سه‌شنبه، 11 شهريور 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

مدح خلفا توسط امام سجادعلیه السلام!

پرسش :

آیا این سخن صحیح است که امام سجاد (علیه السلام) خلفا را مدح نموده است؟!


پاسخ :
واحدى در «أسباب النزول»(1) از عبدالرحمن بن حمدان عدل، از احمد بن جعفر بن مالک، از عبدالله بن احمد بن حنبل، از محمّد بن سلیمان بن خالد فحّام، از على بن هاشم، از کثیر النواء نقل کرده است:

به ابوجعفر گفتم: فلانى از على بن حسین (رضى الله عنهما) برایم نقل کرده است: آیه: «وَنَزَعْنَا مَافِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلّ إِخْوَا نًا عَلَى سُرُر مُّتَقَابِلِینَ»؛(2) (هر گونه غل حسد و کینه و دشمنى را از سینه آنها برمى کنیم و روحشان را پاک مى سازیم؛ در حالى که همه برابرند، و بر تختها رو بروى یکدیگر قرار دارند)، درباره ابوبکر و عمر و على نازل شده است. گفت:

«والله إنّها لفیهم نزلت، وفیهم نزلت الآیة»؛ (به خدا سوگند! درباره آنها نازل شده، و تنها درباره آنها نازل شده است).

گفتم: و این چه کینه اى است؟

گفت: «غلّ الجاهلیّة؛ إنّ بنی تیم، وبنی عدی، و بنی هاشم، کان بینهم فی الجاهلیّة، فلمّا أسلم هؤلاء القوم وأجابوا أخذت أبا بکر الخاصرة، فجعل علىّ(رضی الله عنه) یسخن یده فیضمخ(3) بها خاصرة أبی بکر، فنزلت هذه الآیة»؛ (کینه جاهلیّت؛ همانا در بین فرزندان تیم و عدى و هاشم کینه اى در جاهلیّت بود و چون آنها مسلمان شدند و اجابت کردند درد کمر ابوبکر را فرا گرفت، و على(علیه السلام) دستش را گرم مى کرد و با آن کمر ابوبکر را مى مالید؛ پس این آیه نازل شد).

ولی حق این است که هیچ کرامتى با چنین سندى ثابت نمى شود؛ سندى که مرکّب است از فردى مجهول چون عبدالرحمن عدل، و محمّد فحّام، و کسى که در آخر عمرش خِرِف شد(4) تا جایى که بنا به گفته ابوالحسن بن فرات(5)، چیزى از آنچه برایش خوانده مى شد نمى فهمید.

و خطیب بغدادى در تاریخ خود(6) از عبدالله احمد بن احمد قصرى نقل کرده است:
من و برادرم از قصر به بغداد آمدیم و ابوبکر ـ احمد بن جعفر ـ بن مالک قطبى زنده بود، و هدف ما فرا گرفتن فقه و واجبات بود، پس خواستیم از ابن مالک فرا گیریم و بشنویم، پس ابن لبان فرضى به ما گفت: به سوى او نروید او ضعیف شده و عقلش آشفته گشته است و من مانع شده ام که پسرم از او فراگیرد. مى گوید: پس ما به سوى او نرفتیم.

و ابن حجر وى را در «لسان»(7) نام برده و نوشته است(8): «او شیخ است ولى مُتقن و قوى نیست».

پی نوشت:
(1). أسباب النزول، ص207 [ص 186].
(2). سوره حجر، آیه47.
((3). در الدرّ المنثور به جاى «فیضمخ» ، «فیکوى» [کمر ابوبکر را داغ مى کرد] آمده است.
(4). وى احمد بن جعفر بن مالک ابوبکر قطیعى است.
(5). میزان الاعتدال، ج1، ص41 [ج1، ص87 ، شماره 320].
(6). تاریخ بغداد، ج4، ص4.
(7). لسان المیزان، ج1، ص145 [ج 1، ص 151 ، شماره 464].
(8). همان، ج2، ص237 [ج2، ص293 ، شماره 2526].

منبع: گزیده ای جامع از الغدیر، محمد حسن شفیعی شاهرودی، قلم: انتشارات مکنون، 1428 ه.ق.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.