مناظره امام رضا (ع) با رأس الجالوت
پرسش :
در مناظره امام رضا (علیه السلام) با رأس الجالوت (بزرگ علمای یهود) چه گذشت؟
پاسخ :
بر طبق شواهد تاریخی مأمون تصمیم گرفت علما و بزرگان نصرانی، یهودی، صابئین، زردشتیان و علمای دیگر مکاتب در علم کلام را دعوت کند تا با مباحثه علمی بر امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) فائق آمده و از شأن و منزلت ایشان در نزد مردم بکاهد. در این جلسه بعد از اینکه امام(علیه السلام) در بحث علمی «جاثلیق مسیحی» را شکست داد، آن گاه به «رأس الجالوت» عالم بزرگ یهود رو کرد و فرمود: تو از من سؤال می کنی یا من از تو سؤال کنم؟
عرض کرد: من سؤال می کنم، و هیچ دلیلی از تو نمی پذیرم مگر این که از تورات باشد یا حداقل از انجیل (که غیر از کتاب خودتان است) یا از زبور داوود یا آن چه در صحف ابراهیم و موسی آمده است.
امام(علیه السلام) این شرط را پذیرفت و فرمود: غیر از آن چه گفتی، از من قبول نکن!
رأس الجالوت: از کجا نبوت محمّد(صلی الله علیه و آله) را ثابت می کنی؟
امام(علیه السلام): موسی بن عمران و عیسی بن مریم و داوود پیامبران بزرگ خدا به آن شهادت داده اند!
رأس الجالوت: شهادت موسی را از کجا اثبات می کنی؟
امام(علیه السلام): آیا می دانی که موسی به بنی اسرائیل گفت: به زودی پیامبری از فرزندان برادران شما می آید؛ سخن او را بشنوید و کلامش را تصدیق کنید. آیا برای بنی اسرائیل برادرانی جز فرزندان اسماعیل وجود دارد؟ لابد می دانی اسرائیل فرزند اسحاق و اسحاق برادر اسماعیل است و هر دو فرزندان ابراهیم اند.
رأس جالوت: درست است این سخن موسی است.
امام(علیه السلام): آیا از برادران بنی اسرائیل (از دودمان اسماعیل) کسی غیر از محمّد(صلی الله علیه و آله) ظهور کرده است؟
رأس الجالوت: نه.
امام(علیه السلام): آیا همین برای تو کافی نیست؟
رأس الجالوت: خوب است، ولی دوست دارم شاهد دیگری از تورات بیاوری.
امام(علیه السلام): آیا انکار می کنی که تورات می گوید: نوری از طرف سینا آمد و کوه ساعیر را روشن ساخت و از کوه فاران هویدا گشت؟
رأس الجالوت: این جمله را می دانم، امّا تفسیرش چیست؟
امام(علیه السلام): امّا نوری که از طرف سینا آمد، واضح است، همان وحیی است که بر موسی بن عمران در طور سینا نازل شد، و اما روشن شدن کوه ساعیر اشاره به همان کوهی است که در آن جا بر عیسی بن مریم وحی شد، و منظور از کوه فاران کوهی است در اطراف مکه که با مکه یک روز فاصله دارد.
آن گاه امام(علیه السلام) به جمله هایی از کتاب اشعیای نبی و حیقوق نبی استدلال فرمود و سپس اضافه کرد: داوود نیز در زبورش می گوید: خداوندا کسی را مبعوث کن که سنت را بعد از فترت احیا کند. آیا کسی را سراغ داری جز محمّد(صلی الله علیه و آله) که این کار را انجام داده باشد؟
رأس الجالوت: چه مانعی دار که این شخص عیسی بوده باشد؟
امام(علیه السلام): آیا تو نمی دانی که عیسی هرگز با سنت تورات مخالف نبود و همواره آیین آن را تأیید می کرد؟ در انجیل نیز آمده است که فارقلیطا بعد از او (مسیح) می آید و همه چیز را برای شما تفسیر می کند.
رأس الجالوت: چرا، می دانم.
امام(علیه السلام): از همة این ها گذشته، من از تو سؤالی دارم، بگو ببینم پیامبرت موسی بن عمران به چه دلیل فرستادة خدا بوده است؟
رأس الجالوت: او کارهای خارق العاده ای انجام داده که هیچ یک از انبیای پیشین انجام نداده اند.
امام(علیه السلام): مثلاً چه کاری؟
رأس الجالوت: مثلاً شکافتن دریا، تبدیل عصا به مار عظیم، ضربه زدن به سنگ و جاری شدن چشمه ها از آن، ید بیضا و امثال آن.
امام(علیه السلام): راست می گویی، این ها دلیل خوبی بر نبوت اوست. آیا هر کس که دست به خارق عادتی زند که دیگران از انجام مثل آن ناتوان باشند و دعوی نبوت کند، نباید پذیرفت؟!
رأس الجالوت: نه؛ زیرا موسی نظیر نداشت. اگر کسی همان معجزاتی را بیاورد که موسی آورده است، باید پذیرفت و گرنه لازم نیست.
امام(علیه السلام): پس چگونه پیامبران پیشین را که قبل از موسی آمدند، پذیرفته اید، در حالی که نه دریا را شکافتند و نه دوازده چشمه آب از سنگ بیرون آوردند و ید بیضایی هم مانند موسی نداشتند و عصا را نیز به مار عظیم تبدیل نکردند؟
رأس الجالوت سخن خود را تغییر داد و گفت: من گفتم هرگاه کسی خارق عادتی انجام دهد که مردم از انجام مثل آن عاجز باشند، باید پذیرفت، هر چند مثل معجزه موسی نباشد.
امام(علیه السلام): پس چرا به نبوت حضرت مسیح اقرار نمی کنید که مردگان را زنده می کرد و افراد نابینا و بیماران صعب العلاج را شفا می داد و ...؟
رأس الجالوت: می گویند چنین کارهایی کرده است، ولی ما هرگز ندیده ایم!
امام(علیه السلام): آیا معجزات موسی را با چشم خود دیده ای؟ آیا غیر این است که افراد موثق از یاران موسی خبر داده اند و این خبر به طور متواتر به ما رسیده است؟
رأس الجالوت: نه.
امام(علیه السلام): بنابراین، اگر همین اخبار متواتر از معجزات مسیح خبر دهد، چگونه ممکن است نبوت او را تصدیق نکنید؟ رأس الجالوت در این جا جوابی نداشت که بدهد.
امام(علیه السلام): کار(محمد صلی الله علیه و آله) نیز چنین است. او یتیم و فقیر و درس نخوانده بود، امّا قرآنی آورد که اسرار تاریخ انبیای پیشین دقیقاً در آن تبیین شده و از حوادث گذشته و آینده خبر داده است، و نیز پیامبر از آن چه مردم در خانه های خود می گفتند یا انجام می دادند، پرده بر می داشت و بسیاری معجزات دیگر.
در این جا بود که رأس الجالوت از سخن باز ماند!
همان گونه که ملاحظه می کنید، امام(علیه السلام) به شیوه های مختلفی استدلال می کند. نخست، به دلیل نقلی استدلال می فرماید و سپس به دلیل عقلی، یعنی مسئله اعجاز، متوسل می شود. بزرگ یهود نیز ناچار می شود هر دو را بپذیرد و در برابر آن تسلیم گردد.
منبع: مناظرات تاریخى امام رضا (علیه السلام)، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازى (دام ظله)، مشهد: بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1388 شمسی.
بر طبق شواهد تاریخی مأمون تصمیم گرفت علما و بزرگان نصرانی، یهودی، صابئین، زردشتیان و علمای دیگر مکاتب در علم کلام را دعوت کند تا با مباحثه علمی بر امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) فائق آمده و از شأن و منزلت ایشان در نزد مردم بکاهد. در این جلسه بعد از اینکه امام(علیه السلام) در بحث علمی «جاثلیق مسیحی» را شکست داد، آن گاه به «رأس الجالوت» عالم بزرگ یهود رو کرد و فرمود: تو از من سؤال می کنی یا من از تو سؤال کنم؟
عرض کرد: من سؤال می کنم، و هیچ دلیلی از تو نمی پذیرم مگر این که از تورات باشد یا حداقل از انجیل (که غیر از کتاب خودتان است) یا از زبور داوود یا آن چه در صحف ابراهیم و موسی آمده است.
امام(علیه السلام) این شرط را پذیرفت و فرمود: غیر از آن چه گفتی، از من قبول نکن!
رأس الجالوت: از کجا نبوت محمّد(صلی الله علیه و آله) را ثابت می کنی؟
امام(علیه السلام): موسی بن عمران و عیسی بن مریم و داوود پیامبران بزرگ خدا به آن شهادت داده اند!
رأس الجالوت: شهادت موسی را از کجا اثبات می کنی؟
امام(علیه السلام): آیا می دانی که موسی به بنی اسرائیل گفت: به زودی پیامبری از فرزندان برادران شما می آید؛ سخن او را بشنوید و کلامش را تصدیق کنید. آیا برای بنی اسرائیل برادرانی جز فرزندان اسماعیل وجود دارد؟ لابد می دانی اسرائیل فرزند اسحاق و اسحاق برادر اسماعیل است و هر دو فرزندان ابراهیم اند.
رأس جالوت: درست است این سخن موسی است.
امام(علیه السلام): آیا از برادران بنی اسرائیل (از دودمان اسماعیل) کسی غیر از محمّد(صلی الله علیه و آله) ظهور کرده است؟
رأس الجالوت: نه.
امام(علیه السلام): آیا همین برای تو کافی نیست؟
رأس الجالوت: خوب است، ولی دوست دارم شاهد دیگری از تورات بیاوری.
امام(علیه السلام): آیا انکار می کنی که تورات می گوید: نوری از طرف سینا آمد و کوه ساعیر را روشن ساخت و از کوه فاران هویدا گشت؟
رأس الجالوت: این جمله را می دانم، امّا تفسیرش چیست؟
امام(علیه السلام): امّا نوری که از طرف سینا آمد، واضح است، همان وحیی است که بر موسی بن عمران در طور سینا نازل شد، و اما روشن شدن کوه ساعیر اشاره به همان کوهی است که در آن جا بر عیسی بن مریم وحی شد، و منظور از کوه فاران کوهی است در اطراف مکه که با مکه یک روز فاصله دارد.
آن گاه امام(علیه السلام) به جمله هایی از کتاب اشعیای نبی و حیقوق نبی استدلال فرمود و سپس اضافه کرد: داوود نیز در زبورش می گوید: خداوندا کسی را مبعوث کن که سنت را بعد از فترت احیا کند. آیا کسی را سراغ داری جز محمّد(صلی الله علیه و آله) که این کار را انجام داده باشد؟
رأس الجالوت: چه مانعی دار که این شخص عیسی بوده باشد؟
امام(علیه السلام): آیا تو نمی دانی که عیسی هرگز با سنت تورات مخالف نبود و همواره آیین آن را تأیید می کرد؟ در انجیل نیز آمده است که فارقلیطا بعد از او (مسیح) می آید و همه چیز را برای شما تفسیر می کند.
رأس الجالوت: چرا، می دانم.
امام(علیه السلام): از همة این ها گذشته، من از تو سؤالی دارم، بگو ببینم پیامبرت موسی بن عمران به چه دلیل فرستادة خدا بوده است؟
رأس الجالوت: او کارهای خارق العاده ای انجام داده که هیچ یک از انبیای پیشین انجام نداده اند.
امام(علیه السلام): مثلاً چه کاری؟
رأس الجالوت: مثلاً شکافتن دریا، تبدیل عصا به مار عظیم، ضربه زدن به سنگ و جاری شدن چشمه ها از آن، ید بیضا و امثال آن.
امام(علیه السلام): راست می گویی، این ها دلیل خوبی بر نبوت اوست. آیا هر کس که دست به خارق عادتی زند که دیگران از انجام مثل آن ناتوان باشند و دعوی نبوت کند، نباید پذیرفت؟!
رأس الجالوت: نه؛ زیرا موسی نظیر نداشت. اگر کسی همان معجزاتی را بیاورد که موسی آورده است، باید پذیرفت و گرنه لازم نیست.
امام(علیه السلام): پس چگونه پیامبران پیشین را که قبل از موسی آمدند، پذیرفته اید، در حالی که نه دریا را شکافتند و نه دوازده چشمه آب از سنگ بیرون آوردند و ید بیضایی هم مانند موسی نداشتند و عصا را نیز به مار عظیم تبدیل نکردند؟
رأس الجالوت سخن خود را تغییر داد و گفت: من گفتم هرگاه کسی خارق عادتی انجام دهد که مردم از انجام مثل آن عاجز باشند، باید پذیرفت، هر چند مثل معجزه موسی نباشد.
امام(علیه السلام): پس چرا به نبوت حضرت مسیح اقرار نمی کنید که مردگان را زنده می کرد و افراد نابینا و بیماران صعب العلاج را شفا می داد و ...؟
رأس الجالوت: می گویند چنین کارهایی کرده است، ولی ما هرگز ندیده ایم!
امام(علیه السلام): آیا معجزات موسی را با چشم خود دیده ای؟ آیا غیر این است که افراد موثق از یاران موسی خبر داده اند و این خبر به طور متواتر به ما رسیده است؟
رأس الجالوت: نه.
امام(علیه السلام): بنابراین، اگر همین اخبار متواتر از معجزات مسیح خبر دهد، چگونه ممکن است نبوت او را تصدیق نکنید؟ رأس الجالوت در این جا جوابی نداشت که بدهد.
امام(علیه السلام): کار(محمد صلی الله علیه و آله) نیز چنین است. او یتیم و فقیر و درس نخوانده بود، امّا قرآنی آورد که اسرار تاریخ انبیای پیشین دقیقاً در آن تبیین شده و از حوادث گذشته و آینده خبر داده است، و نیز پیامبر از آن چه مردم در خانه های خود می گفتند یا انجام می دادند، پرده بر می داشت و بسیاری معجزات دیگر.
در این جا بود که رأس الجالوت از سخن باز ماند!
همان گونه که ملاحظه می کنید، امام(علیه السلام) به شیوه های مختلفی استدلال می کند. نخست، به دلیل نقلی استدلال می فرماید و سپس به دلیل عقلی، یعنی مسئله اعجاز، متوسل می شود. بزرگ یهود نیز ناچار می شود هر دو را بپذیرد و در برابر آن تسلیم گردد.
منبع: مناظرات تاریخى امام رضا (علیه السلام)، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازى (دام ظله)، مشهد: بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1388 شمسی.