عالم ذر در روایات اسلامی
پرسش :
عالم ذر در روایات اسلامی چگونه بیان شده است؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
روایات زیادى در زمینه «عالم ذر» دیده مى شود، ولى بسیارى از آنها تنها از یک راوى نقل شده که حکم خبر واحد را پیدا مى کند. محتواى این روایات نیز با هم متفاوت است؛ برخی آنرا یک پیمان فطری دانسته و برخی آنرا پیمان از فرزندان آدم که به صورت ذراتی از پشت او خارج شدند دانسته اند و برخی هم آنرا پیمان از ارواح انسانها بیان نموده اند و... . اما با توجّه به متعارض بودن این روایات و ضعف سند بسیارى از آنها هرگز نمى توان روى آنها به عنوان یک مدرک معتبر تکیه کرد.
پاسخ تفصیلی:
در منابع مختلف اسلامى اعم از شیعه و اهل سنّت، روایات زیادى در زمینه عالم ذر دیده مى شود که در بدو امر به صورت یک روایت متواتر تصوّر مى شود. مثلا در تفسیر نورالثقلین سى روایت، و در تفسیر برهان سى و هفت روایت، و شاید در مجموع - با حذف مکرّرات - از چهل روایت نیز تجاوز کند، در تفسیر الدّرالمنثور نیز روایات متعدّدى نقل شده که نشان مى دهد مضامین روایات، منحصر به یکى از مذاهب اسلامى نیست.
ولى بسیارى از آنها تنها از یک راوى نقل شده که حکم خبر واحد را پیدا مى کند ـ بسیارى از زراره و تعدادى از ابوبصیر و قسمتى از جابر و بالاخره روایاتى از عبدالله بن سنان و صالح بن سهل دیده مى شود ـ که با توجّه به این معنا عدد واقعى روایات بسیار کاهش مى یابد.
محتواى این روایات نیز کاملا با هم متفاوت است:
قسمتى مى گوید: این پیمان یک پیمان فطرى است و بازگشت به آفرینش معرفت در سرشت انسان مى کند، هماهنگ است. مانند روایتى که عبدالله بن سنان از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند: «قالَ سَئَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ «فِطْرَةَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» ما تِلْکَ الْفِطْرَةُ؟ قالَ هِىَ الاِسْلامُ، فَطَرَهُمُ اللهُ حِیْنَ اَحَذَ مِیثاقَهُمْ عَلَى التَّوْحیدِ، قالَ «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ» وَفِیهِ الْمُوْمِنُ و الْکافِرُ»؛ (از امام(علیه السلام) پرسیدم منظور از فطرت در آیه «فِطْرَةَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَ»چیست؟ فرمود: اسلام است که خداوند سرشت همه را بر آن قرار داده، در آن روزى که از همه پیمان بر توحید گرفت، و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ در حالى که در آن هم مؤمن وجود داشت و هم کافر.)(1)
همان گونه که ملاحظه مى کنید در این حدیث رابطه نزدیکى میان آیه فطرت و آیه عالم ذر بیان شده است. همین معنا با عبارت دیگرى از زراره از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که وقتى از تفسیر آیه «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ» سؤال کرد، امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «ثَبَتَتِ الْمَعْرِفَةُ فِى قُلُوْبِهِمْ وَ نَسُواْ الْمَوْقِفَ، وَ یَذْکُرُوْنَهُ یَوْماً، وَ لَوْلا ذلِکَ لَمْ یَدْرِ اَحَدٌ مَنْ خالِقُهُ وَ مَنْ رازِقُهُ؟»؛ (معرفت در دل هاى آنها قرار گرفت، ولى موقف خویش را در برابر پروردگار فراموش کردند، و روزى به خاطرشان خواهد آمد، و اگر این نبود ـ که معرفت به طور فطرى در قلوب انسان ها آفریده شده ـ کسى نمى دانست خالق و رازق او کیست؟)(2)
در حالى که قسمتى دیگر از روایات و مى گوید: فرزندان آدم به صورت ذرّاتى از پشت او خارج شدند، و خداوند این پیمان را با زبان قال از آنها گرفت. مانند روایاتى که در تفسیر برهان، تحت شماره 3 و 4 و 8 و 11 و 29 آمده است. - تمام این روایات از زراره از امام باقر(علیه السلام) نقل شده و همه آنها در حقیقت یک روایت محسوب مى شود. -
همین معنا در تفسیر درّ المنثور با طرق متعدّدى از ابن عباس نقل شده است که ذکر همه آنها به درازا مى کشد و در حقیقت همه مضمون واحدى دارد و در یک حدیث خلاصه مى شود، آن هم حدیثى که از شخص ابن عباس است نه از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله). همین معنا در کتب دیگر از طرق دیگرى نقل شده است.
اشکال مهمّى که متوجّه این احادیث مى شود این است که مخالف ظاهر یا مخالف صریح کتاب الله است؛ چرا که این احادیث همگى مى گوید: فرزندان آدم به صورت ذرّاتى از پشت آدم(علیه السلام) خارج شدند. در حالى که قرآن مى فرماید (از صلب فرزندان آدم، ذریّه آنها را برگرفت)؛ «مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ».
به علاوه اشکالات متعدّد دیگرى به محتواى این احادیث وارد مى شود که در مجموع آنها را در ردیف احادیث ضعیف قرار مى دهند.
گروه سومى از احادیث مبهم است و با تفسیرهاى مختلف سازگار مى باشد؛ مانند حدیثى که ابوبصیر از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند. مى گوید به امام عرض کردم: «کَیْفَ اَجابُوا وَهُمْ ذَرٌّ»؛ (چگونه پاسخ گفتند در حالى که ذرّاتى بیش نبودند؟!)
امام فرمود: «جَعَلَ فیهِمْ ما اِذا سَأَلَهُمْ اَجَابُوهُ، یَعْنِى فِى الْمِیثاقِ»؛ (در آنها قدرتى قرارداد که وقتى از آنها سؤال مى کرد پاسخ مى گفتند، یعنى در پیمان).(3)
گروه چهارمى در این احادیث وجود دارد که مى گوید: این سؤال و جواب از ارواح انسان ها صورت گرفته است. مانند روایتى که مفضّل بن عمر از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که مى گوید: امام فرمود: «قالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لِجَمِیعِ اَرْواحِ (بَنِى) آدَمَ اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلَى»؛ (خداوند به جمیع ارواح بنى آدم فرمود آیا من پروردگار شما نیستم همگى گفتند آرى.)(4)
از گروه پنجمى از روایات استفاده مى شود که خداوند ارواح انسان ها را در همان صورتى که بر آن آفریده مى شوند در آن روز قرارداد و از آنها پیمان گرفت.(5)
با توجّه به متعارض بودن این روایات و ضعف سند بسیارى از آنها هرگز نمى توان روى آنها به عنوان یک مدرک معتبر تکیه کرد؛ و بهتر این است همان گونه که علماى بزرگ در این قبیل موارد مى گویند، از قضاوت پیرامون آنها خوددارى کرده، و علم آنها را به صاحبان آنها واگذار کنیم.(6)
پی نوشت:
(1). تفسیر برهان، جلد 2، صفحه 47، حدیث 7 و نورالثقلین، جلد 2، صفحه 95، حدیث 345.
(2). تفسیر برهان، جلد 2، صفحه 48، حدیث 15.
(3). همان، صفحه 49، حدیث 22.
(4). همان، حدیث 20.
(5). تفسیر درّالمنثور، جلد 3، صفحه 142.
(6). براى اطلاع بیشتر از احادیثى که درباره عالم ذر آمده است به پنج کتاب زیر مى توانید مراجعه کنید: بحارالانوار، جلد 3، از صفحه 277 به بعد و مرآة العقول، جلد 7، از صفحه 36 به بعد و تفسیر برهان، جلد 2، از صفحه 46 به بعد و تفسیر نورالثقلین، جلد 2، صفحه 93، به بعد و تفسیر درّالمنثور، جلد 3، صفحه 141 به بعد.
منبع: پیام قرآن، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ه. ش ،ج3، ص 116.
پرسش های مرتبط:
روایات زیادى در زمینه «عالم ذر» دیده مى شود، ولى بسیارى از آنها تنها از یک راوى نقل شده که حکم خبر واحد را پیدا مى کند. محتواى این روایات نیز با هم متفاوت است؛ برخی آنرا یک پیمان فطری دانسته و برخی آنرا پیمان از فرزندان آدم که به صورت ذراتی از پشت او خارج شدند دانسته اند و برخی هم آنرا پیمان از ارواح انسانها بیان نموده اند و... . اما با توجّه به متعارض بودن این روایات و ضعف سند بسیارى از آنها هرگز نمى توان روى آنها به عنوان یک مدرک معتبر تکیه کرد.
پاسخ تفصیلی:
در منابع مختلف اسلامى اعم از شیعه و اهل سنّت، روایات زیادى در زمینه عالم ذر دیده مى شود که در بدو امر به صورت یک روایت متواتر تصوّر مى شود. مثلا در تفسیر نورالثقلین سى روایت، و در تفسیر برهان سى و هفت روایت، و شاید در مجموع - با حذف مکرّرات - از چهل روایت نیز تجاوز کند، در تفسیر الدّرالمنثور نیز روایات متعدّدى نقل شده که نشان مى دهد مضامین روایات، منحصر به یکى از مذاهب اسلامى نیست.
ولى بسیارى از آنها تنها از یک راوى نقل شده که حکم خبر واحد را پیدا مى کند ـ بسیارى از زراره و تعدادى از ابوبصیر و قسمتى از جابر و بالاخره روایاتى از عبدالله بن سنان و صالح بن سهل دیده مى شود ـ که با توجّه به این معنا عدد واقعى روایات بسیار کاهش مى یابد.
محتواى این روایات نیز کاملا با هم متفاوت است:
قسمتى مى گوید: این پیمان یک پیمان فطرى است و بازگشت به آفرینش معرفت در سرشت انسان مى کند، هماهنگ است. مانند روایتى که عبدالله بن سنان از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند: «قالَ سَئَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ «فِطْرَةَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» ما تِلْکَ الْفِطْرَةُ؟ قالَ هِىَ الاِسْلامُ، فَطَرَهُمُ اللهُ حِیْنَ اَحَذَ مِیثاقَهُمْ عَلَى التَّوْحیدِ، قالَ «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ» وَفِیهِ الْمُوْمِنُ و الْکافِرُ»؛ (از امام(علیه السلام) پرسیدم منظور از فطرت در آیه «فِطْرَةَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَ»چیست؟ فرمود: اسلام است که خداوند سرشت همه را بر آن قرار داده، در آن روزى که از همه پیمان بر توحید گرفت، و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ در حالى که در آن هم مؤمن وجود داشت و هم کافر.)(1)
همان گونه که ملاحظه مى کنید در این حدیث رابطه نزدیکى میان آیه فطرت و آیه عالم ذر بیان شده است. همین معنا با عبارت دیگرى از زراره از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که وقتى از تفسیر آیه «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ» سؤال کرد، امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «ثَبَتَتِ الْمَعْرِفَةُ فِى قُلُوْبِهِمْ وَ نَسُواْ الْمَوْقِفَ، وَ یَذْکُرُوْنَهُ یَوْماً، وَ لَوْلا ذلِکَ لَمْ یَدْرِ اَحَدٌ مَنْ خالِقُهُ وَ مَنْ رازِقُهُ؟»؛ (معرفت در دل هاى آنها قرار گرفت، ولى موقف خویش را در برابر پروردگار فراموش کردند، و روزى به خاطرشان خواهد آمد، و اگر این نبود ـ که معرفت به طور فطرى در قلوب انسان ها آفریده شده ـ کسى نمى دانست خالق و رازق او کیست؟)(2)
در حالى که قسمتى دیگر از روایات و مى گوید: فرزندان آدم به صورت ذرّاتى از پشت او خارج شدند، و خداوند این پیمان را با زبان قال از آنها گرفت. مانند روایاتى که در تفسیر برهان، تحت شماره 3 و 4 و 8 و 11 و 29 آمده است. - تمام این روایات از زراره از امام باقر(علیه السلام) نقل شده و همه آنها در حقیقت یک روایت محسوب مى شود. -
همین معنا در تفسیر درّ المنثور با طرق متعدّدى از ابن عباس نقل شده است که ذکر همه آنها به درازا مى کشد و در حقیقت همه مضمون واحدى دارد و در یک حدیث خلاصه مى شود، آن هم حدیثى که از شخص ابن عباس است نه از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله). همین معنا در کتب دیگر از طرق دیگرى نقل شده است.
اشکال مهمّى که متوجّه این احادیث مى شود این است که مخالف ظاهر یا مخالف صریح کتاب الله است؛ چرا که این احادیث همگى مى گوید: فرزندان آدم به صورت ذرّاتى از پشت آدم(علیه السلام) خارج شدند. در حالى که قرآن مى فرماید (از صلب فرزندان آدم، ذریّه آنها را برگرفت)؛ «مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ».
به علاوه اشکالات متعدّد دیگرى به محتواى این احادیث وارد مى شود که در مجموع آنها را در ردیف احادیث ضعیف قرار مى دهند.
گروه سومى از احادیث مبهم است و با تفسیرهاى مختلف سازگار مى باشد؛ مانند حدیثى که ابوبصیر از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند. مى گوید به امام عرض کردم: «کَیْفَ اَجابُوا وَهُمْ ذَرٌّ»؛ (چگونه پاسخ گفتند در حالى که ذرّاتى بیش نبودند؟!)
امام فرمود: «جَعَلَ فیهِمْ ما اِذا سَأَلَهُمْ اَجَابُوهُ، یَعْنِى فِى الْمِیثاقِ»؛ (در آنها قدرتى قرارداد که وقتى از آنها سؤال مى کرد پاسخ مى گفتند، یعنى در پیمان).(3)
گروه چهارمى در این احادیث وجود دارد که مى گوید: این سؤال و جواب از ارواح انسان ها صورت گرفته است. مانند روایتى که مفضّل بن عمر از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که مى گوید: امام فرمود: «قالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لِجَمِیعِ اَرْواحِ (بَنِى) آدَمَ اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلَى»؛ (خداوند به جمیع ارواح بنى آدم فرمود آیا من پروردگار شما نیستم همگى گفتند آرى.)(4)
از گروه پنجمى از روایات استفاده مى شود که خداوند ارواح انسان ها را در همان صورتى که بر آن آفریده مى شوند در آن روز قرارداد و از آنها پیمان گرفت.(5)
با توجّه به متعارض بودن این روایات و ضعف سند بسیارى از آنها هرگز نمى توان روى آنها به عنوان یک مدرک معتبر تکیه کرد؛ و بهتر این است همان گونه که علماى بزرگ در این قبیل موارد مى گویند، از قضاوت پیرامون آنها خوددارى کرده، و علم آنها را به صاحبان آنها واگذار کنیم.(6)
پی نوشت:
(1). تفسیر برهان، جلد 2، صفحه 47، حدیث 7 و نورالثقلین، جلد 2، صفحه 95، حدیث 345.
(2). تفسیر برهان، جلد 2، صفحه 48، حدیث 15.
(3). همان، صفحه 49، حدیث 22.
(4). همان، حدیث 20.
(5). تفسیر درّالمنثور، جلد 3، صفحه 142.
(6). براى اطلاع بیشتر از احادیثى که درباره عالم ذر آمده است به پنج کتاب زیر مى توانید مراجعه کنید: بحارالانوار، جلد 3، از صفحه 277 به بعد و مرآة العقول، جلد 7، از صفحه 36 به بعد و تفسیر برهان، جلد 2، از صفحه 46 به بعد و تفسیر نورالثقلین، جلد 2، صفحه 93، به بعد و تفسیر درّالمنثور، جلد 3، صفحه 141 به بعد.
منبع: پیام قرآن، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ه. ش ،ج3، ص 116.
پرسش های مرتبط: