پرسش :
چگونه مي توان از راه شناخت عالم حيات به شناخت خدا رسيد؟
پاسخ :
پيشرفت علم و دانش بشر، پرده از روي بسياري از حقايق برداشته و مسائل زيادي از اين جهان بزرگ را روشن كرده است، ولي هنوز معماهاي زيادي در مقابل انسان قرار دارد، كه يكي از مهمترين آنها معمّاي حيات است، مسألهاي كه عليرغم تلاشها و كوششهاي هزاران هزار دانشمند و مغز متفكر در طول تاريخ بشر هنوز چهره خود را نشان نداده است، و در پردهاي از ابهام همچنان باقي مانده است.
گرچه حيات و زندگي از ظاهرترين پديدهها است ولي حقيقت آن هنوز بر هيچ كس روشن نيست، آنچه ما ميبينيم آثار حيات است (رشد و نمو، تغذيه، توليد مثل، حس، حركت، انديشه و تفكر) اما آن حقيقتي كه مبدأ اين آثار است چيست؟ هنوز براي كسي روشن نشده، و عقل انديشمندان در آن حيران است.
جالب اينكه قرآن كريم، در چهارده قرن قبل مشركان را مخاطب ساخته ميگويد: «اي مردم! مثليزده شده است به آن گوش فرادهيد، كساني را كه غير از خدا ميخوانيد هرگز نميتوانند مگسي بيافرينند، هر چند براي اين كار دست به دست هم دهند، و هر گاه مگس چيزي از آنها بربايد نميتوانند آن را باز پس گيرند، هم طالبان ناتوانند و هم مطلوبان»(1)
جالبتر اينكه ناتواني بشر امروز (كه ادّعاي همه چيز را دارد) در برابر آفرينش يك مگس به همان اندازه است كه در چهارده قرن قبل بود، ناتواني او نه تنها در برابر آفرينش يك مگس، بلكه در برابر حمله مگسها، ملخها و حشرات ديگر نيز به قدري روشن و هويدا است كه گاهي تمام وسايل سمپاشي مدرن را بسيج ميكنند ولي باز از عهده برنميآيد.
اينجاست كه همه عقلا و دانشمندان عالم، با دقت در ساختمان يك موجود زنده حتي يك سلّول، پي به اسرارآميز و پيچيده بودن آن بردهاند كه اين مسئله نشان ميدهد،سازنده آن، علم و قدرت نامحدودي داشته و از قوانين پيچيده حيات به خوبي آگاه بوده و به همين دليل خود، حيات را بنيان نهاده است، فلذا آنان با اقرار به ضعف و ناتواني خود بايد در مقابل عظمت او كرنش نموده و به خاك افتاده و خاضعانه بگويند :«اَلعَظَمَهُ لله ِ رَبِّ العالَمين، وَسُبحانَ رَبِّيَ العَظيمِ وَبِحَمدِهِ».
امير مؤمنان علي بن ابيطالب(ع) ميفرمايد:
«اگر همه موجودات زنده جهان اعم از پرندگان و چهارپايان و... و تمام انواع گوناگون جانداران، اعم از آنها كه كم هوشند و آنها كه (مانند انسانها) زيرك و باهوشند، همگي گرد آيند هرگز قدرت بر ايجاد (و خلق) پشهاي را ندارند، هيچ گاه طريق ايجاد آن را نتوانند شناخت، و عقول آنها در كشف اسرار آفرينش اين موجود حيران ميماند، و قواي آنها در اين راه ناتوان ميشود، و سرانجام پس از تلاش فراوان شكست خورده و وامانده باز ميگردند، و به شكست خود اعتراف و به ناتواني خود اقرار ميكنند، حتي به ناتواني خود از نابود ساختن آن نيز اذعان دارند».(2)
امام(ع) در اين بخش از خطبه تصريح ميفرمايد: كه اگر همه موجودات جمع شوند تا پشهاي را بيافرينند قدرت ندارند، و اگر زاد و ولد پشهها به فرمان الهي از كنترل خارج شود هيچ قدرتي در جهان توان نابود كردن آنها را ندارد، اين سخن نه تنها در عصر امام(ع) مقرون به واقعيت بود، بلكه در عصر ما نيز چنين است، زيرا:
پشهها خلقت پيچيدهاي دارند؛ بسياري از آنها تنها در آبهاي راكد كنار نهرها، باتلاقها و مانند آن پرورش مييابند. به اين ترتيب كه پشه ماده هر بار قريب 150 تخم ميريزد، نوزاد از تخم به زودي بيرون ميآيد. هر نوزاد لوله تنفس بسيار ظريف و باريكي دارد كه به سطح آب مربوط ميشود و نوزاد به آن آويزان ميماند. چند روز بعد پوستهاي در اطراف او نمايان ميشود و در درون پوسته كه ظاهرآ بيحركت است تغييرات فراواني در ساختمان او پيدا ميشود، چند روز بعد پشه نابالغ از پوسته خارج ميشود و به پرواز درميآيد و بقيه عمر خود را در هوا زندگي ميكند.
تحولات عجيبي كه در اين مدت كوتاه در ساختمان پشه پديد ميآيد و موجود آبي تبديل به پرندهاي تمام عيار ميگردد راستي شگفتآور است.
دانشمندان ميگويند پشههاي نر از شيرههاي گياهان و عصاره ميوهها تغذيه ميكنند؛ ولي پشه ماده بيشتر خون ميمكد. هنگامي كه پشه به كسي نيش ميزند در جستجوي خوراك خود، يعني خون است.
همه پشهها، حشراتي كوچكاند كه تنها دو بال دارند و اگر زير ذرهبين گذاشته شوند ساختماني بسيار ظريف و شگفتانگيز در آنها ديده ميشود كه ساختن آن براي انسان غير ممكن است، آن هم به صورت موجودي زنده، داراي رشد و نمو و تغذيه و توليد مثل.
عجيب اينكه بعضي از آنها چنان بيرنگ هستند كه با چشم ديده نميشوند؛ ولي ساختمان پشه از نظر بالها و پاها و مغز و اعصاب و دستگاه تغذيه و توليد مثل (چنانچه اشاره شد) به قدري پيچيده و ظريف و دقيق است كه به فرض رسيدن دانشمندان به مسأله پيدايش حيات و حل آن، باز هم از انجام دادن ساختمان پشه با اين خصوصيات عاجزاند.
عجيب اينكه پشههاي معمولي گرچه موجوداتي مزاحماند، و ممكن است يك شب خواب را به طور كامل از انسان نيرومند و قوي بنيه بگيرند، ولي غالبآ خطرناك نيستند، لكن همين پشههاي به ظاهر ضعيف، اگر بخواهند ـ به فرمان الهي ـ قدرتنمايي كنند، گاهي كه به صورت گروهي به يك فيل حمله ميكنند او را از پاي درميآورند!!
بعضي از آنها ـ در شرايط خاصي ـ ناقل ميكروبهاي خطرناك يا سموم كشنده هستند كه هر انساني را در مقابل خود، ناتوان ميسازد تا توانايي خود را ـ در حال انفرادي نيز ـ به اثبات رساند.(3)
در يك جمله: همه اين كارهاي اين موجود حكايت از علم و حكمت و قدرت بينظير وجود دهنده آن دارد، به نحوي كه هر عاقلي در مقابل چنين قدرت و عظمت بايد خاضعانه به زمين بيافتد و بگويد :«سُبحانك يا لا اله الا انت يا ذالجلال والاكرام».
پي نوشتها:
1. سوره حج، آيه 73
2. نهج البلاغه، خطبه 186، بخش پنجم؛ پيام اميرالمومنين(ع)، ج 7، ص 228-230
3. پيام اميرالمومنين(ع)، ج 7، ص 229-230؛ پيام قرآن، ج 2، ص 106-111
منبع:سایت انوار طاها
پيشرفت علم و دانش بشر، پرده از روي بسياري از حقايق برداشته و مسائل زيادي از اين جهان بزرگ را روشن كرده است، ولي هنوز معماهاي زيادي در مقابل انسان قرار دارد، كه يكي از مهمترين آنها معمّاي حيات است، مسألهاي كه عليرغم تلاشها و كوششهاي هزاران هزار دانشمند و مغز متفكر در طول تاريخ بشر هنوز چهره خود را نشان نداده است، و در پردهاي از ابهام همچنان باقي مانده است.
گرچه حيات و زندگي از ظاهرترين پديدهها است ولي حقيقت آن هنوز بر هيچ كس روشن نيست، آنچه ما ميبينيم آثار حيات است (رشد و نمو، تغذيه، توليد مثل، حس، حركت، انديشه و تفكر) اما آن حقيقتي كه مبدأ اين آثار است چيست؟ هنوز براي كسي روشن نشده، و عقل انديشمندان در آن حيران است.
جالب اينكه قرآن كريم، در چهارده قرن قبل مشركان را مخاطب ساخته ميگويد: «اي مردم! مثليزده شده است به آن گوش فرادهيد، كساني را كه غير از خدا ميخوانيد هرگز نميتوانند مگسي بيافرينند، هر چند براي اين كار دست به دست هم دهند، و هر گاه مگس چيزي از آنها بربايد نميتوانند آن را باز پس گيرند، هم طالبان ناتوانند و هم مطلوبان»(1)
جالبتر اينكه ناتواني بشر امروز (كه ادّعاي همه چيز را دارد) در برابر آفرينش يك مگس به همان اندازه است كه در چهارده قرن قبل بود، ناتواني او نه تنها در برابر آفرينش يك مگس، بلكه در برابر حمله مگسها، ملخها و حشرات ديگر نيز به قدري روشن و هويدا است كه گاهي تمام وسايل سمپاشي مدرن را بسيج ميكنند ولي باز از عهده برنميآيد.
اينجاست كه همه عقلا و دانشمندان عالم، با دقت در ساختمان يك موجود زنده حتي يك سلّول، پي به اسرارآميز و پيچيده بودن آن بردهاند كه اين مسئله نشان ميدهد،سازنده آن، علم و قدرت نامحدودي داشته و از قوانين پيچيده حيات به خوبي آگاه بوده و به همين دليل خود، حيات را بنيان نهاده است، فلذا آنان با اقرار به ضعف و ناتواني خود بايد در مقابل عظمت او كرنش نموده و به خاك افتاده و خاضعانه بگويند :«اَلعَظَمَهُ لله ِ رَبِّ العالَمين، وَسُبحانَ رَبِّيَ العَظيمِ وَبِحَمدِهِ».
امير مؤمنان علي بن ابيطالب(ع) ميفرمايد:
«اگر همه موجودات زنده جهان اعم از پرندگان و چهارپايان و... و تمام انواع گوناگون جانداران، اعم از آنها كه كم هوشند و آنها كه (مانند انسانها) زيرك و باهوشند، همگي گرد آيند هرگز قدرت بر ايجاد (و خلق) پشهاي را ندارند، هيچ گاه طريق ايجاد آن را نتوانند شناخت، و عقول آنها در كشف اسرار آفرينش اين موجود حيران ميماند، و قواي آنها در اين راه ناتوان ميشود، و سرانجام پس از تلاش فراوان شكست خورده و وامانده باز ميگردند، و به شكست خود اعتراف و به ناتواني خود اقرار ميكنند، حتي به ناتواني خود از نابود ساختن آن نيز اذعان دارند».(2)
امام(ع) در اين بخش از خطبه تصريح ميفرمايد: كه اگر همه موجودات جمع شوند تا پشهاي را بيافرينند قدرت ندارند، و اگر زاد و ولد پشهها به فرمان الهي از كنترل خارج شود هيچ قدرتي در جهان توان نابود كردن آنها را ندارد، اين سخن نه تنها در عصر امام(ع) مقرون به واقعيت بود، بلكه در عصر ما نيز چنين است، زيرا:
پشهها خلقت پيچيدهاي دارند؛ بسياري از آنها تنها در آبهاي راكد كنار نهرها، باتلاقها و مانند آن پرورش مييابند. به اين ترتيب كه پشه ماده هر بار قريب 150 تخم ميريزد، نوزاد از تخم به زودي بيرون ميآيد. هر نوزاد لوله تنفس بسيار ظريف و باريكي دارد كه به سطح آب مربوط ميشود و نوزاد به آن آويزان ميماند. چند روز بعد پوستهاي در اطراف او نمايان ميشود و در درون پوسته كه ظاهرآ بيحركت است تغييرات فراواني در ساختمان او پيدا ميشود، چند روز بعد پشه نابالغ از پوسته خارج ميشود و به پرواز درميآيد و بقيه عمر خود را در هوا زندگي ميكند.
تحولات عجيبي كه در اين مدت كوتاه در ساختمان پشه پديد ميآيد و موجود آبي تبديل به پرندهاي تمام عيار ميگردد راستي شگفتآور است.
دانشمندان ميگويند پشههاي نر از شيرههاي گياهان و عصاره ميوهها تغذيه ميكنند؛ ولي پشه ماده بيشتر خون ميمكد. هنگامي كه پشه به كسي نيش ميزند در جستجوي خوراك خود، يعني خون است.
همه پشهها، حشراتي كوچكاند كه تنها دو بال دارند و اگر زير ذرهبين گذاشته شوند ساختماني بسيار ظريف و شگفتانگيز در آنها ديده ميشود كه ساختن آن براي انسان غير ممكن است، آن هم به صورت موجودي زنده، داراي رشد و نمو و تغذيه و توليد مثل.
عجيب اينكه بعضي از آنها چنان بيرنگ هستند كه با چشم ديده نميشوند؛ ولي ساختمان پشه از نظر بالها و پاها و مغز و اعصاب و دستگاه تغذيه و توليد مثل (چنانچه اشاره شد) به قدري پيچيده و ظريف و دقيق است كه به فرض رسيدن دانشمندان به مسأله پيدايش حيات و حل آن، باز هم از انجام دادن ساختمان پشه با اين خصوصيات عاجزاند.
عجيب اينكه پشههاي معمولي گرچه موجوداتي مزاحماند، و ممكن است يك شب خواب را به طور كامل از انسان نيرومند و قوي بنيه بگيرند، ولي غالبآ خطرناك نيستند، لكن همين پشههاي به ظاهر ضعيف، اگر بخواهند ـ به فرمان الهي ـ قدرتنمايي كنند، گاهي كه به صورت گروهي به يك فيل حمله ميكنند او را از پاي درميآورند!!
بعضي از آنها ـ در شرايط خاصي ـ ناقل ميكروبهاي خطرناك يا سموم كشنده هستند كه هر انساني را در مقابل خود، ناتوان ميسازد تا توانايي خود را ـ در حال انفرادي نيز ـ به اثبات رساند.(3)
در يك جمله: همه اين كارهاي اين موجود حكايت از علم و حكمت و قدرت بينظير وجود دهنده آن دارد، به نحوي كه هر عاقلي در مقابل چنين قدرت و عظمت بايد خاضعانه به زمين بيافتد و بگويد :«سُبحانك يا لا اله الا انت يا ذالجلال والاكرام».
پي نوشتها:
1. سوره حج، آيه 73
2. نهج البلاغه، خطبه 186، بخش پنجم؛ پيام اميرالمومنين(ع)، ج 7، ص 228-230
3. پيام اميرالمومنين(ع)، ج 7، ص 229-230؛ پيام قرآن، ج 2، ص 106-111
منبع:سایت انوار طاها