امام علی(ع) و بیان مراحل نفوذ شیطان در انسان
پرسش :
مراحل نفوذ شیطان در انسان در کلام امام علی(علیه السلام) چگونه بیان شده است؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) فرماید که: در مرحله اول، نفوذ شیطان در وجود هر انسانى اختیارى است نه اجبارى. در مرحله دوّم، شیطان نیز انتخابى مى کند و آن این که آنها را به عنوان دامهای خویش برگزیده و در درون سینه هاى آنها تخمگذارى می کند. در مرحله سوم، چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان شیطان است. در مرحله چهارم، شیطان آنها را بر مرکب لغزشها و گناهان سوار کرده و سخنان فاسد و هزل و باطل را در نظر آنان زینت می بخشد.
پاسخ تفصیلی:
در خطبه هفتم نهج البلاغه چگونگی نفوذ شیطان در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و امام علی(علیه السلام) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ویژه خود در لابه لاى تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهى شرح مى دهد به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمى شود. در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره مى فرماید که: نفوذ شیطان در وجود هر انسانى اختیارى است نه اجبارى. این انسانها هستند که به او چراغ سبز نشان مى دهند و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر مى کنند، مى فرماید:
([این زشت سیرتان] شیطان را ملاک و اساس کار خود قرار دادند)؛ «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً».
این همان چیزى است که در قرآن مجید به روشنى به آن اشاره شده، مى فرماید: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»؛ (او بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل مى کنند تسلّطى ندارد؛ تسلّط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند و کسانى که به وسیله او شرک می ورزند و به فرمانهایش به جاى فرمان خدا گردن مى نهند).(1)
در مرحله دوّم مى فرماید: ([بعد از این انتخابى که از سوى گمراهان انجام مى شود، شیطان نیز انتخابى مى کند و آن این که] آنها را به عنوان دامها [یا شریکان] خویش برگزیده است)؛ «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً».(2)
سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، مى فرماید: (او در درون سینه هاى آنها تخمگذارى کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود)؛ «فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ». (3)
در این تشبیه جالب امام(علیه السلام)، سینه هاى شیطان صفتان را آشیانه «ابلیس» و محل تخمگذارى او معرفى مى کند و به دنبال آن مى افزاید: (این جوجه هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت)؛ «وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ».
سپس به بیان مرحله سوّم این نفوذ خطرناک پرداخته، مى فرماید: (کارشان به جایى رسید که شیطان با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت)؛ «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ». یعنى سرانجام این تخم شیطانى که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوى شد، تبدیل به شیطانى مى شود متّحد با آنها، یعنى در تمام اعضاى آنها نفوذ مى کند به طورى که صاحب شخصیت دوگانه اى مى شوند. از یک نظر انسانند و از یک نظر شیطان، ظاهرشان شبیه انسانهاست، امّا باطنشان شیطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان شیطان است و طبیعى است که همه چیز را به رنگ شیطانى مى بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه هاى شیطان است.
در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایى این سیر انحرافى تدریجى پرداخته، مى فرماید: هنگامى که به این جا رسیدند، شیطان (آنها را بر مرکب لغزشها و گناهان سوار کرد [مرکبى که آنها را به سوى انواع معاصى کبیره و کفر و ضلالت مى کشاند]؛ و سخنان فاسد و هزل و باطل را در نظر آنان زینت بخشید)؛ «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل». (4)
این سخن شبیه همان چیزى است که امام(علیه السلام) در کلام نورانى دیگرى مى فرماید: «الا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْل شُمُس حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها»؛ (آگاه باشید گناهان و خطاها همچون مرکبهاى سرکش و لجام گسیخته اند که گناهکاران، بر آن سوار مى شوند!)، (5)
در پنجمین و آخرین مرحله، مى فرماید: (اعمال آنها اعمال کسى است که شیطان او را در سلطه خود شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است)؛ «فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطانُ فى سُلطانِهِ، وَ نَطَقَ بِالْباطِلِ عَلى لِسانِهِ». (6)
اشاره به این که اعمال آنها به خوبى گواهى مى دهد که «شیطان» در آنها نفوذ کرده و به راهى که مى خواهد مى برد. سخنانشان سخنان شیطانى و نگاه هاى آنها نگاه هاى شیطانى، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شیطان به خوبى دیده مى شود و در واقع امام(علیه السلام) مى خواهد در این مرحله طریق شناخت این گونه اشخاص را که همان اعمال شیطانى است نشان دهد. آخرین نکته اى که لازم مى دانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضى از آیات قرآن، شیاطین منحصر به «ابلیس» و لشکر پنهانى او نیستند؛ بلکه گروهى از انسانها نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «وَ کَذلِک جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَیاطینَ الاِنْس وَ الْجِنِّ یُوحى بَعضُهُمْ اِلى بَعض زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً»؛ (این چنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم که به طور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند). (7) آرى باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.
پی نوشت:
(1) . سوره نحل، آیات 99 و 100.
(2) . «اشراک» هم جمع «شریک» است و هم جمع «شرک» (بر وزن نمک) به معناى دام و هر دو معناى در عبارت فوق متحمل است و شارحان «نهج البلاغه» هر کدام یکى از آنها را برگزیده اند و گاه هر دو را.
(3) . این جمله با «فاء تفریع» شروع شده که نشا مى دهد شرح جمله سربسته پیش است.
(4) . این تفسیر بنابر این است که «حرف باء» در «بهم» براى تعدیه باشد ولى اگر «باء» را به معناى «استعانت» تفسیر کنیم، مفهوم جمله این مى شود که شیطان به کمک آنها خودش بر مرکب خطا و لغزش سوار مى شود؛ ولى با توجّه به جمله «وَزَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَلَ» و فاء تفریع فَرَکِبَ تفسیر اوّل مناسب تر به نظر مى رسد. (دقّت کنید).
(5) . خطبه 16 نهج البلاغه.
(6) . کلمه «فعلَ...» منصوب است به عنوان مفعول مطلق براى فعل محذوفى و در تقدیر «فعلوا ذلک فعلَ...» مى باشد و نیز مى تواند مفعول مطلق باشد براى قدر جامع بین جمله هاى قبل (نظر ـ نطق ـ رکب و زیّن) و مفهوم جمله این مى شود که افعال اینها افعال کسى است که «شیطان» آنها را در کار خود شریک ساخته است.
(7) . سوره انعام، آیه 112.
منبع: پیام امام امیر المومنین علیه السلام، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1387 ه. ش، ج 1، ص 460.
پرسشهای مرتبط:
امام علی(ع) فرماید که: در مرحله اول، نفوذ شیطان در وجود هر انسانى اختیارى است نه اجبارى. در مرحله دوّم، شیطان نیز انتخابى مى کند و آن این که آنها را به عنوان دامهای خویش برگزیده و در درون سینه هاى آنها تخمگذارى می کند. در مرحله سوم، چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان شیطان است. در مرحله چهارم، شیطان آنها را بر مرکب لغزشها و گناهان سوار کرده و سخنان فاسد و هزل و باطل را در نظر آنان زینت می بخشد.
پاسخ تفصیلی:
در خطبه هفتم نهج البلاغه چگونگی نفوذ شیطان در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و امام علی(علیه السلام) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ویژه خود در لابه لاى تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهى شرح مى دهد به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمى شود. در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره مى فرماید که: نفوذ شیطان در وجود هر انسانى اختیارى است نه اجبارى. این انسانها هستند که به او چراغ سبز نشان مى دهند و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر مى کنند، مى فرماید:
([این زشت سیرتان] شیطان را ملاک و اساس کار خود قرار دادند)؛ «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً».
این همان چیزى است که در قرآن مجید به روشنى به آن اشاره شده، مى فرماید: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»؛ (او بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل مى کنند تسلّطى ندارد؛ تسلّط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند و کسانى که به وسیله او شرک می ورزند و به فرمانهایش به جاى فرمان خدا گردن مى نهند).(1)
در مرحله دوّم مى فرماید: ([بعد از این انتخابى که از سوى گمراهان انجام مى شود، شیطان نیز انتخابى مى کند و آن این که] آنها را به عنوان دامها [یا شریکان] خویش برگزیده است)؛ «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً».(2)
سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، مى فرماید: (او در درون سینه هاى آنها تخمگذارى کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود)؛ «فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ». (3)
در این تشبیه جالب امام(علیه السلام)، سینه هاى شیطان صفتان را آشیانه «ابلیس» و محل تخمگذارى او معرفى مى کند و به دنبال آن مى افزاید: (این جوجه هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت)؛ «وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ».
سپس به بیان مرحله سوّم این نفوذ خطرناک پرداخته، مى فرماید: (کارشان به جایى رسید که شیطان با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت)؛ «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ». یعنى سرانجام این تخم شیطانى که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوى شد، تبدیل به شیطانى مى شود متّحد با آنها، یعنى در تمام اعضاى آنها نفوذ مى کند به طورى که صاحب شخصیت دوگانه اى مى شوند. از یک نظر انسانند و از یک نظر شیطان، ظاهرشان شبیه انسانهاست، امّا باطنشان شیطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان شیطان است و طبیعى است که همه چیز را به رنگ شیطانى مى بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه هاى شیطان است.
در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایى این سیر انحرافى تدریجى پرداخته، مى فرماید: هنگامى که به این جا رسیدند، شیطان (آنها را بر مرکب لغزشها و گناهان سوار کرد [مرکبى که آنها را به سوى انواع معاصى کبیره و کفر و ضلالت مى کشاند]؛ و سخنان فاسد و هزل و باطل را در نظر آنان زینت بخشید)؛ «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل». (4)
این سخن شبیه همان چیزى است که امام(علیه السلام) در کلام نورانى دیگرى مى فرماید: «الا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْل شُمُس حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها»؛ (آگاه باشید گناهان و خطاها همچون مرکبهاى سرکش و لجام گسیخته اند که گناهکاران، بر آن سوار مى شوند!)، (5)
در پنجمین و آخرین مرحله، مى فرماید: (اعمال آنها اعمال کسى است که شیطان او را در سلطه خود شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است)؛ «فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطانُ فى سُلطانِهِ، وَ نَطَقَ بِالْباطِلِ عَلى لِسانِهِ». (6)
اشاره به این که اعمال آنها به خوبى گواهى مى دهد که «شیطان» در آنها نفوذ کرده و به راهى که مى خواهد مى برد. سخنانشان سخنان شیطانى و نگاه هاى آنها نگاه هاى شیطانى، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شیطان به خوبى دیده مى شود و در واقع امام(علیه السلام) مى خواهد در این مرحله طریق شناخت این گونه اشخاص را که همان اعمال شیطانى است نشان دهد. آخرین نکته اى که لازم مى دانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضى از آیات قرآن، شیاطین منحصر به «ابلیس» و لشکر پنهانى او نیستند؛ بلکه گروهى از انسانها نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «وَ کَذلِک جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَیاطینَ الاِنْس وَ الْجِنِّ یُوحى بَعضُهُمْ اِلى بَعض زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً»؛ (این چنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم که به طور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند). (7) آرى باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.
پی نوشت:
(1) . سوره نحل، آیات 99 و 100.
(2) . «اشراک» هم جمع «شریک» است و هم جمع «شرک» (بر وزن نمک) به معناى دام و هر دو معناى در عبارت فوق متحمل است و شارحان «نهج البلاغه» هر کدام یکى از آنها را برگزیده اند و گاه هر دو را.
(3) . این جمله با «فاء تفریع» شروع شده که نشا مى دهد شرح جمله سربسته پیش است.
(4) . این تفسیر بنابر این است که «حرف باء» در «بهم» براى تعدیه باشد ولى اگر «باء» را به معناى «استعانت» تفسیر کنیم، مفهوم جمله این مى شود که شیطان به کمک آنها خودش بر مرکب خطا و لغزش سوار مى شود؛ ولى با توجّه به جمله «وَزَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَلَ» و فاء تفریع فَرَکِبَ تفسیر اوّل مناسب تر به نظر مى رسد. (دقّت کنید).
(5) . خطبه 16 نهج البلاغه.
(6) . کلمه «فعلَ...» منصوب است به عنوان مفعول مطلق براى فعل محذوفى و در تقدیر «فعلوا ذلک فعلَ...» مى باشد و نیز مى تواند مفعول مطلق باشد براى قدر جامع بین جمله هاى قبل (نظر ـ نطق ـ رکب و زیّن) و مفهوم جمله این مى شود که افعال اینها افعال کسى است که «شیطان» آنها را در کار خود شریک ساخته است.
(7) . سوره انعام، آیه 112.
منبع: پیام امام امیر المومنین علیه السلام، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1387 ه. ش، ج 1، ص 460.
پرسشهای مرتبط: