چگونگی دفن شهیدان کربلا
پرسش :
آیا ماجرایِ راهنمایی قبیله بنی اسد از سوی امام سجاد (علیه السلام) جهت دفن امام حسین (علیه السلام) معتبر است؟
پاسخ :
در بارۀ جزئیات مربوط به دفن سید الشهدا(ع) آنچه بر سرِ زبان ها مشهور گردیده، در منابع معتبر کهن حدیثی و تاریخی وجود ندارد. تنها در کتاب الدمعة الساکبة، ضمن گزارش مفصّلی آمده که:
بنی اسد، هنگامی که برای دفن امام(ع) و یارانش آمدند، عرب بادیه نشینی را دیدند و او آنها را برای دفن شهدا راه نمایی کرد، تا این که به بدن سید الشهدا رسید. در آن هنگام، به شدّت گریست و نگذاشت آنها پیکر امام حسین(ع) را دفن کنند و فرمود: «با من کسی هست که یاری ام کند».
هیچ یک از آنها با وی همکاری نکردند و جنازه را به تنهایی، داخل قبر گذاشت. سپس صورتش را به گلوی شریف امام(ع) گذاشت و در حالی که می گریست، می فرمود: «خوشا زمینی که جسد شریف تو را در خود خواهد داشت! دنیا پس از تو، تاریک و آخرت با نور تو روشن است. اندوهم همیشگی است و شب هایم به بیداری خواهد گذشت تا خداوند، خانه ای را که تو در آن مقیم شده ای، نصیبم کند. از من بر تو سلام ـ ای پسر پیامبر خدا ـ و رحمت و برکاتش بر تو باد!».
آن گاه بر قبر، خشت چید و خاک ریخت و سپس دستش را روی قبر گذاشت و با انگشتانش بر آن نگاشت و نوشت: «این، قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را غریبانه و تشنه کشتند».
بنی اسد، به مرد عرب گفتند: ای برادر عرب! به حقّ این جنازه ای که به تنهایی به خاک سپردی و کسی از ما را شریک خود نساختی، بگو تو که هستی؟!
وی گریۀ شدیدی کرد و فرمود: «من، امام شما علی بن الحسین هستم».
آنان به ایشان گفتند: تو علی [بن الحسین] هستی؟
فرمود: «آری» و سپس از دیدگانشان ناپدید شد.[۱]
کتاب الدمعة الساکبة و سایر منابعی که این گزارش را نقل کرده اند، قابل اعتماد نیستند.[۲]
پینوشتها:
[۱]. الدمعة الساکبة، ج ۵، صص ۱4 ـ ۱1.
[۲]. ر.ک: دانشنامۀ امام حسین (ع)، ج ۷، صص ۴40 ـ ۴38.
منبع: حدیث نت
در بارۀ جزئیات مربوط به دفن سید الشهدا(ع) آنچه بر سرِ زبان ها مشهور گردیده، در منابع معتبر کهن حدیثی و تاریخی وجود ندارد. تنها در کتاب الدمعة الساکبة، ضمن گزارش مفصّلی آمده که:
بنی اسد، هنگامی که برای دفن امام(ع) و یارانش آمدند، عرب بادیه نشینی را دیدند و او آنها را برای دفن شهدا راه نمایی کرد، تا این که به بدن سید الشهدا رسید. در آن هنگام، به شدّت گریست و نگذاشت آنها پیکر امام حسین(ع) را دفن کنند و فرمود: «با من کسی هست که یاری ام کند».
هیچ یک از آنها با وی همکاری نکردند و جنازه را به تنهایی، داخل قبر گذاشت. سپس صورتش را به گلوی شریف امام(ع) گذاشت و در حالی که می گریست، می فرمود: «خوشا زمینی که جسد شریف تو را در خود خواهد داشت! دنیا پس از تو، تاریک و آخرت با نور تو روشن است. اندوهم همیشگی است و شب هایم به بیداری خواهد گذشت تا خداوند، خانه ای را که تو در آن مقیم شده ای، نصیبم کند. از من بر تو سلام ـ ای پسر پیامبر خدا ـ و رحمت و برکاتش بر تو باد!».
آن گاه بر قبر، خشت چید و خاک ریخت و سپس دستش را روی قبر گذاشت و با انگشتانش بر آن نگاشت و نوشت: «این، قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را غریبانه و تشنه کشتند».
بنی اسد، به مرد عرب گفتند: ای برادر عرب! به حقّ این جنازه ای که به تنهایی به خاک سپردی و کسی از ما را شریک خود نساختی، بگو تو که هستی؟!
وی گریۀ شدیدی کرد و فرمود: «من، امام شما علی بن الحسین هستم».
آنان به ایشان گفتند: تو علی [بن الحسین] هستی؟
فرمود: «آری» و سپس از دیدگانشان ناپدید شد.[۱]
کتاب الدمعة الساکبة و سایر منابعی که این گزارش را نقل کرده اند، قابل اعتماد نیستند.[۲]
پینوشتها:
[۱]. الدمعة الساکبة، ج ۵، صص ۱4 ـ ۱1.
[۲]. ر.ک: دانشنامۀ امام حسین (ع)، ج ۷، صص ۴40 ـ ۴38.
منبع: حدیث نت