بهترین سن برای ازدواج
پرسش :
بهترین سن برای ازدواج پسران و دختران چه زمانی است؟
پاسخ :
اساساً نمىتوان یک سن مشخصی را برای ازدواج همه افراد معین کرد؛ چرا که افراد باهم تفاوت دارند و این تفاوتها باعث می شود که زمینههای ازدواج در افراد، متفاوت و مختلف گردد به نحویی که در یک سنی برخی افراد زمینهها و شرایط ازدواج را دارند و برخی دیگر ندارند به همین خاطر نمىتوان برای همه افراد یک نسخه واحد پیچید و بر فرض مثال گفت که همه باید در فلان سن مشخص ازدواج کنند؛ البته اگرچه نمىتوان سن مشخصی را برای ازدواج مشخص کرد، ولی از آنجا که هر چیزی فصلی دارد برای ازدواج هم فصلی معین نمودهاند و آن را دهه سوم زندگی تعیین کردهاند؛ یعنی فصل ازدواج بین 20 تا 30 سالگی است و بهتر است ازدواج در این فصل واقع شود چون اولاً شور و حال جوانی در این فصل بیشتر است و ثانیاً از لحاظ پزشکی ثابت شده است که باوری و تولید مثل در این سنین بهترین نتیجه را دارد و همسران و فرزندان از سلامت بیشتری برخوردارند.
باید توجه داشت که برای ازدواج و شروع زندگی یک سری زمینهها و شرایطی لازم است و آن حداقل و حداکثری دارد یعنی اینکه برای ازدواج، حداقل باید دختر و پسر به بلوغ جنسی رسیده باشند چون یکی از اهداف ازدواج تداوم نسل نوع انسان است طبیعتاً وقتی این مهم تحقق پیدا می کند که دختر و پسری که باهم ازدواج می کند، قابلیت باروری و تولد مثل را داشته باشند و این قابلیت بعد از بلوغ جنسی حاصل می گردد.
بنابراین حداقل شرایط ازدواج، برخورداری دختر و پسر از بلوغ جنسی است اما آیا تنها بلوغ جنسی می تواند عامل موفقیت و خوشبختی و شادکامی دختر و پسر را فراهم آورد؟
پاسخ این پرسش کاملاً مشخص است که خیر، تنها بلوغ جنسی نمىتواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد بلکه عوامل دیگری مثل بلوغ عقلی، اجتماعی، اخلاقی، مالی و... هم لازم است که وقتی آن عوامل در کنار بلوغ جنسی قرار می گیرند تشکیل شرایط حداکثری را می دهند و موجبات پایداری و تداوم ازدواج را فراهم می آورند.
حال ببینیم ملاک و هنجار قرآن و اسلام برای سن ازدواج چگونه است:
ازدواج و تأسیس کانون زندگی مشترک خانوادگی یکی از بهترین و مهمترین رسوم اجتماعی انسانهاست که از فطرت و آفرینش ویژه آنها مایه میگیرد. این نیاز که به صورت فطری در انسان به ودیعت نهاده شده، تا زمان ظهور جوانههای بلوغ، همچنان دوران آرام و بی تحرکی را پشت سر میگذارد. اما به مجرد شروع دوران نوجوانی، زمان بیداری آن فرا میرسد و آرام آرام تمامی وجود نوجوانان را در برمی گیرد و به یکی از پرقدرت ترین نیازهای وی تبدیل میشود. اگر این نیاز به موقع و به طور صحیح پاسخ داده شود، زمینه سلامت و بهداشت روانی انسان فراهم میگردد. از این رو، در آیات و روایات به اهمیت ازدواج و نیز زمان مناسب آن تصریح و تأکید شده است. از نظر قرآن، ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمى است و خود از نشانههاى رحمت و بزرگى خداوند است.
در قرآن کریم گرچه «سن» خاص و معینی برای ازدواج بیان نشده، ولی از واژگانی همچون «بلوغ»، «بلوغ حلم»، «بلوغ نکاح» و «بلوغ اشدّ» میتوان به نحوی سن بلوغ و ازدواج را به دست آورد. شاید رساترین آیه در تعیین سن ازدواج، این آیه شریفه باشد: «وَابْتَلُواْ الْیتَامَی حَتَّی إِذَا بَلَغُواْ النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُواْ إِلَیهِمْ أَمْوَالَهُمْ؛ یتیمان را آزمایش کنید تا هنگامی که بالغ شده و به نکاح (همسرگزینی) تمایل پیدا کنند، اگر آنان را به درک مصالح زندگانی خود آگاه یافتید، اموالشان را به آنان بدهید».[1]
«بلوغ نکاح» در زمانی است که قدرت بر ازدواج پیدا کنند. شیخ طوسی در تفسیر آیه مینویسد: «معنای بلوغ نکاح آن است که به مرحله توانایی بر همخوابگی و تولید نسل برسند.» در تفسیر مراغی آمده است: بلوغ نکاح رسیدن به سنّی است که استعداد و آمادگی ازدواج حاصل شود. نوجوان در این حالت میل پیدا میکند همسر و سرپرست خانواده باشد.
از موارد یاد شده استفاده میشود که معیار سن ازدواج از نظر قرآن، احساس نیاز به ازدواج، توانایی همخوابگی، قدرت تولید نسل و رسیدن به حدّ رشد، یعنی توانایی بر تشخیص مصلحت خویش است.
بر اساس سیره معصومان (علیهمالسلام) و شواهد تاریخی، ازدواج امامان (علیهمالسلام) در سنین پیش از 20 سالگی بوده است. این بزرگواران در مورد فرزندانشان نیز همین شیوه را داشتند و نوعاً قبل از 20 سالگی زمینه ازدواج آنان را فراهم مینمودند. از آن رو که عمل و سیره معصومان (علیهمالسلام) برای ما الگو و حجت است، در تعیین سن ازدواج نیز میتوانیم سیره آن بزرگواران را به عنوان یک هنجار دینی در نظر بگیریم.
گرچه در اسلام سنّ مشخصى براى ازدواج مقرّر نگردیده است، اما احادیث منقول از پیامبر اکرم و امامان معصوم (علیهمالسلام) و سیره عملى آن بزرگواران، شواهد گویایى بر اهتمام ایشان در تعجیل امر ازدواج است.
البته در روایات بدون آنکه به سن خاصی اشاره شود، ترغیب به ازدواج در آغاز جوانی شده است.
تشویق به ازدواج، به خصوص در سن جوانى و کراهت اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیارى از سخنان معصومان (علیهمالسلام) آمده است. همچنین تجرّد و تأخیر در امر ازدواج در بعضى روایات مردود دانسته و تأکید شده است که هیچ چیز نباید موجب تأخیر ازدواج شود، حتى فقر.
یکى از حقوق فرزند بر پدر، آن است که پس از بالغ شدن، او را به ازدواج درآورد؛ در روایت دیگر، به کسانى که صاحب دخترند سفارش مىکند در ازدواج دخترانشان تعجیل کنند. امام رضا (علیهالسلام) مىفرماید: «جبرئیل امین بر پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) نازل شد و عرض کرد: اى محمّد (صلیاللهعلیهوآله) پروردگارت به تو سلام مىرساند و مىفرماید: دختران باکره مانند میوه درختان هستند و همان گونه که میوه وقتى مىرسد، چارهاى جز چیدن ندارد، وگرنه تابش خورشید و وزش باد آن را فاسد مىکند، دختران باکره هم وقتى به سن بلوغ و ازدواج مىرسند، چاره اى جز ازدواج ندارند، وگرنه از گرفتار شدن به فتنه و انحراف، در امان نیستند. آنگاه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مردم را جمع کرد و به منبر رفت و پیام پروردگار عزیز و بلندمرتبه را به آنان ابلاغ نمود.[2]
همچنین روایت دیگرى بهترین سن ازدواج دختران را ابتداى سن بلوغ مىداند.
در مجموع، از روایات استفاده میشود که سن پایه برای ازدواج بعد از بلوغ است و اگر شخص احساس نیاز کند، به گونهای که ترک آن موجب گناه شود، ازدواج در این سن واجب میگردد.
بنابراین، مىتوان نتیجه گرفت: اسلام در الگوى مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل مىداند. در عین حال، مشکلات ناشى از ازدواجهاى زودهنگام را نادیده نمیگیرد و در جهت رفع آنها کوشش مىنماید. روشن است که با گسترش برنامههاى آموزشى، بهداشتى و فرهنگى و نیز بهبود وضع اقتصادى مردم، بسیارى از این مشکلات مرتفع خواهند شد.
البته توجه داشته باشید که ازدواج در سن کم، با مشکلات و پیامدهایی همراه است، زیرا دختر و پسر در سن پایین از تجارب کافی برخوردار نیستند، به همین دلیل ممکن است بین آنها درگیریهای لفظی و غیر آن انجام گیرد و به کدورت و جدایی منجر شود. همچنین در سنین کم، معیارهای کاملی در انتخاب همسر ندارند و پس از چند سال که معیارهای شناختی آنها کاملتر میشود، متوجه میشوند که آن معیارها در همسرشان نیست که گذران زندگی را با مشکل مواجه میکند، یا حتى گاهی خود در انتخاب، نقش چندانی ندارند و پدر و مادر برای آنها همسر انتخاب میکنند که این مسئله آسیبهای بسیاری دارد.
موضوع دیگر، مسئله تربیت فرزند است که طبیعی است دو جوان کم سن و سال و کم تجربه، از عهده چنین مسئولیت بزرگی بر نمیآیند.
در صورتی که ازدواج با مشکلات ذکر شده مواجه نشود، توصیه روایات این است که امر ازدواج زودتر انجام گیرد. نتایج تحقیقات تجربى وینچ (Robert F.Winch) در جامعه آمریکا نیز تا حدى با این جهتگیرى همخوانى دارد. به گفته وى، مشکل ازدواج زودهنگام از خود آن برنمى خیزد، بلکه برخاسته از عدم آمادگى براى پذیرش تعهدات ازدواج و نقشهاى ناشى از آن است؛ از این رو ازدواجهاى زودهنگام در دو حالت کاملاً رضایت بخشاند:
1. آنجا که افراد نوجوان آمادگى پذیرش نقشهاى بزرگ سالان را دارند.
2. آنجا که انتظار نمیرود چنین نقشهایى را بپذیرند؛ مانند اعضاى قشرهاى مرفّع که معمولاً از سوى والدین حمایت مالى مىشوند.
به هر حال وقتى سخن از سن ازدواج مىشود دو نکته را باید مد نظر داشت:
1- ازدواج یک زمان صد در صد معین شده و قانون ثابتی براى همه انسانها ندارد.
2- سن ازدواج علاوه بر نیاز فردی، از شرایط اجتماعى و نیاز نوعى نیز متأثر مىگردد.
در هر صورت سن ازدواج به چند عامل بستگى دارد:
1ـ از نظر فقهی براى افرادى که به وسیله ازدواج نکردن به گناه آلوده میشوند ازدواج نمودن واجب است و بر اساس این معیار زمان و سن خاص را نمىتوان معرفى نمود. هر زمانى و در هر سنى که حفظ گوهر پاکى برای فرد سخت گردد، به گونهاى که علىرغم تمهید مقدمات و رعایت اصول اخلاقى و احکام فقهى همچنان از تیررس شیطان در امان نباشد و از تهدید نفس اماره و آلوده شدن مصون نباشد، باید ازدواج کند. پرواضح است که به محض احساس چنین حالتى نباید به سراغ ازدواج رفت، بلکه ابتدا باید به سراغ کنترل خواستهها رفت و در این مورد تدابیرى را به کارگرفت و از طریق رعایت احکام فقهى و اصول و مقررات اخلاقى و کنترل رفتارى و فکرى، خواهشهاى زودگذر را محدود نمود و بعد از به کارگیرى این امور اگر علاج نشد و یا این کنترل به قیمت از کف نهادن تمام برنامههاى زندگى و سخت شدن زندگى، ممکن و میسور نگردید در این صورت باید ازدواج نمود.
2ـ عامل دوّم رسیدن به بلوغ جنسى و رشد فکرى و اجتماعى و اخلاقى است، یعنى هر چند که آدمى بتواند غرائز خود را کنترل کند و خواهشهاى گذرا او را تهدید ننماید، اما وقتى به رشد فکرى و عقلى و اجتماعى و اخلاقى دست یافت، جهت بقاى نسل آدمى و رشد شخصیت خود و تکامل اخلاقى و معنوى خویش و رسیدن به آرامش فکری و روحی و به طور کلی بهرهمندی از فواید و آثار مثبت ازدواج، به آن اقدام خواهد کرد.
باید این نکته را نیز خاطر نشان کرد که در مسئله ازدواج علاوه بر بلوغ جنسی، نیاز به بلوغ اجتماعی و عقلی است و این موضوع در جوانان تنزل یافته است و فاصله میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی و عقلی جوانان زیاد شده است و طبعاً وقتی شرایط برای یک جوان مهیا نباشد، اقدام برای ازدواج منطقی نیست.
البته این موضوع میتواند در فرهنگها و مناطق مختلف متغیر باشد؛ بنابراین شرایط اجتماعی و منطقهای را نیز باید در نظر داشت.
3ـ گاهى اوقات، على رغم رسیدن به رشد و بلوغ لازم، اشتغال به تحصیل یا ارائه خدمات و اهداف عالیتر و برتر موجب تأخیر در ازواج مىشود. به هرحال، از بین عوامل بیان شده، عامل نخست جایگاه ویژه دارد؛ زیرا در صورت بروز آن دیگر نمىتواند گفت مىخواهم درس بخوانم و رشد اجتماعى ندارم. در اینجا باید ازدواج نمود؛ زیرا حفظ پاکى از هر گوهرى ارزشمندتر است. حتی اگر مسئله آلودگی به گناه هم نباشد، برای برخورداری از فواید و آثار بسیار زیاد و مثبت دینی، فردی و اجتماعی ازدواج ، تحقق زودتر آن بهتر است. این موضوع در روایات بسیار توصیه شده به خصوص برای دختران که در صورت آمدن خواستگار مناسب، از طرف دختر و خانواده رد نشود.
در عین حال میتوان تا رسیدن به رشد اجتماعى و اخلاقى از مادر شدن و پدر شدن جلوگیرى نمود و همین طور از بهرهگرفتن ازتجارب بزرگترها نباید غفلت ورزید.
مطرح نمودن مسئله «سن مناسب برای ازدواج» از این جهت ضرورت مییابد که یک ازدواج زودهنگام فاقد پختگی لازم بوده و موجب بروز مشکلاتی در زندگی می گردد؛ از سویی دیگر، ازدواج دیرهنگام نیز میتواند فاقد نشاط و شادابی خواهد بود. بیتردید مسئله رسش و بلوغ جنسی به عنوان یک عامل زیستی و فیزیولوژیک، تا اندازهای در تعامل با محیط آهنگ متفاوتی به خود خواهد گرفت. به همین دلیل مسئله بلوغ در مناطق گرمسیر از آهنگ و شتاب بیشتر برخوردار است. در این صورت پاسخ ما به پرسش مناسبترین سنّ برای ازدواج تابعی از شرایط آب و هوایی خواهد بود؛ به گونهای که منطق گرمسیر بلوغ جنسی (و نه بلوغ روانی یاعاطفی!) که وابستگی شدیدی به وضعیت بدنی دارد، سریعتر از مناطق سردسیر صورت میپذیرد.
امّا با چشمپوشی از ضرورت تحقق کمال و سلامت وضعیت بلوغ جنسی در هر دو جنس، واقعاً نمیتوان ازدواج را محدود به سن خاصی دانست؛ بلکه این مسئله بیشتر به ظرفیت شناختی افراد نسبت به کلّ هستی و زندگی مشترک و زناشویی وابسته است. تردیدی نیست که تا چنین بینشی ایجاد نگردد، هر گونه تلاش زودهنگام برای ازدواج و تشکیل خانواده اقدامی نامناسب به شمار میآید. البته به خوبی میدانیم که گاهی فاصله بین زمان عقد تا عروسی چند سال به طول میانجامد؛ در نتیجه، انتظار میرود که با تدارک دیدن آموزش مهارتهای لازم، ظرفیت شناختی هر دو طرف نسبت به مسایل زندگی ارتقا یابد و به همین دلیل نباید آن را اقدامی زودهنگام و مایه نگرانی دانست. به هر صورت، از نظر روان شناختی تحقق ظرفیت شناختی در جوان خواهان ازدواج، ملاک قطعی و کامل ترین پیشبینی کننده برای یک ازدواج مناسب است.
البته معمولاً باید عواملی دیگر از قبیل: اشتغال به کار، اتمام دوره سربازی، و فراغت از تحصیل را بر حسب یک مورد خاصّ مورد توجه قرار داد و نیز به تصمیم گیری پرداخت. در این زمینه باید به تفاوتی که میان جوانان ساکن در روستا و شهری وجود دارد نیز توجه داشت. استانداردها و الزامات زندگی در شهر و روستا نیز به یک تفاوت در سن ازدواج میانجامد. زندگی در روستا معمولاً ساده و بیآلایشتر است و جوانا دوره انتقالی نوجوانی کوتاهتری را سپری میکنند و سریعاً وارد دوره بزرگسالی میگردند و از این جهت انتظار بر آن است که هر چه سریعتر مستقل گردند. بر اساس آمار مستند، میانگین سن ازدواج در دختران 18 تا 28 سال و در پسران از 20 تا 35 سال است. اما با وجود این، در این زمینه بین دختران و پسران ساکن شهرها و روستاها تفاوتی آشکار وجود دارد.
به طور متوسط سن ازدواج پسران در روستاها از 21 سالگی به بعد آغاز میگردد؛ در حالی که جوانان ساکن شهر معمولاً به طور متوسط از 24 تا 35 سالگی اقدام به ازدواج میکنند. وضعیت دختران ساکن از نظر متوسط سنّ ازدواج را در حدود 16 سالگی و در شهرها از حدود سنی 18 تا 28 سالگی برآورد میشود. البته آنچه رخ میدهد نمیتواند معیاری مناسب برای توصیه کردن به شمار آید؛ مگر آنکه از جهات گوناگون و از جمله از لحاظ روانشناختی مورد بررسی و تأیید قرار گیرد.
در نهایت، بر اساس یک معیار عمومی میتوان سنّ مناسب برای ازدواج دختران را به طور متوسط 18 تا 24 سال و برای پسران 24 تا 28 سال دانست. این استاندارد با معیارهای نظامهای تحولی شناختی همخوانی بیشتری دارد. در نهایت، با توجه به مجموع آنچه گفته شد، پس از رسیدن به سن بلوغ، دستیابی به بلوغ عقلی، روانی، و عاطفی ضروری است و پس از اطمینان حصول آنها میتوان به یک تصمیم مناسب درباره پسر یا دخترمان برسیم.
برخی از دختران نوجوان در سنین زیر 15 سال ممکن است درشت اندام باشند و این امر خانواده و دیگران را در این باور اشتباه گرفتار سازد که می توانند برای ازدواج این دختران اقدام نمایند. اندام درشت نمیتواند جبران کننده عدم توانایی شناخت در کودک و نوجوان باشد. متأسفانه این مسئله در برخی فرهنگهای روستایی رواج بیشتری دارد. این در حالی است که این نوجوانان از لحاظ شناختی آمادگی لازم را برای ایفای نقش همسری دارا نبوده و حتی ابتداییترین حقوق خود را نمیشناسد و همچنین نمیتواند در برابر همسرآزاری و برخی رفتارهای بزهکارانه همسرش از خود و کودک خویش دفاع نماید. این وضعیت بستری را برای وقوع جرم علیه همسر و کودک فراهم مینماید.
حتی با وجود بهترین شرایط نیز ازدواج یک دختر 12 تا 14 ساله می تواند مخاطره آمیز باشد.
طبیعتاً برای تشخیص سن مناسب ازدواج برای هر فردی باید مجموع مطالب نسبتاً مفصل بالا را لحاظ کرد و با بررسی همه جوانب، سن مناسب وی را تشخیص داد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. پاک نژاد، رضا، ازدواج مکتب انسان سازی، قم: نشر اخلاق، 1374.
2. مظاهری، علی اکبر، جوانان و انتخاب همسر، قم: پارسیان، 1390.
3. امینی، ابراهیم، انتخاب همسر، تهران: انجمن اولیاء و مربیان، 1387.
4. رجبیان، زهره، سن ازدواج دختران، تهران: سفیر صبح: شورای فرهنگی اجتماعی زنان، 1380.
پینوشتها:
[1] نساء(4)، آیه 6.
[2] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج 100، ص 371.
در این زمینه حتما بخوانید:
باید توجه داشت که برای ازدواج و شروع زندگی یک سری زمینهها و شرایطی لازم است و آن حداقل و حداکثری دارد یعنی اینکه برای ازدواج، حداقل باید دختر و پسر به بلوغ جنسی رسیده باشند چون یکی از اهداف ازدواج تداوم نسل نوع انسان است طبیعتاً وقتی این مهم تحقق پیدا می کند که دختر و پسری که باهم ازدواج می کند، قابلیت باروری و تولد مثل را داشته باشند و این قابلیت بعد از بلوغ جنسی حاصل می گردد.
بنابراین حداقل شرایط ازدواج، برخورداری دختر و پسر از بلوغ جنسی است اما آیا تنها بلوغ جنسی می تواند عامل موفقیت و خوشبختی و شادکامی دختر و پسر را فراهم آورد؟
پاسخ این پرسش کاملاً مشخص است که خیر، تنها بلوغ جنسی نمىتواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد بلکه عوامل دیگری مثل بلوغ عقلی، اجتماعی، اخلاقی، مالی و... هم لازم است که وقتی آن عوامل در کنار بلوغ جنسی قرار می گیرند تشکیل شرایط حداکثری را می دهند و موجبات پایداری و تداوم ازدواج را فراهم می آورند.
حال ببینیم ملاک و هنجار قرآن و اسلام برای سن ازدواج چگونه است:
ازدواج و تأسیس کانون زندگی مشترک خانوادگی یکی از بهترین و مهمترین رسوم اجتماعی انسانهاست که از فطرت و آفرینش ویژه آنها مایه میگیرد. این نیاز که به صورت فطری در انسان به ودیعت نهاده شده، تا زمان ظهور جوانههای بلوغ، همچنان دوران آرام و بی تحرکی را پشت سر میگذارد. اما به مجرد شروع دوران نوجوانی، زمان بیداری آن فرا میرسد و آرام آرام تمامی وجود نوجوانان را در برمی گیرد و به یکی از پرقدرت ترین نیازهای وی تبدیل میشود. اگر این نیاز به موقع و به طور صحیح پاسخ داده شود، زمینه سلامت و بهداشت روانی انسان فراهم میگردد. از این رو، در آیات و روایات به اهمیت ازدواج و نیز زمان مناسب آن تصریح و تأکید شده است. از نظر قرآن، ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمى است و خود از نشانههاى رحمت و بزرگى خداوند است.
در قرآن کریم گرچه «سن» خاص و معینی برای ازدواج بیان نشده، ولی از واژگانی همچون «بلوغ»، «بلوغ حلم»، «بلوغ نکاح» و «بلوغ اشدّ» میتوان به نحوی سن بلوغ و ازدواج را به دست آورد. شاید رساترین آیه در تعیین سن ازدواج، این آیه شریفه باشد: «وَابْتَلُواْ الْیتَامَی حَتَّی إِذَا بَلَغُواْ النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُواْ إِلَیهِمْ أَمْوَالَهُمْ؛ یتیمان را آزمایش کنید تا هنگامی که بالغ شده و به نکاح (همسرگزینی) تمایل پیدا کنند، اگر آنان را به درک مصالح زندگانی خود آگاه یافتید، اموالشان را به آنان بدهید».[1]
«بلوغ نکاح» در زمانی است که قدرت بر ازدواج پیدا کنند. شیخ طوسی در تفسیر آیه مینویسد: «معنای بلوغ نکاح آن است که به مرحله توانایی بر همخوابگی و تولید نسل برسند.» در تفسیر مراغی آمده است: بلوغ نکاح رسیدن به سنّی است که استعداد و آمادگی ازدواج حاصل شود. نوجوان در این حالت میل پیدا میکند همسر و سرپرست خانواده باشد.
از موارد یاد شده استفاده میشود که معیار سن ازدواج از نظر قرآن، احساس نیاز به ازدواج، توانایی همخوابگی، قدرت تولید نسل و رسیدن به حدّ رشد، یعنی توانایی بر تشخیص مصلحت خویش است.
بر اساس سیره معصومان (علیهمالسلام) و شواهد تاریخی، ازدواج امامان (علیهمالسلام) در سنین پیش از 20 سالگی بوده است. این بزرگواران در مورد فرزندانشان نیز همین شیوه را داشتند و نوعاً قبل از 20 سالگی زمینه ازدواج آنان را فراهم مینمودند. از آن رو که عمل و سیره معصومان (علیهمالسلام) برای ما الگو و حجت است، در تعیین سن ازدواج نیز میتوانیم سیره آن بزرگواران را به عنوان یک هنجار دینی در نظر بگیریم.
گرچه در اسلام سنّ مشخصى براى ازدواج مقرّر نگردیده است، اما احادیث منقول از پیامبر اکرم و امامان معصوم (علیهمالسلام) و سیره عملى آن بزرگواران، شواهد گویایى بر اهتمام ایشان در تعجیل امر ازدواج است.
البته در روایات بدون آنکه به سن خاصی اشاره شود، ترغیب به ازدواج در آغاز جوانی شده است.
تشویق به ازدواج، به خصوص در سن جوانى و کراهت اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیارى از سخنان معصومان (علیهمالسلام) آمده است. همچنین تجرّد و تأخیر در امر ازدواج در بعضى روایات مردود دانسته و تأکید شده است که هیچ چیز نباید موجب تأخیر ازدواج شود، حتى فقر.
یکى از حقوق فرزند بر پدر، آن است که پس از بالغ شدن، او را به ازدواج درآورد؛ در روایت دیگر، به کسانى که صاحب دخترند سفارش مىکند در ازدواج دخترانشان تعجیل کنند. امام رضا (علیهالسلام) مىفرماید: «جبرئیل امین بر پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) نازل شد و عرض کرد: اى محمّد (صلیاللهعلیهوآله) پروردگارت به تو سلام مىرساند و مىفرماید: دختران باکره مانند میوه درختان هستند و همان گونه که میوه وقتى مىرسد، چارهاى جز چیدن ندارد، وگرنه تابش خورشید و وزش باد آن را فاسد مىکند، دختران باکره هم وقتى به سن بلوغ و ازدواج مىرسند، چاره اى جز ازدواج ندارند، وگرنه از گرفتار شدن به فتنه و انحراف، در امان نیستند. آنگاه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مردم را جمع کرد و به منبر رفت و پیام پروردگار عزیز و بلندمرتبه را به آنان ابلاغ نمود.[2]
همچنین روایت دیگرى بهترین سن ازدواج دختران را ابتداى سن بلوغ مىداند.
در مجموع، از روایات استفاده میشود که سن پایه برای ازدواج بعد از بلوغ است و اگر شخص احساس نیاز کند، به گونهای که ترک آن موجب گناه شود، ازدواج در این سن واجب میگردد.
بنابراین، مىتوان نتیجه گرفت: اسلام در الگوى مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل مىداند. در عین حال، مشکلات ناشى از ازدواجهاى زودهنگام را نادیده نمیگیرد و در جهت رفع آنها کوشش مىنماید. روشن است که با گسترش برنامههاى آموزشى، بهداشتى و فرهنگى و نیز بهبود وضع اقتصادى مردم، بسیارى از این مشکلات مرتفع خواهند شد.
البته توجه داشته باشید که ازدواج در سن کم، با مشکلات و پیامدهایی همراه است، زیرا دختر و پسر در سن پایین از تجارب کافی برخوردار نیستند، به همین دلیل ممکن است بین آنها درگیریهای لفظی و غیر آن انجام گیرد و به کدورت و جدایی منجر شود. همچنین در سنین کم، معیارهای کاملی در انتخاب همسر ندارند و پس از چند سال که معیارهای شناختی آنها کاملتر میشود، متوجه میشوند که آن معیارها در همسرشان نیست که گذران زندگی را با مشکل مواجه میکند، یا حتى گاهی خود در انتخاب، نقش چندانی ندارند و پدر و مادر برای آنها همسر انتخاب میکنند که این مسئله آسیبهای بسیاری دارد.
موضوع دیگر، مسئله تربیت فرزند است که طبیعی است دو جوان کم سن و سال و کم تجربه، از عهده چنین مسئولیت بزرگی بر نمیآیند.
در صورتی که ازدواج با مشکلات ذکر شده مواجه نشود، توصیه روایات این است که امر ازدواج زودتر انجام گیرد. نتایج تحقیقات تجربى وینچ (Robert F.Winch) در جامعه آمریکا نیز تا حدى با این جهتگیرى همخوانى دارد. به گفته وى، مشکل ازدواج زودهنگام از خود آن برنمى خیزد، بلکه برخاسته از عدم آمادگى براى پذیرش تعهدات ازدواج و نقشهاى ناشى از آن است؛ از این رو ازدواجهاى زودهنگام در دو حالت کاملاً رضایت بخشاند:
1. آنجا که افراد نوجوان آمادگى پذیرش نقشهاى بزرگ سالان را دارند.
2. آنجا که انتظار نمیرود چنین نقشهایى را بپذیرند؛ مانند اعضاى قشرهاى مرفّع که معمولاً از سوى والدین حمایت مالى مىشوند.
به هر حال وقتى سخن از سن ازدواج مىشود دو نکته را باید مد نظر داشت:
1- ازدواج یک زمان صد در صد معین شده و قانون ثابتی براى همه انسانها ندارد.
2- سن ازدواج علاوه بر نیاز فردی، از شرایط اجتماعى و نیاز نوعى نیز متأثر مىگردد.
در هر صورت سن ازدواج به چند عامل بستگى دارد:
1ـ از نظر فقهی براى افرادى که به وسیله ازدواج نکردن به گناه آلوده میشوند ازدواج نمودن واجب است و بر اساس این معیار زمان و سن خاص را نمىتوان معرفى نمود. هر زمانى و در هر سنى که حفظ گوهر پاکى برای فرد سخت گردد، به گونهاى که علىرغم تمهید مقدمات و رعایت اصول اخلاقى و احکام فقهى همچنان از تیررس شیطان در امان نباشد و از تهدید نفس اماره و آلوده شدن مصون نباشد، باید ازدواج کند. پرواضح است که به محض احساس چنین حالتى نباید به سراغ ازدواج رفت، بلکه ابتدا باید به سراغ کنترل خواستهها رفت و در این مورد تدابیرى را به کارگرفت و از طریق رعایت احکام فقهى و اصول و مقررات اخلاقى و کنترل رفتارى و فکرى، خواهشهاى زودگذر را محدود نمود و بعد از به کارگیرى این امور اگر علاج نشد و یا این کنترل به قیمت از کف نهادن تمام برنامههاى زندگى و سخت شدن زندگى، ممکن و میسور نگردید در این صورت باید ازدواج نمود.
2ـ عامل دوّم رسیدن به بلوغ جنسى و رشد فکرى و اجتماعى و اخلاقى است، یعنى هر چند که آدمى بتواند غرائز خود را کنترل کند و خواهشهاى گذرا او را تهدید ننماید، اما وقتى به رشد فکرى و عقلى و اجتماعى و اخلاقى دست یافت، جهت بقاى نسل آدمى و رشد شخصیت خود و تکامل اخلاقى و معنوى خویش و رسیدن به آرامش فکری و روحی و به طور کلی بهرهمندی از فواید و آثار مثبت ازدواج، به آن اقدام خواهد کرد.
باید این نکته را نیز خاطر نشان کرد که در مسئله ازدواج علاوه بر بلوغ جنسی، نیاز به بلوغ اجتماعی و عقلی است و این موضوع در جوانان تنزل یافته است و فاصله میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی و عقلی جوانان زیاد شده است و طبعاً وقتی شرایط برای یک جوان مهیا نباشد، اقدام برای ازدواج منطقی نیست.
البته این موضوع میتواند در فرهنگها و مناطق مختلف متغیر باشد؛ بنابراین شرایط اجتماعی و منطقهای را نیز باید در نظر داشت.
3ـ گاهى اوقات، على رغم رسیدن به رشد و بلوغ لازم، اشتغال به تحصیل یا ارائه خدمات و اهداف عالیتر و برتر موجب تأخیر در ازواج مىشود. به هرحال، از بین عوامل بیان شده، عامل نخست جایگاه ویژه دارد؛ زیرا در صورت بروز آن دیگر نمىتواند گفت مىخواهم درس بخوانم و رشد اجتماعى ندارم. در اینجا باید ازدواج نمود؛ زیرا حفظ پاکى از هر گوهرى ارزشمندتر است. حتی اگر مسئله آلودگی به گناه هم نباشد، برای برخورداری از فواید و آثار بسیار زیاد و مثبت دینی، فردی و اجتماعی ازدواج ، تحقق زودتر آن بهتر است. این موضوع در روایات بسیار توصیه شده به خصوص برای دختران که در صورت آمدن خواستگار مناسب، از طرف دختر و خانواده رد نشود.
در عین حال میتوان تا رسیدن به رشد اجتماعى و اخلاقى از مادر شدن و پدر شدن جلوگیرى نمود و همین طور از بهرهگرفتن ازتجارب بزرگترها نباید غفلت ورزید.
مطرح نمودن مسئله «سن مناسب برای ازدواج» از این جهت ضرورت مییابد که یک ازدواج زودهنگام فاقد پختگی لازم بوده و موجب بروز مشکلاتی در زندگی می گردد؛ از سویی دیگر، ازدواج دیرهنگام نیز میتواند فاقد نشاط و شادابی خواهد بود. بیتردید مسئله رسش و بلوغ جنسی به عنوان یک عامل زیستی و فیزیولوژیک، تا اندازهای در تعامل با محیط آهنگ متفاوتی به خود خواهد گرفت. به همین دلیل مسئله بلوغ در مناطق گرمسیر از آهنگ و شتاب بیشتر برخوردار است. در این صورت پاسخ ما به پرسش مناسبترین سنّ برای ازدواج تابعی از شرایط آب و هوایی خواهد بود؛ به گونهای که منطق گرمسیر بلوغ جنسی (و نه بلوغ روانی یاعاطفی!) که وابستگی شدیدی به وضعیت بدنی دارد، سریعتر از مناطق سردسیر صورت میپذیرد.
امّا با چشمپوشی از ضرورت تحقق کمال و سلامت وضعیت بلوغ جنسی در هر دو جنس، واقعاً نمیتوان ازدواج را محدود به سن خاصی دانست؛ بلکه این مسئله بیشتر به ظرفیت شناختی افراد نسبت به کلّ هستی و زندگی مشترک و زناشویی وابسته است. تردیدی نیست که تا چنین بینشی ایجاد نگردد، هر گونه تلاش زودهنگام برای ازدواج و تشکیل خانواده اقدامی نامناسب به شمار میآید. البته به خوبی میدانیم که گاهی فاصله بین زمان عقد تا عروسی چند سال به طول میانجامد؛ در نتیجه، انتظار میرود که با تدارک دیدن آموزش مهارتهای لازم، ظرفیت شناختی هر دو طرف نسبت به مسایل زندگی ارتقا یابد و به همین دلیل نباید آن را اقدامی زودهنگام و مایه نگرانی دانست. به هر صورت، از نظر روان شناختی تحقق ظرفیت شناختی در جوان خواهان ازدواج، ملاک قطعی و کامل ترین پیشبینی کننده برای یک ازدواج مناسب است.
البته معمولاً باید عواملی دیگر از قبیل: اشتغال به کار، اتمام دوره سربازی، و فراغت از تحصیل را بر حسب یک مورد خاصّ مورد توجه قرار داد و نیز به تصمیم گیری پرداخت. در این زمینه باید به تفاوتی که میان جوانان ساکن در روستا و شهری وجود دارد نیز توجه داشت. استانداردها و الزامات زندگی در شهر و روستا نیز به یک تفاوت در سن ازدواج میانجامد. زندگی در روستا معمولاً ساده و بیآلایشتر است و جوانا دوره انتقالی نوجوانی کوتاهتری را سپری میکنند و سریعاً وارد دوره بزرگسالی میگردند و از این جهت انتظار بر آن است که هر چه سریعتر مستقل گردند. بر اساس آمار مستند، میانگین سن ازدواج در دختران 18 تا 28 سال و در پسران از 20 تا 35 سال است. اما با وجود این، در این زمینه بین دختران و پسران ساکن شهرها و روستاها تفاوتی آشکار وجود دارد.
به طور متوسط سن ازدواج پسران در روستاها از 21 سالگی به بعد آغاز میگردد؛ در حالی که جوانان ساکن شهر معمولاً به طور متوسط از 24 تا 35 سالگی اقدام به ازدواج میکنند. وضعیت دختران ساکن از نظر متوسط سنّ ازدواج را در حدود 16 سالگی و در شهرها از حدود سنی 18 تا 28 سالگی برآورد میشود. البته آنچه رخ میدهد نمیتواند معیاری مناسب برای توصیه کردن به شمار آید؛ مگر آنکه از جهات گوناگون و از جمله از لحاظ روانشناختی مورد بررسی و تأیید قرار گیرد.
در نهایت، بر اساس یک معیار عمومی میتوان سنّ مناسب برای ازدواج دختران را به طور متوسط 18 تا 24 سال و برای پسران 24 تا 28 سال دانست. این استاندارد با معیارهای نظامهای تحولی شناختی همخوانی بیشتری دارد. در نهایت، با توجه به مجموع آنچه گفته شد، پس از رسیدن به سن بلوغ، دستیابی به بلوغ عقلی، روانی، و عاطفی ضروری است و پس از اطمینان حصول آنها میتوان به یک تصمیم مناسب درباره پسر یا دخترمان برسیم.
برخی از دختران نوجوان در سنین زیر 15 سال ممکن است درشت اندام باشند و این امر خانواده و دیگران را در این باور اشتباه گرفتار سازد که می توانند برای ازدواج این دختران اقدام نمایند. اندام درشت نمیتواند جبران کننده عدم توانایی شناخت در کودک و نوجوان باشد. متأسفانه این مسئله در برخی فرهنگهای روستایی رواج بیشتری دارد. این در حالی است که این نوجوانان از لحاظ شناختی آمادگی لازم را برای ایفای نقش همسری دارا نبوده و حتی ابتداییترین حقوق خود را نمیشناسد و همچنین نمیتواند در برابر همسرآزاری و برخی رفتارهای بزهکارانه همسرش از خود و کودک خویش دفاع نماید. این وضعیت بستری را برای وقوع جرم علیه همسر و کودک فراهم مینماید.
حتی با وجود بهترین شرایط نیز ازدواج یک دختر 12 تا 14 ساله می تواند مخاطره آمیز باشد.
طبیعتاً برای تشخیص سن مناسب ازدواج برای هر فردی باید مجموع مطالب نسبتاً مفصل بالا را لحاظ کرد و با بررسی همه جوانب، سن مناسب وی را تشخیص داد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. پاک نژاد، رضا، ازدواج مکتب انسان سازی، قم: نشر اخلاق، 1374.
2. مظاهری، علی اکبر، جوانان و انتخاب همسر، قم: پارسیان، 1390.
3. امینی، ابراهیم، انتخاب همسر، تهران: انجمن اولیاء و مربیان، 1387.
4. رجبیان، زهره، سن ازدواج دختران، تهران: سفیر صبح: شورای فرهنگی اجتماعی زنان، 1380.
پینوشتها:
[1] نساء(4)، آیه 6.
[2] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج 100، ص 371.
در این زمینه حتما بخوانید: