چهارشنبه، 15 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

علت شروع جنگ عراق عليه ايران چه بود؟


پاسخ :
31 شهريور ماه 1359 در زمرة روزهاي فراموش‌ناشدني تاريخ معاصر ايران به شمار مي‌رود در اين روز با بمباران هوايي فرودگاه‌ها و شهرهاي مهم ايران توسط هواپيماهاي عراقي و سپس تهاجم گسترده نيروهاي زميني اين كشور به قلمرو ايران در طول مرز دو كشور تجاور نظامي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران آغاز گرديد. دولت عراق پس از اقدام به تجاوز ، در سراسر دوران جنگ كه قريب به هشت سال ادامه يافت ، همواره كوشيد تجاوز نظامي خود را با توسل به يك رشته بهانه‌ها موجّه جلوه دهد، شايد در نگاهي سطحي به اختلافات ارضي و مرزي ديرينه و استمرار تنش و تشنج سياسي و حتي نظامي بين دو كشور در دهه‌هاي گذشته، شعله‌ور شدن آتش جنگ بين آن دو به گونه‌اي طبيعي يا اجتناب ناپذير جلوه‌گر شود، دولت عراق نيز در شرايط فقدان هر گونه استدلال معقول و محكمه پسند كوشيده است تا توسل به تجاوز و تحميل جنگ از جانب خود را از اين زاويه توجيه كند. ليكن اين جنگ را حكايتي ديگر است و آن اينكه جنگ تحميلي عراق عليه ايران توطئه‌اي بود مشترك از طرف برخی كشورهاي عربي و آمريكا با حمايت و پشتيبانی ديگر كشورهاي غربی كه به وسيلة عنصر پليدی چون رژيم بعث عراق صورت گرفت و حكايت اين جنگ نبود جز احساس خطر استكبار به سردمداري آمريكا از استقرار نظام جمهوري اسلامي ايران و صدور ارزشها و آرمانهاي اسلامي به قلمرو تحت كنترل و سيطرة آنها از جمله عراق، فلسطين، لبنان، افغانستان، منطقه خليج فارس، كشورهاي افريقايي و ....[1]
اصل صدور انقلاب منافع آمريكائي ها را به خطر انداخته و سخت باعث نگراني آنها گرديد به گونه‌اي كه كسينجر در اوائل انقلاب گفت «اگر انقلاب در چارچوب جغرافيايي ايران خلاصه شود براي ما قابل توجيه است» ولي متوجه بودند صدور پيام انقلاب اسلامي كه حداقل خطاب به مسلمانان است منافع و امنيت مقامات واشنگتن را تهديد مي‌كند.
كشور ايالات متحده آمريكا بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 به مدت 25 سال قدرت بلامنازع در امور سياسي، اقتصادي و نظامي ايران بود و با وقوع انقلاب بيش از همه متضرر گرديد و منافع خود را از دست داد. و اعتبارش در جهان به خطر افتاد تا جايي كه مركز مطالعات و استراتژي ملي آمريكا طي گزارشي نوشت «حرمت و اعتبار مانند ظرف چيني است كه به آساني مي‌شكند و اين چيزي است كه آمريكا با پيروزي انقلاب اسلامي از دست داده است.[2]
اولين مسئله‌اي كه باعث شد آمريكا از لحاظ سياسي تحقير شود اشغال سفارت اين كشور در تهران بود كه بعد از اين قضيه برخوردهاي آمريكا با انقلاب اسلامي بعد از اسارت 52 گروگان جدي‌تر دنبال گرديد. كه از جمله مهمترين توطئه‌هاي آمريكا در قبال جمهوري اسلامي می توان گفت عمليات طبس و كودتاي نوژه بود که در نهايت به خاطر عدم كارساز بودن اين دو عمليات، جنگ تحميلي عراق بخاطر از بين بردن اين انقلاب بر ايران تحميل گرديد.
اين که چرا عراق به عنوان متجاوز و عامل از بين برندة انقلاب اسلامي انتخاب گرديد، دلايلي دارد كه در ذيل به آنان اشاره مي‌شود:
1.ايدئولوژي بعثي رژيم عراق 2. بازگشت تدريجي اين رژيم به كانون خانوادگي غرب از هنگام امضاي معاهدة الجزاير 3. ضرورت پيمان دوستي و همكاري عراق در هر گونه اقدامي به منظور بي ثباتي ايران 4. ظهور انقلاب اسلامي كه خطري براي بقاي رژيم بغداد بود. توجه به دلايل انتخاب عراق كاملاً مشخص مي‌كند كه عامل محركه عراق بيشتر دليل چهارم است و عراق به منظور جلوگيري از صدور انقلاب به اين اقدام دست زد و در كلامي ديگر منافع عراق در اين جنگ همان سد صدور انقلاب و بقاي رژيم خود مي‌باشد.[3]

دلايلي ديگر از بُعد منطقه‌اي و جهاني
الف.منطقه‌اي: از لحاظ منطقه‌اي انقلاب اسلامي ايران از سوي كشورهاي منطقه و حكام مستبد كشورهاي حاشيه خليج فارس خطري جدي تلقي مي‌شد در نتيجه تفاهم دست‌جمعي براي سد نفوذ جمهوري اسلامي بوجود آمد. در ميان كشورهاي منطقه عراق بيش از ساير كشورها از انقلاب احساس نگراني مي‌كرد. در يك جمع‌بندي كلي عوامل حمله عراق به ايران به شرح ذيل مي‌باشد:
1. بيشترين جمعيت شيعه جهان بعد از ايران در عراق زندگي مي‌كنند و ليكن حضور روحانيون ايران در سالهاي قبل از انقلاب براي تحصيل علوم ديني در شهرهاي مذهبي عراق و وجود رهبران مبارز طرفدار انقلاب ايران و ارتباط مردمي بين مردم ايران و عراق جهت زيارت عتبات عاليات جاذبه بوجود آمدن انقلابي مشابه انقلاب اسلامي ايران در عراق تقويت مي‌كرد.[4]
2. صدام حسين داعيه رهبري جهان عرب را در سر مي‌پرورانيد و اميدوار بود پس از طرد مصر از رهبري جهان عرب در جريان كمپ ديويد بتواند عراق را جايگزين نمايد كه اين عمل با يك اقدام نظامي عليه ايران و يدك كشيدن سردار قادسيه به خيال واهي وي تحقق پيدا مي‌كرد.
3. توسعه طلبي ارضي صدام يك انگيزه ديگر در حمله به ايران بوده مشكل ژئوپولتيك به زعم زمامداران عراق، محدوديت اين كشور در دسترسي به آبهاي آزاد خليج فارس بود كه حوزه مانور عراق را هم از نظر نظامي و هم از لحاظ اقتصادي در خليج فارس محدود مي‌كرد. تا جايي كه از آغاز استقلال دسترسي آسان به آبهاي خليج فارس، پيوسته در زمره رؤياهاي رهبران آن كشور به شمار مي‌رود، بغداد براي حل اين معضل همواره دو راه را پيش روي خود مي‌ديد: 1. در اختيار داشتن كويت يا حداقل دو جزيره وربه و بوبيان 2. حاكميت بر خوزستان يا حداقل حاكميت انحصاري بر آبهاي اروندرود. پيروزي انقلاب ايران و سقوط شاه حكومت عراق را وسوسه كرد تا با هوس اشغال خوزستان هم مشكل ژئوپولتيك را حلّ كند و هم از طريق مقابله با نظام انقلاب اسلامي كه خواست بعضي از دولتهاي منطقه و غربي از جمله آمريكا بود، قدرت برتر در منطقه تبديل گردد و در پي آن بغداد را به مثابه مركز تصميم گيري جهان عرب تثبيت سازد.[5]
قابل ذکر است که حمله عراق به كويت پس از جنگ به ايران با سابقه اختلاف بر سر جزيره بوبيان از لحاظ تاريخي و اعلام كويت به عنوان استان نوزدهم عراق در جنگ خليج فارس بيانگر توسعه‌طلبي صدام در راستاي دستيابي به آبهاي آزاد و خارج شدن از تنگناي مرزي و قدرت مانور بيشتر در خليج فارس بود.
ب. جهاني: آمريكا در رأس قدرتهاي بزرگ قرار داشت و خواهان نابودي انقلاب اسلامي ايران (به خاطر متضرر شدن از اين انقلاب و شكسته شدن هيمنه او در جهان توسط اين انقلاب) بود. در يك جمع‌بندي علل تشويق عراق به جنگ از سوي آمريكا عبارت بودند از:
1.آمريكا شاه را در جريان انقلاب به عنوان بهترين دوست خود از دست داده بود. كارتردر سال 1356 در جلسه ضيافت شامي كه به افتخار او در ايران ترتيب داده شده بود، اعلام كرد «هيچ كشوري ديگر در جهان براي برنامه‌ريزي مشترك از ايران به ما نزديكتر نيست، هيچ كشوري براي بررسي مشكلات منطقه‌ ايي كه مورد علاقة هر دو طرف ما نيز هست ارتباط نزديكتر از ايران به ما ندارد. و هيچ رهبر ديگري نزد من احترام عميقتر و رابطه‌اي دوستانه‌تر از شاه ندارد.
2. آمريكا با حضور خود در ايران به عنوان كشوري كه در چهارراه قاره‌ها و يكي از حساسترين مناطق جهان (خليج فارس) واقع شده و كشوري كه از لحاظ منابع نفت و گاز در خاور ميانه مطرح مي‌باشد، ضمن تأمين نيازهاي نفتي آمريكا به دليل حاكميت ايران بر تنگة هرمز روند صدور نفت از اين تنگة مهم بين المللي را تضمين مي‌نمود، همچنين از لحاظ سرمايه گذاري اقتصادي امكان هر نوع سرمايه گذاري خارجي در ايران براي آمريكا فراهم بود و بازار مصرف 30ميليوني ايران براي كالاهاي آن آماده بود و براي استفاده از منابع ومعادن و استخراج آن به هر صورت كه مي‌خواستند عمل مي‌كردند و خلاصه با حضور مستشاران نظامي و سياسي در داخل حكومت و با سرسپردگي شخص شاه و هيأت حاكمه، ايران در اختيار آمريكا بود. انقلاب اسلامي ايران تمام اين امتيازها را از امريكا گرفت.
3. اشغال سفارت آمريكا و شكست عمليات طبس و كودتاي نوژه باعث تحقير آمريكا شد و از سويي ماهيت ضدآمريكايي انقلاب ايران از مرزهاي كشور فراتر رفت و منادي تقويت و تشويق اين حركت در سايه كشورهاي اسلامي و جهان سومي بود. آمريكا براي مهار و نابودي اين پديده ساير كشورها را نيز متحد گردانيد و عراق را به جنگ تشويق نمود «آندره فونتن» نويسنده و روزنامه‌نگار فرانسوي مي‌گويد: از شيخ نشين هاي خليج فارس گرفته تا شوروي و آمريكا همه از پيدا كردن راهزني مثل صدام كه در برابر آيت الله قد علم كند خوشحال بودند.[6]
نتيجه اينكه از مجموع آنچه بيان شد، روشن گرديد و جاي ترديد نيست که صدام با حمايت و پشتگرمي ايالات متحده آمريکا و ديگر دولت های غربي و نيز اتحاد جماهير شوروي سابق ،جنگ را به قصد نابودي انقلاب اسلامي ايران آغاز كرد.

پی نوشتها:
[1] . علل و انگيزه‌هاي آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران، سيد مهدي ساداتي نژاد، قم، ص 22.
[2] . انقلاب اسلامي، جنگ تحميلي و نظام بين الملل (مجموعه مقالات دفاع مقدس)، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1376، ص 45.
[3] . علل و انگيزه‌هاي آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران، سيد مهدي ساداتي نژاد، قم، مجمع گروه‌هاي معراف اسلامي، 1379، ص 25.
[4] . شناخت استكبار جهاني، جواد منصوري، آستان قدس رضوي، 1376، ص 179.
[5] . تاريخ سياسي جنگ تحميلي، علي اكبر ولايتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1376، ص 56.
[6] . سيد مهدي ساداتي نژاد ، پيشين، ص 39.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.