استدلال امام کاظم علیه السلام بر تحریم شراب در مقابل مهدی عباسی
پرسش :
امام کاظم (علیه السلام) چه استدلالی بر تحریم شراب از قرآن برای مهدی عباسی بیان کرد؟
پاسخ :
نمونه ای از مخالفت شدید مهدى با مظاهر تشیع، گفتگویى است که بین او و امام کاظم(علیه السلام) در مدینه رخ داد. در یکى از سال ها مهدى وارد مدینه شد و پس از زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله) با امام کاظم(علیه السلام) ملاقات کرد و براى آنکه به گمان خود از نظر علمى آن حضرت را آزمایش کند! بحث حرمت «خَمر»؛ (شراب) در قرآن را پیش کشید و پرسید:
- آیا شراب در قرآن مجید تحریم شده است؟ آنگاه اضافه کرد: مردم اغلب مى دانند که در قرآن از خوردن شراب نهى شده، ولى نمى دانند که معناى این نهى، حرام بودن آن است!
امام فرمودند:
- بلى حرمت شراب در قرآن مجید صریحاً بیان شده است.
- در کجاى قرآن؟
- آنجا که خداوند (خطاب به پیامبر) مى فرماید: «بگو پروردگار من، تنها کارهاى زشت، چه آشکار و چه پنهان و نیز «اِثْم»؛ (گناه) و ستم به ناحق را حرام نموده است...».(1)
آنگاه امام پس از بیان چند موضوع دیگر که در این آیه تحریم شده، فرمودند:
مقصود از کلمه «اثم» در این آیه که خداوند آن را تحریم نموده، همان شراب است، زیرا خدا در آیه دیگرى مى فرماید:
«از تو از شراب و قمار مى پرسند، بگو در آن «اثم کبیر»؛ (گناهى بزرگ) و سودهایى براى مردم هست و گناهش از سودش بزرگتر است».(2)
و اثم که در سوره اعراف صریحاً حرام معرفى شده، در سوره بقره در مورد شراب و قمار به کار رفته است، بنابراین شراب صریحاً در قرآن مجید حرام معرفى شده است.(3)
مهدى سخت تحت تأثیر استدلال امام قرار گرفت و بى اختیار رو به «على بن یقطین» (که حضور داشت) کرد و گفت: به خدا این فتوا، فتواى هاشمى است! على بن یقطین گفت: «شکر خدا را که این علم را در شما خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) قرار داده است».(4)
مهدى از این پاسخ ناراحت شد و در حالى که خشم خود را به سختى فرو مى خورد، گفت:«راست مى گویى اى رافضى»!!.(5)
پینوشتها:
(1). قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ...(سوره اعراف: 33).
(2). یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما...(سوره بقره: 219).
(3). گویا مقصود وى این بود که به حکم قرابتى که میان بنى هاشم هست، علم و دانش امام کاظم براى مهدى نیز موجب افتخار است.
(4). کلینى، الفروع من الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 6، ص 406.
(5). مسعودى، مروج الذهب، بیروت، دار الأندلس، ج 3، ص 324.
منبع: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق علیه السلام، قم، 1390 ش.
نمونه ای از مخالفت شدید مهدى با مظاهر تشیع، گفتگویى است که بین او و امام کاظم(علیه السلام) در مدینه رخ داد. در یکى از سال ها مهدى وارد مدینه شد و پس از زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله) با امام کاظم(علیه السلام) ملاقات کرد و براى آنکه به گمان خود از نظر علمى آن حضرت را آزمایش کند! بحث حرمت «خَمر»؛ (شراب) در قرآن را پیش کشید و پرسید:
- آیا شراب در قرآن مجید تحریم شده است؟ آنگاه اضافه کرد: مردم اغلب مى دانند که در قرآن از خوردن شراب نهى شده، ولى نمى دانند که معناى این نهى، حرام بودن آن است!
امام فرمودند:
- بلى حرمت شراب در قرآن مجید صریحاً بیان شده است.
- در کجاى قرآن؟
- آنجا که خداوند (خطاب به پیامبر) مى فرماید: «بگو پروردگار من، تنها کارهاى زشت، چه آشکار و چه پنهان و نیز «اِثْم»؛ (گناه) و ستم به ناحق را حرام نموده است...».(1)
آنگاه امام پس از بیان چند موضوع دیگر که در این آیه تحریم شده، فرمودند:
مقصود از کلمه «اثم» در این آیه که خداوند آن را تحریم نموده، همان شراب است، زیرا خدا در آیه دیگرى مى فرماید:
«از تو از شراب و قمار مى پرسند، بگو در آن «اثم کبیر»؛ (گناهى بزرگ) و سودهایى براى مردم هست و گناهش از سودش بزرگتر است».(2)
و اثم که در سوره اعراف صریحاً حرام معرفى شده، در سوره بقره در مورد شراب و قمار به کار رفته است، بنابراین شراب صریحاً در قرآن مجید حرام معرفى شده است.(3)
مهدى سخت تحت تأثیر استدلال امام قرار گرفت و بى اختیار رو به «على بن یقطین» (که حضور داشت) کرد و گفت: به خدا این فتوا، فتواى هاشمى است! على بن یقطین گفت: «شکر خدا را که این علم را در شما خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) قرار داده است».(4)
مهدى از این پاسخ ناراحت شد و در حالى که خشم خود را به سختى فرو مى خورد، گفت:«راست مى گویى اى رافضى»!!.(5)
پینوشتها:
(1). قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ...(سوره اعراف: 33).
(2). یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما...(سوره بقره: 219).
(3). گویا مقصود وى این بود که به حکم قرابتى که میان بنى هاشم هست، علم و دانش امام کاظم براى مهدى نیز موجب افتخار است.
(4). کلینى، الفروع من الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 6، ص 406.
(5). مسعودى، مروج الذهب، بیروت، دار الأندلس، ج 3، ص 324.
منبع: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق علیه السلام، قم، 1390 ش.