دوشنبه، 1 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

فلسفه پوشش بانوان

پرسش :

فلسفه پوشش (حجاب) بانوان چیست؟ اگر خوب است چرا بر مردان لازم نیست؟ آیا پوشش در اسلام دلیل قرآنى دارد یا از جاهلیت یا فرهنگ ایران باستان گرفته شده است؟


پاسخ :
لباس پوشیدن سابقه اى به اندازه حیات انسان دارد و جز پیروان یکى از مکاتب فکرى ـ که بر برهنه زیستى پاى مى فشارند 1 همه افراد به نوعى آن را تجربه مى کنند. این پدیده، به رغم ارتباطش با خصوصیات مختلف فردى و اجتماعى انسان، دست کم به سه نیاز وى پاسخ مى دهد: 1. حفاظت در سرما و گرما و برف و باران،2- 2. حفظ عفت و شرم،3- 3. آراستگى، زیبایى و وقار.4

رابطه حجاب و پوشش اسلامى
واژه «حجاب» به معناى پرده، حاجب، پوشیدن و پنهان کردن و منع از وصول است.5 این واژه، تنها به معناى پوشش ظاهرى یا پوشاندن زن نیست و در اصل به مفهوم پنهان کردن زن، از دید مرد بیگانه است. بدین سبب، هر پوششى حجاب نیست. حجاب، پوششى است که از طریق واقع شدن در پشت پرده تحقّق مى یابد. در آیه «حجاب»6 آمده است: «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعا فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ...»7 ؛ «چون از زنان پیغمبر صلى الله علیه و آله متاعى خواستید، از پس پرده بخواهید». بر خلاف تصور عموم، این آیه درباره زنان آن حضرت و بیشتر به منظور مسائل سیاسى و اجتماعى فرود آمده است8؛ نه در رابطه با پوشش زن در مقابل نامحرم. به کارگیرى کلمه «حجاب»9 در خصوص پوشش زن، اصطلاحى نسبتا جدید است و همین سبب شده بسیارى گمان کنند: اسلام، مى خواهد زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود!10

«ویل دورانت» گفته است: «این امر خود مبناى پرده پوشى در میان مسلمانان به شمار مى رود».11 برخى مدعى شده اند: حجاب به وسیله ایرانیان، به مسلمانان و اعراب سرایت کرده است!! این در حالى است که آیات مربوط به حجاب (پوشش اسلامى زنان در مقابل نامحرمان)، قبل از اسلام آوردن ایرانیان نازل شده است. به گفته ویل دورانت12 و تأیید کتاب هاى تفسیر شیعه و سنى13 در عصر جاهلى، اعراب چنین پوششى نداشتند و عادتشان تبرّج و خودنمایى بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیةِ الْأُولى».14

آنچه از گذشته رواج داشته ـ به ویژه نزد فقها ـ واژه «ستر» و «ساتر» به معناى پوشش و وسیله پوشش زن در مقابل نامحرمان است. بنابراین، وظیفه پوشش اسلامى بانوان، به معناى حبس و زندانى کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه عظیم در فعالیت هاى اجتماعى نیست. این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیت ها، بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.15

پوشش اسلامى در قرآن:
پوشش اسلامى از احکام ضرورى اسلام16 است و هیچ مسلمانى نمى تواند در آن تردید کند؛ زیرا هم قرآن مجید به آن تصریح کرده است و هم روایات بسیار بر وجوب آن گواهى مى دهد. به همین جهت، فقیهان شیعه و سنى، به اتّفاق به آن فتوا داده اند. همان طور که نماز و روزه، به دورانى خاص اختصاص ندارد؛ دستور پوشش نیز چنین است و ادعاى عصرى بودن آن، بى دلیل و غیر کارشناسانه مى نماید.

خداوند متعال در آیه اى، نخست به مردان و در آیه بعد به زنان مسلمان فرمان مى دهد از چشم چرانى پرهیز کنند و در رعایت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند: «قُلْ لِلْمُومِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِک أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما یصْنَعُونَ»17 ؛ «[اى پیامبر!] به مردان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. این کار براى پاکى و پاکیزگى شان بهتر است و خداوند بدان چه مى کنند، آگاه است».

خداوند متعال، فلسفه این آموزه را نظافت و پاکى روح مى داند و مى گوید: این پوشش به منظور طهارت روح بشر است. سپس در آیه بعد مى فرماید:

«وَ قُلْ لِلْمُومِناتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیوبِهِنَّ وَ لا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکتْ أَیمانُهُنَّ أَوِ التّابِعِینَ غَیرِ أُولِى الاْءِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ ما یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَمِیعا أَیهَا الْمُومِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ»؛ «[ اى پیامبر!] به زنان مؤمن بگو: دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز براى شوهران و سایر محارم آشکار نکنند، مگر آنچه پیدا است؛ و روسرى هاى خویش را به گریبان ها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش ها پوشیده باشد و پاهایشان را به زمین نکوبند تا آنچه از زینت پنهان مى کنند، معلوم شود. اى بندگان مؤمن! همه به سوى خدا توبه کنید تا رستگار شوید».

این آیه، در خصوص پوشش بانوان، به دو مورد اشاره دارد: 1. پوشیدگى سر و گردن؛ 2. پوشاندن زینت ها.
«خُمُر» جمع «خِمار» و به معناى روسرى و سرپوش18 است. «جیوب» (از واژه «جیب») به معناى سینه و گریبان است.19 در تفسیر مجمع البیان آمده است: زنان مدینه، اطراف روسرى هاى خود را به پشت سر مى انداختند و سینه، گردن و گوش هاى آنان آشکار مى شد. بر اساس این آیه، موظف شدند اطراف روسرى خود را به گریبان ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد.20

فخر رازى مى گوید: خداوند متعال، با به کارگرفتن واژه هاى «ضَرب» و «على» ـ که مبالغه در القا را مى رساند ـ در پى بیان لزوم پوشش کامل این قسمت ها است.21 ابن عبّاس در تفسیر این جمله مى گوید: «یعنى زن، مو، سینه، دور گردن و زیر گلوى خود را بپوشاند».22

برخى ادّعا مى کنند: حجاب به معناى مقابله با برهنگى را قبول داریم؛ ولى در هیچ جاى قرآن، از پوشش مو سخن به میان نیامده است! این سخن نادرست است؛ زیرا زنان مسلمان حتّى قبل از نزول این آیه، موهاى خود را مى پوشاندند و مشکل تنها آشکار بودن گردن، گوش، زیر گلو و گردنشان بود. در این آیه از روسرى سخن به میان آمده است؛ باید پرسید: آیا روسرى جز آنچه بر سر مى افکنند و موها را مى پوشانند، معناى دیگرى دارد؟ افزون بر این، حکم میزان پوشش در روایات متعدد، وارد شده است.23

در خصوص «زینت» نیز این پرسش مطرح است که آیا زینت هاى جدا از بدن (مانند جواهرات) را نیز در بر مى گیرد، یا تنها آرایش هاى متصل به بدن (مانند سرمه و خضاب) را شامل مى شود؟24 در پاسخ باید گفت: حکم کلى آن است که خودآرایى، جایز و خودنمایى در مقابل نامحرم ممنوع است. آرایش، امرى فطرى و طبیعى است25 و حسّ زیبایى دوستى، سرچشمه پیدایش انواع هنرها در زندگى بشر شمرده مى شود. این گرایش طبیعى، به تحقّق آثار گران بهاى روانى در شخص آراسته مى انجامد.

آراستن خود و پرهیز از آشفتگى و پریشانى، در نظام فکرى و ذوق سلیم انسان ریشه دارد. وضع ژولیده و آشفته و عدم مراعات تمیزى و نظافت ظاهرى، شخصیت افراد را در نگاه دیگران خوار مى سازد و زبان طعن و توهین دشمن را مى گشاید.26 بر این اساس، پوشیدن جامه زیبا، بهره گیرى از مسواک و شانه، روغن زدن به مو و گیسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن و سرانجام آراستن خویش به هنگام عبادت و معاشرت با مردم، از مستحبات مؤکد و برنامه هاى روزانه مسلمانان است.27 امام حسن مجتبى علیه السلام بهترین جامه هاى خود را در نماز مى پوشید و در پاسخ سؤال دیگران، مى فرمود: «اِنَّ اللّهَ جَمیلٌ وَ یحِبُّ الْجَمالَ فَاَتَجمَّلُ لِرَبّى»28؛ «خداوند زیبا است و زیبایى را دوست دارد؛ پس خود را براى پروردگارم زیبا مى سازم».

بنابراین، خداوند زینت و خودآرایى را نهى نمى کند؛ بلکه آنچه در شرع مقدس ممنوع شده، خودنمایى و تحریک به وسیله آشکار ساختن زینت در محافل اجتماعى است: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیةِ الْأُولى»29 و «وَ لا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ ما یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ».30

زنان عرب معمولاً خلخال به پا مى کردند و براى اینکه بفهمانند خلخال گران بها دارند، پاى خود را محکم به زمین مى کوفتند! آیه شریفه از این کار آنان نهى مى کند. شهید مطهرى مى گوید: «از این دستور مى توان فهمید هر چیزى که موجب جلب توجّه مردان مى گردد ـ مانند استعمال عطرهاى تند و نیز آرایش هاى جلب نظر کننده در چهره ـ ممنوع است. به طور کلى زن در معاشرت، نباید کارى کند که موجب تحریک و تهییج و جلب توجّه مردان نامحرم گردد».31

قرآن مى فرماید: «وَ لا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها».32 زینت هاى زن دو گونه است:
1. زینتى که مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشکار است و پوشانیدن آن واجب نیست.
2. زینتى که پنهان است، مگر آنکه عمدا بخواهد آن را آشکار سازد (مانند گوشواره و گردن بند). پوشانیدن این نوع زینت واجب است.

قرآن کریم، با همین معیار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از کار افتاده ـ که امید زناشویى ندارند ـ سهل گیرى کرده، به آنان اجازه داده، روسرى ها را برگیرند33؛ ولى در عین حال آنها نیز اجازه خودنمایى و تهییج ندارند: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاّتِى لا یرْجُونَ نِکاحا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُناحٌ أَنْ یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ».34

آیه دیگرى که با صراحت کامل دستور پوشش اسلامى و فلسفه آن را بیان مى کند، چنین است: «یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْواجِک وَ بَناتِک وَ نِساءِ الْمُومِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِک أَدْنى أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یوذَینَ وَ کانَ اللّهُ غَفُورا رَحِیما»35؛ «اى پیامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش ها (روسرى و چادر) خود را برخود فروتر گیرند. این براى آنکه شناخته گردند و اذیت نشوند، [ به احتیاط ]نزدیک تر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است».

با این حال، ممکن است گروهى از اهل فساد، به هتک حیثیت زنان مؤمن ادامه دهند! در این صورت، حاکم اسلامى وظیفه دارد به شدت، با این افراد بیمار دل برخورد کند. بنابراین، حفظ پوشش و عدم مزاحمت براى بانوان، تنها یک توصیه اخلاقى نیست و حکمى اسلامى و حکومتى به شمار مى آید: «لَئِنْ لَمْ ینْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِى الْمَدِینَةِ لَنُغْرِینَّک بِهِمْ ثُمَّ لا یجاوِرُونَک فِیها إِلاّ قَلِیلاً * مَلْعُونِینَ أَینَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً»36؛ «اگر منافقان و بیماردلان و کسانى که در شهر نگرانى به وجود مى آورند، از کارهاى خود دست برندارند، ما تو را علیه آنان برخواهیم انگیخت و تو را سخت بر آنان مسلط مى کنیم تا جز مدتى اندک در همسایگى تو زندگى نکنند. از رحمت خدا دور گردیدند و هر کجا یافت شوند، دستگیر و به سختى کشته خواهند شد».

در این آیات، سه مطلب مهم قابل توجّه است: معناى «جلباب» و نزدیک کردن آن، «فلسفه» پوشش اسلامى و «مجازات» افراد مزاحم.37

پوشش مطلوب:
با توجّه به کتاب هاى لغت38 و گفتار مفسران شیعه، (مانند علامه طباطبایى39 و فیض کاشانى)40 و اهل سنّت (مانند قرطبى)41 «جلباب»، ملحفه و پوششى چادر مانند است؛ نه روسرى و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روایت شده که: منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه اى است که همه بدن را مى پوشاند. ضمنا همان طور که مفسران بزرگ (مانند شیخ طوسى و طبرسى) گفته اند، در گذشته دو نوع روسرى براى زنان معمول بود: روسرى هاى کوچک که آنها را «خِمار» یا «مقنعه» مى نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مى کردند و روسرى هاى بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار مى آمد. زنان با این روسرى بزرگ ـ که جلباب خوانده مى شد و از «مقنعه» بزرگ تر و از «رداء» کوچک تر بود و به چادر امروزین شباهت داشت ـ مو و تمام بدن خود را مى پوشاندند.42

نزدیک ساختن جلباب «یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»، کنایه از پوشاندن چهره و سر و گردن با آن است؛43 یعنى، چنان نباشد که چادر یا رو پوش هاى بزرگ (مانتو)، تنها جنبه تشریفاتى و رسمى داشته باشد و همه پیکرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند که نشان دهد، از معاشرت با مردان بیگانه یا از نگاه چشم هاى نامحرم نمى پرهیزند و از مصادیق «کاسیات عاریات»44 شمرده مى شوند! قرآن فرمان مى دهد: بانوان با مراقبت، جامه را بر خود گیرند و آن را رها نکنند، تا نشان دهد که اهل عفاف و حفظ به شمار مى آیند. از تعلیل پایانى آیه به دست مى آید که پوشش مطلوب، آن است که خود به خود، دورباش ایجاد کند و ناپاک دلان را ناامید مى سازد.45

ضرورت پوشش:
خداوند متعال، درباره ضرورت پوشش اسلامى مى فرماید: «ذلِک أَدْنى أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یوذَینَ» ؛ «بدین وسیله شناخته مى شوند [ که داراى اصالت خانوادگى و آزادند نه کنیز؛] پس با آزار و تعقیب [ هوس رانان رو به رو ]نمى شوند». برخى مى گویند: در عصر حاضر ـ که مسئله بردگى از میان رفته ـ این حکم نیز منتفى است! پاسخ آن است که:46 ایجاد مزاحمت و آزار کنیزان نیز روا نیست. آنچه مهم است، بانوان در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله داراى حجاب بودند و از فواید آن این است که وقتى زن پوشیده و با وقار از خانه بیرون مى رود و جانب عفاف و پاک دامنى را رعایت مى کند، فاسدان و مزاحمان جرأت هتک حیثیت او را در خود نمى یابند. بیمار دلانى که در پى شکار مى گردند، فرد داراى حریم را شکارى مناسب نمى بینند.

در روایات آمده است: «المرأة ریحانة»47؛ «زن همچون ریحانه یا [ شاخه گلى ظریف ]است». بى تردید اگر باغبان او را پاس ندارد، از دست گلچین مصون نمى ماند. قرآن کریم، زنان ایده آل را که در بهشت جاى دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه مى کند: «کأَمْثالِ اللُّولُو الْمَکنُونِ»48. علاوه بر این، آنها را به جواهرات اصیلى، چون یاقوت و مرجان ـ که جواهر فروشان در پوششى ویژه قرار مى دهند تا همچون جواهرات بَدَلى به آسانى در دسترس این و آن قرار نگیرد و ارزش و قدرشان کاستى نپذیرد ـ تشبیه مى کند.49 علامه طباطبایى50 همین تفسیر را بر مى گزیند.

شهید مطهرى در این باره مى گوید: «حرکات و سکنات انسان گاهى زبان دار است. گاهى وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبانِ بى زبانى مى گوید: دلت را به من بده، در آرزوى من باش و مرا تعقیب کن. گاهى بر عکس، با زبان بى زبانى مى گوید: دست تعرّض، از این حریم کوتاه است».51

البته بیشتر نوشته هاى مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف نموده و کمتر به پوشش مرد توجه کرده اند! این امرى عادى و طبیعى است؛ چرا که زن مظهر جمال و زیبایى و مرد مظهر شیفتگى است. البته پوشش مردان نیز در ابعاد مختلف فرهنگى و اجتماعى حائز اهمیت است. از این رو قرآن براى ثبات و پایدارى جامعه، درباره پوشش زن و مرد توجه بسیار نموده است: «یا بَنِى آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیکمْ لِباساً یوارِى سَوْآتِکمْ وَ رِیشاً»52؛ «اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام (عورت) شما را مى پوشاند و مایه زینت شما است».

در حق مردان مى فرماید: «قُلْ لِلْمُومِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»53؛ «به مؤمنان بگو: چشم هاى خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند و عفاف (عورت) خود را حفظ کنند» و در حق زنان مى فرماید: «وَ قُلْ لِلْمُومِناتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»54؛ «و به زنان با ایمان بگو: چشم هاى خود را [ از نگاه هوس آلود ]فرو گیرند و دامان (عورت) خویش را حفظ کنند».

پی نوشت‌ها:
1. مصطفوى، انسانیت از دیدگاه اسلامى، ص 129.
2. نحل 16، آیه 80.
3. نور 24، آیات 31، 30 و 59؛ احزاب (33)، آیه 59 و 60.
4. اعراف 7، آیه 26.
5. ر.ک: راغب اصفهانى، المفردات فى غرائب القرآن؛ نیز: سیدعلى اکبر، قرشى، قاموس قرآن.
6. در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامى، هر جا نام «آیه حجاب آمده است مقصود این آیه است نه آیات سوره نور که در خصوص پوشش اسلامى است.
7. احزاب 33، آیه 53.
8. مرتضى، مطهرى، مسئله حجاب، ص 74.
9. واژه حجاب هفت بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ ولى هرگز به معناى حجابِ اسلامى مصطلح نیست.
10. مسئله حجاب، ص 73.
11. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 433 و 434.
12. مسئله حجاب، ص 22.
13. ر.ک: مجمع البیان و کشّاف، ذیل آیات 33 سوره احزاب و 60 سوره نور.
14. احزاب 33، آیه 33.
15. مرتضى، مطهرى، مسئله حجاب، ص 73. نیز ر.ک: تفسیر نمونه، ج 17، ص 401 ـ 403.
16. اصل قانون حجاب اسلامى، صرفا از ضروریات فقه نیست؛ بلکه از ضروریات دین مبین است؛ چه اینکه نصّ صریح قرآن بر آن گواهى مى دهد و تنها ظهور آیات قرآن دلیل بر آن نیست تا جاى اختلاف برداشت و محل تردید باشد.
17. نور 24، آیه 30.
18. المفردات فى غرائب القرآن، ص 159؛ مجمع البیان، ص 217.
19. مجمع البیان، ص 217.
20. همان.
21. التفسیر الکبیر، ج 23، ص 179.
22. مجمع البیان، ص 217. (قال ابن عبّاس: تغطّى شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها).
23. ر.ک: محسن، فیض کاشانى، تفسیر الصافى، تحقیق حسین الاعلمى، قم: الهادى، ج 3، ص 430 و 431.
24. مسئله حجاب، ص 131.
25. علامه طباطبائى قدس سره در تفسیر آیه 32 سوره اعراف مى نویسد: خداى متعال در این آیه زینت هایى را معرفى مى کند که براى بندگان ایجاد نموده و آنان را فطرتا به وجود آن زینت ها و استعمال و استفاده از آنها ملهم کرده است. روشن است که فطرت جز به چیزهایى که وجود و بقاى انسان نیازمند آن است، الهام نمى کند ر.ک: المیزان، ج 8، ص 79.
26. احمد، صبور اردوبادى، آیین بهزیستى در اسلام، ج 1، ص 57.
27. محمدباقر، مجلسى، حلیة المتقین، صص 3 ـ 5 و 10 ـ 12 و 91 ـ 107.
28. مجمع البیان، ج 4 ـ 3، ص 673.
29. احزاب 33، آیه 33.
30. نور 24، آیه 31.
31. مرتضى، مطهرى، مسئله حجاب، ص 146 ـ 147.
32. نور24، آیه 31.
33. وسائل الشیعه، ج 14، ص 140.
34. نور 24، آیه 60.
35. احزاب 33، آیه 59.
36. همان، 60 و 61.
37. مجازات این گونه افراد از نظر اسلام بسیار شدید است و بعد از ارشاد و امر به معروف و نهى از منکر، چنانچه این بیماردلان از عمل زشت خویش دست برندارند، باید از جامعه اسلامى تبعید شوند؛مسئله حجاب، ص 164 و در صورت استمرار، در ردیف محاربان با حکومت اسلامى جاى مى گیرند و به حکم قرآن اعدام مى گردند. (المیزان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 361 و 362)
38. ر.ک: مسئله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، ج 2، ص 41 و 42. (این کتاب ها کلمات اهل لغت را ذکر کرده اند؛ مانند تعبیر به «الجلباب: القمیص أوالثواب الواسع» یا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطّى به المرأة رأسها و صدرها»
39. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 16، ص 361 هو ثوب تشتمل به المرأة فیغطّى جمیع بدنها
40. محسن، فیض کاشانى، تفسیر الصافى، تحقیق حسین الاعلمى، قم: الهادى، ج 4، ص 203.
41. الجامع لأحکام القرآن، ج 14، ص 156.
42. درباره جلباب گفته اند: آن روسرى خاصى که بانوان هنگامى که براى کارى به خارج از منزل مى روند، سر و روى خود را با آن مى پوشند: «الجلباب خمارالمرأة الذى یغطّى رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة»؛ التبیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8 ـ 7، ص 578.
43. مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361.
44. زنانى که ظاهرا پوشیده هستند؛ ولى در واقع برهنه اند! از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روایت شده است: «صنفان من اهل النار لم أرهما، قوم معهم سیاط کأذناب البقر یضربون بها الناس، و نساء کاسیات عاریات، ممیلات مائلات، رؤسهنّ کأسنمة البُخت المائلة لا یدخلن الجنة ولا یجدن ریحها...؛... زنانى که پوشش دارند اما برهنه اند، کجراهه مى روند و دیگران را به کجروى تشویق مى کنند، سرهایشان همچون کوهان شتر فروهشته است، اینان به بهشت نمى روند، و بوى بهشت را که از فاصله چندان و چندان به مشام مى رسد استشمام نمى کنند ...» محمد، رى شهرى، میزان الحکمة، ج 2، ص 994، ح 3206.
45. مسئله حجاب، ص 160 و 161.
46. آسیب شناسى حجاب، ص 19.
47. وسائل الشیعه، ج 14، ص 120.
48. واقعه 56، آیه 23.
49. حمیده، عامرى، گستره عفاف به گستردگى زندگى، کتاب زنان، شوراى فرهنگى اجتماعى زنان، ش12، ص117.
50. المیزان، ج 8، ص 361.
51. مسئله حجاب، ص 163.
52. اعراف 7، آیه 26.
53. نور 24، آیه 30.
54. همان، آیه 31.
 
منبع: پرسش‌ها و پاسخ‌هاى برگزیده، حمیدرضا شاکرین؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها، دفتر نشر معارف، 1384.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.