پیامدهای زیان بار غیبت
پرسش :
پیامدهای زیان بار «غیبت» در جامعه اسلامی چیست؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
«غیبت»، آثار مخرّب بسیاری در جامعه انسانى دارد که اگر دست کم گرفته شود خطرات آن بیشتر خواهد شد؛ علاوه بر این، آثار سویى از نظر روحانى، معنوى و عقوبت هاى الهى دارد که در روایات به آن اشاره شده است. به عنوان نمونه به بعضی از آنها اشاره می کنیم: غیبت، سرمایه اعتماد را در جامعه از بین برده و منشاء سوء ظن می شود. غیبت سبب جسور شدن گناه کار و سبب اشاعه فحشاء در جامعه می شود و بهانه ای برای گسترش بغض و عداوت می گردد. علاوه بر اینکه غیبت، حتی خود غیبت کننده را از چشم مردم می اندازد.
پاسخ تفصیلی:
غیبت، آثار مخرّب بسیاری در جامعه انسانى دارد که اگر دست کم گرفته شود خطرات آن بیشتر خواهد شد، علاوه بر این، آثار سویى از نظر روحانى، معنوى و عقوبت هاى الهى دارد که در روایات به آن اشاره شده است. تعدادی از این آثار عبارتند از:
1ـ غیبت، «اعتماد» را به عنوان مهمترین سرمایه جامعه از بین مى برد؛ زیرا بیشتر انسان ها داراى نقاط ضعفى هستند که سعى در کتمان آن دارند و با پوشیده ماندن آنها، اعتماد مردم نسبت به یکدیگر باقى و بر قرار خواهد بود؛ اما آشکار شدن آنها، سبب بى اعتمادى در جامعه خواهد شد. از سوی دیگر، اعتماد متقابل افراد جامعه نسبت به یکدیگر اساس تعاون و همکارى اجتماعى را تشکیل می دهد که بدون آن با تبدیل جامعه بشرى به جهنمی سوزان، منافع آن از بین خواهد رفت.
2ـ غیبت سرچشمه سوء ظن همگانی می شود؛ زیرا هنگامى که از طریق غیبت، عیوب مخفى افراد آشکار گردید، انسان نسبت به پاکان و نیکان نیز بدبین شده و مى گوید: لابد آنها نیز در خلوت هاى خود چنین کارهایى دارند که ما نمى دانیم و «بر هر که بنگرى به همین درد مبتلا است».
3ـ غیبت یکى از اسباب اشاعه فحشاء است؛ زیرا هنگامى که غیبت گناهان مخفى افراد را آشکار نمود دیگران نیز تشویق به گناه مى شوند و اصولا ابهّت گناه از بین مى رود و عذر و بهانه اى براى آلودگان مى شود که اگر ما چنین مى کنیم فلان کس که از ما بهتر و آگاهتر است نیز مرتکب این عمل مى شود. امام صادق (علیه السلام) در حدیثى می فرمایند: «مَنْ قالَ فى مُؤْمِن مارأتْهُ عَیْناهُ وَ سَمِعَتْهُ اُذُناهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِینَ قالَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ: اِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ اَنْ تَشیْعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَلِیْمٌ»(1)؛ (کسى که درباره مؤمنى آنچه را چشمش [از بدى ها] مى بیند و گوشش مى شنود و بگوید، او از کسانى است که خداوند متعال در حق آنان فرموده: کسانى که دوست دارند، کارهاى زشت در میان مؤمنان شایع شود عذاب دردناکى دارند).
4ـ غیبت، گنهکاران را در گناهشان جسور مى کند؛ زیرا مادام که پرده از اعمال انسان برداشته نشده، شرم و حیا مانع از گناهان بیشتر و علنى تر است، اما هنگامى که کوس رسوایى کسى را بر سر بازار زدند، دیگر از ارتکاب گناه پروایى نخواهد داشت.
5ـ غیبت سبب ایجاد کینه، عداوت و بغض می شود؛ چرا که مهمترین سرمایه انسان آبرو و شخصیت اجتماعى او است، در حالى که غیبت کننده این سرمایه گران بها را از بین مى برد و به همین دلیل کینه و عداوت شدیدى را در دل غیبت شونده (در صورتى که به گوش او برسد) بر مى انگیزد.
6ـ غیبت، غیبت کننده را از چشم مردم مى اندازد؛ چرا که فکر مى کنند هنگامى که عیوب دیگران را نزد آنها مى گوید لابد عیوب آنها را نزد دیگران خواهد گفت. از این رو امیرمؤمنان على (علیه السلام) در حدیثى مى فرمایند: «مَنْ نَقَلَ اِلَیْکَ نَقَلَ عَنْکَ»(2)؛ (هر کس به سوى تو [عیوب مردم را] نقل کند [عیوب تو را] براى دیگران نقل خواهد کرد). در حدیثی دیگر مى فرماید: «لامرُوَّةَ لِمُغْتاب»(3)؛ (غیبت کننده شخصیت و احترامى ندارد).
7ـ غیبت عذر و بهانه اى براى توجیه گناهان غیبت کننده مى شود؛ او براى این که از حملات و اعتراضات مردم در امان بماند، به سراغ غیبت مى رود.
پی نوشت:
(1). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 357، باب الغیبة و البهت؛ الأمالی، ابن بابویه، محمد بن على، کتابچى، تهران، 1376 ش، چاپ ششم، ص 337، المجلس الرابع و الخمسون؛ الإختصاص، مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و محرمى زرندى، محمود، گنکره شیخ مفید، قم، 1413 ق، چاپ اول، ص 227، فی بیان جملة من الحکم و المواعظ و الوصایا عنهم؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح: جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق، چاپ دوم، ج 72، ص 240، باب 66 الغیبة.
(2). غرر الحکم و درر الکلم، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائى، سید مهدى، دار الکتاب الإسلامی، قم، 1410 ق، چاپ دوم، ص 663، قصار 1478؛ عیون الحکم و المواعظ، لیثى واسطى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین، دار الحدیث، قم، 1376 ش، چاپ اول، ص 435، الفصل الأول بالمیم المفتوحة بلفظ من.
(3). عیون الحکم و المواعظ، لیثى واسطى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین، دار الحدیث، قم، 1376 ش، چاپ اول، ص 536، الفصل الثانی بلفظ النفی؛ غرر الحکم و درر الکلم، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائى، سید مهدى، دار الکتاب الإسلامی، قم، 1410 ق، چاپ دوم، ص 767، قصار 6.
منبع: اخلاق در قرآن، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، مدرسه امام على بن ابى طالب (علیه السلام)، قم، 1377 ش، چاپ اول، ج 3، ص 112.
پاسخ اجمالی:
«غیبت»، آثار مخرّب بسیاری در جامعه انسانى دارد که اگر دست کم گرفته شود خطرات آن بیشتر خواهد شد؛ علاوه بر این، آثار سویى از نظر روحانى، معنوى و عقوبت هاى الهى دارد که در روایات به آن اشاره شده است. به عنوان نمونه به بعضی از آنها اشاره می کنیم: غیبت، سرمایه اعتماد را در جامعه از بین برده و منشاء سوء ظن می شود. غیبت سبب جسور شدن گناه کار و سبب اشاعه فحشاء در جامعه می شود و بهانه ای برای گسترش بغض و عداوت می گردد. علاوه بر اینکه غیبت، حتی خود غیبت کننده را از چشم مردم می اندازد.
پاسخ تفصیلی:
غیبت، آثار مخرّب بسیاری در جامعه انسانى دارد که اگر دست کم گرفته شود خطرات آن بیشتر خواهد شد، علاوه بر این، آثار سویى از نظر روحانى، معنوى و عقوبت هاى الهى دارد که در روایات به آن اشاره شده است. تعدادی از این آثار عبارتند از:
1ـ غیبت، «اعتماد» را به عنوان مهمترین سرمایه جامعه از بین مى برد؛ زیرا بیشتر انسان ها داراى نقاط ضعفى هستند که سعى در کتمان آن دارند و با پوشیده ماندن آنها، اعتماد مردم نسبت به یکدیگر باقى و بر قرار خواهد بود؛ اما آشکار شدن آنها، سبب بى اعتمادى در جامعه خواهد شد. از سوی دیگر، اعتماد متقابل افراد جامعه نسبت به یکدیگر اساس تعاون و همکارى اجتماعى را تشکیل می دهد که بدون آن با تبدیل جامعه بشرى به جهنمی سوزان، منافع آن از بین خواهد رفت.
2ـ غیبت سرچشمه سوء ظن همگانی می شود؛ زیرا هنگامى که از طریق غیبت، عیوب مخفى افراد آشکار گردید، انسان نسبت به پاکان و نیکان نیز بدبین شده و مى گوید: لابد آنها نیز در خلوت هاى خود چنین کارهایى دارند که ما نمى دانیم و «بر هر که بنگرى به همین درد مبتلا است».
3ـ غیبت یکى از اسباب اشاعه فحشاء است؛ زیرا هنگامى که غیبت گناهان مخفى افراد را آشکار نمود دیگران نیز تشویق به گناه مى شوند و اصولا ابهّت گناه از بین مى رود و عذر و بهانه اى براى آلودگان مى شود که اگر ما چنین مى کنیم فلان کس که از ما بهتر و آگاهتر است نیز مرتکب این عمل مى شود. امام صادق (علیه السلام) در حدیثى می فرمایند: «مَنْ قالَ فى مُؤْمِن مارأتْهُ عَیْناهُ وَ سَمِعَتْهُ اُذُناهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِینَ قالَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ: اِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ اَنْ تَشیْعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَلِیْمٌ»(1)؛ (کسى که درباره مؤمنى آنچه را چشمش [از بدى ها] مى بیند و گوشش مى شنود و بگوید، او از کسانى است که خداوند متعال در حق آنان فرموده: کسانى که دوست دارند، کارهاى زشت در میان مؤمنان شایع شود عذاب دردناکى دارند).
4ـ غیبت، گنهکاران را در گناهشان جسور مى کند؛ زیرا مادام که پرده از اعمال انسان برداشته نشده، شرم و حیا مانع از گناهان بیشتر و علنى تر است، اما هنگامى که کوس رسوایى کسى را بر سر بازار زدند، دیگر از ارتکاب گناه پروایى نخواهد داشت.
5ـ غیبت سبب ایجاد کینه، عداوت و بغض می شود؛ چرا که مهمترین سرمایه انسان آبرو و شخصیت اجتماعى او است، در حالى که غیبت کننده این سرمایه گران بها را از بین مى برد و به همین دلیل کینه و عداوت شدیدى را در دل غیبت شونده (در صورتى که به گوش او برسد) بر مى انگیزد.
6ـ غیبت، غیبت کننده را از چشم مردم مى اندازد؛ چرا که فکر مى کنند هنگامى که عیوب دیگران را نزد آنها مى گوید لابد عیوب آنها را نزد دیگران خواهد گفت. از این رو امیرمؤمنان على (علیه السلام) در حدیثى مى فرمایند: «مَنْ نَقَلَ اِلَیْکَ نَقَلَ عَنْکَ»(2)؛ (هر کس به سوى تو [عیوب مردم را] نقل کند [عیوب تو را] براى دیگران نقل خواهد کرد). در حدیثی دیگر مى فرماید: «لامرُوَّةَ لِمُغْتاب»(3)؛ (غیبت کننده شخصیت و احترامى ندارد).
7ـ غیبت عذر و بهانه اى براى توجیه گناهان غیبت کننده مى شود؛ او براى این که از حملات و اعتراضات مردم در امان بماند، به سراغ غیبت مى رود.
پی نوشت:
(1). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 357، باب الغیبة و البهت؛ الأمالی، ابن بابویه، محمد بن على، کتابچى، تهران، 1376 ش، چاپ ششم، ص 337، المجلس الرابع و الخمسون؛ الإختصاص، مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و محرمى زرندى، محمود، گنکره شیخ مفید، قم، 1413 ق، چاپ اول، ص 227، فی بیان جملة من الحکم و المواعظ و الوصایا عنهم؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح: جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق، چاپ دوم، ج 72، ص 240، باب 66 الغیبة.
(2). غرر الحکم و درر الکلم، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائى، سید مهدى، دار الکتاب الإسلامی، قم، 1410 ق، چاپ دوم، ص 663، قصار 1478؛ عیون الحکم و المواعظ، لیثى واسطى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین، دار الحدیث، قم، 1376 ش، چاپ اول، ص 435، الفصل الأول بالمیم المفتوحة بلفظ من.
(3). عیون الحکم و المواعظ، لیثى واسطى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین، دار الحدیث، قم، 1376 ش، چاپ اول، ص 536، الفصل الثانی بلفظ النفی؛ غرر الحکم و درر الکلم، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائى، سید مهدى، دار الکتاب الإسلامی، قم، 1410 ق، چاپ دوم، ص 767، قصار 6.
منبع: اخلاق در قرآن، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، مدرسه امام على بن ابى طالب (علیه السلام)، قم، 1377 ش، چاپ اول، ج 3، ص 112.