پرسش :
فلسفه غسل چیست؟
پاسخ :
شرح پرسش:
1. فلسفه غسل چیست؟ 2. چرا در اسلام برای زنانی که به همسران خود خیانت کنند حکم سنگسار دارد، ولی برای مردان هیچ مجازاتی نیست؟
پاسخ اجمالی:
علّت غسل جنابت نظافت و پاک شدن نفس از آلودگى آن و پاک نمودن جسد از قذارت و خباثت است؛ زیرا جنابت از تمام بدن خارج مىشود؛ از این رو بر شخص واجب است تمام بدن را تطهیر کند.
طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتی وجود دارد که تمام فعالیتهای بدن را کنترل میکند، گاهی جریانهایی در بدن رخ میدهد که این تعادل را به هم میزند، از جمله این جریانها مسئله "ارگاسم" (اوج لذّت جنسی) است که معمولاً مقارن خروج منی صورت میگیرد. این موضوع نیز ثابت شده است که از جمله اموری که میتواند اعصاب سمپاتیک را بکار وادارد و تعادل از دست رفته را تأمین کند تماس آب با بدن است البته، فایده غسل منحصر به این نیست، بلکه غسل کردن علاوه بر این یک نوع عبادت و پرستش نیز بوده که اثرات اخلاقی آن قابل انکار نیست و به همین دلیل اگر بدن را بدون نیّت و قصد قربت و اطاعت فرمان خدا بشویند غسل صحیح نیست.
پاسخ تفصیلی:
فلسفه غسل
1. درباره فلسفه غسل به طور کلی اعم از غسل جنابت، جمعه و ... روایتی از امام رضا (ع) نقل شده است که در آن راوی میپرسد: علّت غسل جنابت چیست، با این که انسان با حلال نزدیکى کرده و حلال نیز موجب ناپاکى نیست؟
حضرتش در جواب فرمود: علّت غسل جناب نظافت و تطهیر نفس است از آلودگى آن و پاک نمودن جسد از قذارت و خباثت؛ زیرا جنابت از تمام جسد خارج مىشود؛ از این رو بر شخص واجب است تمام بدن را تطهیر کند. و علّت تخفیف حکم در ادرار و غائط این است که این دو مورد بسیار بیشتر از جنابت اتفاق میافتد؛ لذا شارع مقدس به دلیل کثرت و مشقّت و اخراجشان بدون اراده و شهوت به وضو راضى شده، ولى منی بیرون نمىآید، مگر با لذتخواهی؛ از این رو در مورد آن غسل را واجب کرده است.
علّت غسل عید فطر و عید قربان و جمعه و اغسال دیگر، یکى آن است که بدین وسیله بنده پروردگارش را بزرگ داشته و رو به خداوند کریم آورده و از درگاهش براى گناهان خود طلب آمرزش نموده است، و دیگر آن که براى بندگان این ایّام، عید معروفى بوده که در آنها جمع شده و ذکر خدا را مىگویند؛ لذا غسل در آنها تشریع شده تا بدین وسیله بندگان این ایّام را مورد تعظیم و بزرگداشت قرار داده و بر سایر ایّام برتری دهند و دیگر آن که وقتى در جمعه غسل نمودند از آن روز تا جمعه دیگر از لحاظ معنوی پاکند. [1]
گفتنی است؛ خارج شدن منی از انسان یک عمل موضعی نیست (مانند بول و سایر زواید) به دلیل این که اثر آن در تمام بدن آشکار میشود و تمام سلولهای بدن به دنبال خروج آن در یک حالت سستی مخصوص فرو میروند و این خود نشانه تأثیر آن بر تمام اجزای بدن است.
طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتی وجود دارد که تمام فعالیتهای بدن را کنترل میکند "اعصاب سمپاتیک" و "اعصاب پاراسمپاتیک" این دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاهها داخلی و خارجی گستردهاند، وظیفه اعصاب سمپاتیک به فعالیت واداشتن دستگاههای مختلف بدن است و وظیفه اعصاب "پاراسمپاتیک" (کند کردن) فعالیت آنها است.
گاهی جریانهایی در بدن رخ میدهد که این تعادل را به هم میزند، از جمله این جریانها مسئله "ارگاسم" (اوج لذّت جنسی) است که معمولاً مقارن خروج منی صورت میگیرد. در این موقع سلسله اعصاب پاراسمپاتیک (اعصاب ترمز کننده) بر اعصاب سمپاتیک (اعصاب محرک) پیشی میگیرد و تعادل به شکل منفی به هم میخورد.
این موضوع نیز ثابت شده است که از جمله اموری که میتواند اعصاب سمپاتیک را بکار وادارد و تعادل از دست رفته را تأمین کند تماس آب با بدن است و از آن جا که تأثیر (ارگاسم) روی تمام اعضای بدن به طور محسوس دیده میشود و تعادل این دو دسته اعصاب در سراسر بدن به هم میخورد دستور داده شده است که پس از آمیزش جنسی یا خروج منی تمام بدن با آب شسته شود و در پرتو اثر حیات بخش آن تعادل کامل در میان آن دو دسته اعصاب در سراسر بدن برقرار گردد.
البته، فایده غسل منحصر به این نیست، بلکه غسل کردن علاوه بر این، یک نوع عبادت و پرستش نیز بوده که اثرات اخلاقی آن قابل انکار نیست و به همین دلیل اگر بدن را بدون نیّت و قصد قربت و اطاعت فرمان خدا بشویند غسل صحیح نیست، در حقیقت به هنگام خروج منی یا آمیزش جنسی هم روح متأثر میشود و هم جسم. روح به سوی شهوات مادی کشیده میشود و جسم به سوی سستی و رکود، اما غسل جنابت که هم شست و شوی جسم است و هم به علت این که به قصد قربت انجام مییابد شست و شوی جان است، اثر دوگانهای در آن واحد روی جسم و روح میگذارد تا روح را به سوی خدا و معنویت سوق دهد و جسم را به سوی پاکی و نشاط و فعالیت.
2. درباره پرسش دوم باید گفت: اگر مردان نیز مرتکب اعمال نامشروع شوند، حکم آنان نیز چنین است.
پی نوشت:
[1] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 6، ص 95، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1409ق.
منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
1. فلسفه غسل چیست؟ 2. چرا در اسلام برای زنانی که به همسران خود خیانت کنند حکم سنگسار دارد، ولی برای مردان هیچ مجازاتی نیست؟
پاسخ اجمالی:
علّت غسل جنابت نظافت و پاک شدن نفس از آلودگى آن و پاک نمودن جسد از قذارت و خباثت است؛ زیرا جنابت از تمام بدن خارج مىشود؛ از این رو بر شخص واجب است تمام بدن را تطهیر کند.
طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتی وجود دارد که تمام فعالیتهای بدن را کنترل میکند، گاهی جریانهایی در بدن رخ میدهد که این تعادل را به هم میزند، از جمله این جریانها مسئله "ارگاسم" (اوج لذّت جنسی) است که معمولاً مقارن خروج منی صورت میگیرد. این موضوع نیز ثابت شده است که از جمله اموری که میتواند اعصاب سمپاتیک را بکار وادارد و تعادل از دست رفته را تأمین کند تماس آب با بدن است البته، فایده غسل منحصر به این نیست، بلکه غسل کردن علاوه بر این یک نوع عبادت و پرستش نیز بوده که اثرات اخلاقی آن قابل انکار نیست و به همین دلیل اگر بدن را بدون نیّت و قصد قربت و اطاعت فرمان خدا بشویند غسل صحیح نیست.
پاسخ تفصیلی:
فلسفه غسل
1. درباره فلسفه غسل به طور کلی اعم از غسل جنابت، جمعه و ... روایتی از امام رضا (ع) نقل شده است که در آن راوی میپرسد: علّت غسل جنابت چیست، با این که انسان با حلال نزدیکى کرده و حلال نیز موجب ناپاکى نیست؟
حضرتش در جواب فرمود: علّت غسل جناب نظافت و تطهیر نفس است از آلودگى آن و پاک نمودن جسد از قذارت و خباثت؛ زیرا جنابت از تمام جسد خارج مىشود؛ از این رو بر شخص واجب است تمام بدن را تطهیر کند. و علّت تخفیف حکم در ادرار و غائط این است که این دو مورد بسیار بیشتر از جنابت اتفاق میافتد؛ لذا شارع مقدس به دلیل کثرت و مشقّت و اخراجشان بدون اراده و شهوت به وضو راضى شده، ولى منی بیرون نمىآید، مگر با لذتخواهی؛ از این رو در مورد آن غسل را واجب کرده است.
علّت غسل عید فطر و عید قربان و جمعه و اغسال دیگر، یکى آن است که بدین وسیله بنده پروردگارش را بزرگ داشته و رو به خداوند کریم آورده و از درگاهش براى گناهان خود طلب آمرزش نموده است، و دیگر آن که براى بندگان این ایّام، عید معروفى بوده که در آنها جمع شده و ذکر خدا را مىگویند؛ لذا غسل در آنها تشریع شده تا بدین وسیله بندگان این ایّام را مورد تعظیم و بزرگداشت قرار داده و بر سایر ایّام برتری دهند و دیگر آن که وقتى در جمعه غسل نمودند از آن روز تا جمعه دیگر از لحاظ معنوی پاکند. [1]
گفتنی است؛ خارج شدن منی از انسان یک عمل موضعی نیست (مانند بول و سایر زواید) به دلیل این که اثر آن در تمام بدن آشکار میشود و تمام سلولهای بدن به دنبال خروج آن در یک حالت سستی مخصوص فرو میروند و این خود نشانه تأثیر آن بر تمام اجزای بدن است.
طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتی وجود دارد که تمام فعالیتهای بدن را کنترل میکند "اعصاب سمپاتیک" و "اعصاب پاراسمپاتیک" این دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاهها داخلی و خارجی گستردهاند، وظیفه اعصاب سمپاتیک به فعالیت واداشتن دستگاههای مختلف بدن است و وظیفه اعصاب "پاراسمپاتیک" (کند کردن) فعالیت آنها است.
گاهی جریانهایی در بدن رخ میدهد که این تعادل را به هم میزند، از جمله این جریانها مسئله "ارگاسم" (اوج لذّت جنسی) است که معمولاً مقارن خروج منی صورت میگیرد. در این موقع سلسله اعصاب پاراسمپاتیک (اعصاب ترمز کننده) بر اعصاب سمپاتیک (اعصاب محرک) پیشی میگیرد و تعادل به شکل منفی به هم میخورد.
این موضوع نیز ثابت شده است که از جمله اموری که میتواند اعصاب سمپاتیک را بکار وادارد و تعادل از دست رفته را تأمین کند تماس آب با بدن است و از آن جا که تأثیر (ارگاسم) روی تمام اعضای بدن به طور محسوس دیده میشود و تعادل این دو دسته اعصاب در سراسر بدن به هم میخورد دستور داده شده است که پس از آمیزش جنسی یا خروج منی تمام بدن با آب شسته شود و در پرتو اثر حیات بخش آن تعادل کامل در میان آن دو دسته اعصاب در سراسر بدن برقرار گردد.
البته، فایده غسل منحصر به این نیست، بلکه غسل کردن علاوه بر این، یک نوع عبادت و پرستش نیز بوده که اثرات اخلاقی آن قابل انکار نیست و به همین دلیل اگر بدن را بدون نیّت و قصد قربت و اطاعت فرمان خدا بشویند غسل صحیح نیست، در حقیقت به هنگام خروج منی یا آمیزش جنسی هم روح متأثر میشود و هم جسم. روح به سوی شهوات مادی کشیده میشود و جسم به سوی سستی و رکود، اما غسل جنابت که هم شست و شوی جسم است و هم به علت این که به قصد قربت انجام مییابد شست و شوی جان است، اثر دوگانهای در آن واحد روی جسم و روح میگذارد تا روح را به سوی خدا و معنویت سوق دهد و جسم را به سوی پاکی و نشاط و فعالیت.
2. درباره پرسش دوم باید گفت: اگر مردان نیز مرتکب اعمال نامشروع شوند، حکم آنان نیز چنین است.
پی نوشت:
[1] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 6، ص 95، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1409ق.
منبع: www.islamquest.net