عدم امکان تسلط شیطان بر پیامبر(ص)
پرسش :
آیا شیطان مى تواند بر پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله تسلّط داشته باشد؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
خداوند خطاب به پیامبر مى فرماید: «اگر شیطان تو را به فراموشى افکند و با این گونه اشخاص سهواً همنشین شدى به مجرد این که متوجه موضوع گشتى فوراً از آن مجلس برخیز و با این ستمکاران منشین». متکلّمین ما انبیاء و ائمه(ع) را علاوه بر احکام، در موضوعات عادى نیز معصوم می دانند. بنابراین، روى سخن در آیه گرچه به پیامبر(ص) است اما در حقیقت منظور پیروان او هستند.
پاسخ تفصیلی:
این شبهه ممکن است در هنگام مطالعه آیه 68 سوره «انعام» به وجود آمده باشد. خداوند خطاب به پیامبر مى فرماید: (اگر شیطان تو را به فراموشى افکند و با این گونه اشخاص سهواً همنشین شدى به مجرد این که متوجه موضوع گشتى فوراً از آن مجلس برخیز و با این ستمکاران منشین)؛ «وَ إِمّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ».
در اینجا این سؤال پیش مى آید:
مگر ممکن است شیطان بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) مسلط گردد و باعث فراموشى او شود، و به تعبیر دیگر آیا با وجود مقام عصمت و مصونیت از خطا ـ حتى در موضوعات ـ ممکن است پیامبر گرفتار اشتباه و فراموشى شود؟!
در پاسخ این سؤال مى توان گفت: روى سخن در آیه گر چه به پیامبر است اما در حقیقت منظور پیروان او هستند که اگر گرفتار فراموشکارى شدند و در جلسات آمیخته به گناه کفار شرکت کردند به محض این که متوجه شوند باید از آنجا برخیزند و بیرون روند.
نظیر این بحث در گفتگوهاى روزانه ما و در ادبیات زبان هاى مختلف دیده مى شود که انسان روى سخن را به کسى مى کند اما هدفش این است که دیگران بشنوند، مطابق ضرب المثل معروف عرب که مى گوید: «إِیّاکَ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یا جارَهُ»؛ (خطابم با تو است ولى همسایه اش تو بشنو)!(1)
بعضى از مفسران مانند «طبرسى» در «مجمع البیان» و «ابوالفتوح» در تفسیر معروف خود، پاسخ دیگرى داده اند که حاصلش این است:
سهو و فراموشى در احکام و در مقام رسالت از طرف خداوند در مورد انبیاء جایز نیست و اما در موضوعات، در صورتى که موجب گمراهى مردم نشود، مانعى ندارد.(2)
ولى این پاسخ با آنچه در میان متکلّمین ما مشهور است که انبیاء و ائمه(علیهم السلام) علاوه بر احکام، در موضوعات عادى نیز معصوم و مصون از اشتباه هستند سازش ندارد.
پی نوشت:
(1). «کافى»، جلد 2، صفحه 631، دار الکتب الاسلامیة؛ «بحار الانوار»، جلد 7، صفحه 280 و جلد 9، صفحه 222 و...؛ تفسیر «عیاشى»، جلد 1، صفحه 10، چاپخانه علمیه تهران، 1380 هـ ق؛ تفسیر «على بن ابراهیم قمى»، جلد 1، صفحه 16، و جلد 2، صفحات 18، 147 و 171، مؤسسه دار الکتاب قم، 1404 هـ ق و بسیارى از کتب دیگر.
(2). «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث.
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و نهم، ج 5، ص 361.
پرسشهای مرتبط:
چگونه خداوند دشمنى را بر انسان مسلط کرده که حتى حضورش را هم احساس نمى کند؟
شیطان چگونه باطل را برای انسان تزیین می کند؟
امام علی(علیه السلام) در خطبه 192 نهج البلاغه، نسبت به دام های خطرناک «ابلیس» چه هشدارهایی داده است؟
آیا آفریدن ابلیس با عدل و حکمت خدا سازگار است؟
بر اساس آیات و روایات، سرانجام تکبّرِ «ابلیس» به کجا منتهی شد؟
خداوند خطاب به پیامبر مى فرماید: «اگر شیطان تو را به فراموشى افکند و با این گونه اشخاص سهواً همنشین شدى به مجرد این که متوجه موضوع گشتى فوراً از آن مجلس برخیز و با این ستمکاران منشین». متکلّمین ما انبیاء و ائمه(ع) را علاوه بر احکام، در موضوعات عادى نیز معصوم می دانند. بنابراین، روى سخن در آیه گرچه به پیامبر(ص) است اما در حقیقت منظور پیروان او هستند.
پاسخ تفصیلی:
این شبهه ممکن است در هنگام مطالعه آیه 68 سوره «انعام» به وجود آمده باشد. خداوند خطاب به پیامبر مى فرماید: (اگر شیطان تو را به فراموشى افکند و با این گونه اشخاص سهواً همنشین شدى به مجرد این که متوجه موضوع گشتى فوراً از آن مجلس برخیز و با این ستمکاران منشین)؛ «وَ إِمّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ».
در اینجا این سؤال پیش مى آید:
مگر ممکن است شیطان بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) مسلط گردد و باعث فراموشى او شود، و به تعبیر دیگر آیا با وجود مقام عصمت و مصونیت از خطا ـ حتى در موضوعات ـ ممکن است پیامبر گرفتار اشتباه و فراموشى شود؟!
در پاسخ این سؤال مى توان گفت: روى سخن در آیه گر چه به پیامبر است اما در حقیقت منظور پیروان او هستند که اگر گرفتار فراموشکارى شدند و در جلسات آمیخته به گناه کفار شرکت کردند به محض این که متوجه شوند باید از آنجا برخیزند و بیرون روند.
نظیر این بحث در گفتگوهاى روزانه ما و در ادبیات زبان هاى مختلف دیده مى شود که انسان روى سخن را به کسى مى کند اما هدفش این است که دیگران بشنوند، مطابق ضرب المثل معروف عرب که مى گوید: «إِیّاکَ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یا جارَهُ»؛ (خطابم با تو است ولى همسایه اش تو بشنو)!(1)
بعضى از مفسران مانند «طبرسى» در «مجمع البیان» و «ابوالفتوح» در تفسیر معروف خود، پاسخ دیگرى داده اند که حاصلش این است:
سهو و فراموشى در احکام و در مقام رسالت از طرف خداوند در مورد انبیاء جایز نیست و اما در موضوعات، در صورتى که موجب گمراهى مردم نشود، مانعى ندارد.(2)
ولى این پاسخ با آنچه در میان متکلّمین ما مشهور است که انبیاء و ائمه(علیهم السلام) علاوه بر احکام، در موضوعات عادى نیز معصوم و مصون از اشتباه هستند سازش ندارد.
پی نوشت:
(1). «کافى»، جلد 2، صفحه 631، دار الکتب الاسلامیة؛ «بحار الانوار»، جلد 7، صفحه 280 و جلد 9، صفحه 222 و...؛ تفسیر «عیاشى»، جلد 1، صفحه 10، چاپخانه علمیه تهران، 1380 هـ ق؛ تفسیر «على بن ابراهیم قمى»، جلد 1، صفحه 16، و جلد 2، صفحات 18، 147 و 171، مؤسسه دار الکتاب قم، 1404 هـ ق و بسیارى از کتب دیگر.
(2). «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث.
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و نهم، ج 5، ص 361.
پرسشهای مرتبط:
چگونه خداوند دشمنى را بر انسان مسلط کرده که حتى حضورش را هم احساس نمى کند؟
شیطان چگونه باطل را برای انسان تزیین می کند؟
امام علی(علیه السلام) در خطبه 192 نهج البلاغه، نسبت به دام های خطرناک «ابلیس» چه هشدارهایی داده است؟
آیا آفریدن ابلیس با عدل و حکمت خدا سازگار است؟
بر اساس آیات و روایات، سرانجام تکبّرِ «ابلیس» به کجا منتهی شد؟