يکشنبه، 9 شهريور 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

قیام امام حسین (علیه السلام) موجب انقراض بنی امیه

پرسش :

قیام امام حسین (علیه السلام) چگونه موجب انقراض بنی امیه شد؟


پاسخ :
بررسى تاریخ حکومت بنى امیّه به خوبى نشان مى دهد که حکومت کوتاه هشتاد ساله آنها، جز در سال هاى محدودى، مملوّ از مخاطرات، نابسامانى ها، درگیرى ها، مشکلات عظیم و جابجایى هاى سریع بود.

در این مدّت که تقریباً برابر عمر طبیعى یک انسان است. چهارده نفر از آل ابوسفیان و آل مروان زمام حکومت را یکى پس از دیگرى در دست گرفتند که بعضى از آنها حکومتشان فقط حدود یک، یا چند ماه و بعضى فقط هفتاد روز بوده است. طولانى ترین حکومت، حکومتِ «عبدالملک» بود که حدود بیست سال به طول انجامید و شاید علّتش این بود که به توصیه هاى «حجّاج» گوش نداد و دست از خونریزى «بنى هاشم» کشید. (1)

در واقع بنى امیّه پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) روى آرامش به خود ندیدند، همواره با قیام ها و نهضت هاى خونینى مواجه بودند که مایه اصلى همه آنها خونخواهى امام حسین(علیه السلام) بوده است.

جنبش ها یکى پس از دیگرى از گوشه و کنار شکل مى گرفت و توده هاى مختلف مردم را حول شعارهایى چون «یالَثاراتِ الْحُسَیْنِ» و «اَلرِّضا مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ» و «اَلرِّضا مِنْ آلِ مُحَمَّد(صلى الله علیه و آله)» که سکّه رایج آن روزگار بود، جمع مى کرد و هر از چندى، قسمتى از قلمرو حکومت بنى امیّه از سیطره آنان خارج مى شد. عراق، حجاز، شام و بالاخره خراسان در تب و تاب این انقلاب ها مى سوخت.

به واقع شهادت مظلومانه امام حسین(علیه السلام) و فرزندان پیامبر(صلى الله علیه و آله) خطّ بطلانى بود بر چهل سال تبلیغات مسموم بنى امیّه که با نیرنگ و فریب، خود را دولت اسلامى جا زده بودند.

حماسه امام حسین(علیه السلام) چهره اسلام واقعى را به مردم نشان داد و نقاب از چهره دروغ گویان اموى برداشت و نامشروع بودن سلطنت آنان را به اثبات رساند.

بررسى تاریخ آن قیام ها بیان گر این واقعیّت است که توده هاى مردم آن روزگار به هیچ شعارى جز خونخواهى امام حسین(علیه السلام) و انتقام از بنى امیّه، وقعى نمى نهادند. حتّى عبّاسیان که آخرین ضربه را بر آل ابوسفیان وارد آورده بودند در پناه همین شعار به مقاصد خویش رسیدند و بر مرکب خلافت سوار شدند.
به شهادت تاریخ، اوّلین جرقّه قیامى که به «قیام عبّاسیان» شهرت دارد، در سال 132 هـ توسّط گروهى از شیعیان به رهبرى ابومسلم خراسانى در خراسان زده شد. آنان به قصد انتقام از بنى امیّه که ننگ فاجعه کربلا را در پرونده سیاه خویش داشتند، شوریدند و با شعار «اَلرِّضا مِنْ آلِ مُحَمَّد(صلى الله علیه وآله)» پا به میدان مبارزه گذاشتند، ولى بنى العبّاس (شاخه اى از بنى هاشم) از غفلت و ناآگاهى مردم در شناختِ مصادیق واقعى اهل بیت، احساساتِ به هیجان آمده شیعیان را به نفع خود مصادره کردند؛ ولى به یقین مؤثّرترین عامل پیروزى آنان در قلع و قمع کردن بنى امیّه، همان شعار خونخواهى امام حسین(علیه السلام) و شرح مظلومیّت خاندان آن حضرت بوده است. آنان با انتخاب این شعار، آتش خشم مردم را بر ضدّ بنى امیّه برافروختند و سرانجام بساط حکومت ننگین بنى امیّه را برچیدند.

به نقل «ابن ابى الحدید» هنگامى که سر بریده مروان آخرین خلیفه اموى را نزد «ابوالعبّاس سفّاح» ـ نخستین خلیفه عبّاسى ـ آوردند «ابوالعبّاس» سجده اى طولانى به جا آورد و آنگاه سر از سجده برداشت و خطاب به سر بریده «مروان» گفت: «خدا را سپاس مى گویم که انتقام مرا از تو و قبیله ات گرفت و مرا بر تو پیروز کرد».

آن گاه افزود: «اینک دیگر باکى از مرگ ندارم زیرا من با کشتن دو هزار تن از بنى امیّه، انتقام خون حسین(علیه السلام) را گرفتم». (2)

پی نوشت:
(1). مراجعه شود به : پیام امام، ج 6، ص 418 و ج 3، ص 594، ذیل خطبه 87.
(2). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 7، ص 130؛ همچنین مراجعه شود به: مروج الذهب، ج 3، ص 257.

منبع: عاشورا ریشه ‏ها، انگیزه‏ ها، رویدادها، پیامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد (زیر نظر آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى)، قم: انتشارات امام على بن ابى طالب علیه السلام‏،  1388.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.