين- علیه السلام - ـ مرثيه سرايي كنند[3]. همچنين در كامل الزيارات ابن قولويه آمده است كه امام باقر- علیه السلام - در روز عاشورا به سوگواري براي امام حسين- علیه السلام - امر فرموده، و در خانه ي خويش مجلس عزا اقامه مي كرد و[4]...
3. عزاداري امام صادق- علیه السلام -: درباره ي عزاداري امام صادق - علیه السلام - نيز روايات زيادي وارد شده است كه از شاعران درخواست مي نمود براي جدّش مرثيه سرايي كنند و آنان را بر اين امر مقدّس تشويق مي كرد و اهل بيت او از پس پرده به مرثيه سرايي شاعران گوش مي دادند و گريه و ناله مي كردند[5].
4. عزاداري امام موسي كاظم- علیه السلام -: در اين باره، امام رضا- علیه السلام - مي فرمايد: هنگامي كه محرم فرا مي رسيد، پدرم هرگز با حالت خنده و تبسم ديده نمي شد و ده روز اول محرم به همين شكل بود تا اين كه روز دهم و روز عاشورا فرا مي رسيد و اين روز، روز مصيبت و حزن و گريه او بود و مي فرمود: عاشورا روزي است كه جدّم حسين- علیه السلام - را شهيد كردند[6].
5. عزاداري امام رضا- علیه السلام -: دعبل خزاعي مي گويد: در ايام دهه ي محرم به محضر آقا و مولاي خود، علي بن موسي- علیه السلام -، در مرو شرفياب شدم و آن حضرت را در حالي كه اصحابش دور او نشسته بودند، محزون يافتم. وقتي حضرت مرا ديد فرمود: مرحبا بر تو دعبل! مرحبا بر كسي كه با دست و زبانش ما را ياري مي كند؛ سپس حضرت مرا در كنار خودش جاي داد و فرمود: اي دعبل! دوست داري شعر بخواني؛ زيرا اين روزها ايام غم و اندوه بر ما اهل بيت و روز شادي دشمنان ما، به ويژه بني اميه، است؛ سپس برخاست و پرده اي بين ما و اهل بيتش زد و آنان را پشت پرده نشاند تا بر مصيبت جدّش حسين- علیه السلام - گريه كنند؛ آن گاه رو به من كرد و فرمود: اي دعبل! مرثيه بخوان! تو ياور ما و مرثيه سراي ما هستي، تا زماني كه زنده اي[7]. در اين هنگام دعبل مرثيه سرايي را آغاز كرد[8].
7. عزاداري در زمان چهار امام ديگر: در آن زمان ها، عزاداري گاه سير صعودي و گاه نزولي داشته است؛ مثلاً در زمان امام جواد- علیه السلام -، تا حدي امكان عزاداري براي شيعيان فراهم بود و اين حالت تا زمان معتصم ادامه داشت؛ اما پس از آن، سير نزولي يافت و شيعه براي عزاداري و احياي شعائر حسيني در فشار بود[9]. در اين دوران نيز عزاداري در ايام محرم نسبت به ماه ها و ايام ديگر بيشتر بود.
با توجه به بررسي سيره امامان معصوم- علیه السلام -، عزاداري سيد الشهدا در طول سال در مناسبت هاي ويژه برپا بود، ولي در ايام محرم، مجالس سوگواري هر روز بر پا مي شد و برخي از آن ها، مانند امام سجاد- علیه السلام -، در ايام محرم سياه پوش نيز بودند[10].

مصداق هاي عزاداري و موارد و شكل هاي آن
مصداق هاي عزاداري و موارد و شكل هاي آن در بين هر جامعه و ملتي مختلف و متفاوت مي باشد مانند:
1. لعن بر قاتلان: دست به سوي آسمان بلند نمودن ودر حق قاتلان حسين ابن علي نفرين كردن، چنانكه شخص پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و اصحاب اين عمل را بعد از خبر دادن جبرئيل شهادت حسين ـ عليه السّلام ـ را انجام دادند[11].
2. تجمع در مسجد، و دسته جمعي گريه و فرياد نمودن: مردم دسته جمعي گريه کردند : «فارتجت المدينة ضجة واحدة» [12]
به گونه اي بلند گريه مي كردند كه گويا براي حج لبيك مي گويند : «ولها ضحيح بالبكاء كضجيج الجاج». [13]
3. خاك قبر را به سر و صورت ريختن و گريه و ضجه زدن: چنانكه فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در مرگ پدر انجام داد و مرتب كنار مزارها نماز خواندن و اشك ريختن چنانكه در شهادت حمزه اين عمل را مكرراً انجام داد.[14]
4. گريه طولاني كردن، بر خاك افتادن و غش كردن : چنانكه اميرالمؤمنين علي عليه السلام هنگام عبور از كربلا رفتار نمود : «بكي بكاءً طويلاً و بكينا معه حتي سقط لوجهه و غشّ عليه طويلاً»[15] ؛ «ايشان گرية طولاني كردند و ما همراه ايشان گريه كرديم تا اينكه به صورت به زمين افتاد و به مدت طولاني در حال بيهوشي بودند»..
در نتيجه سينه زني و زنجيرزني از مصداق هاي عزاداري است كه در قرآن و سيرة پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ تأييد شده است و مراجع عظام مذهب تشيع فتوا بر جواز آن داده اند چنانكه جزئيات و مصداق هاي جديد در هر مسئله و حكمي را علماي ديگر مذاهب، تجويز و يا تحريم مي كنند و يا واجب مي دانند در عزاداري تشيع هم، مصداق هاي چون نيزدن ساز و آواز و.. نهي شده است ولي سينه زدن و زنجيز زدن واشعاری که غلوآميز وواژه هايي كه خلاف اعتقادات ديني و مذهبي نیست مورد تأييد و تجويز قرار گرفته است.

پی نوشتها:
[1] . رک : تاريخ النياحة علي الامام الشهيد الحسين بن علي- عليه السلام -، السيد صالح الشهرستاني، بيروت، دارالزهراء، چاپ اول، 1419ق ، ص 118. و رک : مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 166.
[2] . المجالس السنيّة، سيد محسن امين، بيروت، دارالتعارف، چاپ ششم 1398 ق، ج 1، ص 155.
[3] . كامل الزيارات، ابن قولويه قمي، ص 111 تا 114، تهران، چاپ صدوق، چاپ اول، سال1375.
[4] . ر.ك: تاريخ النياحة علي الامام الشهيد الحسين بن علي- عليه السلام -، ص120، ورک : المجالس السنية، ج 5، ص 123.
[5] . تاريخ سيدالشهدا، عباس صفائي حائري، قم، انتشارات مسجد مقدس جمكران، چاپ اول، 1379ه . ش ،ص 566 . ورک : امالي صدوق، مجلسي، ج 6، ص 205.
[6] . تاريخ النياحة...، همان، ص 132، امالي صدوق، ج 2، ص 111.
[7] . بحارالانوار، ج40، ص 257.
[8] . همان، ص 157.
[9] . همان، ص 136 و 137.
[10] . سياه پوش در سوگ ائمه نور، علي ابوالحسني، منذر، ص 127 و 128، قم، مؤلف، چاپ اول، سال 1375. براي آگاهي بيشتر ر. ك: مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 166، امالي صدوق، مجلسي 29، ج 6، ص 205.
[11] . ابن جوزي، مقتل، ج1، ص164.
[12] . اسد الغابه، (پيشين)، ج5، ص102.
[13] . همان، ج5، ص102 و ر.ك: ابن اثير جوزي، جامع الاصول قم 8534.
[14] . حاكم نيشابوري، المستدرك، علي الصحيحين (،مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانيه) كتاب الجنائز،ج1، ص381 و ارشاد الساري في شرح صحيح بخاري، احمدبن محمد قسطلاني، (مصر، المطبعة الميريه) ج2، ص406 و مستدرك الصحيحين، ص377.
[15] . ابوالمظفر سبط بن جوزي، تذكرة الخواص (بيروت، دارالكتب العلميه) ص225 و مقتل خوارزمي، ص162، و نصربن مزاحم، كتاب صفين، ص58.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.