اهل سنّت و تصریح به صحت حدیث غدیر
پرسش :
از بزرگان و سرشناسان اهل سنت چه کسانى قائل به صحت و تواتر حدیث غدیر می باشند؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
43 نفر از محدثان اهل سنت قائل به تواتر و صحت حدیث غدیر هستند مانند حافظ ابوسعید ترمذی، حافظ بن عبدالبر قرطبی، فقیه ابوالحسن بن مغازلی، ابوحامد غزالی، ابن ابی الحدید، ابن حجر عسقلانی، جلال الدین سیوطی و... .
پاسخ تفصیلی:
مرحوم علاّمه امینى(رحمه الله) در کتاب الغدیر(1)، 43 نفر از کسانى که قائل به صحّت و تواتر این حدیث اند را برشمرده است؛ برخى از آنها از این قرارند:
1 ـ حافظ ابو عیسى ترمذى، متوفّاى (279).
وى در کتاب روایى خود پس از ذکر حدیث غدیر گفته است: «هذا حدیث حسن صحیح»(2)؛ (این روایت، حدیثى حَسَن و صحیح است).
2 ـ حافظ ابن عبد البَرّ قرطبی، متوفّاى (463).
وى در کتاب «استیعاب»(3) پس از ذکر حدیث مؤاخاة (برادرى على(علیه السلام) با پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)) و دو حدیث ولایت و غدیر، گفته است: «هذه کلّها آثارٌ ثابتةٌ»؛ (تمام این روایات، آثارى ثابت هستند).
3 ـ فقیه ابو الحسن بن مغازلى، شافعى، متوفّاى (483).
وى در کتاب «مناقب»(4) ـ پس از نقل حدیث از استاد خود ابوالقاسم فضل بن محمّد اصفهانى ـ گفته است:
ابو القاسم بر این باور است که این روایت، حدیثى صحیح از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) است، و حدود صد نفر از جمله عشره مبشَّرة آن را روایت کرده اند. و آن، حدیثى ثابت است و هیچ اشکالى ندارد. این فضیلت ویژه على(علیه السلام) است و هیچ کس با وى در آن شریک نیست.
4 ـ حجّة الاسلام أبو حامد غزالى، متوفّاى (505).
وى در کتاب «سرّالعالمین»(5) مى نویسد: حجّت (برهان و دلیل) پرده از رخ خود برداشته است، و همگان بر متن حدیث از خطبه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در روز غدیر خم، اتّفاق نظر دارند. ایشان در بخشى از این خطبه فرموده اند: «من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه»؛ و عُمَر(در مقام تبریک به حضرت على(علیه السلام)) گفته است: «بخّ بخّ»؛ (به به، خوشا، آفرین).
5 ـ ابن ابى الحدید معتزلى، متوفّاى (655).
وى در شرح «نهج البلاغه»(6) این حدیث را از روایات همگانى و معروف در فضایل امیر مؤمنان(علیه السلام) برشمرده است.
6 ـ حافظ ابن حجر عسقلانى، متوفّاى (852).
وى در کتاب «فتح الباری»(7) مى گوید: و امّا حدیث «من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه»، را ترمذى و نسائى روایت کرده اند، و این حدیث جدّاً داراى طُرُق فراوانى است که ابن عقده در کتابى مستقلّ همه آنها را گرد آورده است، و بسیارى از سندهاى آن صحیح و حسن هستند. از امام احمد براى ما نقل شده که گفته است: براى هیچ یک از صحابه به تعداد فضایل على ابن أبى طالب، فضیلت نقل نشده است.
7 ـ حافظ جلال الدین سیوطى، شافعى، متوفّاى (911).
وى گفته است: «این حدیث متواتر است». و بسیارى از علماى بعدى، آن را از وى روایت کرده اند.
8 ـ حافظ شهاب الدین بن حجر هیتمى مکّى، متوفّاى (974).(8)
9 ـ سیّد محمود آلوسى بغدادى، متوفّاى (1270).(9)
پی نوشت:
(1). مراجعه شود: الغدیر، ج 1، ص 543 ـ 572.
(2). سنن ترمذى، ج 2، ص 298؛ (ج 5، ص 519، ح 3713).
(3). الاستیعاب، ج 2، ص 373؛ (قسم سوم/1098 ـ 1100، شماره 1855).
(4). مناقب علیّ بن أبی طالب(علیه السلام)، ص 27، ح 39.
(5). سرّ العالمین، ص 9؛ (ص 21).
(6). شرح نهج البلاغة، ج 2، ص 449؛ (ج 9، ص 166، خطبه 154).
(7). فتح الباری، ج 7، ص 61؛ (ج 7، ص 74).
(8). الصواعق المحرقة، ص 25 و 73 (ص 42 و 43 و 123)؛ شرح متن الهمزیّة فی مدح خیر البریّة، ص 221 (ص 245).
(9). روح المعانی، ج 2، ص 249؛ (ج 6، ص 61).
منبع: گزیده ای جامع از الغدیر، علامه شیخ عبدالحسین امینی، ترجمه محمد حسین شفیعی شاهرودی، موسسه میراث نبوت، چاپ سوم، ص 84.
پرسش های مرتبط:
43 نفر از محدثان اهل سنت قائل به تواتر و صحت حدیث غدیر هستند مانند حافظ ابوسعید ترمذی، حافظ بن عبدالبر قرطبی، فقیه ابوالحسن بن مغازلی، ابوحامد غزالی، ابن ابی الحدید، ابن حجر عسقلانی، جلال الدین سیوطی و... .
پاسخ تفصیلی:
مرحوم علاّمه امینى(رحمه الله) در کتاب الغدیر(1)، 43 نفر از کسانى که قائل به صحّت و تواتر این حدیث اند را برشمرده است؛ برخى از آنها از این قرارند:
1 ـ حافظ ابو عیسى ترمذى، متوفّاى (279).
وى در کتاب روایى خود پس از ذکر حدیث غدیر گفته است: «هذا حدیث حسن صحیح»(2)؛ (این روایت، حدیثى حَسَن و صحیح است).
2 ـ حافظ ابن عبد البَرّ قرطبی، متوفّاى (463).
وى در کتاب «استیعاب»(3) پس از ذکر حدیث مؤاخاة (برادرى على(علیه السلام) با پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)) و دو حدیث ولایت و غدیر، گفته است: «هذه کلّها آثارٌ ثابتةٌ»؛ (تمام این روایات، آثارى ثابت هستند).
3 ـ فقیه ابو الحسن بن مغازلى، شافعى، متوفّاى (483).
وى در کتاب «مناقب»(4) ـ پس از نقل حدیث از استاد خود ابوالقاسم فضل بن محمّد اصفهانى ـ گفته است:
ابو القاسم بر این باور است که این روایت، حدیثى صحیح از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) است، و حدود صد نفر از جمله عشره مبشَّرة آن را روایت کرده اند. و آن، حدیثى ثابت است و هیچ اشکالى ندارد. این فضیلت ویژه على(علیه السلام) است و هیچ کس با وى در آن شریک نیست.
4 ـ حجّة الاسلام أبو حامد غزالى، متوفّاى (505).
وى در کتاب «سرّالعالمین»(5) مى نویسد: حجّت (برهان و دلیل) پرده از رخ خود برداشته است، و همگان بر متن حدیث از خطبه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در روز غدیر خم، اتّفاق نظر دارند. ایشان در بخشى از این خطبه فرموده اند: «من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه»؛ و عُمَر(در مقام تبریک به حضرت على(علیه السلام)) گفته است: «بخّ بخّ»؛ (به به، خوشا، آفرین).
5 ـ ابن ابى الحدید معتزلى، متوفّاى (655).
وى در شرح «نهج البلاغه»(6) این حدیث را از روایات همگانى و معروف در فضایل امیر مؤمنان(علیه السلام) برشمرده است.
6 ـ حافظ ابن حجر عسقلانى، متوفّاى (852).
وى در کتاب «فتح الباری»(7) مى گوید: و امّا حدیث «من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه»، را ترمذى و نسائى روایت کرده اند، و این حدیث جدّاً داراى طُرُق فراوانى است که ابن عقده در کتابى مستقلّ همه آنها را گرد آورده است، و بسیارى از سندهاى آن صحیح و حسن هستند. از امام احمد براى ما نقل شده که گفته است: براى هیچ یک از صحابه به تعداد فضایل على ابن أبى طالب، فضیلت نقل نشده است.
7 ـ حافظ جلال الدین سیوطى، شافعى، متوفّاى (911).
وى گفته است: «این حدیث متواتر است». و بسیارى از علماى بعدى، آن را از وى روایت کرده اند.
8 ـ حافظ شهاب الدین بن حجر هیتمى مکّى، متوفّاى (974).(8)
9 ـ سیّد محمود آلوسى بغدادى، متوفّاى (1270).(9)
پی نوشت:
(1). مراجعه شود: الغدیر، ج 1، ص 543 ـ 572.
(2). سنن ترمذى، ج 2، ص 298؛ (ج 5، ص 519، ح 3713).
(3). الاستیعاب، ج 2، ص 373؛ (قسم سوم/1098 ـ 1100، شماره 1855).
(4). مناقب علیّ بن أبی طالب(علیه السلام)، ص 27، ح 39.
(5). سرّ العالمین، ص 9؛ (ص 21).
(6). شرح نهج البلاغة، ج 2، ص 449؛ (ج 9، ص 166، خطبه 154).
(7). فتح الباری، ج 7، ص 61؛ (ج 7، ص 74).
(8). الصواعق المحرقة، ص 25 و 73 (ص 42 و 43 و 123)؛ شرح متن الهمزیّة فی مدح خیر البریّة، ص 221 (ص 245).
(9). روح المعانی، ج 2، ص 249؛ (ج 6، ص 61).
منبع: گزیده ای جامع از الغدیر، علامه شیخ عبدالحسین امینی، ترجمه محمد حسین شفیعی شاهرودی، موسسه میراث نبوت، چاپ سوم، ص 84.
پرسش های مرتبط:
ابن تیمیه در تضعیف حدیث غدیر چه شبهه اى را مطرح کرده است؟
آیا قرینه هایى در حدیث غدیر وجود دارد که دلالت بر معناى صحیح واژه مولى کند؟
آیا این ادعا که «حدیث دوات و قلم با حدیث غدیر تناقض دارد» قابل پذیرش است؟