پرسش :
فلسفه بعثت پيامبران با استناد به روايات چيست؟
پاسخ :
در روايات اسلامي تعبيرات مختلفي از فلسفه بعثت پيامبران بيان شده كه هر يك ناظر به يكي از اهداف يا چند قسمت از اهداف بعثت است كه به نمونه هايي از اين روايات اشاره مي كنيم:
1. در حديثي ميخوانيم: هنگامي كه رسول خدا (ص) دعوتش را آشكار كرد، سران قريش نزد ابوطالب آمدند و گفتند: اي ابوطالب فرزند برادرت ما را سبكمغز ميخواند، و به بتهاي ما ناسزا ميگويد، جوانان ما را فاسد نموده!و در جمعيت ما تفرقهافكنده، اگر اين كارها به خاطر كمبود مالي است آن قدر براي او مال جمعآوري ميكنيم كه ثروتمندترين مرد قريش شود، حتي حاضريم او را به عنوان رئيس خود برگزينيم! ابوطالب اين پيام را به پيامبر اكرم(ص) عرض كرد، پيامبر(ص) فرمود: «اگر آنها خورشيد را در دست راست من، و ماه را در دست چپم بگذارند، من آن را نميخواهم، ولي (به جاي اين همه وعدهها) يك جمله با من موافقت نمايند كه در سايه آن حكومت بر تمام عرب پيدا كنند، و غير عرب نيز به آيين آنها درآيند، و آنها سلاطين بهشت خواهند بود». ابوطالب اين پيام را به آنها رساند، آنها گفتند: يك كلمه كه سهل است حاضريم در اين راه با ده كلمه موافقت كنيم، پيامبر(ص) فرمود: «گواهي دهيد معبودي جز الله نيست و من رسول خدايم...»(1)
اين حديث به خوبي نشان ميدهد كه پذيرش دعوت انبياء باعث پيروزي در دنيا و آخرت و سربلندي و آزادگي و حيات رضايتبخش است.
2. در حديث ديگري از هشام بن حكم از امام صادق(ع) ميخوانيم كه در پاسخ سؤال يكي از كفّار و زنادقه در مورد فلسفه بعثت انبياء فرمود: «هنگامي كه ما ثابت كرديم خالق و آفريدگاري داريم كه از ما و تمام مخلوقات برتر است، و آن آفريدگار حكيم و متعالي، هرگز با چشم ديده نميشود و قابل لمس نيست تا بندگانش با او تماس مستقيم داشته باشند، ثابت ميشود كه او سفيراني در ميان بندگانش دارد، كه دستورات او را به آنها ميرساند و آنها را به آنچه مصالح و منافع آنها در آن است و مايه بقاي آنها، و ترك آن مايه فناي آنها ميشود رهنمون ميشوند»(2)
3. امير مؤمنان علي(ع)در نهج البلاغه در فلسفه بعثت پيامبران بيان بسيار جالبي دارد، ميفرمايد: «خداوند رسولانش را در ميان انسانها مبعوث ساخت، و پيامبرانش را پي در پي به سوي آنها فرستاد تا وفاي به پيمان فطرت را از آنها بخواهند و نعمتهاي فراموش شده او را يادآوري كنند، و با تبليغ فرمان خدا، حجت را بر آنها تمام نمايند و گنجينههاي عقول را آشكار سازند».(3)
4. در حديث ديگري از پيامبر اكرم (ع)آمده است كه فرمود: «من براي اين مبعوث شدم كه اخلاق صالح را تكميل كنم».(4)
همين مضمون به تعبير ديگري از آن حضرت نقل شده كه فرمود: «من براي اين مبعوث شدم كه مكارم اخلاق را كامل كنم»(5)
5. در كتاب فروع كافي از اميرالمؤمنين علي(ع) آمده است كه روزي خطبهاي خواند و در ضمن خطبه چنين فرمود: «خداوند تبارك تعالي محمد را به حق مبعوث كرد تا بندگانش را از عبادت بندگان به عبادت خدا فراخواند، و از پيمان بندگان به پيمان خودش دعوت كند، و از اطاعت فرمان بندگان به اطاعت فرمانش، و از ولايت (و قيمومت) بندگان به ولايت خودش، او بشارت دهنده و بيمدهنده بود، و به اذن خداوند به سوي او دعوت ميكرد، چراغ پرفروغي بود».(6)
پي نوشتها:
1. نور الثقلين، ج 4، ص 442، ح7؛ تفسير علي ابن ابراهيم، ج 2، ص 228
2.كافي، ج 1، ص 168، كتاب الحجه، باب الاضطرار الي حجه، ح 1
3. نهج البلاغه، خطبه 1
4. طبقات الكبري، ج 1، ص 192(چاپ بيروت)
5. كنز العمال، ج 11، ص 420، ح 31969
6. فروع كافي، ج 8، ص 386، ح 586
منبع:سایت انوار طاها
در روايات اسلامي تعبيرات مختلفي از فلسفه بعثت پيامبران بيان شده كه هر يك ناظر به يكي از اهداف يا چند قسمت از اهداف بعثت است كه به نمونه هايي از اين روايات اشاره مي كنيم:
1. در حديثي ميخوانيم: هنگامي كه رسول خدا (ص) دعوتش را آشكار كرد، سران قريش نزد ابوطالب آمدند و گفتند: اي ابوطالب فرزند برادرت ما را سبكمغز ميخواند، و به بتهاي ما ناسزا ميگويد، جوانان ما را فاسد نموده!و در جمعيت ما تفرقهافكنده، اگر اين كارها به خاطر كمبود مالي است آن قدر براي او مال جمعآوري ميكنيم كه ثروتمندترين مرد قريش شود، حتي حاضريم او را به عنوان رئيس خود برگزينيم! ابوطالب اين پيام را به پيامبر اكرم(ص) عرض كرد، پيامبر(ص) فرمود: «اگر آنها خورشيد را در دست راست من، و ماه را در دست چپم بگذارند، من آن را نميخواهم، ولي (به جاي اين همه وعدهها) يك جمله با من موافقت نمايند كه در سايه آن حكومت بر تمام عرب پيدا كنند، و غير عرب نيز به آيين آنها درآيند، و آنها سلاطين بهشت خواهند بود». ابوطالب اين پيام را به آنها رساند، آنها گفتند: يك كلمه كه سهل است حاضريم در اين راه با ده كلمه موافقت كنيم، پيامبر(ص) فرمود: «گواهي دهيد معبودي جز الله نيست و من رسول خدايم...»(1)
اين حديث به خوبي نشان ميدهد كه پذيرش دعوت انبياء باعث پيروزي در دنيا و آخرت و سربلندي و آزادگي و حيات رضايتبخش است.
2. در حديث ديگري از هشام بن حكم از امام صادق(ع) ميخوانيم كه در پاسخ سؤال يكي از كفّار و زنادقه در مورد فلسفه بعثت انبياء فرمود: «هنگامي كه ما ثابت كرديم خالق و آفريدگاري داريم كه از ما و تمام مخلوقات برتر است، و آن آفريدگار حكيم و متعالي، هرگز با چشم ديده نميشود و قابل لمس نيست تا بندگانش با او تماس مستقيم داشته باشند، ثابت ميشود كه او سفيراني در ميان بندگانش دارد، كه دستورات او را به آنها ميرساند و آنها را به آنچه مصالح و منافع آنها در آن است و مايه بقاي آنها، و ترك آن مايه فناي آنها ميشود رهنمون ميشوند»(2)
3. امير مؤمنان علي(ع)در نهج البلاغه در فلسفه بعثت پيامبران بيان بسيار جالبي دارد، ميفرمايد: «خداوند رسولانش را در ميان انسانها مبعوث ساخت، و پيامبرانش را پي در پي به سوي آنها فرستاد تا وفاي به پيمان فطرت را از آنها بخواهند و نعمتهاي فراموش شده او را يادآوري كنند، و با تبليغ فرمان خدا، حجت را بر آنها تمام نمايند و گنجينههاي عقول را آشكار سازند».(3)
4. در حديث ديگري از پيامبر اكرم (ع)آمده است كه فرمود: «من براي اين مبعوث شدم كه اخلاق صالح را تكميل كنم».(4)
همين مضمون به تعبير ديگري از آن حضرت نقل شده كه فرمود: «من براي اين مبعوث شدم كه مكارم اخلاق را كامل كنم»(5)
5. در كتاب فروع كافي از اميرالمؤمنين علي(ع) آمده است كه روزي خطبهاي خواند و در ضمن خطبه چنين فرمود: «خداوند تبارك تعالي محمد را به حق مبعوث كرد تا بندگانش را از عبادت بندگان به عبادت خدا فراخواند، و از پيمان بندگان به پيمان خودش دعوت كند، و از اطاعت فرمان بندگان به اطاعت فرمانش، و از ولايت (و قيمومت) بندگان به ولايت خودش، او بشارت دهنده و بيمدهنده بود، و به اذن خداوند به سوي او دعوت ميكرد، چراغ پرفروغي بود».(6)
پي نوشتها:
1. نور الثقلين، ج 4، ص 442، ح7؛ تفسير علي ابن ابراهيم، ج 2، ص 228
2.كافي، ج 1، ص 168، كتاب الحجه، باب الاضطرار الي حجه، ح 1
3. نهج البلاغه، خطبه 1
4. طبقات الكبري، ج 1، ص 192(چاپ بيروت)
5. كنز العمال، ج 11، ص 420، ح 31969
6. فروع كافي، ج 8، ص 386، ح 586
منبع:سایت انوار طاها