نظر امام سجاد علیه السلام درباره پیروز کربلا
پرسش :
امام سجاد (علیه السلام) در جواب سؤال از پیروز جنگ کربلا چه فرمودند؟
پاسخ :
امام سجّاد(علیه السلام) در پاسخ شخصى که از ایشان پرسید چه کسى در کربلا پیروز شد؟ فرمودند: «إذَا دَخَلَ وَقْتُ الصَّلاَةِ فَأذِّنْ وَ أَقِمْ، تَعْرِفُ الغَالِبَ»(1)؛ (زمانى که وقت نماز شد، اذان و اقامه بگو، پیروز را مىشناسى).
وقتى قافله کربلا به مدینه بازگشت عدّه زیادى از مردم به استقبال آن رفته و شیون کرده و نفرین بر بنى امیّه فرستادند؛ ولى بعضى از منافقان مثل ابراهیم بن طلحه، زخم زبان مىزدند. او با امام سجّاد(علیه السلام) ملاقات کرده و عرض کرد: «یَابْنَ رَسُولِ اللهِ(صلى الله علیه و آله و سلم) مَنِ الغَالِبُ؟»؛ (چه کسى در کربلا پیروز شد؟) که در واقع مىخواهد زخم زبان بزند. امام(علیه السلام) متوجّه این مسئله شده و پاسخى به او دادند که مفهوم کلام ایشان این است که تو خیال مىکنى در کربلا نبرد براى حکومت بود، تا بگویى بنى امیّه غالب شد و به حکومت رسید؛ نه، نزاع براى مکتب بود. بنى امیّه طرفدار مکتب جاهلیّت و بنى هاشم و خاندان پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم) خواستار مکتب توحید بودند؛ اکنون ببین کدام مکتب حاکم است آیا مکتب آنها یا مکتب ما؟ وقتى اذان و اقامه گفتى مىفهمى غالب کیست؟
مسأله پیروزى بنى امیّه، ظاهرى و سطحى بود و آنچه که در عمق واقعه کربلا نهفته، پیروزى مکتب امام حسین(علیه السلام) است. این پیروزى داراى مراحلى است:
1. اوّلین جرقّه بر ضدّ حکومت بنى امیّه، عصر عاشورا در خود کربلا زده شد. در مقاتل آمده است که زنى از قبیله بکر بن وائل برخاست و شعار خونخواهى در مقابل این جنایت را سر داد: «فَخَرَجَتْ اِمْرَأَةٌ مِنْ آلِ بَکْرِ بْنِ وَائِل فَقَالَتْ: یَا لَثَارَتِ رَسُولِ اللهِ(صلى الله علیه و آله و سلم)».
2. در کوفه همه مردم وقتى اسیران را شناختند، اشکها جارى شد و به قدرى مسئله عمیق بود که حضرت زینب(علیها السلام) در خطبهاى فرمود: خدا فریادتان را خاموش نکند و اشک چشمتان خشک نشود. از این بیانات معلوم مىشود که اهل کوفه گریه مىکردند.
3. چند روز بعد ابن زیاد فاتحانه در کوفه بر منبر نشست و خواست به امام حسین(علیه السلام) توهین کند، در این موقع «عبدالله بن عفیف» نابینا، از شیعیان علی(علیه السلام) از وسط مجلس برخاسته و گفت: «اَنْتَ الْکَذّابُ وَ ابْنُ الْکَذّابِ» و اجازه نداد که ابن زیاد صحبت کند و مجلس به هم ریخت.
4. در شام خطبه امام سجّاد(علیه السلام) کار را به جایى رساند که یزید خود را تبرئه کرده و گفت: خدا روى ابن زیاد را سیاه کند: «قَبَّحَ اللهُ اِبنَ مَرْجَانَة». اوّلین مجلس رسمى امام حسین(علیه السلام) در شام برپا شد و کسانى که پیش از این جشن و شادمانى برپا کرده بودند، فهمیدند چه خبر است؛ یزید هم از ترس، دستور برگرداندن اسیران را به مدینه صادر کرد.
بعد از این ایّام، قیامهاى مختلفى شروع شد و شعار همه آنها خونخواهى امام حسین(علیه السلام) بود؛ تا به قیام ابومسلم خراسانى رسید که شعار او «الرضا لآل محمد(صلى الله علیه و آله و سلم)» بود.
اکنون از تاریخ مىپرسیم که تا این زمان [زمان ما] چه کسى پیروز است؟ بعد از هزار و چهار صد سال چه مراسم با عظمتى در رثاى امام حسین(علیه السلام) برگزار مىشود. در شامى که سالیان دراز پایتخت حکومت بنى امیّه بود، همه آثار آنها محو شده است؛ امّا دختر سه ساله امام حسین(علیه السلام) چنین آرامگاه با عظمتى دارد. اینجاست که مىفهمیم آنچه براى خدا و در راه خداست جاودانه است و آنچه براى هوی و هوس و شیطان است، زود فانى مىشود.
پی نوشت:
(1). الأمالی، طوسى، محمد بن حسن، دار الثقافة، قم، 1414 قمری، چاپ اول، ص 677.
منبع: مشکات هدایت، آیت الله العظمی مکارم شیرازى، تهیه و تنظیم: مسعود مکارم و محمدرضا حامدى، قم: انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب علیه السلام، 1385.
امام سجّاد(علیه السلام) در پاسخ شخصى که از ایشان پرسید چه کسى در کربلا پیروز شد؟ فرمودند: «إذَا دَخَلَ وَقْتُ الصَّلاَةِ فَأذِّنْ وَ أَقِمْ، تَعْرِفُ الغَالِبَ»(1)؛ (زمانى که وقت نماز شد، اذان و اقامه بگو، پیروز را مىشناسى).
وقتى قافله کربلا به مدینه بازگشت عدّه زیادى از مردم به استقبال آن رفته و شیون کرده و نفرین بر بنى امیّه فرستادند؛ ولى بعضى از منافقان مثل ابراهیم بن طلحه، زخم زبان مىزدند. او با امام سجّاد(علیه السلام) ملاقات کرده و عرض کرد: «یَابْنَ رَسُولِ اللهِ(صلى الله علیه و آله و سلم) مَنِ الغَالِبُ؟»؛ (چه کسى در کربلا پیروز شد؟) که در واقع مىخواهد زخم زبان بزند. امام(علیه السلام) متوجّه این مسئله شده و پاسخى به او دادند که مفهوم کلام ایشان این است که تو خیال مىکنى در کربلا نبرد براى حکومت بود، تا بگویى بنى امیّه غالب شد و به حکومت رسید؛ نه، نزاع براى مکتب بود. بنى امیّه طرفدار مکتب جاهلیّت و بنى هاشم و خاندان پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم) خواستار مکتب توحید بودند؛ اکنون ببین کدام مکتب حاکم است آیا مکتب آنها یا مکتب ما؟ وقتى اذان و اقامه گفتى مىفهمى غالب کیست؟
مسأله پیروزى بنى امیّه، ظاهرى و سطحى بود و آنچه که در عمق واقعه کربلا نهفته، پیروزى مکتب امام حسین(علیه السلام) است. این پیروزى داراى مراحلى است:
1. اوّلین جرقّه بر ضدّ حکومت بنى امیّه، عصر عاشورا در خود کربلا زده شد. در مقاتل آمده است که زنى از قبیله بکر بن وائل برخاست و شعار خونخواهى در مقابل این جنایت را سر داد: «فَخَرَجَتْ اِمْرَأَةٌ مِنْ آلِ بَکْرِ بْنِ وَائِل فَقَالَتْ: یَا لَثَارَتِ رَسُولِ اللهِ(صلى الله علیه و آله و سلم)».
2. در کوفه همه مردم وقتى اسیران را شناختند، اشکها جارى شد و به قدرى مسئله عمیق بود که حضرت زینب(علیها السلام) در خطبهاى فرمود: خدا فریادتان را خاموش نکند و اشک چشمتان خشک نشود. از این بیانات معلوم مىشود که اهل کوفه گریه مىکردند.
3. چند روز بعد ابن زیاد فاتحانه در کوفه بر منبر نشست و خواست به امام حسین(علیه السلام) توهین کند، در این موقع «عبدالله بن عفیف» نابینا، از شیعیان علی(علیه السلام) از وسط مجلس برخاسته و گفت: «اَنْتَ الْکَذّابُ وَ ابْنُ الْکَذّابِ» و اجازه نداد که ابن زیاد صحبت کند و مجلس به هم ریخت.
4. در شام خطبه امام سجّاد(علیه السلام) کار را به جایى رساند که یزید خود را تبرئه کرده و گفت: خدا روى ابن زیاد را سیاه کند: «قَبَّحَ اللهُ اِبنَ مَرْجَانَة». اوّلین مجلس رسمى امام حسین(علیه السلام) در شام برپا شد و کسانى که پیش از این جشن و شادمانى برپا کرده بودند، فهمیدند چه خبر است؛ یزید هم از ترس، دستور برگرداندن اسیران را به مدینه صادر کرد.
بعد از این ایّام، قیامهاى مختلفى شروع شد و شعار همه آنها خونخواهى امام حسین(علیه السلام) بود؛ تا به قیام ابومسلم خراسانى رسید که شعار او «الرضا لآل محمد(صلى الله علیه و آله و سلم)» بود.
اکنون از تاریخ مىپرسیم که تا این زمان [زمان ما] چه کسى پیروز است؟ بعد از هزار و چهار صد سال چه مراسم با عظمتى در رثاى امام حسین(علیه السلام) برگزار مىشود. در شامى که سالیان دراز پایتخت حکومت بنى امیّه بود، همه آثار آنها محو شده است؛ امّا دختر سه ساله امام حسین(علیه السلام) چنین آرامگاه با عظمتى دارد. اینجاست که مىفهمیم آنچه براى خدا و در راه خداست جاودانه است و آنچه براى هوی و هوس و شیطان است، زود فانى مىشود.
پی نوشت:
(1). الأمالی، طوسى، محمد بن حسن، دار الثقافة، قم، 1414 قمری، چاپ اول، ص 677.
منبع: مشکات هدایت، آیت الله العظمی مکارم شیرازى، تهیه و تنظیم: مسعود مکارم و محمدرضا حامدى، قم: انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب علیه السلام، 1385.