پرسش :
آیا افول آمریکا تنها در حوزهی اقتصادی است یا سایر مشخصههای قدرتمندی در سطح جهانی را هم در برمیگیرد؟
پاسخ :
پاسخ از دكتر عادل پیغامی1
خیر، بسیاری از کارشناسان در باب افول اقتصادی آمریکا به همراه کند شدن ابزارهای چنبرهی بینالمللی آمریکا سخن میگویند. یعنی این امر تنها محدود به حوزهی اقتصاد نمیشود. آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، یکسری ابزارهای سلطه برای خود تأسیس کرد، مثلا در سیاست جهانی، شورای امنیت را بهوجود آورد، یا مثلا نهادی به اسم سازمان ملل ساخت تا بر جهان نظارت کند و با ابزار بیانیه سعی کرد راهی برای اعمال حکمرانی جهانی فراهم آورد. در حوزهی اقتصاد نیز همین شیوه را اجرا کرد و ابزارهایی مثل بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول یا توافقنامهی تجارت جهانی «گات» را طراحی کرد که بعدها به سازمان تجارت جهانی تبدیل شد و نظم جدیدی بر دنیای بینالملل حاکم شد که تا سالها ادامه داشت. ولی واقعیت این است که در اواخر قرن بیستم و مشخصا در ۱۵-۱۶ سال اخیر این ابزارها کُند شدهاند و دیگر آن کارایی سابق خود را ندارند. مثلا صندوق بینالمللی پول مانند دو دههی گذشته قدرت و بروز و ظهور در کشورها ندارد. سایر نهادهای حکمرانی آمریکا نیز همین وضعیت را دارند.
دنیای تکقطبیِ آمریکا با ظهور نیروهایی مثل اتحادیهی اروپا، یا اتحادیههای جدید دیگری که شکل گرفتهاند، قدرت آمریکا را به چالش کشیدهاند. ابزارهای جدید در موافقتنامههای پولی چندجانبه، شکلگیری انواع ترتیبات جدید بین کشورها و معاهدههای منطقهای و... باعث شدهاند سازمانهای بینالمللی نظیر بانک جهانی یا سازمان تجارت جهانی تضعیف شده و دیگر به قدرت دو دهه قبل نباشند. ظهور کشورهایی مانند بریکس، یعنی چین، برزیل، روسیه، هند، آفریقای جنوبی، و حتی کشورهایی چون کرهی جنوبی و نقش پررنگ آنها در تولیدات اقتصادی و آیندهی اقتصاد جهان، و همچنین شکلگیری روزافزون و تعمیق دنیای چندملیتی یا فراملیتی است که باعث میشود دیگر کشوری بهعنوان آمریکا بهعنوان بازیگردان اساسی اقتصادی مطرح نباشد.
پینوشت:
1. استادیار دانشكدهی معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
منبع: khamenei.ir
پاسخ از دكتر عادل پیغامی1
خیر، بسیاری از کارشناسان در باب افول اقتصادی آمریکا به همراه کند شدن ابزارهای چنبرهی بینالمللی آمریکا سخن میگویند. یعنی این امر تنها محدود به حوزهی اقتصاد نمیشود. آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، یکسری ابزارهای سلطه برای خود تأسیس کرد، مثلا در سیاست جهانی، شورای امنیت را بهوجود آورد، یا مثلا نهادی به اسم سازمان ملل ساخت تا بر جهان نظارت کند و با ابزار بیانیه سعی کرد راهی برای اعمال حکمرانی جهانی فراهم آورد. در حوزهی اقتصاد نیز همین شیوه را اجرا کرد و ابزارهایی مثل بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول یا توافقنامهی تجارت جهانی «گات» را طراحی کرد که بعدها به سازمان تجارت جهانی تبدیل شد و نظم جدیدی بر دنیای بینالملل حاکم شد که تا سالها ادامه داشت. ولی واقعیت این است که در اواخر قرن بیستم و مشخصا در ۱۵-۱۶ سال اخیر این ابزارها کُند شدهاند و دیگر آن کارایی سابق خود را ندارند. مثلا صندوق بینالمللی پول مانند دو دههی گذشته قدرت و بروز و ظهور در کشورها ندارد. سایر نهادهای حکمرانی آمریکا نیز همین وضعیت را دارند.
دنیای تکقطبیِ آمریکا با ظهور نیروهایی مثل اتحادیهی اروپا، یا اتحادیههای جدید دیگری که شکل گرفتهاند، قدرت آمریکا را به چالش کشیدهاند. ابزارهای جدید در موافقتنامههای پولی چندجانبه، شکلگیری انواع ترتیبات جدید بین کشورها و معاهدههای منطقهای و... باعث شدهاند سازمانهای بینالمللی نظیر بانک جهانی یا سازمان تجارت جهانی تضعیف شده و دیگر به قدرت دو دهه قبل نباشند. ظهور کشورهایی مانند بریکس، یعنی چین، برزیل، روسیه، هند، آفریقای جنوبی، و حتی کشورهایی چون کرهی جنوبی و نقش پررنگ آنها در تولیدات اقتصادی و آیندهی اقتصاد جهان، و همچنین شکلگیری روزافزون و تعمیق دنیای چندملیتی یا فراملیتی است که باعث میشود دیگر کشوری بهعنوان آمریکا بهعنوان بازیگردان اساسی اقتصادی مطرح نباشد.
پینوشت:
1. استادیار دانشكدهی معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
منبع: khamenei.ir