پرسش :
اختلاف بين زن و شوهر در خانه معلول چه عواملى است؟
پاسخ :
1ـ خودخواهي:منشأ اصلى عداوت و درگيري،خودخواهى است.كسى كه به اسارت خود در آيد و بر محور خود بچرخد، هرگز حاضر نمي شود حق را بپذيرد و از حقيقت پيروى نمايد. از اين رو به رأى و نظر ديگران اهميتى نمى دهد. در اين صورت اختلاف و نزاع طبيعى و قهرى است. امام خميني(ره) فرمود: «اگر تمامى انبيا را در يك شهر جمع كنند، كوچك ترين اختلافى با هم پيدا نمى كنند، زيرا آنها از دام خود رسته اند»[1].در محيط خانه گاهى مردى به دليل احساس بزرگى و تسلّط بر همسر، توقع سلام كردن دارد و هميشه ميخواهد حرف خود را به كرسى بنشاند يا زنى به واسطه جمال و هنرى كه دارد، به خود مى بالد و بر شوهرش فخر مى فروشد و همين امر در بروز فتنه و عداوت كافى است.امام علي(ع) ميفرمايد: «تكبّر، بغض و نفرت مردم را جلب نمى كند».[2] مردسالارى و زنسالارى هر دو منشأ اختلاف ميشوند. بايد ايمان سالارى و انسانيّت در خانه و اجتماع حاكم باشد تا اختلافات به صفر برسد.
2ـ جدل: يكى از اسباب دشمنى و نزاع، جدل و بگو مگوهاى بى فائده است كه هدفى جز برترى جويى ندارد. امام علي(ع) ميفرمايد: «از مجادله و ستيزه جويى بپرهيزيد كه اين دو دل هاى برادران دينى را نسبت به يكديگر مكدّر ميكنند و بذر نفاق را پرورش ميدهد».[3]
3ـ خودپسندي: ريشه بسيارى درگيرى ها خودپسندى است. خود دوستى كه از تمايلات طبيعى بشر است، اگر به حد افراط برسد، انسان را به خودپسندى و غرور و بلند پروازى و فزون طلبى و داشتن توقعات نابجا وادار مى نمايد. امام علي(ع) ميفرمايد: «از خودپسندى پرهيز كن كه با اين صفت، نقائص خود را آشكار مى كنى و دشمنى ها را ظاهر مى سازي».[4]
4ـ عدم آشنايي با وظايف: گاهى نزاع و كشمكش در اثر عدم اطلاع از وظايف و مسئوليت ها است. زن و شوهرى كه از حدود اختيارات و مسئوليت هاى خود بى اطلاع اند، توقعاتى از يكديگر دارند كه با عدم تحقق آن، كدورت ايجاد ميشود. در محيط كار نيز همين علت، جاري است.
5ـ سخت گيري: تعاون و همكارى در گرو برخوردارى از روحيه گذشت و چشم پوشى و بخشش خطاها و لغزش هاى جزئى است. اگر اعضاى يك خانواده در پى يافتن عيوب يكديگر و بزرگ نمودن آن باشند و در تعقيب آن سخت گيرى نمايند، عداوت و دشمنى بين آنها حاكم خواهد شد، از اين رو در اوائل ازدواج به دليل عدم گذشت و غماض، قهر و نزاع بيشتر ديده ميشود. لج و لجبازى و روحيه عدم گذشت،موجب از بين رفتن پيوند هاى دوستى و يگانگى مي گردد.
6ـ عدم رشد فكرى و اخلاقي: شكى نيست كه افراد با يكديگر اختلاف نظر دارند. دو نفر در جهان پيدا نمى شود كه از لحاظ جسمى و روحى و فكرى يكسان باشند. در صورتى كه انسان به رشد اخلاقى نرسيده باشد و به سعة صدر و بلند نظرى و تحمل و نرمى و بردبارى متصف نشده باشد، آمادگى اخلاقى براى هضم نقاط اختلاف ندارد. از اين رو انتظار دارد ديگران در همه موارد از او پيروى كنند. همين امر زمينه درگيرى را فراهم مى سازد.
7- مرحله ترس و خشونت: يكى از مهمترين عوامل تصادم ها و كشمكش هاى سخت و حوادث خطرناك و ناگوار توسل به خشونت است. با اين عمل زمام اختيار و كنترل اعصاب از انسان سلب ميشود. و چه بسا هر خطايى حتى كلمات كفر آميزى از او سر مى زند. اما با رفق و مدارا و ترك خشونت مى توان از وقوع نزاع و درگيرى پيشگيرى كرد. رسول خدا(ص) فرمود: «رفق و نرمش با هر چه همراه باشد آن را زينت ميدهد و از هر چيز جدا شد نازيبايش مى سازد».[5]
پی نوشتها:
[1]. محمد على سادات، اخلاق اسلامي، ص98
[2]. غررالحكم، ج 6، ص 59.
[3]. اصول كافي، ج 3، ص 409.
[4]. غررالحكم، ج 2، ص 299.
[5]. اصول كافي، ج 3، ص 182.
منبع:سايت انوار طاها
1ـ خودخواهي:منشأ اصلى عداوت و درگيري،خودخواهى است.كسى كه به اسارت خود در آيد و بر محور خود بچرخد، هرگز حاضر نمي شود حق را بپذيرد و از حقيقت پيروى نمايد. از اين رو به رأى و نظر ديگران اهميتى نمى دهد. در اين صورت اختلاف و نزاع طبيعى و قهرى است. امام خميني(ره) فرمود: «اگر تمامى انبيا را در يك شهر جمع كنند، كوچك ترين اختلافى با هم پيدا نمى كنند، زيرا آنها از دام خود رسته اند»[1].در محيط خانه گاهى مردى به دليل احساس بزرگى و تسلّط بر همسر، توقع سلام كردن دارد و هميشه ميخواهد حرف خود را به كرسى بنشاند يا زنى به واسطه جمال و هنرى كه دارد، به خود مى بالد و بر شوهرش فخر مى فروشد و همين امر در بروز فتنه و عداوت كافى است.امام علي(ع) ميفرمايد: «تكبّر، بغض و نفرت مردم را جلب نمى كند».[2] مردسالارى و زنسالارى هر دو منشأ اختلاف ميشوند. بايد ايمان سالارى و انسانيّت در خانه و اجتماع حاكم باشد تا اختلافات به صفر برسد.
2ـ جدل: يكى از اسباب دشمنى و نزاع، جدل و بگو مگوهاى بى فائده است كه هدفى جز برترى جويى ندارد. امام علي(ع) ميفرمايد: «از مجادله و ستيزه جويى بپرهيزيد كه اين دو دل هاى برادران دينى را نسبت به يكديگر مكدّر ميكنند و بذر نفاق را پرورش ميدهد».[3]
3ـ خودپسندي: ريشه بسيارى درگيرى ها خودپسندى است. خود دوستى كه از تمايلات طبيعى بشر است، اگر به حد افراط برسد، انسان را به خودپسندى و غرور و بلند پروازى و فزون طلبى و داشتن توقعات نابجا وادار مى نمايد. امام علي(ع) ميفرمايد: «از خودپسندى پرهيز كن كه با اين صفت، نقائص خود را آشكار مى كنى و دشمنى ها را ظاهر مى سازي».[4]
4ـ عدم آشنايي با وظايف: گاهى نزاع و كشمكش در اثر عدم اطلاع از وظايف و مسئوليت ها است. زن و شوهرى كه از حدود اختيارات و مسئوليت هاى خود بى اطلاع اند، توقعاتى از يكديگر دارند كه با عدم تحقق آن، كدورت ايجاد ميشود. در محيط كار نيز همين علت، جاري است.
5ـ سخت گيري: تعاون و همكارى در گرو برخوردارى از روحيه گذشت و چشم پوشى و بخشش خطاها و لغزش هاى جزئى است. اگر اعضاى يك خانواده در پى يافتن عيوب يكديگر و بزرگ نمودن آن باشند و در تعقيب آن سخت گيرى نمايند، عداوت و دشمنى بين آنها حاكم خواهد شد، از اين رو در اوائل ازدواج به دليل عدم گذشت و غماض، قهر و نزاع بيشتر ديده ميشود. لج و لجبازى و روحيه عدم گذشت،موجب از بين رفتن پيوند هاى دوستى و يگانگى مي گردد.
6ـ عدم رشد فكرى و اخلاقي: شكى نيست كه افراد با يكديگر اختلاف نظر دارند. دو نفر در جهان پيدا نمى شود كه از لحاظ جسمى و روحى و فكرى يكسان باشند. در صورتى كه انسان به رشد اخلاقى نرسيده باشد و به سعة صدر و بلند نظرى و تحمل و نرمى و بردبارى متصف نشده باشد، آمادگى اخلاقى براى هضم نقاط اختلاف ندارد. از اين رو انتظار دارد ديگران در همه موارد از او پيروى كنند. همين امر زمينه درگيرى را فراهم مى سازد.
7- مرحله ترس و خشونت: يكى از مهمترين عوامل تصادم ها و كشمكش هاى سخت و حوادث خطرناك و ناگوار توسل به خشونت است. با اين عمل زمام اختيار و كنترل اعصاب از انسان سلب ميشود. و چه بسا هر خطايى حتى كلمات كفر آميزى از او سر مى زند. اما با رفق و مدارا و ترك خشونت مى توان از وقوع نزاع و درگيرى پيشگيرى كرد. رسول خدا(ص) فرمود: «رفق و نرمش با هر چه همراه باشد آن را زينت ميدهد و از هر چيز جدا شد نازيبايش مى سازد».[5]
پی نوشتها:
[1]. محمد على سادات، اخلاق اسلامي، ص98
[2]. غررالحكم، ج 6، ص 59.
[3]. اصول كافي، ج 3، ص 409.
[4]. غررالحكم، ج 2، ص 299.
[5]. اصول كافي، ج 3، ص 182.
منبع:سايت انوار طاها