پرسش :
شيوه رفتار با همسر در سيره حضرت زهرا سلام الله عليها را بیان کنید؟
پاسخ :
معيار در گزينش همسر : معنويت و فضايل اخلاقي
ازدواج آغازي براي يك زندگي مشترك و مقدمهاي براي تشكيل كانون گرم خانواده است. اگر ملاك زوجين در انتخاب همسر آينده شان، صفات نيك و پسنديده اخلاقي و اموري چون پاكي، طهارت معنوي و امثال آن باشد، آنان زندگي استوار تشكيل خواهند داد. ازدواج اميرمومنان و صديقه طاهره سلام الله عليها بر اساس چنين معيارهايي شكل گرفت. وقتي رسول خدا(ص) خواستگاري علي را مطرح كرد و فضايل و سابقه اسلام او را ياد آور شد فاطمه سكوتي معنا دار و آميخته با رضايت و حجب و حيا كرد؛ به گونه اي كه پيامبر (ص) رضايت فاطمه را استنباط كرد و فرمود «ا… اكبر! سكوتها اقرارها» [1] رضايت فاطمه بعدها با اظهار رضايت صريح به همسري با علي بروز يافت زيرا زماني كه پيامبر خدا فضائل اميرمومنان را بر مي شمارد، فاطمه سلام الله عليها عرض كرد:
به پروردگاري خداوند و نبوت تو اي پدر و همسري و ولايت پسر عمويم علي راضي و خشنودم.[2]
پس از مراسم ازدواج و در اولين روز از زندگي مشتركشان وقتي رسول خدا (ص) از فاطمه پرسيد همسرت را چگونه يافتي؟ ايشان پاسخ داد: «بهترين شوهر »[3] و اين در حالي بود كه امير المومنين (ع) به لحاظ فضايل معنوي ثروتمندترين و به لحاظ مالي در رديف فقيرترين افراد قرارداشت.
دوران عقد
امير مومنان و صديقه طاهره سلام الله عليهما مدتي را در عقد به سر برده و سپس ازودواج كردند. عقد حضرت فاطمه زهرا(س) و اميرالمومنين(ع) در اواخر ماه صفر سال دوم هجري[4] و ازدواج آنان در آغاز ذي الحجه سال سوم هجري[5] رخ داده است. به اين ترتيب حضرت زهرا (س) حدود ۹ ماه، دوران عقد را تجربه كرده است. برخي معتقدند فاطمه خواستگاران زيادي داشت و از سويي سن او نيز كم بود از اين رو رسول خدا(ص) با تسريع در عقد، پاسخ عملي منفي به ديگر خواستگاران داد اما ازدواج آنان را به تاخير انداخت تا صديقه طاهره سلام الله عليها از لحاظ جسمي بيشتر رشد نمايد.[6]
مهريه كم و مراسمي ساده
بيشترين مبلغي كه درباره مقدار مهريه آن حضرت نقل شده، پانصد درهم است.[7] بر اساس برخي روايات، اميرالمومنين (ع) زره خود را در قبال دريافت ۴۰۰ درهم به وديعه نهاد تا بتواند لوازم اوليه زندگي را تهيه كند. در همين روايت ، اين مبلغ همان مهريه فاطمه (س) برشمرده شده [8]و اين بدان مفهوم است كه مهريه برترين زن هستي، در حد قيمت يك زره بوده است.
گزارشهايي كه از پيامبر خدا به دست ما رسيده است حكايت از آن دارد كه بهترين زنان امت پيامبر كساني هستند كه مهريه اندكي دارند [9] و پيامبر خدا نيز قبل از هر كس ديگر اين سنت را در حق دختر خويش اجرا كرد.
با توجه به مطلب فوق بايد گفت: اگر پرخرج بودن مراسم ازدواج ، تاثيري بر دوام بهترين زوج هستي؛ يعني فاطمه (س) و علي (ع) بودند.
در اين مراسم نوراني و روحاني، زنان مهاجر و انصار حجله ساده اي براي عروس و داماد فراهم كردند و عروس را زينت دادند. رسول خدا(ص) نيز بلال را مامور كرد تا گوسفندي را ذبح و مقدار اندكي نان تهيه كند. سپس به اعجاز نبوي ، تمام مهاجران و انصار كه در مسجد حضور داشتند ، گروه گروه از آن غذا خوردند و سير شدند سپس همسران رسول خدا و همسايگان از آن خوردند و سير شدند بدون آنكه چيزي از غذا كاسته شود.[10]
تحميل نكردن خواستهها بر همسر
صديقه طاهره سلام الله عليها هيچگاه خواستههايش را بر همسرش تحميل نكرد و روزگار را با ايثار نسبت به همسر و فرزندان خود ميگذراند. روزي اميرمومنان از او پرسيد: آيا چيزي براي خوردن در خانه هست؟ و ايشان پاسخ داد سه روز است كه چيزي نداريم. اميرمومنان پرسيد پس چرا به من خبر ندادي؟ و صديقه طاهره سلام الله عليها پاسخ داد: پدرم مرا نهي كرده كه از تو چيزي طلب كنم.[11]
اظهار محبت به همسر
در نظام خانواده، محبت ركن اصلي است و زنان كانون اين محبت هستند و فاطمه(س) ايفا كننده چنين نقشي در خانواده امير المومنين (ع) بود. او بهترين مردان را خوش برخوردترين آنان نسبت به همسرانشان مي دانست[12] و خود نيز نيكو ترين رفتار را نسبت به همسرش ابراز مي داشت . هنگامي كه او علي را محزون و گريان مي يافت با نگراني مي گفت :« خداوند چشمانت را گريان نسازد »[13]
از سوي ديگر فاطمه نيز، وقتي اميرمومنان از سوي پيامبر به سريه يا ماموريتي اعزام ميشد چشمانش از دوري همسر به خاطر علاقه به او گريان ميشد.[14]
انجام امور خانه و ايجاد كانون گرم براي همسر و فرزندان
اميرمومنان در اين باره ، همسرش را اينگونه معرفي ميكند:
فاطمه با من زندگي مي كرد در حالي كه محبوب ترين افراد خاندان پيامبر نزد آن حضرت بود. او آن قدر با مشك آب كشيد كه اثر آن بر سينهاش ماند و آن قدر با سنگ آسيا آرد تهيه كرد تا دستانش پينه زد. او خانه را جارو ميزد به گونهاي كه لباسش غبار آلود مي شد و براي تهيه غذا، آتش زير ديگ را روشن مي كرد تا جايي كه لباسش كثيف مي شد و از اين بابت در زحمت بسيار بود ...[15]
علي(ع) نيز به عنوان همسري قدر شناس در حد توان، تلاش مي كرد تا از سختي كارهاي منزل بكاهد و فاطمه(س) را در حد توان ياري دهد . روزي پيامبر (ص) وارد خانه فاطمه (س) شد و او و علي را مشغول تهيه آرد ديد و پرسيد : كدام يك خسته تر هستيد؟ علي (ع) عرض كرد: فاطمه. رسول خدا به جاي فاطمه به همراه علي مشغول آسياب كردن شد.[16]
يكي از عوامل قوام، دوام و گرمي خانواده، قانع بودن زن نسبت به وضعيت مالي و اقتصادي خانواده و عدم تحميل هزينه بيش از توان همسر بر اوست. پيامبر اكرم (ص) اين اصل اخلاقي را به دخترش فاطمه(س) تعليم داده بود ؛ از اين رو با وجود دشواري معيشت، از علي(ع) درخواستي نمي كرد كه بيش از توان او باشد يا او را به تكلّف بيندازد. بر اساس گزارش هاي تاريخي اثاثيه خانه فاطمه (س) در آغاز زندگي مشتركش با علي (ع) عبارت بود از: پوست گوسفند به عنوان فرش خانه، بالشي از ليف خرما، يك كوزه، چوبي آويخته براي پهن كردن لباس و اتاقي كه كف آن با ماسه نرم فرش شده بود.[17]
در ادامه زندگي نيز روح زهد و ساده زيستي بر زندگي فاطمه (س) حاكم بود. اميرالمومنين(ع) خود در توصيف وضع زندگي شان پس از ازدواج با فاطمه(س) مي فرمايد:
من با فاطمه – دختر رسول خدا – ازدواج كردم در حالي كه زيراندازي جز يك پوست گوسفند نداشتيم كه شب ها روي آن مي خوابيديم و روزها شتر خود را روي آن علف مي داديم.[18]
پي نوشت:
[1] . عَنِ الضَّحَّاكِ بْنِ مُزَاحِمٍ، قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) يَقُولُ: أَتَانِي أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا: لَوْ أَتَيْتَ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَذَكَرْتَ لَهُ فَاطِمَةَ، قَالَ: فَأَتَيْتُهُ، فَلَمَّا رَآنِي رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) ضَحِكَ، ثُمَّ قَالَ: مَا جَاءَ بِكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ وَ مَا حَاجَتُكَ قَالَ: فَذَكَرْتُ لَهُ قَرَابَتِي وَ قِدَمِي فِي الْإِسْلَامِ وَ نُصْرَتِي لَهُ وَ جِهَادِي، فَقَالَ: يَا عَلِيُّ، صَدَقْتَ، فَأَنْتَ أَفْضَلُ مِمَّا تَذْكُرُ. فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَاطِمَةَ تُزَوِّجُنِيهَا فَقَالَ: يَا عَلِيُّ، إِنَّهُ قَدْ ذَكَرَهَا قَبْلَكَ رِجَالٌ، فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهَا، فَرَأَيْتُ الْكَرَاهَةَ فِي وَجْهِهَا، وَ لَكِنْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْكَ، فَدَخَلَ عَلَيْهَا فَقَامَتْ إِلَيْهِ، فَأَخَذَتْ رِدَاءَهُ وَ نَزَعَتْ نَعْلَيْهِ، وَ أَتَتْهُ بِالْوَضُوءِ، فَوَضَّأَتْهُ بِيَدِهَا وَ غَسَلَتْ رِجْلَيْهِ، ثُمَّ قَعَدَتْ، فَقَالَ لَهَا: يَا فَاطِمَةُ. فَقَالَتْ: لَبَّيْكَ، حَاجَتَكَ، يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ مَنْ قَدْ عَرَفْتَ قَرَابَتَهُ وَ فَضْلَهُ وَ إِسْلَامَهُ، وَ إِنِّي قَدْ سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يُزَوِّجَكِ خَيْرَ خَلْقِهِ وَ أَحَبَّهُمْ إِلَيْهِ، وَ قَدْ ذَكَرَ مِنْ أَمْرِكِ شَيْئاً فَمَا تَرَيْنَ فَسَكَتَتْ وَ لَمْ تُوَلِّ وَجْهَهَا وَ لَمْ يَرَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) كَرَاهَةً، فَقَامَ وَ هُوَ يَقُولُ: اللَّهُ أَكْبَرُ، سُكُوتُهَا إِقْرَارُهَا، فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ، زَوِّجْهَا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ رَضِيَهَا لَهُ وَ رَضِيَهُ لَهَا. قَالَ عَلِيٌّ: فَزَوَّجَنِي رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، ثُمَّ أَتَانِي فَأَخَذَ بِيَدِي فَقَالَ: قُمْ بِسْمِ اللَّهِ وَ قُلْ:" عَلَى بَرَكَةِ اللَّهِ، وَ ما شاءَ اللَّهُ، لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ ثُمَّ جَاءَنِي حِينَ أَقْعَدَنِي عِنْدَهَا (عَلَيْهَا السَّلَامُ)، ثُمَّ قَالَ:" اللَّهُمَّ إِنَّهُمَا أَحَبُّ خَلْقِكَ إِلَيَّ فَأَحِبَّهُمَا، وَ بَارِكْ فِي ذُرِّيَّتِهِمَا، وَ اجْعَلْ عَلَيْهِمَا مِنْكَ حَافِظاً، وَ إِنِّي أُعِيذُهُمَا وَ ذُرِّيَّتَهُمَا بِكَ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ. (شيخ طوسي، الأمالي، (قم، دار الثقافة، 1414ق) ص40ٰ؛ مجلسي، بحار الانوار، (بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق، چ دوم) ج43، ص93)
[2] . از سلمان فارسي در روايتي طولاني نقل شده : كُنْتُ وَاقِفاً بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَسْكُبُ الْمَاءَ عَلَى يَدَيْهِ، إِذْ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلَامُ وَ هِيَ تَبْكِي فَوَضَعَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِهَا، وَ قَالَ: مَا يُبْكِيكِ؟ لَا أَبْكَى اللَّهُ عَيْنَكِ يَا حُورِيَّةُ. قَالَتْ: مَرَرْتُ عَلَى مَلَإٍ مِنْ نِسَاءِ قُرَيْشٍ وَ هُنَّ مُخَضَّبَاتٌ، فَلَمَّا نَظَرْنَ إِلَيَّ وَقَعْنَ فِيَّ، وَ فِي ابْنِ عَمِّي. قَالَ: فَمَا سَمِعْتِ مِنْهُمْ؟ قَالَتْ: قُلْنَ: عَزَّ عَلَى مُحَمَّدٍ أَنْ يُزَوِّجَ ابْنَتَهُ بِرَجُلٍ، إِلَّا فَقِيرَ قُرَيْشٍ، وَ أَقَلَّهُمْ مَالًا فَقَالَ لَهَا: يَا بُنَيَّةِ، مَا زَوَّجْتُكِ بَلْ زَوَّجَكِ، اللَّهُ تَعَالَى .... فَقَامَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلَامُ وَ هِيَ تَقُولُ: رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً، وَ بِكَ يَا أَبَتَاهْ نَبِيّاً، وَ بِابْنِ عَمِّي عَلِيٍّ بَعْلًا، وَ وَلِيّا (ابن شاذان قمي، الروضة في فضائل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ع ، (قم، مكتبة الامين، 1423ق) ص71-73)
[3] . ... فَسَأَلَ عَلِيّاً كَيْفَ وَجَدْتَ أَهْلَكَ قَالَ نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ سَأَلَ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ خَيْرَ بَعْلٍ فَقَالَ اللَّهُمَّ اجْمَعْ شَمْلَهُمَا وَ أَلِّفْ بَيْنَ قُلُوبِهِمَا وَ اجْعَلْهُمَا وَ ذُرِّيَّتَهُمَا مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيم ... (ابن شهرآشوب، مناقب آل ابي طالب، (قم، انتشارات علامه، 1379ش) ج3، ص356؛ مجلسي، بحار الانوار، ج43، ص117).
[4] . طبري، تاريخ الامم و الملوك، (بيروت، دار التراث، 1387ق) ج2، ص410.
[5] . طبري، تاريخ الامم و الملوك، (بيروت، دار التراث، 1387ق) ج2، ص485-486.
[6] . محمد هادي يوسفي غروي، موسوعه التاريخ الاسلامي (قم، مجمع انديشه اسلامي، 1417ق)، ج2، ص99.
[7] . وَ رُوِيَ أَنَّ مَهْرَ فَاطِمَةَ ع خَمْسُمِائَةِ دِرْهَم (فتال نيشابوري، روضه الواعظين (قم، رضي، 1375ش)، ج1، ص148.
[8] . عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ خَطَبْتُ فَاطِمَةَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَتْ لِي مَوْلَاةٌ لِي هَلْ عَلِمْتَ أَنَّ فَاطِمَةَ قَدْ خُطِبَتْ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قُلْتُ لَا قَالَتْ فَقَدْ خُطِبَتْ فَمَا يَمْنَعُكَ أَنْ تَأْتِيَ رَسُولَ اللَّهِ فَيُزَوِّجُكَ فَقُلْتُ وَ عِنْدِي شَيْءٌ أَتَزَوَّجُ بِهِ قَالَتْ إِنَّكَ إِنْ جِئْتَ رَسُولَ اللَّهِ ص زَوَّجَكَ فَوَ اللَّهِ مَا زَالَتْ تُرْجِينِي حَتَّى دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص جَلَالَةٌ وَ هَيْبَةٌ فَلَمَّا قَعَدْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ أَفْحَمْتُ فَوَ اللَّهِ مَا اسْتَطَعْتُ أَنْ أَتَكَلَّمَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا جَاءَ بِكَ أَ لَكَ حَاجَةٌ فَسَكَتُّ فَقَالَ لَعَلَّكَ جِئْتَ تَخْطُبُ فَاطِمَةَ فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ وَ هَلْ عِنْدَكَ مِنْ شَيْءٍ فَتَسْتَحِلُّهَا بِهِ فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَا فَعَلَتْ دِرْعٌ سَلَّحْتُكَهَا فَوَ الَّذِي نَفْسُ عَلِيٍّ بِيَدِهِ إِنَّهَا لَحُطَمِيَّةٌ مَا ثَمَنُهَا إِلَّا أَرْبَعُمِائَةِ دِرْهَمٍ فَقُلْتُ عِنْدِي فَقَالَ قَدْ زَوَّجْتُكَهَا فَابْعَثْ إِلَيْهَا بِهَا فَاسْتَحِلَّهَا بِهَا فَإِنَّ َا كَانَتْ لَصَدَاقَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص (اربلي، كشف الغمة، (تبريز، انتشارات بني هاشم، 1381ش) ج1، ص348).
[9] . َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَفْضَلُ نِسَاءِ أُمَّتِي أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْرا (كليني، كافي(تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1407ق) ج5، ص324).
[10] . اربلي، كشف الغمة، (تبريز، انتشارات بنيهاشم، 1381ش) ج1، ص380-383.
[11] ... فقال لها يوما: يا فاطمة هل عندك شيء قالت: لا و الذي عظم حقك- ما كان عندنا منذ ثلاثة أيام شيء نقريك به- قال أ فلا أخبرتني قالت: كان رسول الله ص نهاني أن أسألك شيئا- فقال: لا تسألي ابن عمك شيئا- إن جاءك بشيء عفو و إلا فلا تسأليه ... (عياشي ، تفسير عياشي، (تهران، مطبعة العلميه، 1380ق) ج1، ص171)
[12] . عن فاطمه , أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَالَ: خِيَارُكُمْ أَلْيَنُكُمْ مَنَاكِبَ، وَ أَكْرَمُهُمْ لِنِسَائِهِمْ (طبري, دلائل الامامه, (قم، بعثت، 1413ق)ص76).
[13] . عَنْ أَنَسٍ قَالَ لَمَّا كَانَ يَوْمَ الْمُبَاهَلَةِ آخَى النَّبِيُّ ص بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ عَلِيٌّ وَاقِفٌ يَرَاهُ وَ يَعْرِفُ مَكَانَهُ وَ لَمْ يُؤَاخِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَحَدٍ فَانْصَرَفَ عَلِيٌّ بَاكِيَ الْعَيْنِ فَافْتَقَدَهُ النَّبِيُّ ص فَقَالَ مَا فَعَلَ أَبُو الْحَسَنِ قَالُوا انْصَرَفَ بَاكِيَ الْعَيْنِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ يَا بِلَالُ اذْهَبْ فَائْتِنِي بِهِ فَمَضَى بِلَالٌ إِلَى عَلِيٍّ ع وَ قَدْ دَخَلَ مَنْزِلَهُ بَاكِيَ الْعَيْنِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ مَا يُبْكِيكَ لَا أَبْكَى اللَّهُ عَيْنَيْكَ قَالَ يَا فَاطِمَةُ آخَى النَّبِيُّ ص بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ أَنَا وَاقِفٌ يَرَانِي وَ يَعْرِفُ مَكَانِي وَ لَمْ يُؤَاخِ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَالَتْ ع لَا يَحْزُنُكَ اللَّهُ لَعَلَّهُ إِنَّمَا ادَّخَرَكَ لِنَفْسِهِ فَقَالَ بِلَالٌ يَا عَلِيُّ أَجِبِ النَّبِيَّ ع فَأَتَى عَلِيٌّ النَّبِيَّ ص فَقَالَ النَّبِيُّ ص مَا يُبْكِيكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ وَاخَيْتَ بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ أَنَا وَاقِفٌ تَرَانِي وَ تَعْرِفُ مَكَانِي وَ لَمْ تُؤَاخِ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَالَ إِنَّمَا ذَخَرْتُكَ لِنَفْسِي أَ لَا يَسُرُّكَ أَنْ تَكُونَ أَخَا نَبِيِّكَ قَالَ بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَّى لِي بِذَلِكَ فَأَخَذَهُ بِيَدِهِ فَأَرْقَاهُ الْمِنْبَرَ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ أَلَا إِنَّهُ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى أَلَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه (اربلي, كشف الغمه, ج1, ص328)
[14] . ... فقال النَّبِيُّ ص مَنْ لِلْوَادِي فَقَامَ رَجُلٌ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ فَقَالَ أَنَا لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فَدَفَعَ إِلَيْهِ الرَّايَةَ وَ مَضَى ثُمَّ عَادَ لِمِثْلِ مَا عَادَ صَاحِبُهُ الْأَوَّلُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَيْنَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ فَقَامَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ أَنَا ذَا يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ امْضِ إِلَى الْوَادِي قَالَ نَعَمْ وَ كَانَتْ لَهُ عِصَابَةٌ لَا يَتَعَصَّبُ بِهَا حَتَّى يَبْعَثَهُ النَّبِيُّ ع فِي وَجْهٍ شَدِيدٍ فَمَضَى إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ ع فَالْتَمَسَ الْعِصَابَةَ مِنْهَا فَقَالَتْ أَيْنَ تُرِيدُ أَيْنَ بَعَثَكَ أَبِي قَالَ إِلَى وَادِي الرَّمْلِ فَبَكَتْ إِشْفَاقاً عَلَيْهِ فَدَخَلَ النَّبِيُّ ص وَ هِيَ عَلَى تِلْكَ الْحَالِ فَقَالَ لَهَا مَا لَكِ تَبْكِينَ أَ تَخَافِينَ أَنْ يُقْتَلَ بَعْلُكِ كَلَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع لَا تَنْفَسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ يَا رَسُولَ اللَّهِ ثُمَّ خَرَجَ وَ مَعَهُ لِوَاءُ النَّبِيِّ ص ( شيخ مفيد، الارشاد (قم، كنگره شيخ مفيد، 1413ق)، ج1، ص115).
[15] . عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ لِرَجُلٍ مِنْ بَنِي سَعْدٍ أَ لَا أُحَدِّثُكَ عَنِّي وَ عَنْ فَاطِمَةَ إِنَّهَا كَانَتْ عِنْدِي وَ كَانَتْ مِنْ أَحَبِّ أَهْلِهِ إِلَيْهِ إِنَّهَا اسْتَقَتْ بِالْقِرْبَةِ حَتَّى أَثَّرَ فِي صَدْرِهَا وَ طَحَنَتْ بِالرَّحَى حَتَّى مَجِلَتْ يَدُهَا وَ كَسَحَتِ الْبَيْتَ حَتَّى اغْبَرَّتْ ثِيَابُهَا وَ أَوْقَدَتِ النَّارَ تَحْتَ الْقِدْرِ حَتَّى دَكِنَتْ ثِيَابُهَا فَأَصَابَهَا مِنْ ذَلِكَ ضَرَرٌ شَدِيد (شيخ صدوق، علل الشرايع، (قم، كتابفروشي داوري، 1385ش) ج2، ص366)
[16] . وَ مِنْ فَضَائِلِهِ ع أَنَّهُ كَانَ هُوَ وَ فَاطِمَةُ ع فَدَخَلَ عَلَيْهِمَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ هُمَا يَطْحَنَانِ الْجَاوَرْسَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص أَيُّكُمَا أَعْيَا فَقَالَ عَلِيٌّ ع فَاطِمَةُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ قُومِي يَا بُنَيَّةُ فَجَلَسَ النَّبِيُّ ص فِي مَوْضِعِهَا مَعَ عَلِيٍّ ع فَوَاسَاهُ فِي الطَّحْنِ لِلْحُب ( ابن شاذان قمي، الفضائل، (قم، انشارات رضي، 1363ش) ص112)
[17] . ... لما زوج رسول الله. ص. عليا فاطمة كان فيما جهزت به سرير مشروط و وسادة من أدم حشوها ليف و تور من أدم و قربة. قال: و جاؤوا ببطحاء فطرحوها في البيت (ابن سعد، الطبقات الكبري (بيروت، دار الكتب العلميه، 1410ق) ج8، ص19)
[18] . وَ قَالَ عَلِيٌّ ع لَقَدْ تَزَوَّجْتُ فَاطِمَةَ ع وَ مَا لِي وَ لَهَا فِرَاشٌ غَيْرُ جِلْدِ كَبْشٍ كُنَّا نَنَامُ عَلَيْهِ بِاللَّيْلِ وَ نَعْلِفُ عَلَيْهِ النَّاقَةَ بِالنَّهَارِ وَ مَا لِي خَادِمٌ غَيْرُهَا لقد تزوّجت فاطمة و ما لي و لها فراش غير جلد كبش، ننام عليه بالليل، و نعلف عليه الناضح بالنهار، و مالي و لها خادم غيرها. ( ابن سعد، الطبقات الكبري، ج8، ص18).
منبع:سایت انوار طاها
معيار در گزينش همسر : معنويت و فضايل اخلاقي
ازدواج آغازي براي يك زندگي مشترك و مقدمهاي براي تشكيل كانون گرم خانواده است. اگر ملاك زوجين در انتخاب همسر آينده شان، صفات نيك و پسنديده اخلاقي و اموري چون پاكي، طهارت معنوي و امثال آن باشد، آنان زندگي استوار تشكيل خواهند داد. ازدواج اميرمومنان و صديقه طاهره سلام الله عليها بر اساس چنين معيارهايي شكل گرفت. وقتي رسول خدا(ص) خواستگاري علي را مطرح كرد و فضايل و سابقه اسلام او را ياد آور شد فاطمه سكوتي معنا دار و آميخته با رضايت و حجب و حيا كرد؛ به گونه اي كه پيامبر (ص) رضايت فاطمه را استنباط كرد و فرمود «ا… اكبر! سكوتها اقرارها» [1] رضايت فاطمه بعدها با اظهار رضايت صريح به همسري با علي بروز يافت زيرا زماني كه پيامبر خدا فضائل اميرمومنان را بر مي شمارد، فاطمه سلام الله عليها عرض كرد:
به پروردگاري خداوند و نبوت تو اي پدر و همسري و ولايت پسر عمويم علي راضي و خشنودم.[2]
پس از مراسم ازدواج و در اولين روز از زندگي مشتركشان وقتي رسول خدا (ص) از فاطمه پرسيد همسرت را چگونه يافتي؟ ايشان پاسخ داد: «بهترين شوهر »[3] و اين در حالي بود كه امير المومنين (ع) به لحاظ فضايل معنوي ثروتمندترين و به لحاظ مالي در رديف فقيرترين افراد قرارداشت.
دوران عقد
امير مومنان و صديقه طاهره سلام الله عليهما مدتي را در عقد به سر برده و سپس ازودواج كردند. عقد حضرت فاطمه زهرا(س) و اميرالمومنين(ع) در اواخر ماه صفر سال دوم هجري[4] و ازدواج آنان در آغاز ذي الحجه سال سوم هجري[5] رخ داده است. به اين ترتيب حضرت زهرا (س) حدود ۹ ماه، دوران عقد را تجربه كرده است. برخي معتقدند فاطمه خواستگاران زيادي داشت و از سويي سن او نيز كم بود از اين رو رسول خدا(ص) با تسريع در عقد، پاسخ عملي منفي به ديگر خواستگاران داد اما ازدواج آنان را به تاخير انداخت تا صديقه طاهره سلام الله عليها از لحاظ جسمي بيشتر رشد نمايد.[6]
مهريه كم و مراسمي ساده
بيشترين مبلغي كه درباره مقدار مهريه آن حضرت نقل شده، پانصد درهم است.[7] بر اساس برخي روايات، اميرالمومنين (ع) زره خود را در قبال دريافت ۴۰۰ درهم به وديعه نهاد تا بتواند لوازم اوليه زندگي را تهيه كند. در همين روايت ، اين مبلغ همان مهريه فاطمه (س) برشمرده شده [8]و اين بدان مفهوم است كه مهريه برترين زن هستي، در حد قيمت يك زره بوده است.
گزارشهايي كه از پيامبر خدا به دست ما رسيده است حكايت از آن دارد كه بهترين زنان امت پيامبر كساني هستند كه مهريه اندكي دارند [9] و پيامبر خدا نيز قبل از هر كس ديگر اين سنت را در حق دختر خويش اجرا كرد.
با توجه به مطلب فوق بايد گفت: اگر پرخرج بودن مراسم ازدواج ، تاثيري بر دوام بهترين زوج هستي؛ يعني فاطمه (س) و علي (ع) بودند.
در اين مراسم نوراني و روحاني، زنان مهاجر و انصار حجله ساده اي براي عروس و داماد فراهم كردند و عروس را زينت دادند. رسول خدا(ص) نيز بلال را مامور كرد تا گوسفندي را ذبح و مقدار اندكي نان تهيه كند. سپس به اعجاز نبوي ، تمام مهاجران و انصار كه در مسجد حضور داشتند ، گروه گروه از آن غذا خوردند و سير شدند سپس همسران رسول خدا و همسايگان از آن خوردند و سير شدند بدون آنكه چيزي از غذا كاسته شود.[10]
تحميل نكردن خواستهها بر همسر
صديقه طاهره سلام الله عليها هيچگاه خواستههايش را بر همسرش تحميل نكرد و روزگار را با ايثار نسبت به همسر و فرزندان خود ميگذراند. روزي اميرمومنان از او پرسيد: آيا چيزي براي خوردن در خانه هست؟ و ايشان پاسخ داد سه روز است كه چيزي نداريم. اميرمومنان پرسيد پس چرا به من خبر ندادي؟ و صديقه طاهره سلام الله عليها پاسخ داد: پدرم مرا نهي كرده كه از تو چيزي طلب كنم.[11]
اظهار محبت به همسر
در نظام خانواده، محبت ركن اصلي است و زنان كانون اين محبت هستند و فاطمه(س) ايفا كننده چنين نقشي در خانواده امير المومنين (ع) بود. او بهترين مردان را خوش برخوردترين آنان نسبت به همسرانشان مي دانست[12] و خود نيز نيكو ترين رفتار را نسبت به همسرش ابراز مي داشت . هنگامي كه او علي را محزون و گريان مي يافت با نگراني مي گفت :« خداوند چشمانت را گريان نسازد »[13]
از سوي ديگر فاطمه نيز، وقتي اميرمومنان از سوي پيامبر به سريه يا ماموريتي اعزام ميشد چشمانش از دوري همسر به خاطر علاقه به او گريان ميشد.[14]
انجام امور خانه و ايجاد كانون گرم براي همسر و فرزندان
اميرمومنان در اين باره ، همسرش را اينگونه معرفي ميكند:
فاطمه با من زندگي مي كرد در حالي كه محبوب ترين افراد خاندان پيامبر نزد آن حضرت بود. او آن قدر با مشك آب كشيد كه اثر آن بر سينهاش ماند و آن قدر با سنگ آسيا آرد تهيه كرد تا دستانش پينه زد. او خانه را جارو ميزد به گونهاي كه لباسش غبار آلود مي شد و براي تهيه غذا، آتش زير ديگ را روشن مي كرد تا جايي كه لباسش كثيف مي شد و از اين بابت در زحمت بسيار بود ...[15]
علي(ع) نيز به عنوان همسري قدر شناس در حد توان، تلاش مي كرد تا از سختي كارهاي منزل بكاهد و فاطمه(س) را در حد توان ياري دهد . روزي پيامبر (ص) وارد خانه فاطمه (س) شد و او و علي را مشغول تهيه آرد ديد و پرسيد : كدام يك خسته تر هستيد؟ علي (ع) عرض كرد: فاطمه. رسول خدا به جاي فاطمه به همراه علي مشغول آسياب كردن شد.[16]
يكي از عوامل قوام، دوام و گرمي خانواده، قانع بودن زن نسبت به وضعيت مالي و اقتصادي خانواده و عدم تحميل هزينه بيش از توان همسر بر اوست. پيامبر اكرم (ص) اين اصل اخلاقي را به دخترش فاطمه(س) تعليم داده بود ؛ از اين رو با وجود دشواري معيشت، از علي(ع) درخواستي نمي كرد كه بيش از توان او باشد يا او را به تكلّف بيندازد. بر اساس گزارش هاي تاريخي اثاثيه خانه فاطمه (س) در آغاز زندگي مشتركش با علي (ع) عبارت بود از: پوست گوسفند به عنوان فرش خانه، بالشي از ليف خرما، يك كوزه، چوبي آويخته براي پهن كردن لباس و اتاقي كه كف آن با ماسه نرم فرش شده بود.[17]
در ادامه زندگي نيز روح زهد و ساده زيستي بر زندگي فاطمه (س) حاكم بود. اميرالمومنين(ع) خود در توصيف وضع زندگي شان پس از ازدواج با فاطمه(س) مي فرمايد:
من با فاطمه – دختر رسول خدا – ازدواج كردم در حالي كه زيراندازي جز يك پوست گوسفند نداشتيم كه شب ها روي آن مي خوابيديم و روزها شتر خود را روي آن علف مي داديم.[18]
پي نوشت:
[1] . عَنِ الضَّحَّاكِ بْنِ مُزَاحِمٍ، قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) يَقُولُ: أَتَانِي أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا: لَوْ أَتَيْتَ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَذَكَرْتَ لَهُ فَاطِمَةَ، قَالَ: فَأَتَيْتُهُ، فَلَمَّا رَآنِي رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) ضَحِكَ، ثُمَّ قَالَ: مَا جَاءَ بِكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ وَ مَا حَاجَتُكَ قَالَ: فَذَكَرْتُ لَهُ قَرَابَتِي وَ قِدَمِي فِي الْإِسْلَامِ وَ نُصْرَتِي لَهُ وَ جِهَادِي، فَقَالَ: يَا عَلِيُّ، صَدَقْتَ، فَأَنْتَ أَفْضَلُ مِمَّا تَذْكُرُ. فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَاطِمَةَ تُزَوِّجُنِيهَا فَقَالَ: يَا عَلِيُّ، إِنَّهُ قَدْ ذَكَرَهَا قَبْلَكَ رِجَالٌ، فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهَا، فَرَأَيْتُ الْكَرَاهَةَ فِي وَجْهِهَا، وَ لَكِنْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْكَ، فَدَخَلَ عَلَيْهَا فَقَامَتْ إِلَيْهِ، فَأَخَذَتْ رِدَاءَهُ وَ نَزَعَتْ نَعْلَيْهِ، وَ أَتَتْهُ بِالْوَضُوءِ، فَوَضَّأَتْهُ بِيَدِهَا وَ غَسَلَتْ رِجْلَيْهِ، ثُمَّ قَعَدَتْ، فَقَالَ لَهَا: يَا فَاطِمَةُ. فَقَالَتْ: لَبَّيْكَ، حَاجَتَكَ، يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ مَنْ قَدْ عَرَفْتَ قَرَابَتَهُ وَ فَضْلَهُ وَ إِسْلَامَهُ، وَ إِنِّي قَدْ سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يُزَوِّجَكِ خَيْرَ خَلْقِهِ وَ أَحَبَّهُمْ إِلَيْهِ، وَ قَدْ ذَكَرَ مِنْ أَمْرِكِ شَيْئاً فَمَا تَرَيْنَ فَسَكَتَتْ وَ لَمْ تُوَلِّ وَجْهَهَا وَ لَمْ يَرَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) كَرَاهَةً، فَقَامَ وَ هُوَ يَقُولُ: اللَّهُ أَكْبَرُ، سُكُوتُهَا إِقْرَارُهَا، فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ، زَوِّجْهَا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ رَضِيَهَا لَهُ وَ رَضِيَهُ لَهَا. قَالَ عَلِيٌّ: فَزَوَّجَنِي رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، ثُمَّ أَتَانِي فَأَخَذَ بِيَدِي فَقَالَ: قُمْ بِسْمِ اللَّهِ وَ قُلْ:" عَلَى بَرَكَةِ اللَّهِ، وَ ما شاءَ اللَّهُ، لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ ثُمَّ جَاءَنِي حِينَ أَقْعَدَنِي عِنْدَهَا (عَلَيْهَا السَّلَامُ)، ثُمَّ قَالَ:" اللَّهُمَّ إِنَّهُمَا أَحَبُّ خَلْقِكَ إِلَيَّ فَأَحِبَّهُمَا، وَ بَارِكْ فِي ذُرِّيَّتِهِمَا، وَ اجْعَلْ عَلَيْهِمَا مِنْكَ حَافِظاً، وَ إِنِّي أُعِيذُهُمَا وَ ذُرِّيَّتَهُمَا بِكَ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ. (شيخ طوسي، الأمالي، (قم، دار الثقافة، 1414ق) ص40ٰ؛ مجلسي، بحار الانوار، (بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق، چ دوم) ج43، ص93)
[2] . از سلمان فارسي در روايتي طولاني نقل شده : كُنْتُ وَاقِفاً بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَسْكُبُ الْمَاءَ عَلَى يَدَيْهِ، إِذْ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلَامُ وَ هِيَ تَبْكِي فَوَضَعَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِهَا، وَ قَالَ: مَا يُبْكِيكِ؟ لَا أَبْكَى اللَّهُ عَيْنَكِ يَا حُورِيَّةُ. قَالَتْ: مَرَرْتُ عَلَى مَلَإٍ مِنْ نِسَاءِ قُرَيْشٍ وَ هُنَّ مُخَضَّبَاتٌ، فَلَمَّا نَظَرْنَ إِلَيَّ وَقَعْنَ فِيَّ، وَ فِي ابْنِ عَمِّي. قَالَ: فَمَا سَمِعْتِ مِنْهُمْ؟ قَالَتْ: قُلْنَ: عَزَّ عَلَى مُحَمَّدٍ أَنْ يُزَوِّجَ ابْنَتَهُ بِرَجُلٍ، إِلَّا فَقِيرَ قُرَيْشٍ، وَ أَقَلَّهُمْ مَالًا فَقَالَ لَهَا: يَا بُنَيَّةِ، مَا زَوَّجْتُكِ بَلْ زَوَّجَكِ، اللَّهُ تَعَالَى .... فَقَامَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلَامُ وَ هِيَ تَقُولُ: رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً، وَ بِكَ يَا أَبَتَاهْ نَبِيّاً، وَ بِابْنِ عَمِّي عَلِيٍّ بَعْلًا، وَ وَلِيّا (ابن شاذان قمي، الروضة في فضائل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ع ، (قم، مكتبة الامين، 1423ق) ص71-73)
[3] . ... فَسَأَلَ عَلِيّاً كَيْفَ وَجَدْتَ أَهْلَكَ قَالَ نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ سَأَلَ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ خَيْرَ بَعْلٍ فَقَالَ اللَّهُمَّ اجْمَعْ شَمْلَهُمَا وَ أَلِّفْ بَيْنَ قُلُوبِهِمَا وَ اجْعَلْهُمَا وَ ذُرِّيَّتَهُمَا مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيم ... (ابن شهرآشوب، مناقب آل ابي طالب، (قم، انتشارات علامه، 1379ش) ج3، ص356؛ مجلسي، بحار الانوار، ج43، ص117).
[4] . طبري، تاريخ الامم و الملوك، (بيروت، دار التراث، 1387ق) ج2، ص410.
[5] . طبري، تاريخ الامم و الملوك، (بيروت، دار التراث، 1387ق) ج2، ص485-486.
[6] . محمد هادي يوسفي غروي، موسوعه التاريخ الاسلامي (قم، مجمع انديشه اسلامي، 1417ق)، ج2، ص99.
[7] . وَ رُوِيَ أَنَّ مَهْرَ فَاطِمَةَ ع خَمْسُمِائَةِ دِرْهَم (فتال نيشابوري، روضه الواعظين (قم، رضي، 1375ش)، ج1، ص148.
[8] . عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ خَطَبْتُ فَاطِمَةَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَتْ لِي مَوْلَاةٌ لِي هَلْ عَلِمْتَ أَنَّ فَاطِمَةَ قَدْ خُطِبَتْ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قُلْتُ لَا قَالَتْ فَقَدْ خُطِبَتْ فَمَا يَمْنَعُكَ أَنْ تَأْتِيَ رَسُولَ اللَّهِ فَيُزَوِّجُكَ فَقُلْتُ وَ عِنْدِي شَيْءٌ أَتَزَوَّجُ بِهِ قَالَتْ إِنَّكَ إِنْ جِئْتَ رَسُولَ اللَّهِ ص زَوَّجَكَ فَوَ اللَّهِ مَا زَالَتْ تُرْجِينِي حَتَّى دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص جَلَالَةٌ وَ هَيْبَةٌ فَلَمَّا قَعَدْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ أَفْحَمْتُ فَوَ اللَّهِ مَا اسْتَطَعْتُ أَنْ أَتَكَلَّمَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا جَاءَ بِكَ أَ لَكَ حَاجَةٌ فَسَكَتُّ فَقَالَ لَعَلَّكَ جِئْتَ تَخْطُبُ فَاطِمَةَ فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ وَ هَلْ عِنْدَكَ مِنْ شَيْءٍ فَتَسْتَحِلُّهَا بِهِ فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَا فَعَلَتْ دِرْعٌ سَلَّحْتُكَهَا فَوَ الَّذِي نَفْسُ عَلِيٍّ بِيَدِهِ إِنَّهَا لَحُطَمِيَّةٌ مَا ثَمَنُهَا إِلَّا أَرْبَعُمِائَةِ دِرْهَمٍ فَقُلْتُ عِنْدِي فَقَالَ قَدْ زَوَّجْتُكَهَا فَابْعَثْ إِلَيْهَا بِهَا فَاسْتَحِلَّهَا بِهَا فَإِنَّ َا كَانَتْ لَصَدَاقَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص (اربلي، كشف الغمة، (تبريز، انتشارات بني هاشم، 1381ش) ج1، ص348).
[9] . َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَفْضَلُ نِسَاءِ أُمَّتِي أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْرا (كليني، كافي(تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1407ق) ج5، ص324).
[10] . اربلي، كشف الغمة، (تبريز، انتشارات بنيهاشم، 1381ش) ج1، ص380-383.
[11] ... فقال لها يوما: يا فاطمة هل عندك شيء قالت: لا و الذي عظم حقك- ما كان عندنا منذ ثلاثة أيام شيء نقريك به- قال أ فلا أخبرتني قالت: كان رسول الله ص نهاني أن أسألك شيئا- فقال: لا تسألي ابن عمك شيئا- إن جاءك بشيء عفو و إلا فلا تسأليه ... (عياشي ، تفسير عياشي، (تهران، مطبعة العلميه، 1380ق) ج1، ص171)
[12] . عن فاطمه , أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَالَ: خِيَارُكُمْ أَلْيَنُكُمْ مَنَاكِبَ، وَ أَكْرَمُهُمْ لِنِسَائِهِمْ (طبري, دلائل الامامه, (قم، بعثت، 1413ق)ص76).
[13] . عَنْ أَنَسٍ قَالَ لَمَّا كَانَ يَوْمَ الْمُبَاهَلَةِ آخَى النَّبِيُّ ص بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ عَلِيٌّ وَاقِفٌ يَرَاهُ وَ يَعْرِفُ مَكَانَهُ وَ لَمْ يُؤَاخِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَحَدٍ فَانْصَرَفَ عَلِيٌّ بَاكِيَ الْعَيْنِ فَافْتَقَدَهُ النَّبِيُّ ص فَقَالَ مَا فَعَلَ أَبُو الْحَسَنِ قَالُوا انْصَرَفَ بَاكِيَ الْعَيْنِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ يَا بِلَالُ اذْهَبْ فَائْتِنِي بِهِ فَمَضَى بِلَالٌ إِلَى عَلِيٍّ ع وَ قَدْ دَخَلَ مَنْزِلَهُ بَاكِيَ الْعَيْنِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ مَا يُبْكِيكَ لَا أَبْكَى اللَّهُ عَيْنَيْكَ قَالَ يَا فَاطِمَةُ آخَى النَّبِيُّ ص بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ أَنَا وَاقِفٌ يَرَانِي وَ يَعْرِفُ مَكَانِي وَ لَمْ يُؤَاخِ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَالَتْ ع لَا يَحْزُنُكَ اللَّهُ لَعَلَّهُ إِنَّمَا ادَّخَرَكَ لِنَفْسِهِ فَقَالَ بِلَالٌ يَا عَلِيُّ أَجِبِ النَّبِيَّ ع فَأَتَى عَلِيٌّ النَّبِيَّ ص فَقَالَ النَّبِيُّ ص مَا يُبْكِيكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ وَاخَيْتَ بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ أَنَا وَاقِفٌ تَرَانِي وَ تَعْرِفُ مَكَانِي وَ لَمْ تُؤَاخِ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَالَ إِنَّمَا ذَخَرْتُكَ لِنَفْسِي أَ لَا يَسُرُّكَ أَنْ تَكُونَ أَخَا نَبِيِّكَ قَالَ بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَّى لِي بِذَلِكَ فَأَخَذَهُ بِيَدِهِ فَأَرْقَاهُ الْمِنْبَرَ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ أَلَا إِنَّهُ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى أَلَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه (اربلي, كشف الغمه, ج1, ص328)
[14] . ... فقال النَّبِيُّ ص مَنْ لِلْوَادِي فَقَامَ رَجُلٌ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ فَقَالَ أَنَا لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فَدَفَعَ إِلَيْهِ الرَّايَةَ وَ مَضَى ثُمَّ عَادَ لِمِثْلِ مَا عَادَ صَاحِبُهُ الْأَوَّلُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَيْنَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ فَقَامَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ أَنَا ذَا يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ امْضِ إِلَى الْوَادِي قَالَ نَعَمْ وَ كَانَتْ لَهُ عِصَابَةٌ لَا يَتَعَصَّبُ بِهَا حَتَّى يَبْعَثَهُ النَّبِيُّ ع فِي وَجْهٍ شَدِيدٍ فَمَضَى إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ ع فَالْتَمَسَ الْعِصَابَةَ مِنْهَا فَقَالَتْ أَيْنَ تُرِيدُ أَيْنَ بَعَثَكَ أَبِي قَالَ إِلَى وَادِي الرَّمْلِ فَبَكَتْ إِشْفَاقاً عَلَيْهِ فَدَخَلَ النَّبِيُّ ص وَ هِيَ عَلَى تِلْكَ الْحَالِ فَقَالَ لَهَا مَا لَكِ تَبْكِينَ أَ تَخَافِينَ أَنْ يُقْتَلَ بَعْلُكِ كَلَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع لَا تَنْفَسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ يَا رَسُولَ اللَّهِ ثُمَّ خَرَجَ وَ مَعَهُ لِوَاءُ النَّبِيِّ ص ( شيخ مفيد، الارشاد (قم، كنگره شيخ مفيد، 1413ق)، ج1، ص115).
[15] . عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ لِرَجُلٍ مِنْ بَنِي سَعْدٍ أَ لَا أُحَدِّثُكَ عَنِّي وَ عَنْ فَاطِمَةَ إِنَّهَا كَانَتْ عِنْدِي وَ كَانَتْ مِنْ أَحَبِّ أَهْلِهِ إِلَيْهِ إِنَّهَا اسْتَقَتْ بِالْقِرْبَةِ حَتَّى أَثَّرَ فِي صَدْرِهَا وَ طَحَنَتْ بِالرَّحَى حَتَّى مَجِلَتْ يَدُهَا وَ كَسَحَتِ الْبَيْتَ حَتَّى اغْبَرَّتْ ثِيَابُهَا وَ أَوْقَدَتِ النَّارَ تَحْتَ الْقِدْرِ حَتَّى دَكِنَتْ ثِيَابُهَا فَأَصَابَهَا مِنْ ذَلِكَ ضَرَرٌ شَدِيد (شيخ صدوق، علل الشرايع، (قم، كتابفروشي داوري، 1385ش) ج2، ص366)
[16] . وَ مِنْ فَضَائِلِهِ ع أَنَّهُ كَانَ هُوَ وَ فَاطِمَةُ ع فَدَخَلَ عَلَيْهِمَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ هُمَا يَطْحَنَانِ الْجَاوَرْسَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص أَيُّكُمَا أَعْيَا فَقَالَ عَلِيٌّ ع فَاطِمَةُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ قُومِي يَا بُنَيَّةُ فَجَلَسَ النَّبِيُّ ص فِي مَوْضِعِهَا مَعَ عَلِيٍّ ع فَوَاسَاهُ فِي الطَّحْنِ لِلْحُب ( ابن شاذان قمي، الفضائل، (قم، انشارات رضي، 1363ش) ص112)
[17] . ... لما زوج رسول الله. ص. عليا فاطمة كان فيما جهزت به سرير مشروط و وسادة من أدم حشوها ليف و تور من أدم و قربة. قال: و جاؤوا ببطحاء فطرحوها في البيت (ابن سعد، الطبقات الكبري (بيروت، دار الكتب العلميه، 1410ق) ج8، ص19)
[18] . وَ قَالَ عَلِيٌّ ع لَقَدْ تَزَوَّجْتُ فَاطِمَةَ ع وَ مَا لِي وَ لَهَا فِرَاشٌ غَيْرُ جِلْدِ كَبْشٍ كُنَّا نَنَامُ عَلَيْهِ بِاللَّيْلِ وَ نَعْلِفُ عَلَيْهِ النَّاقَةَ بِالنَّهَارِ وَ مَا لِي خَادِمٌ غَيْرُهَا لقد تزوّجت فاطمة و ما لي و لها فراش غير جلد كبش، ننام عليه بالليل، و نعلف عليه الناضح بالنهار، و مالي و لها خادم غيرها. ( ابن سعد، الطبقات الكبري، ج8، ص18).
منبع:سایت انوار طاها