شناخت اختلالات روانى
پرسش :
توضیحى درباره اختلالات روانى بدهید و بیان کنید چگونه مى توان فهمید فردى دچار اختلال روانى و رفتارى است؟
پاسخ :
قبل از پرداختن به اختلالات روانى، بایسته است مقدمه اى در این زمینه ذکر شود؛ اکثر ما دورانى از احساس اضطراب، افسردگى، رنجیدگى و احساس کهترى یا بى کفایتى در روبه رو شدن با مشکلات زندگى را تجربه کردهایم... .
به فرموده قرآن «ما انسان را در رنج آفریدیم»[1]؛ یعنى انسان از آغاز زندگى حتى از آن لحظه اى که نطفه او در قرارگاه رحم واقع مى شود، مراحل زیادى از مشکلات و درد و رنج ها را طى مى کند تا متولد شود و بعد از تولد در دوران طفولیت و سپس جوانى و از همه مشکل تر دوران پیرى با انواع مشقات و رنج ها مواجه است و این طبیعت زندگى دنیاست و کسى که در دوره هایى از زندگى، طعم تنهایى، شک به خویشتن و یأس را نچشیده باشد، باید او را استثنایى به شمار آورد. البته بیشتر مردم به رغم اینکه با مشکلات عدیده اى مواجه هستند، به اختلال هاى روانى دچار نمى شوند؛ آنها به نحوى با مشکلات خود کنار مى آیند و به فعالیت خود ادامه مى دهند[2]. اما در مقابل افرادى هستند که در برابر ناملایمات، فشارها و مشکلات، تسلیم و به اختلال هاى روانى مبتلا مى شوند و براى ادامه زندگى نیاز به کمک دارند. دانش روان پزشکى، روان شناسى بالینى و مشاوره و نیز ساخت و تولید داروهاى روان گردان، همه به منظور کمک به افرادى است که در مقابل تنیدگى ها و فشارهاى زندگى، دچار مشکل شده اند و تعادل روانى خود را از دست داده اند.
یکى از راه هاى شناخت افراد داراى اختلال روانى، رفتارهاى نابهنجارى است که انجام مى دهند. در اینجا این سؤال مطرح مى شود که بر اساس چه ملاک هایى، رفتار بهنجار را از رفتار نابهنجار تمیز دهیم؟
در این مورد اتفاق نظر کلى وجود ندارد؛ اما بر اساس ویژگى هایى مى توان گفت که فرد واجد آنها دچار اختلال روانى است. این ویژگى ها عبارت است از:
به فرموده قرآن «ما انسان را در رنج آفریدیم»[1]؛ یعنى انسان از آغاز زندگى حتى از آن لحظه اى که نطفه او در قرارگاه رحم واقع مى شود، مراحل زیادى از مشکلات و درد و رنج ها را طى مى کند تا متولد شود و بعد از تولد در دوران طفولیت و سپس جوانى و از همه مشکل تر دوران پیرى با انواع مشقات و رنج ها مواجه است و این طبیعت زندگى دنیاست و کسى که در دوره هایى از زندگى، طعم تنهایى، شک به خویشتن و یأس را نچشیده باشد، باید او را استثنایى به شمار آورد. البته بیشتر مردم به رغم اینکه با مشکلات عدیده اى مواجه هستند، به اختلال هاى روانى دچار نمى شوند؛ آنها به نحوى با مشکلات خود کنار مى آیند و به فعالیت خود ادامه مى دهند[2]. اما در مقابل افرادى هستند که در برابر ناملایمات، فشارها و مشکلات، تسلیم و به اختلال هاى روانى مبتلا مى شوند و براى ادامه زندگى نیاز به کمک دارند. دانش روان پزشکى، روان شناسى بالینى و مشاوره و نیز ساخت و تولید داروهاى روان گردان، همه به منظور کمک به افرادى است که در مقابل تنیدگى ها و فشارهاى زندگى، دچار مشکل شده اند و تعادل روانى خود را از دست داده اند.
یکى از راه هاى شناخت افراد داراى اختلال روانى، رفتارهاى نابهنجارى است که انجام مى دهند. در اینجا این سؤال مطرح مى شود که بر اساس چه ملاک هایى، رفتار بهنجار را از رفتار نابهنجار تمیز دهیم؟
در این مورد اتفاق نظر کلى وجود ندارد؛ اما بر اساس ویژگى هایى مى توان گفت که فرد واجد آنها دچار اختلال روانى است. این ویژگى ها عبارت است از:
1. پریشانى شخصى؛
افرادى که دچار اختلال روانى هستند، به شدت احساس رنج و ناراحتى مى کنند. این گونه افراد مضطرب، افسرده یا تحریکاتى و تکانشى هستند و نمى توانند رفتارهاى خود را کنترل کنند. از این رو ممکن است دچار بى خوابى، بى اشتهایى و انواع دردهاى بدنى باشند[3] و همواره از یک ناراحتى عمیق در زندگى خود رنج مى برند.
2. غیرانطباقى بودن رفتار؛
یعنى رفتار آنها پیامدهاى زیانبارى براى فرد یا اجتماع دارد. مثل فردى که آنقدر مشروب مى خورد که نمى تواند شغل خود را حفظ کند[4] یا فردى که چنان از جمعیت مى ترسد که نمى تواند با اتوبوس به محل کارش برود.
3. تخطّى از هنجارها؛
هر جامعه اى معیارهایى ویژه یا ارزش هایى براى رفتارهاى قابل قبول دارد. اگر فرد به طور مشخص، از معیارهاى پذیرفته شده جامعه منحرف گردد، ناهنجار تلقى مى شود[5].
4. مغایر بودن با اهداف؛
معمولاً رفتار افراد نابهنجار، با اهدافشان ناسازگار است؛ مثلاً براى رهایى از بعضى مشکلات، اقدام به کارهایى مى کنند که مشکلات آنها را دو چندان مى کند. به عنوان نمونه برخى افراد براى رسیدن به آرامش روحى، به مواد مخدر یا الکل پناه مى برند!!
5. خطرناک بودن؛
افراد نابهنجار براى خود و دیگران، یک تهدید به حساب مى آید، زیرا کنترلى بر رفتار خود ندارند و هر لحظه ممکن است به اقدام خطرناکى دست بزنند.
6. نداشتن فهم و درک صحیح؛
افراد نابهنجار علیرغم اینکه ابزار شناخت حقیقت را دارند اما از نیروى تعقل و تفکر و خردورزى استفاده نمى کنند. «لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها»[6].
قرآن کریم با تعبیرهاى مختلف به این حقیقت اشاره مى کند و مى فرماید انسان هاى ناسالم و افراد غیرمؤمن، داراى درک، فهم و تعقل نیستند. «صُمٌّ بُکمٌ عُمْی فَهُمْ لا یعْقِلُونَ»[7].
به عبارت دیگر در نگرش اسلامى؛ حماقت، سفاهت و کودنى از نشانه هاى نابهنجارى است «وَ مَنْ یرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِیمَ إِلاّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»؛ «هیچ کس از دین ابراهیم (توحید) رویگردان نمى شود مگر کسى که نفس خود را خوار کند»[8].
پینوشتها:
[1]. بلد 90، آیه 4.
[2]. هلیگارد واتکینسون، زمینه روان شناسى، ج 2، ص 185 و 186، انتشارات رشد، چاپ هشتم.
[3]. همان.
[4]. منظور این نیست که اگر کسى کم مشروب الکلى بخورد و بتواند شغل خود را حفظ کند آدم سالم و بهنجارى است. در فرهنگ اسلامى اگر کسى شراب بنوشد سفیه است. «فاىُّ سفیهٍ اَسْفَه مِنْ شارب الخمر» بحارالانوار،ج 64، ص 264.
[5]. این معیار مشکلاتى دارد از جمله اینکه رفتارى که در یک جامعه بهنجار تلقى مى شود، ممکن است در جامعه دیگرى نابهنجار به نظر آید. بنابراین معانى هنجارى از جامعه اى به جامعه دیگر و از زمانى به زمان دیگر در یک جامعه فرق مى کند. اینجا است که نیاز به معیارهایى جهان شمول داریم تا بر اساس آن مرز بهنجارى و نابهنجارى را تشخیص دهیم. به نظر مى رسد ادیان ابراهیمى به ویژه دین اسلام که جامع همه ادیان الهى است بهترین برنامه جهان شمول در بر دارد و مى توان بر اساس آن قوانین کلى و معیارهاى صحیح را استنباط کرد.
[6]. اعراف 7، آیه 179.
[7]. ر.ک: ابوترابى، على، نقد بهنجارى از دیدگاه روانشناسى با نگرش به منابع اسلامى، قم: مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1386.
[8]. همان.
منبع: اختلالات رفتارى، ابوالقاسم بشیرى؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، قم: دفتر نشر معارف، 1387.
در این زمینه حتما بخوانید:
قرآن کریم با تعبیرهاى مختلف به این حقیقت اشاره مى کند و مى فرماید انسان هاى ناسالم و افراد غیرمؤمن، داراى درک، فهم و تعقل نیستند. «صُمٌّ بُکمٌ عُمْی فَهُمْ لا یعْقِلُونَ»[7].
به عبارت دیگر در نگرش اسلامى؛ حماقت، سفاهت و کودنى از نشانه هاى نابهنجارى است «وَ مَنْ یرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِیمَ إِلاّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»؛ «هیچ کس از دین ابراهیم (توحید) رویگردان نمى شود مگر کسى که نفس خود را خوار کند»[8].
پینوشتها:
[1]. بلد 90، آیه 4.
[2]. هلیگارد واتکینسون، زمینه روان شناسى، ج 2، ص 185 و 186، انتشارات رشد، چاپ هشتم.
[3]. همان.
[4]. منظور این نیست که اگر کسى کم مشروب الکلى بخورد و بتواند شغل خود را حفظ کند آدم سالم و بهنجارى است. در فرهنگ اسلامى اگر کسى شراب بنوشد سفیه است. «فاىُّ سفیهٍ اَسْفَه مِنْ شارب الخمر» بحارالانوار،ج 64، ص 264.
[5]. این معیار مشکلاتى دارد از جمله اینکه رفتارى که در یک جامعه بهنجار تلقى مى شود، ممکن است در جامعه دیگرى نابهنجار به نظر آید. بنابراین معانى هنجارى از جامعه اى به جامعه دیگر و از زمانى به زمان دیگر در یک جامعه فرق مى کند. اینجا است که نیاز به معیارهایى جهان شمول داریم تا بر اساس آن مرز بهنجارى و نابهنجارى را تشخیص دهیم. به نظر مى رسد ادیان ابراهیمى به ویژه دین اسلام که جامع همه ادیان الهى است بهترین برنامه جهان شمول در بر دارد و مى توان بر اساس آن قوانین کلى و معیارهاى صحیح را استنباط کرد.
[6]. اعراف 7، آیه 179.
[7]. ر.ک: ابوترابى، على، نقد بهنجارى از دیدگاه روانشناسى با نگرش به منابع اسلامى، قم: مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1386.
[8]. همان.
منبع: اختلالات رفتارى، ابوالقاسم بشیرى؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، قم: دفتر نشر معارف، 1387.
در این زمینه حتما بخوانید: